آشنایی با الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال
معاملهگران برای انجام ترید موفقیتآمیز از استراتژی تحلیل تکنیکال و یک یا چند ابزار کمک میگیرند. نتایج به دست آمده توسط ابزارها و روشهای منتخب روی نمودار نشان داده میشوند. همه نمودارهای مرد نیاز برای شناسایی زمان ترید عوامل فاندامنتال و تکنیکال را نشان میدهند. در این مطلب شما را با چند الگوی ادامه دهنده روند در تحلیل تکنیکال آشنا خواهیم کرد.
معرفی الگوی ادامه دهنده (Continuation Pattern)
الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال در بازههای زمانی مختلف شکل میگیرند و میتوانند به عنوان یکی از روشهای انجام ترید در بازارهای مالی مورد استفاده قرار گیرند. الگوهای بازگشتی قیمت، الگوی نشان دهنده کاهش شتاب و قدرت از جمله الگوهای ادامه دهنده هستند.
الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال، روندی را در میانه روند فعلی به معاملهگر یا تحلیلگر نشان میدهد. مشاهده این الگو به معاملهگر میگوید که روند فعلی همچنان ادامه دارد. بع داز مشاهده این الگو بازار برای مدتی وارد حالت استراحت یا فشردگی خواهد شد و سرانجام روند بازگشت را در پیش الگوهای تکنیکال گرفته و از الگو خارج میشود. الگوی ادامه دهنده پرچم مستطیل، الگوی ادامه دهنده پرچم مثلث و الگوی ادامه دهنده مثلث از جمله الگوهای پرکاربرد هستند که در ادامه با آنها مختصرا آشنا خواهیم شد.
الگوی ادامه دهنده پرچم مستطیل (Flag)
الگوری پرچم مستطیل (Flag) یکی از الگوهای ادامه دهنده روند است که از یک بدنه زاویه دار و شیب دار و یک میله بلند به وجود آمده است. این الگو بعد از روندهای پرقدرت تشکیل میشود و میله پرچم نمایانگر قدرت آن است.
بدنه در این الگو گویای استراحت بازار بعد از یک روند است. فرقی هم نمیکند که صعودی باشد یا نزولی.
استفاده از این الگو برای انجام معامله بسیار آسان است و پیچیدگی خاصی ندارد. قبل از اینکه وارد بدنه پرچم مستطیل شویم، جهت روند برایمان قابل تشخیص است. در این لحظه باید صبر کنیم تا نمودار نشانگر قیمت از بدنه پرچم دور (خارج) شود. بعد از این هدف قیمتی با طول میله پرچم برابر میشود.
نکته: اغلب 5 موج در قسمت بدنه پرچم ایجاد میشود. بعد از شکل گرفتن موج پنجم بدنه پرچم به سمت بیرون پرچم میشکند.
تحلیلگران وقتی میخواهند قدرت شکستها را پیشبینی کنند، عمق بدنه، زاویه شیب و تعداد موجهای این الگو را بررسی میکنند. در این صورت چیزی که قابل تشخیص است به تحلیلگر میگوید که هرچه شیب بدنه بیشتر باشد، الگو هم با قدرت بیشتری میشکند. اغلب تحلیلگران بعد از مشاهده الگویی که شکست آن تایید شده است، با پوزیشنهای جدید وارد ترید میشوند.
الگوی ادامه دهندۀ پرچم مثلث (Pennant)
این الگو شبیه به الگوی پرچم مستطیل است. اما از آنجا که شکل آن شبیه مثلث است و نیز این موضوع که نمودار قیمت در این الگو در محدوده باریکی حرکت میکند، باید میان آن و الگوی قبلی تفاوت قائل شد. الگوی ادامه دهنده پرچم مثلث را معمولا در میانه یک روند صعودی یا نزولی میبینیم.
الگوی ادامه دهنده پرچم مثلث را به شکل یک مثلث کوچک میبینیم که روی یک میله بلند ایستاده است. بعد از اینکه الگوی ادامه دهنده مثلث تشکیل شده و نمودار قیمتی وارد آن شود، حجم معاملات در بازار خیلی کم میشود. بع داز اینکه الگو شکسته شود دوباره شاهد افزایش حجم معاملات خواهیم بود. این الگو هم یک بدنه و یک میله دارد و 5 موج در آن شکسته میشود. بعد از شکست بدنه هدف قیمتی مشخص می شود.
الگوی ادامه دهنده مثلث (Triangle)
این الگو را با نموداری شبیه به مثلث میبینیم که در هر نمودار بدنه و ارتفاع متقاوتی دارد. زمانی که به الگوهای تکنیکال انتهای یک روند در بازار مالی رسیده باشیم این الگو تشکیل میشود و نشان میدهد که ادامه روند قوی یا ضعیف خواهد بود. سه نوع مثلث متقارن، مثلث افزایشی و مثلث کاهشی داریم که در تصویر زیر میبینیم.
چنانچه در نقاطی از روند مثلث متقارن را با 6 نقطه ببینیم متوجه ادامه دار بودن روند خواهیم شد. اگر روند بازار نزولی باشد و مثلث صعودی شکل بگیرد یا برعکس در روند صعودی یک مثلث نزولی تشکیل شود، تحلیلگران احتمال میدهند که روند بیش از این ادامه دار نخواهد بود.
حالا چنانچه در روند صعودی مثلث صعودی و در روند نزولی مثلث نزولی شکل بگیرد، تحلیلگران میگویند احتمال دارد که روند بیش از این ادامه داشته باشد.
اگر بدنه مثلث پیش از اینکه نمودار قیمت به محدودۀ یک سوم پایانی الگو برسد، شکسته شود و در این حالت عمل خروج از الگو اتفاق بیفتد، گویای این است که حرکت بعد از آن بسیار قوی خواهد بود. اگر الگوی مثلث در دو سوم ابتدایی خود شکسته نشود، یعنی اگر نمودار قیمت وارد محدودۀ یک سوم پایانی شود، الگو اعتبار خود را از دست میدهد. در این صورت حرکت بعدی قوی نخواهد بود.
نتیجه گیری
در این مقاله با الگوهای ادامه دهنده در آموزش تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و سه نمونه از آنها را معرفی کردیم. از الگوهای ادامه دهنده که در بازههای زمانی مختلف شکل میگیرند، میتوان به عنوان یکی از روشهای انجام ترید در بازارهای مالی استفاده کرد. الگوهای بازگشتی قیمت، الگوی نشان دهنده کاهش شتاب و قدرت از جمله الگوهای ادامه دهنده هستند. الگوی ادامه دهنده پرچم مستطیل، الگوی ادامه دهنده پرچم مثلث و الگوی ادامه دهنده مثلث از جمله الگوهای پرکاربرد هستند که در این مطلب به صورت مختصر با زوایای ان آشنا شدیم.
توجه داشته باشید که چنانچه الگوها بر خلاف پیشبینی شما حرکت کردند یا به ناگهان از روند خارج شدند، باید از روشهای دیگری برای ورود به ترید استفاده کنید.
آشنایی با الگوهای تحلیل تکنیکال
الگوهای تحلیل تکنیکال
در تجزیه و تحلیل تکنیکال ، انتقال بین روند صعودی و نزولی اغلب توسط الگوهای قیمت مشخص می شود.الگوی قیمت یک پیکربندی قابل تشخیص از حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خطوط روند و یا منحنی ها مشخص می شود. هنگامی که یک الگوی قیمت نشانگر تغییر جهت روند باشد ، به عنوان الگوی معکوس شناخته می شود.الگوی ادامه هنگامی رخ می دهد که روند بعد از یک مکث کوتاه در جهت فعلی خود ادامه یابد. تحلیلگران تکنیکال مدتهاست که از الگوهای قیمت برای بررسی حرکات جاری و پیش بینی حرکت آینده بازار استفاده می کنند.
پیشگویی های کلیدی
- الگوها شکل گیری های مشخصی هستند که توسط حرکت قیمت های امنیتی بر روی نمودار ایجاد شده و پایه و اساس تجزیه و تحلیل فنی هستند.
- یک الگو توسط یک خط مشخص می شود که نقاط مشترک قیمت مانند بسته شدن قیمت یا بالاترین یا پایین ترین سطح را در یک دوره زمانی خاص به هم متصل می کند.
- تحلیلگران و نمودارهای فنی به دنبال شناسایی الگوها به عنوان راهی برای پیش بینی جهت آینده قیمت هستند.
- این الگوها می توانند به سادگی به عنوان خط روند و به همان اندازه به عنوان سازه های دو سر و شانه پیچیده باشند.
روندهای مربوط به تجزیه و تحلیل تکنیکال
از آنجا که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خطوط و یا منحنی ها مشخص می شوند ، درک خطوط روند و دانستن نحوه ترسیم آنها مفید است.خطوط روند به تحلیلگران فنی کمک می کند مناطق حمایت و مقاومت را در نمودار قیمت مشخص کنند. خطوط روند، خطوط مستقیمی هستند که با اتصال یک سری قله های نزولی (ارتفاعات) یا فرورفتگی های صعودی (پایین) در نمودار ترسیم می شوند. روند صعودی در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها بالاترین سطح را تجربه می کنند. با اتصال به پایین صعودی ، روند صعودی بالا کشیده می شود. برعکس ، یک روند که دارای زاویه پایین باشد ، یک روند نزولی ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها سطح پایین و پایین تر را تجربه می کنند.
بسته به اینکه بخشی از نوار قیمت برای ‘اتصال نقاط’ استفاده شود ، روندهای مختلف از نظر ظاهری متفاوت خواهند بود. بدن میله شمع – و نه حصیرهای نازک در بالا و زیر بدنه شمع – غالباً نمایانگر جایی است که اکثر اقدامات قیمت اتفاق افتاده است و بنابراین ممکن است یک نکته دقیق تر برای ترسیم خط روند ارائه دهید. به خصوص در نمودارهای داخلی که ‘خارج از خانه’ (نقاط داده که خارج از محدوده ‘عادی’ قرار دارند) ممکن است وجود داشته باشد. در نمودارهای روزمره ، نمودارها اغلب از قیمتهای بسته به جای اوج یا پایین ، برای ترسیم خط روند استفاده می کنند ، زیرا قیمت های بسته شدن نماینده معامله گران و سرمایه گذاران مایل به نگه داشتن یک موقعیت یک شبه یا بیش از یک تعطیلات آخر هفته یا بازار است. ترندهای دارای سه یا چند امتیاز به طور کلی معتبرتر از مواردی هستند که فقط بر اساس دو امتیاز الگوهای تکنیکال بنا شده اند.
روند صعودی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها باعث افزایش بالاتر و پایین تر می شوند. روندهای بالا حداقل دو تا از پایین ها را به هم متصل می کنند و سطح حمایتی پایین تر از قیمت را نشان می دهند.
روند نزولی در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت ها به پایین و پایین تر می روند. روندهای نزولی حداقل دو مورد از سطح اصلی را به هم متصل می کنند و سطح مقاومت بالاتر از قیمت را نشان می دهند.
تحکیم ، یا بازار جانبی ، در شرایطی اتفاق می افتد که قیمت بین یک دامنه بالا و پایین ، بین دو خط موازی و اغلب افقی در حال نوسان باشد.
الگوهای ادامه دهنده روند
الگوی قیمت که نشانگر وقفه موقت در یک روند موجود است ، به عنوان یک الگوی ادامه دهنده روند شناخته می شود. یک الگوی متداوم را می توان در طول روند غالب به عنوان یک مکث تصور کرد – زمانی که گاوها در طی روند صعودی نفس خود را تازه میکنند ، یا وقتی خرس ها برای یک لحظه از روند نزولی ، آرام می شوند. در حالی که الگوی قیمت در حال شکل گیری است ، هیچ راهی برای تایید روند ادامه وجود نخواهد داشت یا برعکس. به همین ترتیب ، باید توجه به مواضع مورد استفاده برای ترسیم الگوی قیمت و اینکه آیا اختلاف قیمت بالاتر یا زیر منطقه ادامه است ، توجه داشته باشید . تحلیلگران تکنیکال معمولاً توصیه می کنند که تا زمانی که تأیید بازگشت معکوس وجود داشته باشد ، روند ادامه خواهد داشت. به طور کلی ، هرچه الگوی قیمت بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگتر باشد ، به محض شکسته شدن قیمت بالاتر یا پایین تر از روند ادامه ، حرکت بیشتری میکند.
اگر قیمت به روند خود ادامه دهد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی ادامه شناخته می شود. الگوهای ادامه معمول عبارتند از:
- قلاب ها ، با استفاده از دو خط روند همگرا ساخته میشوند.
- پرچم ها ، با دو خط روند موازی ترسیم میشوند.
- گوه ها ، ساخته شده با دو خط روند همگرا ، که در آن هر دو زاویه دار یا بالا یا پایین هستند.
قلاب ها درالگوهای تحلیل تکنیکال
قلاب ها با دو خط روند ترسیم می شوند که در نهایت همگرا می شوند. یکی از ویژگی های اصلی پرچم ها این است که خط روند به دو جهت حرکت می کند – یعنی یکی روند نزولی و دیگری روند صعودی.
پرچم ها در الگوهای تحلیل تکنیکال
پرچم ها با استفاده از دو خط تراز موازی ساخته می شوند که می توانند شیب بالا ، پایین یا پهلو (افقی) داشته باشند. به طور کلی ، پرچمی که دارای شیب صعودی است به عنوان مکث در یک بازار با روند نزولی ظاهر می شود. پرچم رو به پایین ، وقفه ای را در طی یک بازار پر روند نشان می دهد. به طور معمول ، تشکیل پرچم با دوره کاهش حجم همراه است ، که با جدا شدن قیمت از تشکیل پرچم بهبود می یابد.
گوه ها در الگوهای تحلیل تکنیکال
گوه ها با استفاده از دو خط روند همگرا کشیده می شوند. با این حال ، گوه با این واقعیت مشخص می شود که هر دو خط روند در حال حرکت در یک جهت هستند ، یا به سمت بالا یا پایین. گوه ای که در زاویه پایین قرار دارد ، مکث را در طول صعود نشان می دهد. گوه ای که در بالا قرار دارد ، وقفه موقت را در طی سقوط بازار نشان می دهد. همانطور که پرچم ها هستند، حجم آنها معمولاً در طول شکل گیری الگو کاهش می یابد ، فقط در صورت شکسته شدن قیمت بالاتر یا پایینتر از الگوی گوه افزایش می یابد.
مثلثها در الگوهای تحلیل تکنیکال
مثلث ها از محبوب ترین الگوهای نمودار مورد استفاده در تجزیه و تحلیل تکنیکال هستند زیرا آنها اغلب بیشتر در مقایسه با الگوهای دیگر اتفاق می افتند. سه نوع متداول مثلث مثلث های متقارن ، مثلث های صعودی و مثلث های نزولی است. این الگوهای نمودار می توانند از هر دو هفته تا چند ماه ادامه داشته باشند.
مثلث های متقارن وقتی اتفاق می افتند که دو خط روند به یکدیگر گرایش پیدا می کنند و فقط نشان می دهند که احتمالاً یک الگوهای تکنیکال شکست وجود دارد – نه جهت. مثلثهای صعودی با یک خط روند صاف بالایی و یک روند نزولی پایین تر مشخص می شوند و نشان می دهد که یک شکست بزرگتر احتمالاً وجود دارد ، در حالی که مثلث های نزولی دارای یک خط روند صاف پایین و یک روند نزولی بالایی هستند که نشان می دهد شکست احتمالاً رخ می دهد. بزرگی شکستگی ها یا شکست ها معمولاً برابر با ارتفاع سمت چپ عمودی مثلث است ، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است.
مثلثها در الگوهای تحلیل تکنیکال
جام و دسته در الگوهای تحلیل تکنیکال
جام و دسته الگوی ادامه صعودی است که در آن روند صعودی متوقف شده است ، اما در صورت تایید این الگو ادامه خواهد یافت. قسمت ‘فنجان‘ الگو باید یک شکل ‘U’ باشد که بیشتر شبیه به گردی یک کاسه است تا شکل ‘V’ با اوج های برابر در هر دو طرف جام. ‘دسته’ در سمت راست جام به شکل بازگشت کوتاهی که شبیه به الگوی نمودار پرچم یا کلمات است ، شکل می گیرد. پس از اتمام رسیدگی ، سهام ممکن است به سطح جدید صعود کند و روند خود را به بالاتر بازگرداند. یک فنجان و دسته در شکل زیر نشان داده شده است.
جام و دسته در الگوهای تحلیل تکنیکال
معکوس در الگوهای تحلیل تکنیکال
الگوی قیمت که نشانگر تغییر در روند غالب است به عنوان یک الگوی معکوس شناخته می شود. این الگوها نشانگر دوره هایی است که گاوها یا خرسها شروع به حرکت کردند. روند ایجاد شده متوقف می شود و سپس با بیرون آمدن انرژی جدید از طرف دیگر (گاو یا خرس) ، در جهت جدید حرکت خواهیم کرد. به عنوان مثال ، صعودی که توسط گاوها پشتیبانی می شود ، می تواند مکث کند ، حتی فشار هر دو گاو و خرس را نشان می دهد ، و در نهایت جای خود را به خرس ها می دهد. این منجر به تغییر روند نزولی می شود. معکوسهایی که در صدر بازار اتفاق می افتد به عنوان الگوهای توزیع شناخته می شوند ، جایی که ابزار تجارت با اشتیاق بیشتری نسبت به خرید ، به فروش می رسد. در مقابل ، وارونگی هایی که در پایین بازار اتفاق می افتد به عنوان الگوهای انباشت شناخته می شوند ، جایی که ابزار معاملاتی فعال تر از فروش ، خریداری می شود. در الگوهای تداوم ، هر چه این الگو بیشتر طول بکشد و حرکت قیمت در این الگو بزرگتر باشد ، پس از شروع قیمت ، انتظار می رود حرکت بزرگتر باشد.
هنگامی که قیمت پس از مکث معکوس می شود ، الگوی قیمت به عنوان الگوی معکوس شناخته می شود. نمونه هایی از الگوهای معکوس مشترک عبارتند از:
- سر و شانه ها ، سیگنال دو حرکت قیمت کوچکتر در اطراف یک حرکت بزرگتر را نشان می دهد.
- دو سقف ، نمایانگر نوسانات کوتاه مدت است که در پی آن تلاش ناکام بعدی برای شکست بالاتر از همان سطح مقاومت قرار دارد.
- دو کف ، یک نوسان کوتاه مدت را نشان می دهد ، و یک تلاش ناکام دیگر برای شکستن در زیر همان سطح حمایتی.
سر و شانه
الگوهای سر و شانه ها می توانند در صدر یا پایین بازار باشد. روند صعودی که توسط الگوی بالای سر و شانه ها قطع می شود ، ممکن است معکوس روند را تجربه کند ، و در نتیجه روند نزولی داشته باشد. برعکس ، روند نزولی که منجر به پایین سر و شانه ها (یا یک سر و شانه های معکوس) شود ، احتمالاً معکوس روند صعودی را تجربه خواهد کرد. خطوط روند افقی یا کمی شیب دار را می توان ترسیم کرد که قله ها و فرورفتگی هایی را که بین سر و شانه ها وجود دارد ، اتصال می دهند ، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است. پس از شکسته شدن قیمت در بالا (در مورد سر و شانه ها) یا پایین (یا در صورت سر و شانه ها) ممکن است حجم آن کاهش یابد.
الگوی سر و شانه
الگوی دو قله
مناطقی که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن سطح حمایت یا مقاومت انجام داده است ، سیگنالهای بالا و پایین را نشان می دهد. در مورد یک بالایی دوتایی ، که اغلب مانند حرف M به نظر می رسد ، فشار اولیه تا رسیدن به سطح مقاومت ، با تلاش دوم شکست خورده دنبال می شود و نتیجه آن یک روند معکوس است. از طرف دیگر ، یک پایین دوتایی مانند حرف W ظاهر می شود و هنگامی رخ می دهد که قیمت سعی کند سطح حمایتی را تحت فشار قرار دهد ، رد می شود. این اغلب منجر به معکوس روند می شود ، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است.
قله های سه گانه و پایین آن الگوی معکوس هستند که به اندازه سر و شانه ها ، یا قله های دوبل یا پایین کف شیوع ندارند. اما ، آنها به روشی مشابه عمل می کنند و می توانند یک سیگنال تجاری قدرتمند برای وارونگی روند باشند. الگوها زمانی شکل می گیرند که قیمت سه برابر سطح حمایت یا مقاومت مشابه را آزمایش می کند و قادر به شکستن آن نیست.
الگوی دو قله
شکاف ها
شکافها هنگامی رخ می دهند که بین دو دوره معاملاتی فضای خالی وجود داشته باشد که ناشی از افزایش یا کاهش قابل توجه قیمت است. به عنوان مثال ، یک سهام ممکن است در $ ۵.۰۰ بسته شود و بعد از درآمدهای مثبت یا سایر اخبار ، با قیمت ۷.۰۰ دلار باز شود. سه شکاف اصلی وجود دارد: شکاف های شکسته ، شکاف های فراری و شکاف های فرسودگی. شکافهای شکسته در آغاز روند شکل می گیرد ، شکافهای فراری در وسط یک روند شکل می گیرد و شکافهای فرسودگی نزدیک به پایان روند.
کلام آخر
الگوهای قیمت اغلب وقتی پیدا می شوند که قیمت ‘استراحت می کند’ ، و نشانگر مناطقی از تحکیم است که می تواند منجر به ادامه یا معکوس روند غالب شود. روندهای مشخص در شناسایی این الگوهای قیمت مهم هستند که می توانند در سازندهایی مانند پرچم و قله های دوبل ظاهر شوند. حجم در این الگوها نقش ایفا می کند ، اغلب در هنگام شکل گیری الگو کاهش می یابد ، و با بیرون آمدن قیمت از الگو افزایش می یابد. تحلیلگران فنی به دنبال الگوهای قیمت برای پیش بینی رفتار قیمت آینده ، از جمله ادامه روند و وارونگی هستند.
آشنایی با الگوی برگشتی در تحلیل تکنیکال | بیدارز
ما در مطالب قبلی مفاهیم اساسی روند مانند حمایت، مقاومت و خطوط روند را بررسی کرده ایم. اکنون می خواهیم قدم بعدی را برداریم که مطالعه الگوهای نمودار است. در قسمت روندها تعریف یک روند به عنوان برخی قله ها و فرورفتگی ها با نام های صعودی یا نزولی بیان شد؛ تا زمانی که سیر افزایشی داشتند، روند صعودی بود.
اگر افت داشته باشند روند نزولی بود. با این حال تأکید شد که بازارها نیز در بازه معینی از زمان حرکت می کنند. این دوره های حرکت جانبی است که در این دو فصل بیشتر ما را نگران می کند. این باور اشتباه است که اکثر تغییرات روند بسیار ناگهانی است.
واقعیت این است که تغییرات مهم روند معمولا نیاز به یک دوره انتقال دارند اما مشکل این است که دوره های انتقال همیشه نشانه برگشت روند نیستند. گاهی اوقات این دوره های جانبی، فقط یک وقفه یا کنسول سازی را در روند موجود نشان می دهند که پس از آن روند اصلی دوباره از سر گرفته می شود.
الگوهای قیمت
مطالعه این دوره های انتقال و پیش بینی آنها، ما را به سمت الگوهای قیمت سوق می دهد. اول از همه، الگوهای قیمت چیست؟ الگوهای قیمت تصاویر یا تشکل هایی هستند که در نمودارهای قیمت سهام یا کالاها مشاهده می شوند که می توانند در بخش های مختلف طبقه بندی شوند و قابل پیش بینی هستند.
الگوی برگشتی و ادامه دار
دو گروه عمده از الگوهای قیمت وجود دارد: الگوهای تکنیکال برگشتی و ادامه دار. همان طور که از نام آنها پیداست، الگوهای برگشتی بیانگر این است که وارونگی و تغییر مهم در روند در حال وقوع است. از سوی دیگر، الگوهای ادامه نشان میدهد که بازار فقط برای مدتی متوقف شده است، احتمالا برای اصلاح شرایطی که اخیراً در آن کالایی برای مدت طولانی خریداری نشده است یا بیش از حد فروخته شده است، پس از آن روند موجود از سر گرفته خواهد شد. هدف این است که هرچه زودتر بتوانید بین دو الگو تمایز قائل شوید. در الگوی برگشتی مطرح را بررسی می کنیم.
- سر و شانه، سقف و کف
- سه قلوهای سقف و کف
- دوقلوهای سقف و کف
- اسپایک های سقف و کف
- الگوی گرد یا نعلبکی
در این قسمت صرفا نحوه شکل گیری قیمت را در نمودار و حجم، نقش تأیید کننده و مهمی در همه این الگوهای قیمت ایفا می کند. در موارد شک و تردید و تعداد زیادی از آنها وجود دارد، مطالعه الگوی حجم همراه با داده های قیمت میتواند عامل تعیین کننده اعتماد به این الگو باشد.
در اکثر الگوهای قیمت نیز تکنیک های اندازه گیری خاصی وجود دارد که به تحلیل گر کمک می کند تا حداقل قیمت را تعیین کند. در حالی که این اهداف فقط تقریب اندازه حرکت بعدی است، آنها در کمک به معامله گر برای ریسک کردن در این زمینه مفید هستند.
در الگوی ادامه دهنده را مطالعه می کنیم، آنها الگوهایی به شکل: مثلث، پرچم، گوشه ها و مستطیل هستند که بیشتر نمایان گر توقف روند هستند تا اینکه روند برگشتی را نشان دهند. در نودارها آنها را با نام نکات اساسی مشترک در الگوهای برگشتی قبل از شروع بحث ما در مورد الگوهای اصلی برگشت، چند نکته مقدماتی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود که برای همه این الگوها مشترک است.
- پیش نیاز برای هر الگوی برگشت وجود یک روند اولیه است.
- اولین اخطار برگشت برای روند، شکستن یک روند مهم است.
- هرچه الگویی بزرگتر باشد، حرکت بعدی بیشتر می شود.
- الگوهای تاپینگ (سقف) معمولا از نظر طول زمان کوتاه تر، با نوسان بلندتر هستند.
- كف معمولا دامنه قیمتی کمتری دارند و ساخت آنها طولانی تر است.
- حجم معمولا در روند صعودی اهمیت بیشتری دارد.
نیاز به یک روند اولیه
وجود یک روند اولیه، پیش نیازی مهم برای هر الگوی برگشت است. بدیهی است که بازار باید چیزی برای بازگشت داشته باشد. الگوهایی که گاه در نمودارها ظاهر می شود، شبیه یکی از الگوهای برگشت است.
با این الگوهای تکنیکال حال اگر بر آن الگوی روند اولیه نبوده باشد، چیزی برای بازگشت وجود ندارد و الگوی آن مشکوک است. دانستن مکان هایی که مناسب ترین الگوها در ساختار روند اتفاق می افتد، یکی از عناصر اصلی در تشخیص الگو است. منظور از داشتن یک روند اولیه برای برگشت موضوع اصلی مفاهیم اندازه گیری است. پیش از این گفته شد که این تکنیک برای شناسایی حداقل ها به کار می روند. در یک بازار افزایشی با الگوهای مشخص سقف بیشترین پتانسیل برای حرکت به سمت پایین و ۱۰۰ درصد بازگشت بازار افزایشی یا برگشت به نقطه شروع است.
شکستن روندهای مهم
اولین نشانه برگشت روند اغلب شکستن یک روند مهم است. با این حال به یاد داشته باشید که نقض یک روند اصلی لزوما نشان گر بازگشت روند نیست. آنچه که گفته شد، تغییر روند است. شکستن یک روند صعودی مهم ممکن است آغازگر الگوی قیمت جانبی باشد که بعدا با نام برگشتی یا نوع تحکیمی شناخته می شود. بعضی اوقات شکستن روند اصلی همزمان با تکمیل الگوی قیمت است.
الگوی بزرگتر، پتانسیل بیشتر: وقتی از اصطلاح «بزرگتر» استفاده می کنیم، به ارتفاع و عرض الگوی قیمت اشاره می کنیم. ارتفاع، نوسانات الگو را اندازه گیری می کند. عرض مقدار زمان لازم برای ساخت و تکمیل الگوی است. اندازه الگو هرچه بزرگتر باشد، یعنی دامنه قیمت در الگو گسترده تر (نوسانات) باشد، ساخت آن طولانی تر خواهد بود، هرچه این زمان طولانی تر باشد الگو اهمیت بیشتری پیدا می کند.
تقریبا تمام تکنیک های اندازه گیری در این دو فصل بر اساس ارتفاع الگو است. این روشی است که در درجه اول برای نمودارهای میله ای استفاده می شود که از یک اندازه گیری عمودی criteria استفاده می کند. روش اندازه گیری عرض افقی یک تکه قیمت معمولا برای نمودار نقطه و رقم است.
در این روش نمودار از دستگاهی معروف به شمارش استفاده می شود که رابطه نزدیکی بین پهنای سقف و کف و هدف اصلی قیمت را در پی دارد. تفاوت بین سقف و کف: الگوی برگشتی سقف معمولا مدت زمان کوتاه تری دارد و از نظر نوسان قیمتی نوسان بلندتری دارد. در سقف معمولا شاهد نوسانات شدید در مدت زمان کم هستیم. به همین دلیل اغلب خرید کردن در کف به مراتب ساده تر از فروختن در سقف است.
شاید یکی از دلایلی که رفتار الگوهای سقف این گونه خائنانه به نظر می رسد این باشد که قیمت ها تمایل بیشتری به افت دارند. برای همین معامله گر همواره می تواند در روند افزایشی سود بیشتر و سریع تری بسازد تا اینکه از نوسانات جزئی یک بازار کاهشی استفاده کند. همه چیز در زندگی، مبادله ای بین بازده و ریسک است. خطرات بیشتر با بازده های بیشتر جبران می شود و بالعکس. الگوهای صعود سخت تر است، اما ارزش تلاش را دارند.
حجم مهم تر از صعود است
به طور کلی حجم در جهت روند بازار باید افزایش یابد و این نکته مهمی در تأیید تکمیل کلیدی الگوهای قیمت است. تکمیل هر الگویی باید با افزایش قابل توجه حجم همراه باشد. با این حال، در مراحل اولیه برگشت روند، حجم در بازارهای مهم اهمیت چندانی ندارد. چارتیست ها دوست دارند با کاهش قیمت، شاهد افزایش فعالیت تجارت باشند، اما این امر درست نیست. با این حال، در کف، افزایش حجم کاملا ضروری است. اگر الگوی حجم به هنگام شکست سقف ها افزایش نداشته باشد تقریبا تمام الگو زیر سؤال می رود.
تحلیل الگوهای نموداری
الگوهای نموداری با نگاه فراگیر کمک میکنند تا سیگنالهای معاملاتی یا نشانههایی از حرکت آینده قیمت مشخص شوند. با آموزش این الگوها در دیجی اکسچنج با ما همراه باشید.
الگوهای نموداری
یکی از فرضیاتی که در نوشته های گذشته داشتیم این بود که تاریخ تکرار میشود. تئوری الگوهایی نموداری بر اساس این فرضیه است، الگوهای نموداری در طول زمان تکرار شده و تمایل دارند تا نتایج مشابهی را تولید کنند. برای مثال، زمانی که احساسات بازار از خوشبینانه به سمت ترس حرکت میکند، الگوی مشخصی ممکن است شکل بگیرد قبل از اینکه معامله گران و سرمایهگذاران شروع به فروختن سهمهای خود و پایین آوردن قیمت بکنند.
الگوهای نموداری تعاریف و شاخصهای مشخصی دارند، اما الگویی که 100% به شما بگوید که قیمت به کدام سمت حرکت میکند وجود ندارد وگرنه پولدارترین مرد دنیا باید یک معاملهگر میبود نه یک سرمایهگذار. فرآیند تشخیص الگوهای نموداری بر اساس این شاخصها میتواند ذاتی باشد، برای همین است که رسم و فهم نمودار اغلب بهصورت یک هنر دیده میشود تا یک علم.
یک دستهبندی محبوب برای نمودارها بهصورت الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامهدهنده است. یک الگوی برگشتی سیگنال میدهد که در صورت تکمیل الگو روند قیمت بر خواهد گشت، درحالیکه سیگنال ادامهدهنده در صورت تکمیل سیگنالی برای ادامه روند قبلی میدهد. این الگوها ممکن است در هر بازه زمانی مشاهده شوند. در ادامه برخی از محبوبترین الگوهای نموداری شرح داده میشوند.
الگوهای بازگشتی
الگوهایی هستند که باعث برگشت روند قیمت میشوند و به دو دسته تقسیم میشوند.
۱- سر و شانه
در این الگو، سر باید از شانه چپ و راست بزرگتر باشد، شانههای چپ و راست بهتر است چه از نظر بازه قیمتی و چه از نظر بازه زمانی تفاوت فاحشی با یکدیگر نداشته باشند. به این معنی که اگر ۱ ماه طول کشیده است تا شانه چپ تشکیل شود، شانه راست نمیتواند ۵ روزه تشکیل شود. واضح است که در این صورت، ما الگو را اشتباه تشخیص دادهایم. اگر فرض کنیم طول شانه چپ از نظر قیمتی بسیار بلند باشد و مثلا ۵۰ تومان نوسان قیمت داشته شانه راست نمیتواند با نوسان قیمت ۵ تومانی تشکیل شود و مسلما الگویی تشکیل نمیشود.
زمانی که سر و شانه را مشاهده میکنیم، یک خط از شانه چپ به سمت شانه راست امتداد میدهیم. بهگونهای که خط به دونقطهای که سر را تشکیل دادهاند، برخورد داشته باشد. در این مرحله اگر قیمت از خط گردن گذر کند، امکان اینکه بهاندازه فاصله خط گردن تا سر افزایش یا کاهش داشته باشد بسیار زیاد است.
۲- کف یا سقف دو قلو
برای تشکیل کف دو قلو باید با این نکته توجه کنیم که باید قیمت دو بار یک سطح حمایتی را لمس میکند. در این حالت خریداران به یک وحدت نظر میرسند که حمایت قوی تشکیلشده و بازار میل به صعود دارد. همین امر باعث میشود خریداران بیشتری وارد بازار شوند و قیمتها افزایش یابد. این فرآیند منجر به شکسته شدن یک سطح مقاومتی مهم میشود.
این شکست سطح مقاومت، خریداران بیشتری را وارد بازار میکند و از تمایل فروشندگان به فروش میکاهد. در بیشتر مواقع قیمت بهاندازه فاصله دو کف تا نقطه مقاومت رشد میکند.
در تشکیل سقف دوقلو، فشار فروش ناشی از برخورد دوباره به یک مقاومت و عدم توانایی برای شکست آن، باعث ریزش شدید قیمت، کاهش قدرت خریداران و افزایش تعداد فروشندگان میشود که همین امر موجب شکست حمایت بعدی قیمت خواهد شد.
از دست رفتن این حمایت فشار فروش را در بازار مضاعف میکند و باعث ریزش هرچه بیشتر قیمت میشود که در اکثر مواقع بهاندازه فاصله قله قیمتی تا حمایت شکسته شده قیمت ریزش خواهد کرد.
در دستهبندیها، کف یا سقف سهقلو هم داریم که تنها تفاوت آنها با مثالهای بالا در این است که در آنها سه برخورد وجود دارد.
الگوهای ادامهدهنده
۱- مثلث
این الگو از دو خط حمایتی و مقاومتی تشکیلشده و این خطوط ممکن است دینامیک یا استاتیک باشند. نکتهای که برای تشکیل مثلث حائز اهمیت است این است که تعداد برخوردها در مثلث باید به پنج برخورد متوالی برسد و زیر چهار برخورد مثلث برای ما اهمیت چندانی ندارد.
در دستهبندیها، مثلث جزو الگوها ادامهدهنده روند است اما تجربه ثابت کرده که قیمت از هر ضلع مثلث که خارج شود میتواند با اندازه قاعده مثلث افزایش یا کاهش یابد، درنتیجه میتواند یک الگوی بازگشتی نیز باشد.
۲- کنج
کنجها از همان قواعد مثلثها پیروی میکنند؛ اما تنها تفاوتشان در مدتزمان شکلگیری است. کنجها زمان تشکیل شدنشان بلندتر از مثلث است، مثلا اگر حرکت یک سهم طی مدت ۲ سال در قالب یک مثلث قرار بگیرد، به آن کنج میگوییم.
۳- پرچم
زمانهایی وجود دارد که در بازار حرکتهای صعودی یا نزولی در مدتزمان بسیار کوتاه شکل میگیرد و بعدازآن بازار وارد فاز اصلاحی میشود؛ اما این اصلاح نباید طولانیمدت شده و از طول میله پرچم بیشتر شود. در نقطهای که این اصلاح به پایان میرسد و بازار در جهت موج پیشرو قبلی قرار میگیرد، برای هدف بعدی قیمت، میتوان طول میله پرچم را تصور کرد.
۴- مستطیل یا کانال
کانالها بین دو حمایت و مقاومت موازی شکل میگیرند و میتوانند صعودی، نزولی و یا حتی خنثی باشند. قیمت در صورت خروج از کانال بهاندازه ارتفاع کانال خود میتواند صعود یا نزول داشته باشد.
سخن آخر
در کنار یادگیری انواع الگوهای شمعی، استفاده از الگوهای تحلیل تکنیکال کلاسیک همچنین خط روند و خطوط استاتیکی، کمک شایانی به تحلیل شما میکند. هرچه تحلیل شما دقیقتر باشد؛ ریسک شما کاهش مییابد و با قطعیت بیشتری میتوانید سرمایهگذاری کنید.
برای استفاده از این ابزارها، علاوه داشتن بر دانش و درک صحیح از فلسفه به وجود آمدن آنها، تجربه نقش بزرگی بازی خواهد کرد. اگر شما بهدرستی همه قواعد را درک کردید، هرچه تجربه بیشتری در استفاده از آنها داشته باشید، نتایج بهتری خواهید گرفت.
فصل سوم: پترنهای تکنیکال
تاکنون نگاه خود را صرفا معطوف به الگوهای شمعی میکردیم. به اینصورت که بر روی یک الی سه کندل پایانی نمودار تمرکز نموده و سعی میکردیم برمبنای شکل ظاهری الگوهای شمعی تشکیل یافته بر روی چارت، به پیشبینی وضعیت آینده بازار بپردازیم.
نقطه قوت الگوهای شمعی، همین سرعت عمل بالای آنها در تصمیمگیری است. هنگامیکه کار عملی خود را در بازارهای واقعی شروع کنید متوجه خواهید شد که این ویژگی الگوهای شمعی چه قابلیت بینظیری را در اختیارتان میگذارد تا بتوانید صرفا با رصد وضعیت یک روزهی بازار، بهترین تصمیم را برای معاملات خود اتخاذ نمایید. قابلیتی که در هیچیک از سایر روشهای تحلیل تکنیکال وجود ندارد. اما دقیقا نقطه ضعف نگاه شمعی نیز همین است. اینکه شما تمام پیشبینی خود را صرفا متکی به وضعیت آخرین روزهی بازار نمایید، و تمام تاریخچه قبلی نمودار را کاملا بی اثر بپندارد! مگر میشود تمام تاریخچه چندصد روزه قبلی نمودار کاملا بی اهمیت بوده و تمام آینده صرفا به نحوه حرکات قیمت در آخرین روز بستگی داشته باشد؟!
از طرف دیگر امروزه در بسیاری از کشورهای مدرن، ساعات معاملاتی بازارهای جهانی به گونهای شده که بورسهای بینالملل بصورت شبانهروزی و بی وقفه فعالیت میکنند. و نتیجتا نقاط باز و بسته شدن کندلها در چنین دنیایی عملا وجود واقعی و فیزیکی ندارد. بنابراین نقاط باز و بسته شدن کندلها که محور اصلی تمامی تحلیلهای شمعی است، اهمیت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده است.
مشکل دیگر الگوهای شمعی این است که توانایی پیشنهاد «تارگت» ندارند. یک معاملهگر برای تعیین حجم معاملات خود نیاز به دانستن تارگت معاملات دارد. بدون در اختیار داشتن تارگت هرگز نمیتوانید ریسک به ریوارد یک موقعیت را محاسبه نموده و برمبنای آن، حجم معاملاتی مناسب را انتخاب نمایید. الگوهای شمعی متاسفانه توانایی پیشبینی تارگت ندارند و صرفا باید روز به روز بازار را دنبال نمایید تا نقاط ورود و خروج مناسب را بصورت زنده از الگوهای شمعی استخراج نمایید.
نهایتا مشکل نگاه کندلی این است که تعداد سیگنالهای معاملاتی صادره توسط الگوهای شمعی معمولا به قدری نیست که بتواند عطش معاملاتی نوسانگیران و تریدرهای میانروزی[117] را در بازارهای سریع و مدرن امروزی ارضا نماید. درحالیکه سایر روشهای تکنیکال مانند اندیکاتورها یا پترنهای تکنیکال میتوانند روزانه چند ده عدد سیگنال را به سهولت تولید نمایند.
به این دلایل قصد داریم در فصل جدید، نگاه جامع تری را معرفی نماییم که اصطلاحا آنرا نگاه الگویی یا پترنی مینامیم. در نگاه پترنی سعی میکنیم محدوده وسیعتری را بر روی نمودار -که حداقل شامل صد الی دویست کندل متوالی و مجاور بهم باشد- مورد توجه قرار داده و به جستجوی الگوها و اشکال هندسی بپردازیم.
برخی از این الگوها که تحت عنوان پترنهای تکنیکال معرفی میشوند، عبارتند از:
- سطوح حمایت و مقاومت: خطوط افقی بر روی چارت متشکل از قلهها و درههای همسطح.
- خطوط روند و کانالهای صعودی و نزولی: خطوط مورب تکی یا موازی.
- الگوهای سقف دوقلووکف دوقلو: قلهها و درههای همسطح و متوالی.
- الگوهای سروشانه مستقیمو معکوس: سه قله یا دره متوالی و مجاور بهم در انتهای روند با آرایشی خاص.
- انواع الگوهای سه گوش: مانند مثلث متقارن، مثلث بازشونده، کنجهای صعودی و نزولی، مثلثهای قایمالزاویه صعودی و نزولی، الگوی پرچم.
- الگوهای هارمونیک: الگوهایی با نسبتهای مشخص بین امواج داخلی مانند الگوهای گارتلی، خفاش، پروانه، کوسه، خرچنگ، …
- و غیره …
در این فصل سعی میکنیم این الگوها را یک به یک خدمتتان معرفی نموده و نکات و ویژگیهای هریک و روش معاملهگری بر روی آنها را خدمتتان بازگو نماییم.
دیدگاه شما