بنیان گذار فرکس کیست؟


همسر کیوساکی می گوید : « در آن زمان، همه دوستان ما می گفتند هر چه زودتر کاری پیدا کنید تا حقوق ثابت و ماهیانه داشته باشید. ولی این چیزی نبود که ما می خواستیم. در نهایت کاری را شروع کردیم که رابرت تدریس برخی دوره های آموزشی را آغاز کرد. من هم در خط تولید لباس یکی از دوستانم شغل بازاریابی را انجام می دادم. برای بازاریابی از سالن های آرایشگاه و بوتیک ها آغاز کردم و تنها چیزی که عاید من می شد، کمیسیون های اندکی بود که بدست می آوردم. ولی چون هدفم بازاریابی نبود و می خواستم کار آفرین شوم تمام سختی ها را تحمل کردم و این به ما کمک کرد تا تمام فوت و فن های کار را یاد بگیریم. »

زندگینامه و بیوگرافی رابرت کیوساکی موسس شرکت پدر پولدار

رابرت کیوساکی یکی از تاجرانی است که خط فکری جدیدی را به دنیای سرمایه گذاری اضافه کرد. دنیای تجارت پر از انسان های موفقی است که برخلاف نظر دیگران به موفقیت های بزرگی دست یافته اند.

بیوگرافی رابرت

رابرت کیوساکی یک دو رگه ژاپنی آمریکایی است که در سال 1947 درهاوایی متولد شد.

رابرات کیوساکی موسس شرکت پدر پولدار

قبل از معروفیت

او قبل از معروف شدن یک افسر آمریکایی بود که در جنگ ویتنام شرکت کرد.

الگوی زندگی رابرت کیوساکی

پررنگ ترین فرد زندگی او پدر خوانده او بوده که رابرت او را پدری پولدار خطاب کرده و معتقد است آموزه های او باعث پیشرفت تجاری او در زندگی شده است.

فعالیت های تجاری رابرت کیوساکی

  1. چندین سال به عنوان فروشنده در شرکت زیراکس کار می کرد.
  2. در سال 1974 همزمان با فعالیت در شرکت زیراکس اولین شرکت خود را در زمینه املاک ثبت کرد. او اکنون بیش از 1000 واحد آپارتمان دارد که درآمدی بیش از یک میلیون دلار در ماه از آنها دارد. او اعتقادی به پس انداز پول در بانک نداشت و با درآمد خود شرکت های دیگری را تاسیس کرد.
  3. در سال 1977 شرکتی را تاسیس کرد که کیف پول های مردانه را با ترکیبی از نایلون و ولکرو به بازار عرضه کرد. بعدها این محصول قیمت چند میلیون دلاری گرفت اما چیزی نپایید که شرکتش ورشکسته شد.
  4. سپس یک تجارت خرده فروشی را آغاز کرد که تی شرت و کلاه و محصولات این چنینی می فروخت. اما این شرکت هم در سال 1980 ورشکسته شد.
  5. سپس کیوساکی شرکت سمینارهای آموزشی ارهارد را خریداری کرد. این شرکت بسیار مشهور شد و از شهرت آن برای معرفی آموزش تجارت و سرمایه گذاری استفاده کرد.رابرت در سال 1994 این شرکت را هم فروخت.
  6. چند سال بعد او شرکت تکنولوژی کش فلو کیوساکی را تاسیس کرد که یه شرکت آموزش تجارت و اصول مالی بود. درآمدزایی این شرکت از طریق برگزاری سمینارهای آموزشی بود. این مقدمه ای برای انتشار کتاب های بیشتری بود که زیمنه ساز شهرت او شد.
  7. او در سال 1996 در سن 47 سالگی خود را از کارهای تجاری بازنشسته کرد و در سال های بازنشستگی در سه شرکت سهامی عام نفت، طلا و نقره سرمایه گذاری کرد که بسیار پر سود بودند.
  8. او در سال 1997 کتاب «پدر پولدار، پدر بی پول» را نوشت. موفقیت در این کتاب مقدمه ای برای تاسیس شرکت پدر پولدار بود. شرکت پدر پولدار موسسه ای آموزشی در زمینه تجارت و سرمایه گذاری بود که در هفت کشور به طور رسمی کار می کرد و هزاران دانشجو داشت.

ماجرای بی خانمانی رابرت کیوساکی

سال 1985 سخت ترین شرایط مالی برای رابرت و همسرش بود. آنها ورشکسته شده بودند و پس انداز باقی مانده آنها حتی به اندازه اجاره یک خانه نبود و آنها مجبور به سکونت در زیر زمین خانه یکی از دوستانشان شدند.

همسر کیوساکی می گوید :

« در آن زمان، همه دوستان ما می گفتند هر چه زودتر کاری پیدا کنید تا حقوق ثابت و ماهیانه داشته باشید. ولی این چیزی نبود که ما می خواستیم. در نهایت کاری را شروع کردیم که رابرت تدریس برخی دوره های آموزشی را آغاز کرد. من هم در خط تولید لباس یکی از دوستانم شغل بازاریابی را انجام می دادم. برای بازاریابی از سالن های آرایشگاه و بوتیک ها آغاز کردم و تنها چیزی که عاید من می شد، کمیسیون های اندکی بود که بدست می آوردم. ولی چون هدفم بازاریابی نبود و می خواستم کار آفرین شوم تمام سختی ها را تحمل کردم و این به ما کمک کرد تا تمام فوت و فن های کار را یاد بگیریم. »

اوضاع خراب اقتصادی این خانواده خیلی طولانی نشد و آنها در سال 1998 همزمان با تاسیس شرکت پدر پول دار، میلیونر شدند.

مایکل سیلور Michael Saylor کیست؟ از بنیانگذاری و مدیریت مایکرواستراتژی تا نهنگ بیت کوین

مایکل سیلور Michael J. Saylor کیست؟ از بنیانگذاری مدیریت مایکرواستراتژی تا نهنگ بیت کوین

مایکل سیلور کیه؟ شاید تا الان و قبل خوندن بنیان گذار فرکس کیست؟ این مقاله تنها چیزی که از مایکل سیلور می دونستید، این بود که یکی از بزرگترین سرمایه گذارای بیت کوین، شاه ارزهای دیجیتاله. اما قصد دارم تو این مقاله یکم فضولی کنیم و وارد زندگی مایکل سیلور بشیم. از ابتدا بشناسیمش و برسیم به این اواخر که تبدیل به یکی از نهنگ های بیت کوین شد. پس همراه ما باشید تا مایکل سیلور رو بیشتر بشناسیم.

آنچه در این مقاله می‌خوانید

بیوگرافی و زندگی نامه مایکل سیلور

روزی روزگاری (4 فوریه 1965) تو شهر لینکلن نبراسکا انگلستان یک پسرکی به نام مایکل سیلور به دنیا اومد. از اون تخسای روزگار بود، یک جا بند نمی شد هی برو اینور هی برو اونور. 11 ساله بود که خونوادگی در فریبورن اوهایو نزدیکی پایگاه نیروی هوایی رایت پترسون مستقر شدند. روزها و ماه ها و سال ها گذشتند این مایکل سیلور ما بزرگ شد، آقا شد، باباش گفت پسرجان نمی تونی همینجوری مفت بخوری بخابی که برو یک فنی بزن یک جیزی یاد بگیر یک درسی بخون اصلا برو اون چوبارو بیار بشکن. مایکل سیلور مام شاکی شد رفت نیروی هوایی و اسم نویسی کرد چون باباش سرگروهبان نیروی هوایی بود.

گذشت و گذشت تا در سال 1983 با بورس تحصیلی ROTC نیروی هوایی در انستیتوی فناوری ماساچوست (MIT) ثبت نام کرد و در سال 1987 از دانشگاه MIT با دو مدرک فضانوری و هوانوردی فارغ التحصیل شد و پوز باباشو زد. اما متاسفانه پس از فارغ التحصیلی شرایط پزشکی مانع از فعالیت مایکل سیلور ما در نیروی هوایی شد. اون که غمگین و سرافکنده بود ناگه در همون سال در یک شرکت مشاوره مالی شغل پیدا کرد. مایکل سیلور در این شرکت روی مدل سازی و شبیه سازی رایانه ای کار می کرد. یک سال بعد در سال 1988 مایکل سیلور به یک مشاور داخلی در همون شرکت تبدیل شد.

همونطور که گفتم مایکل سیلور در این مجموعه روی مدل های شبیه سازی شده و هوش تجاری بازار جهانی کار می کرد و با توجه به داده هاش متوجه شد در سال 1990 رکود اقتصادی داریم و داشتیم 🙂

اما خب این رکودا و این جریانا چیزی از ارزشای مایکل سیلور ما کم نمی کنه و با کمال پرویی تو اون رکود سنگین البته با بودجه شرکت Dupont (همون شرکتی که داخلش کار می کرد) و با کمک برادرخونده خودش (رفیق فاب) Sanju Bansal که در دانشگاه MIT باهم درس می خوندند کمپانی مایکرواستراتژی رو راه اندازی کردن و تازه بازی شروع شد.

آغاز سلطنت مایکرواستراتژی

ارزش سهام شرکت مایکرواستراتژی در سال های 2000 تا 2002

شروع رابطه مایکل سیلور و بیت کوین

خب می دونم تا الان ماجرارو شاید اصلا نمی خواستید بدونید و بیشتر دنبال قسمت چرب تر ماجرا یعنی رابطه آقای مایکل سیلور و بیت کوین بودید. خب بفرما شروع شد…

داستان از اونجا شروع میشه که اقای مایکل سیلور در سال 2013 به انتقاد از بیت کوین صحبت می کنه. اما بعد میشینه با خودش فکر می کنه، دودوتا چهارتا می کنه، باهاش اشنا میشه، میره تو دنیای بلاکچین، با مشاوراش حرف می زنه بعد می گه زکی چه اشتباهی کردم و در نتیجه در سال 2020 در یک کنفرانس خبری اعلام می کنه و شرکت مایکرواستراتژی تصمیم به سرمایه گذاری روی بیت کوین، طلا و دیگر ارزهای دیجیتال را دارد اما هنوز قطعی نیست. همه میگن باشه قبول که یهو یک ماه بعد طی یک کنفرانس خبری دیگه اعلام می کنه که شرکت مایکرواستراتژی مبلغی به ارزش 250 میلیون دلار را بر روی بیت کوین به صورت طولانی مدت سرمایه گذاری کرده است. جالب اینجاست که اقای مایکل سیلور از سهام نقدی و فیات کمپانی، این سرمایه گذاریو انجام داد و گفت بیت کوین به مراتب بهتر از طلا و پول های فیاته و من کاملا طرفدارشم.

مایکل سیلور و مایکرواستراتژی چقدر بیت کوین در اختیار داره؟

داستان اینجا تموم نمیشه و اقای مایکل سیلور در سپتامبر سال 2020 مبلغ 175 میلیون دلار و در دسامبر سال 2020 مبلغ 50 میلیون دلار بر روی بیت کوین سرمایه گذاری کرد. جمع مبلغ سرمایه گذاری آقای مایکل سیلور بر روی بیت کوین چیزی حدود 2.2 میلیارد دلار برآورد شد که ارزش این سرمایه گذاری در قله اخیر بیت کوین و در قیمت 60 هزار دلار چیزی بالغ بر 5.6 میلیارد دلار بوده است که این رقم الان با توجه به افت %50 بیت کوین چیزی بالغ بر 4 میلیارد دلار است.

این شرکت از تاریخ 1 مارس 2020 تا کنون حدود 90,079 بیت کوین را در اختیار دارد و تبدیل به یکی از نهنگ های بیت کوین شده است. البته لازم به ذکره که آقای مایکل سیلور یک سرمایه گذاری شخصی میلیارد دلاری هم بر روی بیت کوین انجام داده. 17732 بیت کوین بالغ بر 3 میلیارد دلار.

هنگامی که سیلور اولین سرمایه‌گذاری به ارزش 250 میلیون دلار را روی بیت کوین اعلام کرد، سهام مایکرواستراتژی در حدود 135 دلار معامله می‌شد. قیمت سهام از آن زمان افزایش یافته و در 9 فوریه با افزایش 842 درصدی به رقم 1272 دلار رسیده است. اگرچه MSTR از آن زمان به بعد کاهش یافته‌است، اما قیمت فعلی آن یعنی 631 دلار هم عدد قابل توجهی است.

طبق گفته های آقای سیلور بیت کوین تنها سپر و دیوار دفاعی است که می تواند در برابر تورم حاصل از بیماری کرونا که آمریکا در حال دست و پنجه نرم کردن با آن است مقابله کند. همچنین با وجود ریزش اخیر بیت کوین آقای سیلور در توییتر خودش اعلام کرد که حتی یک دونه از بیت کوین هامم نخواهم فروخت و حتی در قیمت 30000 دلار به ارزش ده میلیون دلار بیت کوین خریداری کرد.

شرکت مایکرواستراتژی بیخیال نمیشه و پیش تر خبر از استقراض (قرض گرفتن) این شرکت برای خرید بیت کوین داده بود، در بیانیه ای در تاریخ 14June اعلام کرد که موفق شده سرمایه ای به ارزش نیم میلیارد دلار را از طریق فروش اوراق قرضه ترجیحی که در سال 2028 تسویه می شوند جمع آوری کنه و قصد داره تمام این سرمایرو برای خرید بیت کوین قرار بده.

ماجرای «فضله» مگسی که حاجی مفرح را «ثروتمند» کرد!/ بنیانگذار بانک صادرات از وقف بیمارستان مفرح شاکی بود؟!

در‌‌ همان اوان، از یکی از دوستان پدر و مشتریان او، که در خیابان ایران ساکن بود، مرحوم انجدائی، که حقوقدان و وکیل مرحوک حاجی مفرح بود، شنیدم که پسران حاجی مفرح بر ضد او در دادگاه اقامه دعوا کرده‌اند که او "مهجور" شده است و .

ماجرای «فضله» مگسی که حاجی مفرح را «ثروتمند» کرد!/ بنیانگذار بانک صادرات از وقف بیمارستان مفرح شاکی بود؟!

سرویس فرهنگی فردا-رضا مهدوی : در کتاب خاطرات دکتر ابراهیم یزدی تحت عنوان «شصت سال صبوری و شکوری» (جلد اول) به ماجرای عجیب و جالب ثروت غیر مترقبه و کلان «حاج مفرح» بنیانگذار بیمارستان مفرح در جنوب شهر تهران، اشاره شده است.

ماجرایی که به نقل از بنیانگذار بانک صادرات، یعنی فرزند این تاجرنیکوکار ، در یکی از روزنامه‌های اقتصادی هم آمده است.

اما حاشیه این خاطره، ماجرای شکایت فرزندان علیه پدر تاجرشان، بخاطر صرف ثروت عجیب و کلانش در امور خیریه است که ابراهیم یزدی آنرا به نقل بنیان گذار فرکس کیست؟ از یک وکیل بازگو کرده است، از سوی دیگر این که این پدر تاجر، تولیت بیمارستان خیریه خود را به فرزندانش- که موافق این اقدامات خیریه از سوی او نبوده اند- سپرده باشد کمی عجیب است که شرح آنرا در ادامه خواهید خواند:

در ابتدا ماجرای ثروتمند شدن «حاج مفرح» را به نقل از فرزند وی محمدعلی مفرح ، بنیان گذار فرکس کیست؟ بنیانگذار بانک صادرات که در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده است را می‌خوانید که بسیار شبیه به روایتی است که ابراهیم یزدی به نقل از پدرش آنرا نقل کرده است، در ادامه به چند حاشیه از اخاطره دکتر یزدی اشاره می‌شود:

پدر من حاج سید حسین چای چی بود. او در بازار سرمایه مختصری داشت و در کار «چای» بود که همه ساله ۴۰۰ صندوق از هندوستان وارد می‌کرد و می‌فروخت.

در اوایل سال ۱۹۱۴ میزان ۴۰۰ صندوق چای به طرف همیشگی خود در هندوستان سفارش داد. وقتی اطلاعیه گمرکی از بندرعباس رسید، پدرم با کمال تعجب ملاحظه کرد به عوض ۴۰۰۰ صندوق به نام او وارد شده که هم از مصرف عادی سالانه ایران به مراتب بیشتر بنیان گذار فرکس کیست؟ بود و هم از امکانات پرداختی او.

پدرم فورا به فرستنده در هندوستان اعتراض کرد و مشکل خود را در تحویل گرفتن، فروختن و قبول برات کالایی که ده برابر بیش از خورند بازار و خودش بود به طرف اطلاع داد و تقاضا کرد فورا ۳۶۰۰ صندوق اضافی را از بندرعباس برگرداند. طرف پدرم در هندوستان عکسی از نامه ارسالی او فرستاد که در آن میزان سفارش هم به «سیاق» و هم به عدد نشان داده شده بود. در هندوستان به مفهوم سیاقی توجه نمی‌کردند؛ ولی دنبال دو صفر ۴۰۰ یک اثر سیاهی نقطه مانند دیده می‌شد که حدس زدند اثر مرکب خشک نشده سطر بالاپس از تا زدن نامه بوده!

در‌‌ همان اول جنگ جهانگیر اول شروع شد و تمام جهازات هندوستان به تصرف دولت انگلستان درآمد. علیهذا فرستنده چای‌ها به پدرم نامه نوشت که چون به علت جنگ از برگرداندن چای‌ها معتذر است، چای‌ها را به ملکیت پدرم می‌شناسد، و حاضر است در مقابل آن بروات طویل المدت قبول کند. پدرم به اکراه پذیرفت.

به این کیفیت، ۴۰۰۰ صندوق چای به تصرف پدرم درآمد که قیمت آن به علت دوام جنگ به چندین برابر قیمت ابتدایی ترقی کرد و چون وارد کردن چای به ایران از مجرای دیگر غیرممکن بود پدرم مالک انحصاری چای در ایران شد. قیمت آن هر چه بیشتر رو به افزایش رفت، او نتیجتا از آن باب برخلاف میل اولیه خود به منابع هنگفتی رسید که اصولاتصورش را نمی‌توانست بکند.

* در کتاب خاطرات دکتر یزدی غیر از ارقام که ۵۰ و ۵۰۰ صندوق ذکر شده است علت این «صفر» ماجرایی، «فضله» مگس عنوان شده است.

* اما حاشیه اصلی به این بخش از کتاب بر می‌گردد که در آن بعد از اشاره به اینکه حاجی مفرح به پاس این ثروت غیرمترقبه قسمت اعظم دارایی خود را صرف امور خیریه، از جمله بیمارستان مفرح می‌نماید، آمده است:

«در‌‌ همان اوان، از یکی از دوستان پدر و مشتریان او، که در خیابان ایران ساکن بود، مرحوم انجدائی، که حقوقدان و وکیل مرحوک حاجی مفرح بود، شنیدم که پسران حاجی مفرح بر ضد او در دادگاه اقامه دعوا کرده‌اند که او «مهجور» شده است و حق تصرف در اموالش را ندارد. آن‌ها از اینکه پدر ثروت خود را صرف امور خیریه می‌کند ناراحت شده بودند. اما در دعوا علیه پدر موفق نشدند.

در همین حال، در بخش تاریخچه بیمارستان مفرح در سایت این بیمارستان درباره فرزندان حاجی مفرح و ارتباط آن‌ها با این بیمارستان آمده است:

«برابر مفاد وقف نامه، مسئولیت حفظ و نگهداری اموال موقوفه مفرح و مدیریت بیمارستان به عهدة فرزندان ذکور ارشد و بلافصل از خاندان مفرح بوده و نظارت بر حسن اجرای امور بیمارستان در عهده و تکلیف وزیر وقت بهداشت و درمان - یا نماینده ایشان - است. بدینسان، اداره و مدیریت موقوفات و بیمارستان مفرح از بدو فعالیت، به شرح زیر صورت پذیرفته است:

• از سال ۱۳۵۶ تا سال ۱۳۶۷: ادارة اوقاف (بعلت عدم پذیرش تولیت توسط فرزند ارشد، محمد علی مفرح، بدلیل مشغله کاری)

<. >میراث حاج ابوالقاسم مفرح، به کنار از بیمارستان، فرزندان آن مرحوم بوده‌اند که به نوبة خود و کاملا مستقل از پدر منشاء خیر و برکت و کارآفرینی در کشور بوده، به موفقیت‌های شایان حرفه‌ای دست یافته‌اند.»

در نگاه اول اینکه حاج مفرح در کنار وقف، تولیت بیمارستان را به فرزندانش سپرده باشد (اینطور که در تاریخچه بیمارستان مفرح آمده است) و آن‌ها از وی بخاطر این وقف شکایت کرده و ادعای مهجوریت او را کرده باشند (بنا بر روایت وکیل حاجی مفرح) کمی به دور از منطق به نظر می‌رسد هر چند احتمال آن صد در صد منتفی نیز نمی‌باشد.

* حاشیه آخر نیز نام حاجی مفرح است که در سایت بیمارستان «ابوالقاسم» « در خاطره پسر وی «حسین» ذکر شده است.

بهترین معامله‎گران فارکس در جهان(معامله گران 1 میلیون دلار)

اجازه بدهید داستان بهترین معامله‎گران فارکس را با نگاهی به یکی از افسانه‌ای ترین آن‌ها یعنی جرج سوروس آغاز کنیم. اگر بپرسید برترین‌های بازار فارکس چه کسانی هستند؟ بی‌شک، نام جرج سوروس در بالای هر لیستی خواهد بود. آقای سوروس به عنوان یکی از بزرگترین سرمایه‌گذاران تاریخ شناخته شده است. او با کسب سود 1 میلیارد دلار از معامله فروش خود بر روی پوند انگلستان به عنوان یک مدیر مالی افسانه ای مشهور شد. او معامله خود را به دنبال سقوط چهارشنبه سیاه ، در 16 سپتامبر 1992 انجام داد.

در آن زمان، بریتانیا بخشی از مکانیزم نرخ ارز (ERM) بود. این مکانیزم با ضعیف شدن پوند تا حد مشخصی در برابر Deutsche Mark، دولت را ملزم به دخالت و حمایت از ارز خود می‌کرد. سوروس با موفقیت پیش بینی کرد که ترکیبی از شرایط، از جمله نرخ بالای بهره بریتانیا و نرخ نامطلوبی که بریتانیا به ERM پیوسته بود، موجب متزلزل شدن بانک مرکزی انگلیس (BoE) خواهد شد.

تعهد انگلیس برای حفظ ارزش پوند در برابر Deutsche Mark به منزله دخالت در قالب خرید پوند یا افزایش نرخ بهره یا هر دوی آنها در هنگام تضعیف پوند بود. بحران اقتصادی به این معنا بود که نرخ بهره بالاتر، به بقیه اقتصاد صدمه می‌زد. اقتصاددانان BoE متوجه شدند که سطح مناسب نرخ بهره بسیار پایین تر از حد مورد نیاز برای حمایت از پوند به عنوان بخشی از ERM است.

اما با این وجود ارزش استرلینگ با تعهد عمومی انگلیس به خرید ارز خود، حفظ شد.

آقای سوروس در هفته های پیش از چهارشنبه سیاه، از دارایی صندوق Quantum در یک معامله بزرگ فروش پوند استفاده کرد. اما در آستانه چهارشنبه سیاه، بیانیه‌ای از طرف رئیس German Bundesbank ارائه شد.
این بیانیه‌ ارزهای مشخصی را ضعیف و تحت فشار نشان می‌داد

این اتفاق، سوروس را به افزایش قابل ملاحظه معاملات خود سوق داد. هنگامی‌که در صبح روز چهارشنبه BoE شروع به خرید میلیاردها پوند کرد، متوجه حرکت سنگین قیمت پوند گردید. این به دلیل سیل فروش معامله‌گران در پیروی از سوروس در بازار بود.

آخرین تلاش برای افزایش نرخ پوند انگلیس که به طور خلاصه اثر 15 درصد داشت نیز بیهوده بود. هنگامی که انگلستان خروج خود را از ERM اعلام کرد و نرخ شناور پوند را از سر گرفت، ارز انگلستان در برابر Deutsche Mark 15 درصد و 25 درصد در برابر دلار آمریکا سقوط کرد. در نتیجه، صندوق Quantum میلیاردها دلار سود دهی داشت و سوروس به عنوان مردی که بانک انگلیس را شکست داد، شناخته شد.
شاهکار او به راحتی می تواند در فهرست بزرگترین معامله‌گران فارکس جای گیرد.

می خواهید بهترین قسمت داستان را بدانید؟

اگرچه حجم معاملات فروش سوروس بسیار بالا بود، اما مقاومتی هم در برابر آن وجود نداشت. به دنبال معاملات او، بازار هیچ کششی برای حمایت از پوند نشان نداد. این نشانه‌ای از تکرار نیاز به مداخله دولت انگلستان برای بالا کشیدن ارزش پوند در بازار بود. حتی اگر معامله او اشتباه بود و بریتانیا می‌توانست در ERM باقی بماند، شرایط موجود حاکی از پتانسیل ریزش بود که البته توجه بسیاری از معامله‌گران را نیز جلب کرد.

در اینجا شاهد توجه خاص سوروس به نسبت ریسک به سود هستیم؛ کسی که شهرت خود را به عنوان بهترین معامله‌گر بازار فارکس در جهان ثبت کرده است. بر خلاف پیروان تئوری سنتی اقتصادی که معتقد‌ند قیمت‌ها در نهایت به یک تعادل نظری منتهی می‌شوند، سوروس برای تحلیل بازارهای مالی تئوری بازتاب پذیری را بسیار سودمندتر می‌دانست.

این تئوری بازخورد مکانیزم بین ادراک و اتفاقات را نشان می دهد. به عبارت دیگر، درک معامله‌گران به شکل گیری قیمت‌های بازار که به نوبه خود تقویت کننده ادراک هستند، کمک می‌کند. این اتفاق در معامله فروش معروف پوند انگلستان رخ داد و سقوط پوند دقیقا در زمانی بود که معامله‌گران زیادی باور کردند که BoE توان حمایت بیشتر از ارز خود را ندارد.

جورج سوروس یک بار به مجله وال استریت گفته بود:

من ثروتمندم زیرا می‌دانم چه موقع اشتباه می‌کنم. این جمله نشان از تمایل برای بستن معامله‌ اشتباه و درجه بالایی از نظم و انضباط دارد که از خصوصیات یک معامله‌گر موفق است. بنابراین جرج سوروس نفر اول لیست ما و احتمالا موفق‌ترین معامله‌گر جهانی بازار فارکس است و قطعا بیشترین سود معامله فروش از آن او است.

Stanley Druckenmiller

جورج سوروس در بازار فارکس یک پیشرو محسوب می‌شود و تاثیر وی بر دیگر معامله‌گران موفق دور از ذهن نیست. جورج سوروس به عنوان مربی استنلی دروکنمیلر، نقش به‌سزایی در موفقیت او ایفا کرده است. در واقع، آقای دروکنمیلر یک دهه در صندوق Quantum در کنار سوروس کار می‌کرده است. اما آقای دروکنمیلر شهرت خود را با موفقیت در مدیریت میلیاردها دلار دارایی صندوق خود به نام Duquesne Capital بدست آورد. به جرات می‌توان او را یکی از بهترین معامله‌گران روزانه در جهان دانست.

همچنان‌که سوروس بخشی از شهرت خود را بعد از چهارشنبه سیاه به دست آورد، آقای دروکنمیلر نیز قبل بنیان گذار فرکس کیست؟ از بازنشستگی خود، دارای رکورد باور نکردنی سودهای 2 رقمی صندوق Duquesne در سال‌های پیاپی بود. ارزش خالص دارایی دروکنمیلر بیش از 2 میلیارد دلار می‌باشد. دروکنمیلر در مورد معاملات خود می‌گوید: فلسفه معاملات من بر پایه بازگشت بلند مدت در جهت حفظ سرمایه اصلی بنا شده‌ است و در مرحله بعد در معاملاتی که خوب پیش می‌روند به دنبال بیشترین سود خواهم بود. این روش تحت تاثیر اهمیت درست یا غلط بودن معامله است.

در واقع، این امر تاییدی بر حداکثر کردن سود معاملات در جهت درست و به حداقل رساندن زیان‌ها در معاملات اشتباه است. همان‌طور که دروکنمیلر در مصاحبه خود در جلسه رونمایی از کتاب The New Market Wizards بیان کرد: کفش‌های زیادی در قفسه است؛ تنها آن که مناسب شما است بپوشید.

Bill Lipschutz

از خارق‌العاده بودن بیل لیپشاتز همین بس که بدون تجربه قبلی از بازارهای ارز، در بازار فارکس سال 1980 با همکاری مجموعه Salomon Brothers، هزاران میلیون دلار سود تولید کرده است. اغلب به عنوان سلطان ارزها از او یاد می‌شود. آقای لیپشاتز بازار فارکس را یک بازار بسیار روانشناختی توصیف می‌کند و همانند دیگر معامله‌گران موفق، باور دارد که درک رفتار بازار به اندازه تحلیل‌های بنیادی به تشخیص حرکات قیمتی کمک می‌کند.

همچنین لیپشاتز با دروکنمیلر هم نظر است که معامله‌گری موفق به درست یا غلط بودن معاملات ما بستگی ندارد. در عوض، او تاکید می‌کند که شما باید بیاموزید که با 20 تا 30 درصد پیش‌بینی درست چگونه تولید سود کنید.

Andrew Kreiger

لیست بهترین معامله‌گران فارکس بدون توجه به آندرو کریگر کامل نخواهد شد. کریگر، فارغ‌التحصیل مدرسه کسب و کار Wharton بود که در سال 1983 به عضویت Bankers Trust در‌آمد و بعد از آن با Salomon Brothers شروع به همکاری کرد. او به واقع یکی از قوی‌ترین و مشهورترین معامله‌گران زمان خود بود. قدرت مدیریت بالای او موجب افزایش سود معاملات از 50 میلیون دلار سود معمول به 700 میلیون دلار شد.

به دنبال سقوط ماه اکتبر 1987، هنگامی که اکثر بازارها دچار سقوط حداقل 20% شده بودند، کریگر متوجه ارزش‌گذاری بیش از حد دلار نیوزلند شد. او با لوریج 1:400 وارد معامله فروش شد که البته بیش از نقدینگی واقعی در گردش بازار بود. در چند ساعت دلار نیوزلند در خلاف جهت دلار آمریکا حرکت کرد و کریگر معامله خود را با سود 300 میلیون دلار بست. جالب توجه است که او بعدها با جرج سوروس نیز همکاری داشته است.

Paul Tudor Jones

به جرات می‌توان گفت که یکی از بهترین معامله گران فارکس، پاول تودور جونز است. او کسی است که در سقوط اکتبر 1987 معامله فروش داشت. در حال حاضر، وی با داشتن مجموعه‌ای که در سال 2018 به مبلغ 5.4 میلیارد دلار ارزش گذاری شده است، یکی از ثروتمندترین معامله گران روز دنیا است. جونز در سال 1954 متولد شد و در سال 1976 از دانشگاه ویرجینیا مدرک اقتصاد گرفت. در واقع او کارش را به عنوان یک کارمند در بخش معاملات آغاز کرد.

جونز فرصتی را که برای رفتن به دانشگاه هاروارد داشت، رد کرد و به عنوان معامله‌گر کالا در NYSE مشغول به کار شد. او شرکت خود را با نام شرکت سرمایه‌گذاری تودر تاسیس کرد. در اکتبر 1987، زمانی که بازار در حال سقوط بود، او توانست تنها با گرفتن موقعیت‌های فروش، سود 62 درصدی ایجاد کند و در همان سال 100 میلیون دلار برای شرکت خود سود کسب کرد. در ادامه همین مسیر، او شرکت خود را به قله‌های جدیدی رساند. بین سال‌های 1992 تا 1995، جونز رئیس NYSE بود.

Michael Marcus

مایکل مارکوس در بین بهترین معامله گران حرفه‌ای فارکس در دنیا قرار دارد. او یکی از اعضای هیات موسس شرکت Commodities Corporation است. با اینکه تنها مربی او سیکوتا بود، او بعدها مشاور معامله‌گر دیگری به نام بروس کونر شد. مارکوس در طول دوران ریاست جمهوری ریگان، معاملات قریب به ۳۰۰ میلیون دلار آمریکا در بازار آلمان را به خود اختصاص داد. به عبارت دیگر می‌توان گفت در آن زمان، در کنار بانک ها، او بزرگترین معامله گر ارز در بازار آلمان بود

سعید منصور افشار بنیانگذار شرکت هوراند؛ کارآفرینی که با فلسفه واحد تولیدی اش را اداره می کند

سعید منصور افشار بنیانگذار شرکت هوراند؛ کارآفرینی که با فلسفه واحد تولیدی اش را اداره می کند

سعید منصور افشار بنیانگذار شرکت هوراند تولیدکننده سیستم‌های صوتی و کنفرانس و تجهیزات سالن‌های آمفی‌تئاتر، کارآفرینی است که نه تنها خود کتاب می خواند بلکه پرسنل کارخانه و شرکتش را هم به مطالعه تشوق می کند. او به پرسنلش می‌گوید باید فلسفه بخوانند زیرا به نظرش فلسفه و علوم انسانی به تکنسین قدرت تفکر می دهد تا بتوانند تولید اندیشه کنند و چنین افرادی هستند که به کارشان علاقه‌مند خواهند شد و به آن احترام می‌گذارند. او معتقد است کار و دانشگاه باید با هم عجین شوند و در گفت و گوی تصویری با سایت بازار گفته است:«دانشگاه برای خود من زمینه پپیشرفت و موفقیت شد منتها زمانی که با کار عجین شد؛ زمان دانشجویی کارگری می کردم؛ باید کار و دانشگاه هم راستا شوند، بنابراین معتقدم دانشگاه به عنوان یک راه جواب می دهد ولی نه هدف.»

سعید افشار با جدیت می گوید که در هیچ کجای دنیا مثل ایران فرصت شغلی وجود ندارد. «من 52 کشور جهان را از نزدیک دیده ام و در چندین کشور هم فعالیت کاری داشته ام؛ صادقانه می گویم در هیچ جای جهان الان مثل ایران فرصت کار کردن وجود ندارد؛ دوستان جوان ما دائم فکر می کنند اگر اروپا، آمریکا می رفتند برایشان گوسفند قربانی می کردند و منتظر آن ها بودند، نه اصلا این گونه نیست. من در همین آلمان شهر کلن که ایرانی های زیادی در آن زندگی می کنند، دیده ام ایرانی های تحصیلکرده با فوق لیسانس و دکتری در مک دونالد همبرگر می پیچند یا کارگر پمپ بنزین یا راننده تاکسی هستند، به شغل خاصی نمی خواهم توهین کنم ولی می خواهم بگویم اگر علم و کار اینجا در کشور خودمان با هم ادغام شوند می توان فرصت های بسیار جدید شغلی ایجاد کرد، کارآفرین بود و پیشرفت کرد و مطمئن باشید که زمینه موفقیت در کشور خودمان در این شرایط هموارتر است.»

سعید افشار 63 ساله و اهل ارومیه است و از نوجوانی کارگری و شاگردی را با سیم کشی، کار در چاپخانه و… تجربه کرده است، نکته ای که می گوید در زندگی‌اش اثرات مثبت بسیاری داشته. او در سال 1352 برای ادامه تحصیل به تهران آمد و به دانشگاه رفت البته همزمان کار هم می کرد. بعد از فارغ‌التحصیلی او مدتی در صدا و سیما مشغول کار شد و با وقوع جنگ در زمینه ساخت آپلی فایر برای بخش تبلیغات جبهه‌ها فعالیت کرد و همین موضوع زمینه‌ای شد که با پایان جنگ با تعدادی از دوستانش شرکتی برای تولید لوازم صوتی خاص تاسیس کرد اما بعد از مدتی به دلیل اختلاف دیدگاه‌ها و… شکست خوردند و مجبور شدند فعالیتشان را متوقف کنند اما افشار کسی نبود که به سادگی دلسرد شود و همین شد که مدتی بعد و در دهه 70 اقدام به راه اندازی بنیان گذار فرکس کیست؟ شرکت هوراند تولیدکننده سیستم‌های صوتی و کنفرانس و تجهیزات سالن‌های آمفی‌تئاتر کرد. این شرکت با بیش از سه دهه فعالیت دست‌کم بر اساس آمارها از جمله شرکت‌‌های موفق در این زمینه به حساب می‌آید.

اما مهم ترین عامل موفقیت این شرکت در چیست؟ افشار خود نقش آموزش را اساسی می‌داند. او دائم مدیران این مجموعه را برای آموزش‌های نوین و آشنایی با دستاوردهای جدید تکنولوژی به نمایشگاه‌های و دوره‌های آموزشی خارجی و بین المللی می فرستد و معتقد است هماهنگ شدن با اقتضائات اقتصاد جهانی بخشی از اصل تغییر و لازمه بقاء و رشد است. در این شرکت یک تیم تحقیقات سازماندهی شده که روی هوش مصنوعی در حال مطالعه است. او معتقد است که پرسنل آگاه و باسواد در ردیف سرمایه‌های شرکت محسوب می‌شود. «کسی که داری فکر و اندیشه باشد شجاع خواهد بود. چنین فردی خائن نمی‌شود. ما نیاز به پرسنل دلسوز نداریم بلکه نیازمند پرسنل آگاه هستیم.»

اینجا کتاب خواندن واجب است

یکی از راه‌های مهم آگاه‌سازی کتاب خواندن است و در مجموعه هوراند این کار واجب است. «از کارکنان می‌‌خواهیم که خلاصه کتاب یا برداشت خودشان از کتاب را در جلسه‌ای برای سایرین توضیح دهند و یا به عبارتی کنفرانس بدهند. بابت این کار امتیاز هم دریافت می‌کنند. یعنی از بابت این وقتی که می‌گذارند پاداش هم می‌گیرند. بنابراین، به جز 2 یا 3 نفری که آبدارچی هستند همه کتاب می‌خوانند. 10، 12 نفری هم قادرند کتاب‌های فلسفی مثل جمهور افلاطون و یا کتاب‌های هابز را بخوانند. بعضا هم کتاب‌های متفکرین جدیدتر مثل فریدمن و هایک را می‌خوانند. نشریه هم می‌خوانند. افرادی که در تیم فروش مشغول هستند، موظفند روزانه نیم ساعت روزنامه بخوانند. برای شرکت ما روزانه 7 روزنامه خریداری می‌شود.»

شرکت چابک افشار هم‌اکنون 27 نوع محصول تولید می‌کند و علاوه بر پوشش بازارهای داخلی، مقاصد صادراتی در افغانستان، عراق، عربستان، مصر و حتی کشورهایی مثل نیوزلند، کانادا و آلمان دارد به این نشانی که سیستم صوتی دور دریاچه لایپزیک آلمان از ساخته‌های همین شرکت است و سیستم صوتی یک سالن کنفرانس در کانادا و تورنتو از محصولات صادراتی 7 سال پیش هوراند است.

او در گفت و گو با مجله کارخانه‌دار گفته است برای ورود موفق به امر صنعت و کارآفرین شدن، سه شرط لازم است؛ شاگردی کردن، پذیرش منطق علوم انسانی و فهم اصل تغییر و اگر کسی این لوازم را فراهم سازد، امکان ندارد شکست بخورد. «شروع کار فقط با آموزش و کسب مهارت است. یک اختلاف دیدگاهی که من با مسئولین دولتی در بخش صنعت دارم این است که اینها تصور می‌کنند با وام دادن می‌توانند کارآفرین تولید کنند. در حالی که کارآفرین باید آموزش ببیند و شاگردی کند. تبدیل شدن یک فرد به کارآفرین و صاحب کسب و پیشه یک روند و پروسه است، پروژه نیست. شعر معروفی هست در ادبیات فارسی که می‌گوید: «هیچ کس از پیش خود چیزی نشد /هیچ آهن خنجر تیزی نشد /هیچ حلوایی نشد استادکار /تا که شاگرد شکرریزی نشد» به هرحال باید شاگردی کرد.»

او همچنین مخالف سرسخت گرفتن وام بانکی و انواع تسهیلات برای کارآفرینی است. خودش در گفت و گو با سایت بازار گفته است:« اینکه از دولت وام نمی‌گیریم. در این زمینه به توصیه‌های میلتون فردیدمن، اقتصاددان مشهور عمل کرده‌ام. با اینکه مرکز تحقیقات داریم اما هیچ‌وقت از دولت وام نمی‌گیرم. چون معتقدم که بهره وام بانکی هزینه تولید و قیمت را افرایش می‌دهد و این نهایتا اجحافی در حق مصرف‌کننده خواهد بود. یعنی اگر شما 20 درصد بهره بانکی بخواهد بدهید، مجبورید 30 درصد هم به قیمت اضافه کنید و در یک محاسبه نهایی خواهید دید که حدود 50 تا 60 درصد باید روی قیمت فروش محصول بیفزایید که این درست نیست. یعنی هم در حق مصرف‌کننده اجحاف می‌شود و هم اینکه شما مجبورید به شکلی برای بانک کار کنید! برای شروع کار باید از صفر شروع کرد. باید از پایین شروع کرد. به قول نیچه برای پرواز کردن اول باید ایستادن و راه رفتن را آموخت. بعد دویدن و جهیدن و در نهایت پرواز کردن. ما خودمان با همان سرمایه‌ای که داشتیم کار کردیم. این هایی که به دنبال وام بدون سرمایه هستند، اشتباه می‌کنند، با وام 30-20 درصدی نمی‌شود تولید کرد.»

یکی از توصیه‌های افشار به جوانان به خصوص آن‌هایی که تازه می‌خواهند وارد بازارکار شوند، حرفه آموزی از طریق آموزش‌های فنی و حرفه‌ای هست. «جوانان از طریق آموزش‌های فنی و حرفه‌ای می‌توانند تکنسین بشوند و در کارهای خدماتی موفق باشند. الان کشور ما کارگر ماهر و تکنسین به اندازه کافی ندارد مثلا در بسیاری از واحدهای تولیدی و صنعتی جوشکار ماهر وجود ندارد. فکر نکنیم یک کار باید تیتر و عنوان بزرگی داشته باشد؛ کارهای زیادی هستند که شاید اصلا به چشم نیایند ولی درآمد بسیارخوبی دارند مثلا کلیدسازی و… به نظر من اگر کسی بیکار است بخشی از چالش به خود او باز می‌گردد اگرچه که سیاست‌های کلان کشور هم مشکل دارد ولی ایمان دارم بخشی از این ماجرا هم به خودمان برمی گردد. می بینیم فردی مهندس عمران است و در خانه نشسته و می‌گوید که بیکار است؛ می‌دانید چرا این فرد در خانه نشسته است زیرا پدرش پول تو جیبی او را می‌دهد و مادرش برایش غذا درست می‌کند، بنابراین مجبور نیست که کار کند و برای خودش اشتغال به وجود بیاورد؛ جوانان ما باید از برج عاج پایین به کف خیابان‌ها بیایند و شاگردی کننند.»

البته هر شاگردی کارآفرین نمی‌شود زیرا نوع بینش آنها به کار و صنعت اهمیت دارد. «به نظر من، به صنعت نمی‌توان صرفا از منظر فنی نگاه کرد. به صنعت باید با نگاه “حکیم” نگریست. این ها آموزش‌هایی است که باید در فرایند کار ببینند. در جامعه ما بسیاری از افرادی که وارد صنعت می‌‌‌شوند با این آموزش و نگرش میانه‌ای ندارند. همیشه دوست دارم از افراد که دائم ناله می کنند بپرسم خودتان چه کار کرده‌اید؟ ما صاحبان صنایع باید متوجه باشیم که حداقل 50 درصد ورشکستگی‌‌ها مستقیما متوجه خود ماست 50 درصد هم ممکن است به قوانین و مشکلات دولتی برگردد.»

آیا شکست خورده اید؟

سعید افشار دوبار ورشکستی را تجربه کرده و هر دو در دهه شصت بوده است. «اولین تجربه مشارکت من و دوستان در انجام کار تیمی به شکست انجامید. به خاطر اینکه عادت نداریم همدیگر را تحمل کنیم. این بیماری تاریخی جامعه ایران است. یعنی ریشه در مناسبات تولیدی دهقانی جامعه ما دارد. اشاره من به پروسه تحول جوامع از برده‌داری به دهقانی و سپس انقلاب صنعتی است. یعنی در کشورهای توسعه یافته انقلاب صنعتی باور و رفتار دهقانی را از بین برده اما در جامعه ما چنین تحولی روی نداده است. به‌هرحال به واسطه همین اقدامات ما نتوانستیم به کار ادامه دهیم و تقریبا همه چیز را از دست دادیم. به یاد داشته باشیم که منطق اقتصاد بسیار بی‌‌رحم است و با کسی شوخی ندارد. ورشکستگی و نجات از ورشکستگی یک پدیده عام و جهانی است. بسیاری از شرکت‌های بزرگ هم دچار چنین وضعیتی شده‌اند. به‌عنوان مثال شرکت بزرگی مثل جنرال موتورز را اگر اوباما به دادش نرسیده بودند الان تعطیل شده بود. اگر رنو و نیسان با هم ادغام نشده بودند و یا فولکس واگن با شرکت‌های دیگر تجمیع نمی‌شدند همه از بین می‌رفتند.» او همچنین در گفت و گویی گفته است:« البته افتادن و بلند شدن در اقتصاد کار ساده‌ای نیست اما این کار در بخش خصوصی شدنی‌تر است. کسانی که در بخش خصوصی به‌ویژه بخش فروش کار می‌کنند معمولا اعتماد به نفس بالایی دارند. اینها معمولا شکست را نمی‌پذیرند. چرا؟ چون در عرصه و اصطلاحا کف خیابان قرار دارند. در هر شغلی که هستند فکر می‌کنند که امکان هزینه کردن و سود کردن دارند. به همین دلیل، از نظر من در بخش خصوصی واقعی چیزی به نام شکست وجود ندارد. افرادی که پرورش یافته بخش خصوصی باشند ممکن است زمین بخورند اما بلند می‌شوند. ممکن است این چرخه 10 بار هم تکرار شود ولی شکست نمی‌خورند. اگر این دیدگاه حاکم باشد امکان رشد و توسعه وجود دارد.»

مجله خبری ایکسب، انتشار اخبار و رویدادهای اقتصاد و صنعت ایران و جهان، معرفی کارآفرینان و فرصتهای کسب و کار



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.