شناخت بازار هدفتان، به شما اجازه می دهد پیام های بازاریابی خود را در جایی قرار دهید که بازارتان هست و یا از واژگان و عباراتی استفاده کنید که دقیقا درباره نیازهای آن ها حرف می زند.
باید این را در نظر داشته باشید که برای انتخاب بازار هدف مناسب و همچنین اتخاذ شیوه مناسب برای این کار باید به سراغ بازار هدف بروید.
بازار هدف
به منظور تحقق اهداف فروش تعیین شده باید به تعریف بازار هدف و رفتار خرید مورد نیاز برای ایجاد فروش بپردازید. در این مقاله خواهید آموخت که چگونه بخش های بازار هدف را شناسایی کنید و سپس از طریق اهداف بازاریابی کمّی بخش های بازار هدف را به فروش مرتبط سازید.
در این مقاله به ترکیب بازار هدف و اهداف بازاریابی در یک گام اقدام نموده ایم؛ زیرا ارتباط آنها یکی از تفاوت های بارز متدولوژی برنامه ریزی بازاریابی می باشد. بسیاری از برنامه ها پس از تعیین اهداف فروش با شکست مواجه می شوند؛ زیرا در هیچ کدام از بخش های برنامه ارتباطی با فروش دیده نمی شود. اگر ارتباط مستقیمی میان اهداف بازاریابی و بازارهای هدف با فروش وجود نداشته باشد، مدیر بازاریابی نباید این انتظار را داشته باشد که استراتژی های بازاریابی و تاکتیک ها به اهداف فروش تعیین شده دست یابند. به طور خلاصه، «شما نمی توانید چیزی را که نمی شود اندازه گیری کرد، کنترل کنید»، بلکه تنها می توانید برنامه هایی را کنترل نمایید که اهداف بازاریابی را به بازار هدف کمّیت پذیر مرتبط می سازند.
برای آنکه بتوانید بازارهای هدف را بهتر بشناسید و بتوانید به بهترین شیوه ممکنه در بازارهای هدف، هدف گذاری و به جذب مخاطبان بپردازید و تحلیل بهتری نسبت به رفتار مخاطبان در بازار هدف داشته باشید باید قواعد بخش بندی بازار را به خوبی بشناسید. در سری مقاله های بخش بندی زیر این امکان را برای شما مهیا نموده ام که بتوانید به زبانی ساده به این مهم دست یابید.
تعریف بازار هدف
به محض تعیین اهداف بازاریابی باید تعیین نمایید که محصولتان به چه کسی فروخته خواهد شد. در واقع، تعیین این موضوع، همان تعریف بازار هدف - گروهی از افراد با شرکت ها با مجموعه ای مشترک از خصوصیات و ویژگی ها – می باشد. تعیین بازار هدف متمرکز نمودن فعالیت ها بر یک قسمت از بازار را با معیارها، نیازها و یا عادت های خرید مشابه و یکسان به دنبال خواهد داشت.
شرکت ها محصولات را به فروش نمی رسانند، بلکه مشتریان آنها را خریداری می کنند! در واقع علت تداوم حیات و بقای یک شرکت به مشتریان با بازارهای هدفی وابسته است که برای ارائه خدمات انتخاب نموده اند. ما بازاریابی را به عنوان فرآیند شناسایی بازارهای هدف، تعیین نیازها و خواسته های این بازارهای هدف و نیز برآورده ساختن بهتر این نیازها و خواسته ها نسبت به رقبا تعریف می کنیم. بنابراین، مهم ترین گام در فرآیند برنامه ریزی بازاریابی، تعیین بازار هدف است.
بررسی کسب و کار، بازارهای هدف بالقوه را از طریق بررسی بسیاری از رده های صنعتی و بخش های هدف شرکت تحلیل می نماید. بزرگترین اشتباه در بازاریابی این است که تلاش نماییم منظور از بازار هدف چیست؟ همه چیز برای همه افراد داشته باشیم. در این مرحله، بازاریاب باید تصمیم بگیرد کدام بخش های هدف محور کسب و کار اصلی او را شکل خواهد داد و سمت و سوی اقدام ها و بودجه را به خود معطوف می سازد. این اهداف راهنمای کلیه افرادی است که برنامه بازاریابی را دنبال می کنند، زیرا بازارهای هدف علت وجود محصول شما و کلید یافتن پاسخ های بازاریابی است. اجازه دهید بازار هدف، برنامه بازاریابی شما را هدایت نماید.
جایگاه یابی برند در به دست اوردن منابع بدیع بازار یا همان شکاف های فرصت و پیشتازی نسبت به رقبا یکی از مهمترین فاکتورهایی است که هر صاحب کسب و کار و بازاریابی باید به آن اشراف داشته باشد. در سری مقاله های جایگاه سازی نبردی در ذهن که خودم بسیار آن ها را دوست دارم. در این امر شما را یاری رسانده ام حتما مطالعه نمایید.
بخش بندی بازار هدف
بخش بندی بازار هدف فرآیندی انتخابی است که بازار مصرف گسترده ای را به گروه های کنترل پذیری از مشتریان یا غیر منظور از بازار هدف چیست؟ مشتریان با خصوصیات مشترک تقسیم می نماید. بخش بندی بازار هدف فرصتی را برای بازاریابان فراهم می آورد تا از طریق فعالیت های بازاریابی به بهره برداری از خصوصیات مشترک گروه های مشتری با مصرف کننده بپردازند. شما می توانید به جای عرضه محصولات خود به جمع متوسطی از مصرف کنندگان، گروه های خاصی از آنان را که دارای ویژگی های جمعیت شناختی، سبک زندگی، نگرش ها، علاقه ها، عادت های خرید یا نیازها و خواسته های منحصربفرد ولی مشابه یکدیگر می باشند، شناسایی کنید و محصولات خود را به آنان عرضه نمایید. فروش شخصی اثربخش ترین نوع ارتباطات بازاریابی می باشد که در آن فروشنده باتجربه و ماهر به نیازهای هر مشتری توجه می کند. به خاطر شباهت های ذاتی در یک بخش معین، بازاریابان می توانند همان گونه که با افراد ارتباط برقرار می کنند، از طریق محصولات، قیمت گذاری و پیام های معنادارتر ارتباطات را به گروه هایی از مصرف کنندگان با خصوصیات مشابه هدایت کنند. بنابراین، بخش بندی موجب تحقق بالاترین سطح فروش در کمترین هزینه خواهد شد.
در بیشتر کسب و کارها در بخش گسترده وجود دارد و به منظور هدف گذاری، بخش های فرعی بیشتری ایجاد می شود:
1- مشتریان کنونی: مشتریان و بخش هایی که هم اکنون در حال انجام دادن کسب و کار با آنها هستید.
۲- مشتریان جدید: بخش هایی که هم اکنون هیچ گونه کسب و کاری با آنها ندارید، ولی احساس می کنید که از پتانسیل بالایی برای کسب و کار در آینده برخوردارند.
مقاله دستکش های بوکست را دستت کن برگرفته از کتاب برنامه بازاریابی است که در سال 2016 به عنوان بهترین کتاب بازاریابی به چاپ رسید و بنده در ایران ترجمه کردم. این مقاله را نیز به شما پیشنهاد می کنایم تا مطالعه نمایید
پیش از آغاز بخش بندی بیشتر بازار هدف در دو بخش گسترده فهرست شده، درباره آنچه می خواهید بدان دست یابید، فکر کنید. بخش بندی، چیزی بیش از یافتن شباهت ها میان مشتریان یا مصرف کنندگان می باشد و شامل شناسایی شباهت هایی است که به طور مستقیم با فروش و سود مرتبط هستند. هنگام ایجاد بخش های بازار هدف، این کار با هدف یافتن بخش های دارای بیشترین حجم فروش، سود و خرید و نیز پتانسیل رشد در آینده، و از طریق گروه بندی بخش های مشابهی از مشتریان یا مشتریان بالقوه صورت می پذیرد. در صورتی که بررسی کسب و کارتان را کامل کرده اید، این وظیفه انجام شده است. اکنون تنها به پارامترهایی نیاز دارید که شما را در انتخاب بازار هدف صحیح کمک نمایند.
بازارهای هدف اولیه و ثانویه
هنگام ایجاد بخش های بازار هدفتان به یاد داشته باشید میان این بخشها درجه های متفاوتی از اهمیت وجود دارد. ما این بخش ها را به دو دسته ی بازارهای هدف اولیه و ثانویه تقسیم می کنیم. معمولا بر بازارهای اولیه تاکید بیشتری وجود دارد، زیرا نرخ بسیار بیشتری از فروش را نسبت به بازار ثانویه ایجاد می کنند.
بازار هدف اولیه
بازار هدف اولیه، گروه عمده مصرف کنندگان شما را تشکیل می دهد. این گروه از مصرف کنندگان مهم ترین خریداران و کاربران محصولات شما و پشتیبان اصلی کسب و کارتان هستند. در برخی موردها، بازار هدف اولیه همان کاربر پرمصرف است (دو سوم یا بیشتر خریدها توسط یک سوم یا تعداد کمتری از خریداران انجام می گیرد). شرکت هایی که بیشتر خرده بازارگرا هستند، بازار هدف اولیه بخش کوچک تر از بازاری است که مستلزم کالاها و خدمات گزینشی و تخصصی است. در برخی موقعیت ها، بازار هدف اولیه شامل یک کانال واسطه ای - همانند یک توزیع کننده - و هدف اولیه شامل یک مصرف کننده یا کاربر نهایی خواهد بود. هر دو بازار هدف دارای ارتباطات متفاوتی با فروش هستند (برای نمونه، به ترتیب قیمت عمده فروشی و قیمت خرده فروشی) و هر دو به برنامه های مجزایی نیازمندند.
در بازار هدف اولیه، علت وجود و بقای شرکت است. شما به منظور تعیین نیازها و خواسته های بازار هدف اولیه و تأمین این نیازها و خواسته ها به گونه ای بهتر از رقبا در این کسب و کار حضور داريد. این کار شامل فراهم آوردن محصول، خدمت، محیط خرید یا فروش، کانال توزیع و ساختار قیمتی است که مشتری برای خرید به آنها نیاز دارد. تعریف و توصیف هرچه بهتر مصرف کنندگان در بازار هدف اولیه شما، به مبادله بیشتر با آنان منجر خواهد شد.
بازار هدف ثانویه
بیشتر برنامه ها، بازارهای هدف چندگانه ای را شناسایی می کنند. از آن جا که بازارهای هدف اولیه بر موفقیت مالی و کوتاه مدت برنامه بیشترین اثر را دارند، بخش اعظم هزینه های بازاریابی را به خود اختصاص می دهند. بازارهای هدف ثانویه به علت فراهم آوردن فروش بیشتر و یا تأثیرگذاری بر فروش شرکت ورای بازار هدف منظور از بازار هدف چیست؟ اولیه و نیز فروش آتی، از اهمیت بالایی برخوردارند.
بازار هدف (Target Market) چیست؟
یکی از اولین گام ها در شروع یک کسب وکار و یا رشد و ارتقای آن، شناسایی بازار هدف (Target Market) است. درست بعد از اینکه بازارتان را شناسایی کردید، می توانید شروع به هدف گذاری بر روی افرادی کنید که برای رشد و پیشرفت کسب وکار شما مبلغی را پرداخت خواهند کرد؛ این افراد، مشتریان هدف شما خواهند بود.
بازار هدف به عنوان گروه خاصی از خریداران بالقوه معرفی میشود که یک کسب و کار، محصولات و خدماتش را برای آنها جایگاه یابی می کند. و یا به عبارتی ساده تر، گروهی از افراد اند که به احتمال بسیار زیاد خریداران محصولات و خدمات شما خواهند بود.
بسیاری از صاحبان کسب و کارهای خانگی برای تعریف بازار هدف خود وقت نمی گذارند، چون این موضوع که بخواهند به دنبال مشتریان باشند را اتلاف وقت و پول می دانند. برخی از صاحبان کسب و کار بازار هدف خود را “هرکسی” تعریف می کنند، اما در واقعیت، خریداران ایده آل خصوصیت ها، ویژگی ها و موقعیت های خاصی دارند که محصول یا خدمت شما می تواند مشخصا برای آن ها باشد.
شناخت بازار هدفتان، به شما اجازه می دهد پیام های بازاریابی خود را در جایی قرار دهید که بازارتان هست و یا از واژگان و عباراتی استفاده کنید که دقیقا درباره نیازهای آن ها حرف می زند.
باید این را در نظر داشته باشید که برای انتخاب بازار هدف مناسب و همچنین اتخاذ شیوه مناسب برای این کار باید به سراغ بازار هدف بروید.
تعریف بازار هدف چیست؟
بازار هدف (به انگلیسی: Target Market) درباره جذب مشتریانی است که آنچه می فروشید را، خواهند خرید. البته در این رابطه مواردی بیشتر از آنچه گفته شد وجود دارد. پیش از تمام این موارد، نیاز خواهید داشت تا بدانید دقیقا چه کسانی محصولات شما را خریداری می کنند و اینکه دقیقا چگونه به آن ها دسترسی پیدا کنید. البته به دست آوردن چنین دانش و اطلاعاتی نیازمند انجام یک سری تحقیقات و برنامه ریزی های مبتنی بر هدف است.
بازاریابی هدف جدیدترین روش بازاریابی برای مصرف کنندگان است که بر مبنای تحقیقات صورت گرفته درباره علایق، سرگرمی ها و نیازهای آن ها انجام میشود. اما پیش از اینکه به این مرحله برسیم، تبلیغ کنندگان و بازاریاب ها در حال استفاده از بازاریابی پیرو بوده اند و پیش از آن نیز از بازاریابی نسلی استفاده می کردند در نتیجه می توان بیان کرد که بازاریابی هدف ضرورتا اصلاح و پالایشی از ایده های پیشین بوده است.
اما بازاریابی نسلی به چه معناست؟ تا پیش از دهه های 1960و 1970، بیشتر بزرگسالان آمریکایی – بستگی به جنسیت شان – سبک زندگی مشخصی را دنبال می کردند. برای مردان به این گونه بود که یا به ارتش ملحق می شدند و یا به مدرسه می رفتند، ازدواج می کردند، شغل و حرفه ای را آغاز می کردند، بچه دار می شدند و بعد از آن نیز بعد از گذشت 30 سال در همان شرکت مشخصی که کار می کردند بازنشسته می شدند. زنان نیز مشغول خانه داری و بزرگ کردن کودکان در منزل بودند. از این رو بازاریابی برای شرکت ها بسیار ساده بود. اگر کسب و کاری کوچک بود، تمام مشتریان خود را با اسم می شناختند و اگر شرکتی به اندازه کافی بزرگ بود، گزینه های کمی برای بازاریابی وجود داشت : یا تبلیغات خود را در روزنامه های محلی قرار می دادند و یا در مجله های ملی و یا تبلیغات در شبکه های تلویزیونی داشتند.
اما در اوایل دهه 1980 همه چیز تغییر کرد. بازاریاب ها شیوه ای جدید از بازاریابی را معرفی کردند که “بازاریابی نسلی” نام داشت. به این معنا که، به جای آنکه هرکسی را بر اساس جنسیت و مرحله زندگی اش معرفی کنند، با در نظر گرفتن عواملی نظیر عوامل جمعیت شناختی و عوامل اقتصادی – اجتماعی به هدف گذاری مشتریان خود پرداختند.
اما بازاریاب ها خیلی زود دریافتند که بازاریابی نسلی به اندازه کافی با جهش های پیش آمده در فرهنگ و نگرش افراد همراه نیست و همخوانی ندارد. به این خاطر که افراد به جای آنکه در هر زمان بر اساس و به اقتضای سنشان رفتار کنند به گونه ای متفاوت رفتار می کردند.
از این رو شیوه بازاریابی پیرو مطرح گردید. چرا که به علت پیشرفت های جدید و سریع در تکنولوژی این شیوه قابل استفاده بود. در این دوران امکانات جدید برای بازاریابان فراهم شد تا با استفاده از آن بر اساس خریدهای قبلی افراد و الگوهای خریدی که داشته اند بازاریابی برای افراد صورت گیرد، چرا که دنبال کردن و ردیابی خریدها و الگوهای خرید افراد امکان پذیر بود و این خود شیوه ای بود برای گروه بندی مصرف کنندگان جهت انجام تبلیغاتی هدفمند.
اما امروزه تغییرات بسیار سریع تر از آن چیزی است که در گذشته بوده است. پس شناسایی بازار هدف برای کسب و کارها امری بسیار ضروری است.
به منظور شناسایی مشتریان هدف و تمرکز بر آن ها، بازار هدف شما می تواند در قالب چهار جز شکسته شود : ” چه کسی” ، ” کجا”، “چرا”، “چگونه”.
“چه کسی” : جمعیت شناختی
چه کسانی به محصول یا خدمت شما نیاز دارند ؟ در این قسمت جزئیات جمعیت شناختی نظیر سن، جنسیت، اندازه خانواده، سطح تحصیلات و شغل لحاظ می شود.
” کجا ” : جغرافیایی
مشتریان شما کجا هستند؟ این موارد مربوط به مکان هایی هستند که مشتریان شما در آن جا یافت می شوند ( نظیر دانستن کد پستی آن ها و…) و اطمینان حاصل کنید که جزئیاتی نظیر اندازه منطقه، تراکم جمعیت آن و شرایط آب و هوایی آن را می دانید. در برخی موارد ممکن است این مکان های بازار گوشه ای را برای کسب و کار شما فراهم کند.
“چرا ” : روانشناسی
چرا مشتریان تان محصولات و خدمات شما را انتخاب می کنند؟ در اینجا اطلاعات شخصیتی و سبک زندگی است که به شما کمک خواهد کرد تا الگوهای خرید مشتریان خود را ترسیم کنید. به عنوان مثال، اگر بدانید چرا مشتریان محصولات شما را خریداری می کنند، می توانید بسنجید آن ها به چه مقدار از محصول شما نیاز خواهند داشت و در چه بازه های زمانی نیاز دارند آن را خریداری کنند. همچنین در نظر داشته باشید که چه مزایایی را در مقایسه با رقبای خود می توانید فراهم کنید و تا چه اندازه مشتریان تان نسبت به شما و رقبایتان وفادار هستند.
“چگونه” : رفتارها
مشتریان شما چگونه رفتار می کنند؟ تمام مشتریان در حال خرید محصولاتی هستند که نیازهای آن ها را برآورده می سازد، اما آن ها چگونه به این نیاز توجه می کنند؟ چگونه به محصولات شما توجه می کنند؟ چه میزان اطلاعات راجع به این نیاز دارند و محصول شما چگونه آن را برآورده می سازد و منابع اطلاعاتی آن ها چه چیزهایی هستند؟
تکنولوژی های جدید، جمع آوری اطلاعات جمعیت شناختی و روانشاختی را بسیار ساده تر از قبل کرده است و بسیار راحت تر می توانید اطلاعاتی را که درباره بازار هدف خود نیاز دارید به دست بیاورید.
اگر شما از پلتفرم های رسانه های اجتماعی برای کسب و کار خود استفاده می کنید، بیشتر سایت های اجتماعی تقسیمات جمعیت شناختی رایگانی از فالوورهایتان را برای شما فراهم می کنند. اطلاعات مختلف نظیر داشتن آدرس ایمیل مشتریان و یا کدپستی آن ها از دیگر اطلاعاتی هستند که به شما کمک خواهند کرد. همچنین داده های به دست آمده از پردازشگر پرداخت یا تاریخچه موجودی ها می توانند مفید باشند.
اما در مجموع چیزهایی وجود دارد که باید درباره مشتریان و بازار هدف خود بدانید : جنسیت آن ها، میزان سنشان، سرگرمی ها و علایق، محل زندگی و چگونگی زندگی آن ها و نیز میزان پولی که خرج می کنند. دانستن این اطلاعات باعث می شود بتوانیم راحت تر بازار خود را بخش بندی کنید.
چگونه یک بازار را به بخش های مختلف تقسیم کنیم؟
برای بخش بندی مشتریان بالقوه، و تبدیل آنها به یک بازار هدف، نیاز است به سوالات زیر پاسخ دهید :
- مشتری ایده آل شما چند ساله است؟
- چه مقدار پول می پردازد؟
- محصول یا خدمت شما بیشتر برای مردان، زنان و یا کودکان مناسب است؟
- بازار هدف شما از کجا خرید می کند؟
- کجا زندگی می کنند؟
- چه سطحی از تحصیلات دارند؟
- چه مشکلات، نیازها یا خواسته هایی دارند که محصول یا خدمت شما آها را برآورده خواهد کرد؟
هرچه بهتر درباره خریدار ایده آل خود بدانید و بفهمید، کمپین بازاریابی و پیام های محصول موثرتری برای جذب مشتریان خواهید داشت و می توانید متناسب با نیازهای خاص آنان محصول یا خدمتی را ارائه و برای آن پیام های بازاریابی و تبلیغاتی فراهم سازید.
چرا بازار هدف برای هر جنبه ای از کسب و کار شما ضروری است :
اهمیت و ضرورت شناسایی بازار هدف را می توان در این قالب دانست که شاید متقاعدکننده ترین دلیل برای شناسایی بازارهای ایده آل آن است که در پول و زمان انجام فعالیت های بازاریابی صرفه جویی خواهید کرد. این را نیز بدانید که هرچه پیام های بازاریابی بهتری برای یک بازار خاص داشته باشید، نتایج بهتر و بزرگتری به دست خواهید آورد.
داشتن یک بازار هدف تعریف شده در مرحله تحقیق و برنامه ریزی کسب و کارتان بسیار ضروری است. پنج بخش در برنامه ریزی کسب و کار وجود دارد که تعیین بازار هدف مناسب و تعریف شده به عنوان سنگ بنای بررسی ها در این موارد، مورد نیاز است :
مطالعه امکان سنجی ساده
ارزیابی سریع ایده های کسب و کارتان نیازمند آشنایی با عادات خرید بازار هدف تان است. به منظور تعیین اینکه آیا ایده کسب و کارتان شدنی است یا نه، باید یک بازار هدف مشخص، تعیین شود.
تحقیق بازار
تحقیق بازار درخور و مناسب شامل فهم پنج حوزه ای است که کسب و کار شما را احاطه کرده است. مشتری ایده آل یا بازار هدف یکی از این حوزه های مهم و اساسی است. این 5 حوزه به نام نیروی پنجگانه پورتر شناخته می شوند که ، رقبا، خریداران ، تامین کنندگان، رقبای جدید الورود و شدت رقابت در بازار را شامل می شود.
تحلیل SWOT
تحلیل SWOT بیان کننده قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهایی است که کسب و کار شما با آن مواجه می شود. این مورد شامل تمام آن چیزی است که بازار هدف شما را احاطه می کند. انجام درست این تحلیل و بررسی آن می تواند راه حل های جدیدی برای جلب توجه مخاطبان، گسترش کسب و کار و کسب سهم بازار بیشتر را پیش روی شما قرار دهد.
طرح کسب و کار (Business Plan)
طرح کسب و کار خوب بندها و اجزای بسیاری دارد، اما عموما پیرامون دو حوزه اصلی و مهم نوشته شده است – محصول و بازار هدف. نداشتن فهم درست و روشن از بازار هدف تان، عادات خرید آنها، رفتار و ترجیحات شان، شما را با یک طرح کسب و کار بی پایه و متزلزل رها می کند که چندان هم به شما کمک نخواهد کرد. مطالعه مقاله نوشتن بیزنس پلن را مطالعه کنید.
بازاریابی
بازار هدف شما کسانی هستند که تمامی ابزارهای بازاریابی را برای آنها به کار می برید و طراحی می کنید. نداشتن بازار هدف درست، شبیه آن است که برای پدر خود نامه ای بنویسید ولی آن را برای خواهرتان ارسال کنید. پیام اصلی به درستی منتقل نمی شود و خواهرتان نیز کاملا سردرگم خواهد شد. اگر مخاطبان نادرستی انتخاب کنید و بر روی آن ها هدف گذاری کنید مانند آن است که تمام پول هایی که صرف تبلیغات و مشتری یابی کرده اید، به هدر رفته باشد.
چگونه از بازار هدف استفاده می شود؟
جالب است بدانید اگر هنوز در مرحله شروع کسب و کارتان هستید، یا در جستجوی فرصتی خلاقانه برای رشد کسب و کارتان هستید و یا می خواهید کسب و کاری که ایجاد کرده اید را حفظ کنید، بازار هدف ابزاری است که می توانید به کار ببرید. اما دو نکته مهم وجود دارد که در پایان کار باید به آن ها اشاره شود.
سعی کنید :
رقابتتان را در بازارهای گوشه ای لحاظ کنید
آنچه در شناسایی بازار هدف دارای اهمیت است این است که، بازارهای هدفی را شناسایی کرده و بر آنها تمرکز کنید که رقبای شما سراغی از آن ها نمی گیرند، و این موضوع است که شما را موفق می کند. امروزه، فهمیدن آن چیزی که رقبای شما در حال انجام آن هستند کار بسیار آسانی شده است. مطالعه درباره بازخوردهای مشتریان رقبایتان می تواند به شما کمک کند تا نقاط کور موجود درکسب و کار آن ها که می توانید از آن بهره کافی را ببرید، شناسایی نمایید.
باشگاه مشتریان وفادار ایجاد کنید
بهترین موضوع درباره شناخت مشتریان هدف آن است که نه تنها قادر خواهید بود مشتریان جدید را ردیابی کنید، بلکه مشتریانی که به درستی انتخاب کرده اید، وفادارتر خواهند شد و پول بیشتری نیز خرج خواهند کرد!
شناخت درست مشتریان و این مورد که آنچه واقعا می خواهد را برایشان فراهم کنید، یقینا راهی است برای ایجاد باشگاه مشتریان وفادار و باعث می شود آن ها به دوستانشان بگویند که چقدر برند و محصولات شما را دوست دارند.
در پایان سعی کنید کمی درباره پیام های بازاریابی که به آن ها پاسخ می گویید فکر کنید، چه این پیام ها بر روی وبسایت باشد، یا در تلویزیون و یا به صورت بازاریابی مستقیم از طریق ایمیل شما انجام شوند. کدامیک باعث می شود توقف کرده و آن را بخوانید؟ مسلما، پیام های بازاریابی که به آن ها پاسخ می دهید آنهایی هستند که مستقیما درباره شما و نیازهایتان سخن می گویند. پس بدانید با انتخاب بازار هدف مناسب، می توانید همین کار را برای محصولات و خدمات خود انجام دهید.
بازار هدف چیست؟افزودن دیدگاه
بازار هدف جایی از بازار یا گروهی از مشتریان است که شرکت قصد دارد فعالیت های بازار یابی خود را متناسب با آن انجام دهد. داشتن تعریف درستی از بازار هدف اولین قدم در طراحی استراتژی های بازاریابی است.
تعیین اهداف شرکت معمولا بر اساس شرایط بازار هدف ، تعیین جایگاه در بازار و ترکیب عناصر بازاریابی صورت می گیرد. شرکت ها باید بازار هدف خود را به دقت انتخاب کنند. در غیر این صورت یا سود لازم را کسب نخواهند کرد و یا باید هزینه های گزاف بی دلیلی را منظور از بازار هدف چیست؟ پرداخت کنند که قابل مقایسه با سودی دریافتی نخواهد بود.تفکر بازار هدف نقطه مقابل بازاریابی و تولید انبوه است که برای کالایی یکسان را برای تمامی بازارهای مجود در نظر میگرفت. انتخاب بازار هدف باید بر مبنای دو وفاکتور جذابیت و همخوانی نیازها ی آن بخش با توانمندی های ، اهداف و منابع شرکت باشد.
جذابیت شامل عواملی چون:
- تعداد مشتریان حاضر در بازار
- میزان رشد تقاضا
- رقبای حاضر در بازار و ضریب نفوذ تازه وارد ها
- میزان وفاداری مشتریان موجود به برند
- سهم بازار قابل دسترسی با توجه به بودجه و هزینه های تبلیغاتی رقبای حاضر در بازار
- میزن تقاضای باقوه و پیش بینی فروش شرکت
- دریافت حاشیه شود مورد نظر در صورت فعالیت در آن قسمت از بازار
تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل اطلاعات به ما در بررسی رفتار و تمایلات خریدارن ، میزان وفاداری آنها ، میزان رشد تقاضا و . یاری میرساند .
لازم به ذکر است که لزوما بازارهای هدف گسترده به دلیلی حضور رقبای زیاد همیشه نمیتواند سودآور ترین انتخاب باشد . ممکن است این سود از با حجمی کمتر ولی طولانی تر در بازاری مطئن تر از نظر رقابای فعال کمتر بدست آید . حضور در بازار هایی با رقبای فعال زید و ضریب بالای حضور تازه وارد زمانی عقلانی باشد که شرکت دارای مزیت های رقابتی پایدار مانند خق ثبت اخراع داشته و بتواند از آن محافظت کند .
برای اطمینان از تناسب بخش مورد نظر با اهداف و توانمندی های شرکت پاسخ به سوالات زیر میتواند مفید باشد.
- آیا شرکت میتوانند در مقایسه با رقبا و در بخش مورد نظر ارزش افزوده ای برای مشتریان ایجاد کند؟
- حضور در این بخش میتواند اثر مثبتی بر سابقه فعالیت حرفه ای شرکت داشته باشد. ( مانند حضور در بازارهای سیاه یا کالاهای قاچاق که برای سابقه حرفهای شرکت میتواند عامل منفی باشد )
- آیا شرکت به کانالهای توزیع مورد نیاز در خصوص ارائه کالا و خدمات به مشتریان توانایی و امکانات کافی را دارد؟
- آیا حضور در این بخش از بازار منافع شرکت را در برابر سرمایه گذاری مورد نیاز فرعهم میکند؟
- توجه شرکت به حضور دربازراهایی که از جذابیت کافی برخوردار است و با اهداف و توانایی هاس او همخوانی دارد میتواند سود شرکت و حضور طولانی مدت وی در بازار را موجب شود.
بازار کل
شرکتی باید کل بازار های بالقوه موجود را بررسی کند تا بتواند قسمتهایی از آن را که در مقایسه با رقبا توانایی پاسخگویی به نحو سود آور تری را دارد انتخاب و در آن فعالیت کند .این شناسایی شامل بررسی کل بازارهای موجود مانند بازار مصرف کننده، صنعتی ، واسطه ای ، دولتی و بازار بین المللی است. بعد از بررسی بازار از آنجا که شرکت ها به این امر وافق هستند که توانایی پاسخگویی و تامین رضایت مشتریان بازار کل امری غیر ممکن است ، برای انجام فعالیت های خود،قسمت هایی از بازار را انتخاب و در آن به فعالیت می پردازند. این انتخاب شامل تقسیم بازار ، هدف گیری در بازار و جایگاه یابی در بازار است.
تقسیم بازار (Segmentation )
تقسیم بازار، تقسیم بازار هدف به بخشهای گوناگون و همگن به منظور تمرکز تلاشهای منظور از بازار هدف چیست؟ بازاریابی بر روی یک یا چند بخش کلیدی است .تقسیم یا بخش بندی بازار هسته اصلی استراتژی های بازاریابی است . استراتژی های بازاریابی دو بخش است : 1- گزینش بازار هدف 2- تدوین برنامه بازاریابی موثر؛
برای موفقیت در بازار هدف ، تقسیم بندی آن موجب می شود که بازار نا متجانس به خرده بازهایی با خصوصیات یکدست تقسیم بندی شود. انسانها خواسته و احتیاجات متفاوتی دارند؛تقسیم بازار به ما کمک می کند که مشتریان را درباره احتیاجات و واکنش های نسبتا یکسان در برابر فعالیت های منظور از بازار هدف چیست؟ بازاریابی به گروه هایی همگن تقسیم کنیم . تقسیم بازار آن قسمت از بازار که شرکت بهتر و موتر میتواند به نیازهای موجود پاسخ دهد را شناسایی و گزینش می کند.
برای بخش بندی یا تقسیم بازار ار متغیر های گوناگونی استفاده میشود ار هر یک خود از ریز متغییر هایی تشکیل شده اند . این متغییر ها مانند یک ابزار به ما در شناخت ویژگیهای بازار و دسته بندی باراز های همگن و یکسان کمک میکند .
- متغییر های دموگرافیک یا جمعیت شناختی/ اجتماعی اقتصادی ( سن ، جنس ، در آمد، تحصیلات ، بعد خانوار ، مرد گرایی ، زن گرایی و. )
- متغیر های سایکو گرافیک یا روانشناختی ( مانند سبک زندگی ، شخصیت ، علایق و . )
- جعوگرافیک یا جغرافیایی ( قاره ، کشور ، شهر ، منطقه شهرداری و . )
در بخش بندی بازار گاهی از متغیر های دیگری نیز مانند بخش بندی رفتاری (وفاداری به آداب و رسوم یا مارک خاص، نرخ مصرف ، اوقات خرید یا بخش بندی کالایی (میزان استفاده از محصول یا خدمت ) نیز با توجه به حساسیت دقت بخش بندی بازار استفاده می شود.
یک قسمت از بازار از مصرف کنندگانی تشکیل می شود که نسبت به مجموعه ای از محرک های بازاریابی از خود پاسخ مشابهی نشان می دهند. تولید یک کالا که انتخاب اول خریداران هر یک از قسمت های بازار باشد، کار بسیار دشوار و بعضا غیر ممکن است .بنابراین عاقلانه این است که شرکتهای کلیه تلاشها ی خود را بر نیاز های برجسته و شاخص یک قسمت بازار متمرکز کنند. بنابراین برای ارزیابی جذابیت قسمتی از بازار در مقام یک فرصت بازاریابی باید خصوصیات جغرافیایی ، جمعیت شناختی ، رفتاری و دیگر ویژگی های هر قسمت از بازار را مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. مزيت اصلي تقسيم بازارها آن است كه به بازاريابان اجازه ميدهد تا محصولات را بهتر با نيازهاي انواع مختلف مشتريان انطباق دهند. توسعه آميخته بازاريابي مناسب براي بازار هدف، منجر به كسب مزيت رقابتي براي شركت ميگردد. اين مزيت ماحصل متناسب سازي طراحي محصول، تلاشهاي تبليغاتي، قيمتگذاري و توزيع با ارجحيتهاي مشتريان ميباشد.
فرآيند تقسيم بازارها در دو مرحله انجام ميگيرد. در مرحله اول، متغيرهاي تقسيم انتخاب شده و بازار بر طبق اين ابعاد تقسيم ميگردد. بدين ترتيب، گروههايي از مشتريان شناسايي ميشوند كه به آميختههاي بازاريابي مجزايي نياز دارند. دومين مرحله به تقسيم بازار به خرده بازارها از بخشهاي حاصله معطوف ميشود. خرده بازارهاي هر بخش منطبق با ويژگيهاي متمايز جمعيت شناختي و رفتاري آن ميباشد.
ارزیابی بخشهای بازار
پس از تكميل فرآيند تقسيم بازر، هر بخش بر طبق جذابيتش براي شركت مورد ارزيابي و بررسی قرار ميگيرد. بر اساس عوامل جغرافیایی، جمعیت شناختی ، عوامل رفتاری و روان شناختی با طبقه بندی مشتریان از نظر جنس ،سن،سطح درآمدو تحصیلات میتوان به بررسی نیاز مصرف کنندگان پرداخت. لازم به ذکر است که برای تخمین اندازه فعلی بازار باید با شناخت شرکتهای رقیب در بازار و برآورد فروش کالا، از کافی بودن حجم بازار اطمینان حاصل کرده و رشد بازار در آینده را نیز مورد نظر قرار داد. اندازه و رشد قسمت ، جذابیت ساختاری قسمت و منابع و اهداف شرکت عواملی است که شرکت هنگام ارزیابی قیمت های مختلف بازار باید مورد توجه قرار دهد.
انتخاب بازار هدف (Targeting )
پس از تكميل فرآيند تقسيم و ارزیابی بخش های بازر، بازارهاي هدف شركت بر مبناي اين ارزيابي انتخاب ميشود از اين مرحله به عنوان انتخاب بازار هدف ياد ميشود.به بیان دیگر شرکت با توجه به منابع و مهارت های محدود خود به یک قسمت یا قسمتهای اندک ولی مخصوص بازار وارد شود.
ميشوند. این بازار از آن رو بازار هدف گفته میشود که شرکت با توجه به تواناییها و محدودت ها به این نتجیه می رسد که باید در آن قسمت به فعالیت برای فروش محصولات و تامین نیاز مشتریان بپردازد.
تصميمگيري براي تمركز بر يك بخش به عنوان بازار هدف تحت عنوان استراتژي متمركز يا يك بخشي شناخته ميشود. تصميم براي تعقيب بيش از يك بازار هدف با آميختههاي بازاريابي متناظر براي هر كدام به استراتژي تفكيك يا چند بخشي معرف است. و نيز گاهي از آن به عنوان بازاريابي تمايزي ياد ميشود. سومين گزينه آنست كه كل بازار بالقوه به عنوان يك مجموعه در نظر گرفته شود - يك بازار هدف وسيع. از اين رو به عنوان بازاريابي غير تمايزي(يكسان) يا انبوه ياد ميشود.
جایگاه یابی در بازار هدف (Positioning )
جایگاهیابی تلاشی است برای متمایز ساختن سازمان از سایر رقبا تا از سوی مشتریان نسبت به سـایر رقبا ترجیح داده شود. جایگاه یک کالا مکانی است که کالا در مقایسه با کالاهای رقیب در اذهان مصرف کننده اشغال می کند.جایگاهیابی تلاشی است برای داشتن یک جایگاه روشن یا منحصر به فرد در یک بازار هدف ددر ذهن مصرف کنندگان هدف نسبت به منظور از بازار هدف چیست؟ کالاهای مشابه رقبای حاضر در بازار . همچنین جایگاهیابی یک ابزار رقابتی است که مفاهیمی فراتر از ایجاد وجهه برای یک سازمان را در بر می گیرد. ایجاد وجهه به دنبال پرورش و توسعه تصویری مطلوب از سازمان در ذهن مشتری است. جایگاهیابی، فرایند ایجاد و حفظ یک تصویر و جایگاه متمایز در بازار برای ســازمان است تا مصرف کنندگان- بازارهدف- آنچه را که سازمان در مقابله با سایر رقبا در تلاش برای انجام آن است را درک کنند. ریس و تراوت(1986) این موضوع را مورد منظور از بازار هدف چیست؟ توجه قرار داده اند. آنها بیان کرده اند: « در جنگل ارتباطاتی که هم اکنون وجود دارد، تنها امیدی که بتوان شانسی برای انتخاب شدن از سوی مشتریان به دست آورد، تمرکز بر روی اهداف کوچک، اقدام به بخش بندی بازار و در یک کلمه جایگاهیابی است. ذهن به عنوان یک مانع دفاعی در برابر حجم انبوه تبلیغات امروز، بسیاری از اطلاعاتی که به آن ارائه می شود را غربال و رد میکند. به طور خلاصه، ذهن تنها آنچه که با دانش یا تجربیات قبلی او منطبق باشند را میپذیرد. مبالغ بسیاری برای تغییر اذهان مصرف کنندگان در استفاده از تبلیغات صرف میشود. هنگامی که یک ذهن ساخته شد، تغییر دادن آن تقریباً غیر ممکن است و مطمئناً نمی توان این کار را با استفاده از یک نیروی ضعیف مانند تبلیغات انجام داد.
در یک بازار رقابتی، جایگاه، انعکاس دهنده این نکته است که مصرف کنندگان چگونه عملکرد سازمان یا محصول را بر مبنای ویژگیهای خاصی نسبت به رقبای آن ادراک می کنند. جایگاهیــابی نقشی کلیدی در استراتژی بازاریابی ایفا میکند، چــرا که جایگاهیابی با تجزیه و تحلیل بــازار، بخــشهای مختلف بازار و تحلیل رقبا سرو کـار دارد. به طـــور خلاصه واژه جایگاهیابی بانک به این اشاره دارد که یک بشرکت، چگونه در یک بخش بازار دیده میشود، ارزشـها و اعتبارات آن چه چیــزهایی هستــند و تصویر کلی از آن شرکت در میان مشتـــریان چگونه است.
راهکار موفق در دستیابی به یک جایگاه مناسب در بازار رقابتی، ارائه ارزش به مشتریان فعلی و بالقوه بر مبنای نیازها و خواستهای آنان است. اوربان و استار(1991) اعتقاد دارند، منظور از بازار هدف چیست؟ اگر قصد داشته باشیم تصمیمات جایگاهیابی صحیحی اتخاذ کنیم، باید از موارد زیر آگاهی داشته باشیم:
1. مشتریان چه ابعادی را برای ارزیابی بازاریابی رقابتی مورد استفاده قرار میدهند؟
2. هر یک از این ابعاد در فرایند تصمیمگیری چه میزان اهمیت دارند ؟
3. مشتریان چگونه ما و رقبا را بر مبنای این ابعاد مقایسه می کنند؟
4. مصرف کنندگان چگونه بر مبنای اطلاعات، انتخاب خویش را انجام میدهند؟
هنگام تعیین جایگاه کالا ، شرکا ابتدا باید مزایای رقابتی ممکن که قرار است این جایگاه بر مبنای آن ایجاد شود را شناسایی کند . برای بدست آوردن مزیت رقابتی ، شرکت باید برای قسمت های برگزیده خود فایده بیشتری را ارائه کند.
محققــان درتحقیقات خود بر اهمیت استراتــژی جایگاهیابی به عنوان ابزاری برای متمایز کردن و ایجاد مزیت رقابتی تأکید کردهاند. جایگاهی یابی جزء عناصر اصلی موفقیت بازاریابی بنگاه است.
وظیقه جایگاه یابی خود شامل 3 مرحله است:
- شناسایی مزایای رقابتی
- انتخاب مزایای رقابتی
- برقراری ارتباطات موثر برای انتقال جایگاه انتخابی در بازار
جایگاه یابی با متفاوت کردن کالاهای شرکت از هر آنچه رقبا عرضه میکنند ، آغاز میشود . این تمایز و ایجاد فایده از طرف بنگاه میتواند در محصولات و وجود فیزیکی خود کالا ، خدمات همراه کالا، رفتار پرسنل و کارکــنان یا تصویر ذهنی کالا و یا نحوه عرضه کالا و بسیاری از موارد دیگر باشد . البته لازم به ذکر است که هر تمایزی ارزشمند نیست بلکه این تفاوتها باید از نظر مصرف کنندگان ارزشمند باشند . به طور کلی تمایزی ارزشمند است که مهم ،برجسته و برتر باشد ، کمیاب باشد ، غیر قابل تقلید باشد و بتوان آن را مدیریت کرد و از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشد. در ضمن ارزان و سود آور باشد. پس از آنکه شرکت جایگاه مطلوب خود را انتخاب کرد باید برای ارائه و ارتباط آن جایگاه به مصرف کنندگان هدف اقدامات جدی به عمل آورد .برنامه بازاریابی شرکت نیز باید به طور کامل از خط مشی انتخاب شده و جایگاه یابی شرکت حمایت کنند.
بازار هدف چیست؟ و اهمیت شناخت بازار هدف برای سازمان چیست؟
بازار هدف، مصرف کننده نهایی است که شرکت میخواهد محصولات نهایی خود را به آن بفروشد. بازاریابی هدفمند شامل تجزیه کل بازار به بخشهای مختلف و برنامهریزی استراتژیهای بازاریابی متناسب با آن برای هر بخش برای افزایش سهم بازار است. در واقع بازار هدف به گروهی از مشتریان بالقوه گفته میشود. این گروه همچنین شامل مشتریانی خاص هستند كه یک شركت تلاشهای بازاریابی خود را به آنها معطوف میدارد. بازار هدف بخشی از کل بازار کالا یا خدمات است.
مصرف کنندگان که بازار هدف را تشکیل میدهند از ویژگیهای مشابهی از جمله خرید، موقعیت جغرافیایی، قدرت خرید، جمعیت و درآمد برخوردار هستند. شناسایی بازار هدف گام اساسی برای هر شرکتی در تهیه یک طرح بازاریابی است. عدم دانستن اینکه بازار هدف کیست، میتواند هزینه و زمان زیادی را برای یک شرکت در برداشته باشد.
درک بازارهای هدف
بخشی از موفقیت در فروش کالا یا خدمات، این است که بدانید کالای شما برای چه کسانی جذابیت دارد. و در نهایت چه کسی آن را خریداری میکند. به همین دلیل مشاغل، وقت و هزینه زیادی را صرف تعریف و نظارت بر بازار هدف خود میکنند. بازارهای هدف به طور کلی براساس سن، مکان، درآمد و سبک زندگی طبقهبندی میشوند. تعریف یک بازار هدف خاص به یک شرکت اجازه میدهد تا فاکتورهای خاص بازار را در اختیار داشته باشد تا از طریق فروش و بازاریابی به مشتریان دسترسی پیدا کند و با آنها ارتباط برقرار کند.
مرحله آزمایش بازار هدف
آزمایش بازار هدف اغلب قبل از عرضه کالایی رخ میدهد. در مرحله آزمایش، یک شرکت ممکن است از عرضه محدود محصولات استفاده کند. این مرحله به مدیران محصول اجازه میدهد تا درک بهتری از جنبههای مثبت محصول داشته باشند. پس از عرضه کالایی، شرکت میتواند از طریق ردیابی فروش، نظرسنجی از مشتری و فعالیتهای مختلف دیگر، به نظارت بر جمعیت بازار هدف خود ادامه دهد که به این شرکت امکان میدهد آنچه مشتریانش را میخواهند درک کند.
اهمیت بازار هدف برای مشاغل
تعریف بازار هدف برای هر مشاغل مهم است. زیرا به معنای تفاوت بین فروش محصول یا خدمات و نشستن در حاشیه بازار و نظارت بر فروش رقبا است. در حالی که رقابت درآمد آن را افزایش میدهد. ندانستن هدف میتواند یک اشتباه بزرگ برای یک تجارت باشد. سر و صدا کردن و تبلیغات بدون اینکه بدانید چه کسی را هدف قرار خواهید داد، میتواند هزینه و زمان زیادی را برای تجارت شما به همراه داشته باشد.
تقسیمبندی بازار
تقسیم بازار هدف به بخشهای مختلف به سادگی تقسیم جمعیت به گروههایی است که با ویژگیهای کلیدی قابل اندازهگیری است. این موارد شامل جنسیت، سن، سطح درآمد، نژاد، تحصیلات، مذهب، وضعیت تأهل و موقعیت جغرافیایی است.
مصرف كنندگانی كه در اين گروهها قرار میگيرند تمايل به همان محصولات و خدمات دارند، به همين دليل محدود كردن اين بخشها یکی از مهمترين عوامل تعيين بازارهای هدف است. یک کسب و کار ممکن است بیش از یک بازار هدف داشته باشد. یک بازارهدف اصلی که کانون اصلی آن است و یک بازار هدف ثانویه که به این بزرگی نیست اما هنوز هم توانایی رشد دارد.
بازار هدف و فروش محصول
بازار هدف تمرکز اصلی در یک برنامه بازاریابی است که سایر عوامل اساسی برای محصول را تعیین میکند، مانند توزیع، قیمت و تلاش برای تبلیغ. بازارهدف همچنین فاکتورهای قابل توجهی در مورد خود محصول تعیین میکند. در حقیقت، یک شرکت ممکن است جنبههای خاصی از محصول را تغییر دهد، مانند مقدار شکر در یک نوشابه، به طوری که خرید آن توسط مصرف کنندگان با سلیقههای مختلف بیشتر است.
با رشد فروش محصولات یک شرکت، ممکن است بازارهدف خود را در سطح بینالمللی گسترش دهد. گسترش بین المللی به یک شرکت امکان میدهد تا به زیر مجموعه گستردهتری از بازار هدف خود در مناطق مختلف جهان برسد.
علاوه بر گسترش بینالمللی یک شرکت، همچنین ممکن است بازارهدف داخلی خود را گسترش دهد زیرا محصولاتش در بازار جذب بیشتری میکنند. گسترش و رشد بازارهای هدف بیشتر دلیل اصلی نظارت بر فروش و ترجیحات مشتری برای پیشرفت فرصتهای درآمد توسط شرکتها است.
نمونهای از بازار هدف
یک شرکت محصولات بهداشتی را در نظر بگیرید که در تلاش است کانالهای توزیع خود را ایجاد کند. به منظور تعیین اینکه آیا محصولات بهداشتی آن به فروش میرسد، تحقیقات را در مورد مصرف کنندگان اصلی خود انجام میدهد. این تحقیقات کشف میکند بطور مثال: اکثر مصرف کنندگان آن در سوئیس، بین سنین 35-55 قرار دارند. در نتیجه، این ممکن است به تلاشهای تبلیغاتی در وبسایتهای سلامت محور سوئیس متمرکز شود که سپس مخاطبان را جلب میکند.
هدف بازارهای هدف چیست؟
از بازارهای هدف برای درک بهتر مصرف کننده فعلی و بالقوه شرکت استفاده میشود. به محض شناسایی بازارهدف، میتواند بر قیمت، تبلیغ و توزیع محصول تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، گروههای هدف ممکن است زمانی مفید باشند که شرکتی به دنبال گسترش فعالیتهای خود به مخاطبان بینالمللی باشد. در همین حال، یک شرکت ممکن است برای جلب زیرگروه آگاه از سلامتی، کالایی را انتخاب کند، مثلاً از طریق بسته بندی آن.
بخش بازار
بخش بازار گروهی از افراد است که دارای یک یا چند ویژگی مشترک هستند و برای اهداف بازاریابی کنار هم قرار گرفتهاند.
به عبارت ساده، همه محصولات قابل مصرف توسط همه مشتریان نیستند. و هر محصول دارای مجموعه متفاوتی از مصرف کنندگان است که مایل به خرید محصول هستند. به منظور جلب بخش خاصی از بازار، این شرکت در برخی مواقع محصول را متناسب با آن اصلاح میکند. ایجاد بازارهدف شامل ایدهپردازی محصول، درک نیاز محصول در بازار، مطالعه مخاطبان هدف آن و غیره است. بازاریابی هدف حول استفاده از تکنیکهای بازاریابی برای بخش خاصی از بازارها خواهد بود که میتواند برای جذب مشتری جدید، توسعه تجارت مهم باشد.
مراحل بازار هدف
مراحل مختلفی در تعریف بازارهدف وجود دارد. اولین مورد این است که مشکل مشتری را که مخاطب او هستید درک کنید. پس از انجام اینکار، مشتریانی که به آن محصول علاقهمند هستند قابل شناسایی است. به عنوان مثال، شما دستگاه تصفیه آب تولید میکنید. بنابراین به مشکل کیفیت آب آلوده رسیدگی میکنید. یک فرصت گسترده برای سازندگان دستگاههای تصفیه آب وجود دارد تا وارد این بخش شوند و از بازار استفاده کنند. گام بعدی این است که مشتری خود را با توجه به منطقه، سطح درآمد و غیره درک کنید. همیشه به بازار فکر کنید، از رقابت خود و قیمت محصول مطلع شوید. به شما در ایجاد یک معیار کمک میکند.
دو ویژگی مهم برای شرکت
دو ویژگی مهم وجود دارد که شرکت باید همیشه قبل از تصمیم به تصرف یک بخش جداگانه از بازار، آنها را در نظر بگیرد. اول جذابیت این بخش است، به این معنی که رقابت کمتری دارد، تجارت با حاشیه بالا و غیره است. دوم این که با هدف، چشم انداز و غیره شرکت مطابقت دارد.
بازار هدف چیست و مخاطب هدف کیست؟
بازار هدف
- 1 بازار هدف چیست؟
- 2 تعریف بازار هدف:
- 2.1 “چه کسی” : جمعیت شناختی
- 2.2 ” کجا ” : جغرافیایی
- 2.3 “چرا ” : روانشناسی
- 2.4 “چگونه” : رفتارها
- 5.1 پیشنهاد ما این است که در فرآیند بررسی مشتریان، سوالات زیر را مطرح کنید:
بازار هدف چیست؟
اولین گام در شروع یک کسب وکار و یا رشد و ارتقای آن، شناسایی بازار هدف (Target Market) است. درست بعد از اینکه بازارتان را شناسایی شد، می توانید شروع به هدف گذاری بر روی افرادی کنید که برای رشد و پیشرفت کسب و کار شما حاضرند مبلغی را پرداخت کنند؛ این افراد، مشتریان هدف شما خواهند بود.
بازار هدف به عنوان گروه خاصی از خریداران بالقوه معرفی میشود که یک کسب و کار، محصولات و خدماتش را برای آنها جایگاه یابی می کند. و یا به عبارتی دیگر، گروهی از افراد اند که به احتمال بسیار زیاد خریداران محصولات و خدمات شما خواهند بود.
بسیاری از صاحبان کسب و کارهای خانگی برای تعریف بازار هدف خود وقت نمی گذارند، چون این موضوع که بخواهند به دنبال مشتریان باشند را اتلاف وقت و پول طلقی می کنند و آن را کاری بیهوده می دانند. برخی از صاحبان کسب و کار بازار هدف خود را “هرکسی” تعریف می کنند، اما در واقعیت، خریداران ایده آل خصوصیت ها، ویژگی ها و موقعیت های خاصی دارند که محصول یا خدمت شما می تواند مشخصا برای آن ها باشد.
شناخت بازار هدف، به شما کمک می کند پیام های بازاریابی خود را در جایی قرار دهید که بازارتان هست و یا از کلمات و عباراتی استفاده کنید که دقیقا درباره نیازهای آن ها حرف می زند.
باید این را در نظر داشته باشید که برای انتخاب بازار هدف مناسب و همچنین اتخاذ شیوه مناسب برای این کار باید به سراغ بازار هدف بروید.بازار هدف چیست
تعریف بازار هدف:
بازار هدف درباره جذب مشتریانی است که آنچه را که می فروشید، خواهند خرید. البته در این رابطه مواردی بیشتر از آنچه گفته شد وجود دارد. قبل از تمام این موارد، نیاز خواهید داشت تا بدانید دقیقا چه کسانی محصولات شما را خریداری می کنند و اینکه دقیقا چگونه به آن ها دسترسی پیدا می کنید. البته به دست آوردن چنین دانش و اطلاعاتی نیازمند انجام یک سری تحقیقات و برنامه ریزی های مبتنی بر هدف است.
بازاریابی هدف، جدیدترین روش بازاریابی برای مصرف کنندگان است که بر مبنای تحقیقات صورت گرفته درباره علایق، سرگرمی ها و نیازهای آن ها انجام می شود. اما پیش از اینکه به این مرحله برسیم، تبلیغ کنندگان و بازاریاب ها در حال استفاده از بازاریابی پیرو بوده اند و پیش از آن نیز از بازاریابی نسلی استفاده می کردند در نتیجه می توان بیان کرد که بازاریابی هدف ضرورتا اصلاح و پالایشی از ایده های پیشین است.
اما امروزه تغییرات بسیار سریع تر از آن چیزی است که در گذشته بوده است. پس شناسایی بازار هدف برای کسب و کارها امری بسیار ضروری است.
به منظور شناسایی مشتریان هدف و تمرکز بر آن ها، بازار هدف شما می تواند در قالب چهار جز شکسته شود : ” چه کسی” ، ” کجا”، “چرا”، “چگونه”.“چه کسی” : جمعیت شناختی
چه کسانی به محصول یا خدمت شما نیاز دارند ؟ در این قسمت جزئیات جمعیت شناختی نظیر سن، جنسیت، اندازه خانواده، سطح تحصیلات و شغل لحاظ می شود.
” کجا ” : جغرافیایی
مشتریان شما کجا هستند؟ این موارد مربوط به مکان هایی هستند که مشتریان شما در آن جا یافت می شوند ( نظیر دانستن کد پستی آن ها و…) و اطمینان حاصل کنید که جزئیاتی نظیر اندازه منطقه، تراکم جمعیت آن و شرایط آب و هوایی آن را می دانید. در برخی موارد ممکن است این مکان های بازار گوشه ای را برای کسب و کار شما فراهم کند.
“چرا ” : روانشناسی
چرا مشتریان تان محصولات و خدمات شما را انتخاب می کنند؟ در اینجا اطلاعات شخصیتی و سبک زندگی است که به شما کمک خواهد کرد تا الگوهای خرید مشتریان خود را ترسیم کنید. به عنوان مثال، اگر بدانید چرا مشتریان محصولات شما را خریداری می کنند، می توانید بسنجید آن ها به چه مقدار از محصول شما نیاز خواهند داشت و در چه بازه های زمانی نیاز دارند آن را خریداری کنند. همچنین در نظر داشته باشید که چه مزایایی را در مقایسه با رقبای خود می توانید فراهم کنید و تا چه اندازه مشتریان تان نسبت به شما و رقبایتان وفادار هستند.
“چگونه” : رفتارها
مشتریان شما چگونه رفتار می کنند؟ تمام مشتریان در حال خرید محصولاتی هستند که نیازهای آن ها را برآورده می سازد، اما آن ها چگونه به این نیاز توجه می کنند؟ چگونه به محصولات شما توجه می کنند؟ چه میزان اطلاعات راجع به این نیاز دارند و محصول شما چگونه آن را برآورده می سازد و منابع اطلاعاتی آن ها چه چیزهایی هستند؟
تکنولوژی های جدید، جمع آوری اطلاعات جمعیت شناختی و روانشاختی را بسیار ساده تر از قبل کرده است و بسیار راحت تر می توانید اطلاعاتی را که درباره بازار هدف خود نیاز دارید به دست بیاورید.
اگر شما از پلتفرم های رسانه های اجتماعی برای کسب و کار خود استفاده می کنید، بیشتر سایت های اجتماعی تقسیمات جمعیت شناختی رایگانی از فالوورهایتان را برای شما فراهم می کنند. اطلاعات مختلف نظیر داشتن آدرس ایمیل مشتریان و یا کدپستی آن ها از دیگر اطلاعاتی هستند که به شما کمک خواهند کرد. همچنین داده های به دست آمده از پردازشگر پرداخت یا تاریخچه موجودی ها می توانند مفید باشند.
اما در مجموع چیزهایی وجود دارد که باید درباره مشتریان و بازار هدف خود بدانید : جنسیت آن ها، میزان سنشان، سرگرمی ها و علایق، محل زندگی و چگونگی زندگی آن ها و نیز میزان پولی که خرج می کنند. دانستن این اطلاعات باعث می شود بتوانیم راحت تر بازار خود را بخش بندی کنید.
مخاطب هدف چیست؟
مخاطب هدف:
به تمامی کسانی که به کسب و کار و خدمات شما نیاز دارند و می توانند از محصولات و یا خدمات شما استفاده کنند، مخاطب هدف گفته می شود.
بی تردید در دنیای کسب و کار مخاطب هدف هر برند شامل تمام افراد نیست. فرقی ندارد دامنه مخاطب های ما چقدر زیاد است. خوشبختانه همیشه راهکاری برای تقسیم آنها به گروه های کوچک تر وجود دارد. دسته بندی مخاطب ها به گروه های کوچک از آنجا اهمیت دارد که به شرکت ها کمک می کند بتوانند برای تولید هویت بصری گرفته تا استراتژی فروش خدمات و محصول برنامه ریزی کنند.
تشخیص دقیق و طبقه بندی مخاطب هدف
- گروه سنی: کودک، نوجوان، جوان، میانسال، بزرگسال، کهنسال
- جنسیت: مرد، زن، نامشخص
- درآمد سالیانه
- تحصیلات: زیر دیپلم، دیپلم تا لیسانس، لیسانس به بالا
- وضعیت تاهل: مجرد، متاهل بدون فرزند، متاهل با فرزند، مطلقه
- شغل
- محل زندگی
- عادات خرید: نقد، قسطی، اینترنتی، حضوری
- رفتار: بی حال، پرتحرک، چند کنشه
- انگیزه ها: سبک زندگی و…
مخاطب هدف کیست؟
به طور کلی میتوان گفت که مخاطبین هدف برند شما به چهار دسته کلی تقسیم می شوند:
- مصرف کننده
- تصمیم گیرنده
- تاثیرگذار
- مخاطب منظور از بازار هدف چیست؟ پیام های ارتباطی برند
تجزیه و تحلیل مخاطبان هدف
اگر کسب و کار شما به مرحله ای رسیده است که می تواند مخاطبین هدف مورد نظر را جذب کند. بهترین کاری که می توانید در این مرحله انجام دهید این است که مخاطبین خود را تجزیه و تحلیل کنید. کاری که باید انجام دهید این است که به ذهن مخاطبین نفوذ کنید . بفهمید که آنها چرا و چگونه خرید می کنند.
پیشنهاد ما این است که در فرآیند بررسی مشتریان، سوالات زیر را مطرح کنید:
سعی کنید اطلاعات جمعیتی مشتریانتان و روند خرید آنها را به دست آورید.
به چه مقصودی از محصول استفاده می کنید؟
بپرسید که محصول یا خدمات شما توانسته است چه مسئله ای را از آنها حل کند.
با استفاده از این محصول، زندگی شما چقدر بهتر شده است؟
بپرسید که با استفاده از خدمات ما، چه تغییرات ملموسی را در زندگی یا کسب و کار خود مشاهده کرده اید؟ با پرسیدن این سوال می توانید ارزش نهایی محصول یا سرویس خود را از زبان مشتری بشنوید.
آیا هیچ جایگزینی برای محصولات ما سراغ دارید؟ اگر بله کدام موارد؟
شما باید بدانید که افراد، شما را با چه کسانی مقایسه می کنند.
چه چیزی باعث شد که از خدمات ما استفاده کنید؟
از مشتریان بپرسید که چه چیزی آنها را قانع کرد که به سراغ استفاده از محصولات شما بیایند . چرا از بین موارد در دسترس، شما را انتخاب کرده اند.
قبل از پیوستن به ما، چه شک و تردیدهایی داشتید؟
دلایل اصلی نگرانی های مشتریان را شناسایی کرده و در زمانی کوتاه نسبت به رفع آنها اقدام کنید.
به چه سوالاتی از شما پاسخ داده نشده است؟
۵۰ درصد از خریدها به دلیل نقص اطلاعات به مرحله نهایی نمی رسند.
آیا چیزی دیگری هست که میخواهید به ما بگویید؟
با این سوال، فضا را برای ارسال بازخوردهای مشتریان آماده خواهید کرد. مشتریان در این مرحله ممکن است مواردی را مطرح کنند که شما فراموش کرده اید بپرسید.
اگر فرضیات اشتباه بودند چه کنیم؟
بسیاری از کسب و کارهای موفق دنیای بعد از اینکه متوجه می شوند راهی که می روند، به مقصد مشخصی ختم نمیشود؛ تصمیم به تغییر مسیر می گیرند. بنابراین اگر در میانه راه متوجه شدید که در گزینش مشتریان هدف اشتباه کرده اید، جای هیچ نگرانی وجود ندارد. فقط کافی است که مسیر خود را تغییر دهید و اشتباهات را اصلاح کنید.
شما دائما باید در حال بررسی مجدد مخاطبان هدف، آنالیز آنها، شناسایی مخاطبان جدید، حذف مخاطبان غلط و … باشید.
استفاده از مخاطب هدف به عنوان مزیت
پس از آنکه مخاطبان هدف برندمان را مشخص کردیم، باید کمپین های بازاریابی خود را براساس سلیقه آنها طراحی کنیم. هرچه اطلاعات جزئی ما در مورد مخاطبان هدف مان بیشتر باشد، امکان طراحی کمپین های تاثیرگذارتر فراهم می شود. این امر فرآیند بازاریابی برندها را بیش از هر زمان دیگری تخصصی می کند. به این ترتیب احتمال تاثیرگذاری کمپین ها افزایش چشمگیری خواهد یافت.
گام نهایی استفاده از اطلاعات مخاطب هدف در آینده است. این اطلاعات ارزشمند باید در فرآیند ارتقای محصولات و طراحی محصولات تازه مورد توجه قرار گیرد. به این ترتیب محصولات بعدی ما بیشتر مورد پسند و رضایت مشتریان واقع خواهد شد.
دیدگاه شما