حاشیه سود چیست و چه انواعی دارد
احتمالا واژه حاشیه سود به گوشتان آشنا باشد. برای همه کسب و کارها محاسبه این مورد از ارکان اساسی محسوب می شود و بر اساس نتیجه به دست آمده در مورد روند کسب و کارشان تصمیم می گیرند. حاشیه سود نسبت سود شرکت (فروش منهای کلیه هزینه ها) تقسیم بر درآمد آن است. نسبت حاشیه سود، در واقع میزان سود را با فروش مقایسه می کند و در نهایت این نتیجه را به شما می دهد که چطور کسب و کار و شرکت شما در کل امور مالی خود را به خوبی مدیریت می کند. با همین موضوع می توانید سود آوری کسب و کارتان را تحلیل کنید. نتیجه فرمولها همیشه به صورت درصد بیان می شود.
سه نوع متفاوت از حاشیه سود یا به عبارتی Profit Margin وجود دارد که هنگام ارزیابی یک کسب و کار مفید هستند و به کارتان می آید. حاشیه سود ناخالص ، سود خالص و حاشیه سود عملیاتی.
حاشیه سود خالص به شما سود حاصل از کل فروش را گزارش می دهد ، حاشیه سود عملیاتی سود حاصل از فعالیتهای عملیاتی را نشان می دهد و حاشیه سود خالص حاشیه سود ناخالص سود باقیمانده پس از محاسبه هزینه های خدمات یا کالاهای فروخته شده است.
نحوه محاسبه حاشیه سود خالص چیست
فرمول حاشیه سود خیلی ساده است. فقط باید در این فرمول، سود را حساب کنید و آن را بر درآمد تقسیم می کند. در واقع نسبت سود خالص به فروش است و برای اندازه گیری سلامت یک کسب و کار مهم است.
فرمول حاشیه سود ناخالص:
این حاشیه شود ناخالص، درآمد را با هزینه های متغیر مقایسه می کند. حاشیه سود ناخالص به شما می گوید که هر محصول بدون هزینه ثابت چه میزان سود برای شما به دست می آورد. هزینه های متغیر شامل هر هزینه ای است که طی یک فرآیند متحمل می شود و می تواند با نرخ تولید (خروجی) متفاوت باشد. یعنی در واقع هزینه های سربار را برای حاشیه سود ناخلص در نظر می گیرند. کسب و کا ها از محاسبه این مورد برای مقایسه خطوط تولید مانند مدل های خودکار یا اتوماسیان شده استفاده می کنند.
شرکت های خدماتی مانند شرکت های حقوقی می توانند از هزینه درآمد (کل هزینه برای دستیابی به فروش) به جای هزینه کالاهای فروخته شده استفاده کنند.
سود ناخالص را با استفاده از این فرمول محاسبه می کنند:
درآمد – (مواد مستقیم + کار مستقیم + سربار کارخانه)
و فروش خالص با استفاده از:
درآمد – هزینه بازده فروش ، کمک هزینه و تخفیف
حاشیه سود عملیاتی
این حاشیه هم هزینه های کالاهای فروخته شده ، هم هزینه های مربوط به فروش و اداره و هم سربار را شامل می شود. فرمول حاشیه سود عملیاتی در اکثر صنایع یکسان است ، اما نتیجه ای که در هر یک از عناصر موجود است می تواند برای هر موردی از محاسبه متفاوت باشد. فرمول حاشیه عملیتانی به شکل زیر است:
موجودی اولیه + خریدها – پایان موجودی
بعد تمام هزینه های فروش و اداری خود را با هم جمع کرده و از آن با پول و درآمد موجود در فرمول زیر استفاده می کنید:
حاشیه سود خالص
نسبت حاشیه سود خالص ، درصدی از درآمد یک کسب و کار پس از کسر کلیه هزینه ها از کل فروش ، تقسیم بر درآمد خالص است. سود خالص کل درآمد منهای کلیه هزینه ها است:
درآمد کل – (+ استهلاک + هزینه های بهره + مالیات + سایر هزینه ها)
سپس در معادله از سود خالص استفاده می کنید:
سود خالص ÷ کل درآمد x 100
این درصد به شما سود خالص شرکت را نشان می دهد.
این نسبت به دلیل ساختارهای مالی و هزینه های مختلفی که صنایع مختلف از آن استفاده می کنند ، در مقایسه با صنایع مختلف ابزار مناسبی برای مقایسه نیست.
محاسبه این موارد چگونه بر اقتصاد تأثیر می گذارد
حاشیه سود برای اقتصاد بازار آزاد که توسط سرمایه داری هدایت می شود حیاتی است. این موارد باید در مقایسه با کسب و کارهای مشابه برای جذب سرمایه گذار به اندازه کافی بالا باشد. حاشیه سود، به نوعی به تعیین میزان عرضه برای اقتصاد بازار کمک می کند. اگر کالایی یا خدماتی سود ایجاد نکند ، کسب و کارها به دنبال تولید این محصول و خدمات نمی روند.
اکثر کشورهای توسعه یافته برای بالا بردن سود خود از نیروهای جهان سوم استفاده می کنند که نیروی به نسبت ارزان تری هستند. به این وسیله چون قصد دارند محصولات خود را با قیمت های رقابتی بفروشند و شود حاشیه ی معقولی هم حفظ کنند. برای مثال در آمریکا برای پایین نگه داشتن قیمت های فروش ، کسب و کارشان را به سمت کارمندان کم هزینه در مکزیک، چین یا سایر کشورهای خارجی سوق می دهند.
محاسبه این موارد ممکن است به شرکت ها در ایجاد استراتژی های قیمت گذاری برای محصولات یا خدمات کمک کند. شرکت ها قیمت های خود را بر اساس هزینه های تولید محصولاتشان و میزان سودی که می خواهند بدست آورند تنظیم می کنند.
به عنوان مثال ، فروشگاه هایی عموما می خواهند ۵۰ درصد حاشیه ناخالص داشته باشند تا هزینه های توزیع به علاوه بازده سرمایه را پوشش دهند. به این حاشیه قیمت کلیدی می گویند هر نهادی که درگیر فرآیند رساندن کالایی به قفسه ها است ، قیمت را دو برابر می کند و خرده فروشان را برای پوشش هزینه ها به حاشیه ناخالص ۵۰٪ می رساند.
پیشقراولان رشد «حاشیه سود عملیاتی»
دنیایاقتصاد-هادی سلگی : یکی از مهمترین شاخصهای سودآوری شرکتها «حاشیه سود عملیاتی» است. این شاخص که از تقسیم سود عملیاتی به فروش به دست میآید، معیار قدرتمندی برای ارزیابی سودآوری و فروش محسوب میشود.
حاشیه سود عملیاتی منعکسکننده موفقیت مدیریت شرکت در ایجاد سود از عملیات جاری شرکت است. این نسبت نشاندهنده این واقعیت است که به ازای هر واحد پولی از فروش، چه میزان سود عملیاتی (سود پس از کسر هزینههای عملیاتی) عاید شرکت شده است. نسبتهای بالای حاشیه سود عملیاتی نشاندهنده موفقیت مدیریت در کنترل هزینههای شرکت یا پیشی گرفتن رشد فروش شرکت به رشد هزینههای آن است. حاشیه سود عملیاتی در عین حال امکان مقایسه روند رشد سودسازی شرکتها را نشان میدهد. رقمهای بزرگ حاشیه سود برای شرکتها بسیار حائز اهمیت است، اما برای سهامداران موضوع مهمتر این است که این حاشیه سود در یک روند تاریخی روبهرشد باشد. این امر نشان میدهد که چشمانداز رشد شرکتها تا چه حد امکان افزایش قیمت سهم را فراهم میکند، موضوعی که با رشد حاشیه سود به بهترین نحو قابل دستیابی خواهد بود. در این گزارش مقایسهای بین شرکتها از نظر میانگین رشد حاشیه سود عملیاتی آنها طی یک دوره 5 ساله صورت گرفته است. (در اینجا حاشیه سود هندسی شرکتها مدنظر قرار دارد. )
فولاد ارفع
شرکت تولید آهن و فولاد ارفع در این مقایسهها در میان تمام شرکتهای حاضر در بورس بیشترین رشد میانگین هندسی حاشیه سود عملیاتی طی 5 سال گذشته را کسب کرده است. شاخص مذکور برای شرکت ارفع 405درصد بوده است. این موضوع بیشتر به دلیل رشد حاشیه سود این شرکت در سال 95 رخ داده است. در این سال حاشیه سود شرکت 157 هزاردرصد افزایش یافت. این اتفاق باعث شد که میانگین رشد حاشیه سود عملیاتی 5 سال گذشته حاشیه سود خالص شرکت به 38 هزاردرصد برسد. حاشیه سود عملیاتی ارفع در سال 94 به میزان 012/ 0 درصد بوده که در سال 95 به 20درصد میرسد. اما همانطور که میدانیم میانگین حسابی نمیتواند در اینگونه موارد توضیح مناسبی از روندهای رشد داشته باشد، چراکه یک نمونه آماری خاص مانند آن چیزی که برای سال 95 در ارفع اتفاق افتاده میانگین کل را به شکل بسیار غیرواقعی جابهجا کند. در این صورت بهتر است از میانه یا میانگین هندسی استفاده شود. همانطور که گفته شد، میانگین هندسی این شرکت نشان از روند رو به بالایی دارد. بنابراین همانطور که در جدول گزارش مشخص است، حاشیه سود این شرکت طی 5 سال گذشته همواره روند رو به رشدی داشته است، تا جایی که حاشیه سود عملیاتی این شرکت در سال 99 به 41درصد بالغ شده است، یعنی رقمی بالاتر از میانگین شرکتهای همگروه. طبق آمارها حاشیه سود عملیاتی صنعت آهن و فولاد در کشور به طور میانگین 38درصد است. البته باید اشاره کرد که حاشیه سود عملیاتی 4 فصل منتهی به شهریور 1400 شرکت ارفع به 33درصد رسیده که این کاهش احتمالا به دلیل افزایش بهای تمام شده محصولات اتفاق افتاده است. برای توضیح این موضوع لازم است ابتدا نگاهی گذرا به شرکت ارفع داشته باشیم.
شرکت آهن و فولاد ارفع با ظرفیت اسمی تولید 800هزار تن موفق به تولید حدود410هزار تن آهن اسفنجی در6 ماهه سال 1400 شده که تولید انجام شده حدود 3درصد آهن اسفنجی تولید شده در کشور را به خود اختصاص داده است. میزان تولید آهن اسفنجی کل کشور طبق آمار انجمن فولاد حدود15میلیون هزار تن بوده است. آهن اسفنجی تولیدی در واحد احیای مستقیم شرکت ارفع تماما در فرآیند تولید شمش استفاده میشود و نهتنها مازادی جهت ارائه به بازار وجود ندارد بلکه برای تامین نیاز واحد تولید شمش، شرکت اقدام به خرید از سایر واحدهای تولیدکننده آهن اسفنجی میکند. با توجه به گزارش انجمن فولاد ایران، در سال 1399 میزان کل تولید بیلت و بلوم کشور حدود 18میلیون و 805هزار تن بوده که از این میان سهم شرکت آهن و فولاد ارفع، با استفاده از کوره قوس الکتریکی و تولید 819هزار تن حدود 4درصد کل تولید بیلت و بلوم در داخل کشور را به خود اختصاص داده است. همچنین بر اساس آمار 6 ماهه نخست سال 1400 میزان کل تولید بیلت و بلوم کشور حدود 7میلیون و 736هزار تن بوده و از این میان سهم شرکت آهن و فولاد ارفع در دوره 6ماهه مذکور 337هزار تن است که حدود بیش از 4درصد کل تولید بیلت و بلوم در داخل کشور را به خود اختصاص داده است.
شرکت فولاد ارفع دارای دو واحد مجزای تولید آهن اسفنجی و شمش فولادی در سایت واقع در اردکان یزد است. ظرفیت اسمی هریک از این واحدها تولید 800هزار تن در سال است که از سال 1396 در خصوص واحد تولید آهن اسفنجی تا سال 1399، به استثنای سال 1398 (به دلیل توقف تولید برای تعمیرات دو سالانه) از ظرفیت اسمی فراتر تولید شده است. در خصوص واحد تولید شمش حاشیه سود خالص فولادی از سال 1396 به صورت متناوب به مدت 4سال فراتر از ظرفیت اسمی تولید شده است. ظرفیت واحد اسفنجی به تنهایی پاسخگوی نیاز واحد فولاد شرکت در ظرفیت موجود نبوده و بنابراین شرکت برای تامین آهن اسفنجی موردنیاز اقدام به خرید از بازار داخلی میکند که هزینه آن در مقایسه با بهای تولید شرکت قابلتوجه است. به همین دلیل و در فاز اول برنامه توسعه شرکت تصمیم به افزایش ظرفیت تولید آهن اسفنجی تا 2,1میلیون تن و افزایش ظرفیت تولید شمش تا یکمیلیون تن در سال با استفاده از امکانات زیربنایی موجود و از طریق تغییرات در خطوط تولید شرکت با استفاده از شرکتهای متخصص در این امور آغاز کرده است.
تحلیل بنیادی کارشناسان این شرکت نشان میدهد که در پایان سالجاری سود هر سهم این شرکت برابر با 1305 ریال باشد.
برای رسیدن به این رقم نرخ برابری ارز معادل 24 هزار تومان در نظر گرفته شده است. همچنین نرخ شمش صادراتی معادل 580 دلار و هزینههای اداری، عمومی، توزیع و فروش برای سال 1400 با 25درصد افزایش نسبت به سال 1399 برآورد شده است. نرخ تورم 40درصد و تولید شرکت مانند سال مالی 1399 در نظر گرفته شده است.
نفت لاوان
دومین شرکت با بالاترین نرخ میانگین هندسی حاشیه سود عملیاتی، نفت لاوان با مقدار 154درصد است. حاشیه سود عملیاتی این شرکت در سال 96 به میزان 7/ 5 درصد بوده که در سال 99 به 4/ 17 درصد رسیده است و طی 4 فصل منتهی به نیمه سال 1400 این رقم به 7/ 16 درصد رسیده است. باید در نظر داشته باشیم که حاشیه سود عملیاتی میانگین صنعت پالایش نفت 14درصد است، بنابراین حاشیه سود شرکت یادشده در حال حاضر حدود3واحد درصد بالاتر از میانگین شرکتهای همگروه خود قرار دارد. اما لازم است به این نکته اشاره کنیم که رشد حاشیه سود این شرکت نوسان بالایی طی 5 سال گذشته داشته و از رقم 5درصد سال 96 به 2درصد در سال 98 تا 17درصد در سال 99 رسیده که حکایت از این نوسان حاشیه سود دارد و باید مدنظر قرار گیرد.
شرکت پالایش نفت لاوان به عنوان یکی از شرکتهای پالایش خصوصی شده بر اساس سیاستهای اصل 44 قانون اساسی فعالیت خود را در زمینه خرید نفت خام و میعانات گازی (خوراک دریافتی) و انجام عملیات پالایش خوراک دریافتی به منظور تولید فرآوردههای نفتی و عرضه آنها به مشتری از سال 1377 آغاز کرده و در حال حاضر حدود 3درصد از حجم کل پالایش نفت خام و میعانات گازی داخل کشور و بهتبع آن تولید فرآوردههای نفتی موردنیاز کشور در پالایشگاه نفت لاوان انجام میشود. هماکنون حاشیه سود خالص روزانه 2میلیون و 200هزار بشکه نفت خام در پالایشگاههای کشور تصفیه و روزانه حدود 350میلیون لیتر فرآوردههای نفتی از جمله گاز مایع، بنزین موتور، سوخت جت، نفت سفید، نفت گاز و نفت کوره تولید میشود. این شرکت در حال حاضر فرآوردههای متنوعی را به بازار ارائه میکند که از میان آنها میتوان به گازمایع، بنزین، نفت گاز یورو 4 و نفت کوره، گوگرد، نفتای سبک و سنگین اشاره کرد. پیشبینی عملکرد سال 1400 مبتنی بر اطلاعات آیندهنگر به شرح زیر است:
پیشبینی درآمدهای عملیاتی نرخ فروش فرآوردهها تابعی از نرخ نفت خام و میعانات گازی است و پیشبینی شده برای سال 1400 نرخ نفت خام و میعانات گازی در محدوده میانگین 63 دلار (100درصد رشد نسبت به میانگین سال 1399) باشد. بنابراین نرخهای فروش فرآوردهها نسبت به میانگین نرخها در سال 1399، 100درصد رشد خواهد داشت و نرخ تسعیر ارز برای 6ماهه اول بر مبنای نرخهای واقعی و برای 6ماهه دوم به ازای هر دلار 225هزار ریال در نظر گرفته شده است. همچنین مقادیر فروش برای 6ماهه اول بر اساس عملکرد واقعی و برای بقیه سال معادل مقادیر تولید پیشبینی شده طبق برنامهریزی انجام شده برای سال 1400 ( باتوجه به پیشبینی انجام تعمیرات دورهای) در نظر گرفته شده است، بنابراین پیشبینی شده درآمدهای عملیاتی حدود 103درصد نسبت به سال 1399 رشد داشته باشد. پیشبینی بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی بخش عمده بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی مرتبط با قیمت نفت خام، میعانات گازی و MTBE مصرفی است که با توجه به موارد ذکر شده در پیشبینی درآمدهای عملیاتی و با پیشبینی مقادیر مصرف بر اساس برنامهریزی تولید سال 1400 و پیشبینی افزایش 42درصدی در سایر هزینههای تولیدی برای سال 1400 نسبت به سال مالی قبل، بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی نیز نسبت به سال 1399 با رشد 107درصدی همراه باشد.
هزینههای فروش، اداری و عمومی: پیشبینی میشود هزینههای این سرفصل در سال 1400 نسبت به سال 1399 به میزان 30درصد افزایش خواهد یافت. با توجه به جمیع موارد فوق و درصورت تحقق موارد پیش گفته، پیشبینی میشود سود خالص سال 1400 در قیاس با سال 1399، حدود 60درصد افزایش یابد.
همچنین پیشبینی شده که به ازای هر سهم 28هزار و 912 ریال سود در پایان سال تولید شود. این رقم با در نظر گرفتن مفروضات ذیل به دست آمده است: نرخ برابری ارز معادل 225 هزار یال درنظر گرفته شده است. نرخ میانگین نفت خام و میعانات گازی برابر با 63 دلار درنظر گرفته شده و هزینههای تولید (دستمزد مستقیم و سربار) و عمومی و اداری بر اساس عملکرد واقعی 6 ماهه ابتدای سال و به ترتیب با فرض رشد 42 و 30درصد نسبت به سال مالی قبل درنظر گرفته شده است.
شرکتهای لیزینگ آریادانا و ریشمک
حاشیه سود عملیاتی شرکت لیزینگ آریادانا هم طی 5 سال گذشته به صورت متوسط (میانگین هندسی) به میزان 146درصد بوده است. مهمترین موضوع درباره این شرکت فاصله بالای حاشیه سود عملیاتی آن با همگروههای خود است. حاشیه سود عملیاتی این شرکت در سال 99 به میزان 92درصد بوده، در حالی که حاشیه سود خالص صنعت لیزینگ حاشیه سود عملیاتی 39درصد دارد. حاشیه سود عملیاتی این شرکت از رقم 28درصد در سال 96 به 92درصد در حال حاضر رسیده است.
شرکت تولید و صادرات ریشمک هم با میانگین رشد 110درصد حاشیه سود عملیاتی در رتبه چهارم این ردهبندی قرار میگیرد. حاشیه سود عملیاتی این شرکت در 6 ماهه ابتدایی امسال به بالای 100درصد رسید، در حالی که متوسط شرکتهای همگروه 28درصد بوده است. این شاخص برای شرکت ریشمک در سال 96 به میزان 40درصد بوده که در سال 99 به بالای هزار درصد رسید.
این شرکت در صنعت تولید و صادرات محصولات شیرینبیان فعالیت میکند و به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان در بین شرکتهای شیرینبیان در ایران است که در سازمان بورس و اوراق بهادار پذیرفته شده و چند سال هم موفق به کسب عنوان صادرکننده برتر نمونه کشوری شده است.
فعالیت اصلی شرکت طبق اساسنامه ایجاد، تاسیس و تصدی واحدهای تولیدی و صنعتی و بازرگانی و خدماتی مرتبط با انواع فرآوردههای گیاهی، غذایی و دارویی و نیز مبادرت به هرگونه عملیات مالی، بازرگانی و نیز خرید و فروش کالا در داخل و خارج از کشور است.
عملکرد این شرکت در دوره مالی 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 99میزان صادرات یک میلیون کیلوگرم بوده است. کلیه محصولات شرکت به طور کامل صادر میشود و مصرف داخلی ندارد.
با جزئیات حاشیه سود آشنا شوید
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالص ۰٫۲۰ دلار به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است.
حاشیه سود یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش به دست میآید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا)، درآمد یا سود خالص ممکن است با تفریق همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست آید. حاشیه سود به شکل درصد بیان میشود و مشخص میکند که یک شرکت چه مقدار از هر یک دلار فروش را در حساب مربوط به درآمدها نگهداری میکند.
حاشیه سود ۲۰ درصدی به این معنی است که شرکت دارای درآمد خالصی معادل ۰٫۲۰ دلار، به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده است .
اگرچه چند نوع مختلف حاشیـه سود وجود دارد، مثل «حاشیه سود ناخالص»، «حاشیه سود عملیاتی»، «حاشیه سود قبل از مالیات» و «حاشیه سود خالص»، اما اصطلاح «حاشیه سود» اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیرد. روش محاسبه حاشیـه سود به شکل فرمول زیر نمایش داده شود :
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable
برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم میشوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند .
حاشیه سود مشابه اصطلاح «درصد سود» بوده ولی متمایز از آن است. اصطلاح درصد سود، سود خالص بر فروش را به هزینه کالاهای فروختهشده تقسیم میکند تا میزان سودی که یک شرکت از فروش کالاهایش، به جای سودی که نسبت به کل مصارفش به دست میآورد، محاسبه شود .
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است.
به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که حاشیه سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به یک میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰ درصد میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است .
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود.
در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد . اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس حاشیه سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد .
کاربردهای حاشیه سود
حاشیه سود نسبتی مفید است که میتواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبههای عملکرد مالی یک شرکت کمک کند .
در سطحی ابتدایی، حاشیـه سود پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی در فروش تجربه کند، حاشیـه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی یا حتی منفی منجر میشود .
حاشیه سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر حاشیـه سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت ) سهم بازار کم) داشته یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد .
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینههاست. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروشش موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیشازحد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری ازایندست .
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد .
حاشیه سود همچنین میتواند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نماید. به طور مثال حاشیـه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است .
محدودیتهای حاشیه سود
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیتها را در نظر بگیرند .
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص حاشیه سود خالص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است. به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود حاشیه سود خالص بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند .
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند .
انواع حاشیه سود
چند نوع مختلف از حاشیه سود وجود دارد که سرمایه گذاران و تحلیل گران از آنها برای اندازهگیری عناصر خاص سود یک شرکت بهره پولی است که به عنوان امتیاز قرض دادن پول به شخص وام دهنده پرداخت میشود و معمولاً با یک نرخ سالیانه به صورت درصدی بیان میشود. بهره گاهی با نامهایی چون سود مشارکت نیز شناخته میشود و میتواند به سود حاصل از مشارکت فرد در پروژهها یا سرمایه گذاری ها اشاره کند.
یکی از آنها، حاشیـه سود ناخالص است که سود ناخالص را (درآمد منهای هزینه کالاهای فروخته شده شامل نیروی کار، مواد و هزینه سربار) بر فروش خالص تقسیم مینماید . این نوع از حاشیـه سود دارای محدودیتهایی است، مثلاینکه مدیریت ممکن است اغلب کنترل کمی بر هزینه مواد داشته باشد و لذا حاشیـه سود ناخالص برای تعیین کیفیت مدیریت مفید نیست. بهعلاوه، صنایع بدون فرآیند تولید، هزینه های فروش خیلی کمی داشته یا هزینه فروش ندارند، پس حاشیـه سود ناخالص بیشتر برای در نظر گرفتن شرکتهایی که کالا تولید میکنند، سودمند است .
یک نوع محبوب از حاشیـه سود، حاشیه سود عملیاتی است که سود عملیاتی را (درآمد منهای هزینه ها، هزینه های عمومی و اداری) بر فروش خالص تقسیم میکند .
سرمایه گذاران و تحلیل گران ممکن است از حاشیه سود قبل از مالیات هم استفاده کنند که درآمدهای قبل از مالیات را (درآمد بدون کسر هزینه های مالیاتی) بر فروش خالص تقسیم میکند .
حاشیه سود
کسب و کارها و اشخاص در سراسر جهان، فعالیت های اقتصادی را با هدف سوددهی انجام می دهند. با این حال، اعداد مطلق – مانند X میلیون دلار ارزش فروش ناخالص، Y هزار دلار هزینه های کسب و کار یا Z دلار درآمد – نمی توانند معیاری شفاف و واضح برای سوددهی یک سازمان و عملکرد آن باشد.
معیار های متنوعی برای سنجش درآمدها یا زیان های یک کسب و کار وجود دارد، که محاسبه ی عملکرد یک سازمان در بازه های زمانی مختلف، یا مقایسۀ آن با رقبا را آسان می کند.
حاشیه ی سود یکی از نسبت های سوددهی است که معمولاً برای سنجش میزان سوددهی یک کسب و کار، از آن بهره می گیرند. این نشان دهنده ی درصد سوددهی کالاهای به فروش رفته می باشد.
در حالی که کسب و کارهای محلی، مانند فروشگاه های محلی، حاشیه ی سود خود را در بازه ی مدنظر خودشان (معمولاً هفتگی یا دو هفته ای) محاسبه می کنند، کسب و کارهای بزرگ، شامل سازمان ها و شرکت های بزرگ، باید حاشیه ی سود خود را مطابق الگوهای زمانی استاندارد (مانند ماهانه، فصلی یا سالانه) گزارش دهند. کسب و کارهایی که با تسهیلات کار می کنند، باید آنرا محاسبه و به سازمان وام دهنده (مانند بانکها و موسسات مالی) در بازه ی ماهانه به عنوان بخشی از مراحل استاندارد گزارش دهند.
حاشیه ی سود به دو بخش حاشیه ی سود ناخالص و خالص تقسیم می شود. از تقسیم سود خالص بر فروش خالص، یا تقسیم درآمد خالص بر درآمد در یک بازه ی زمانی خاص محاسبه می گردد. در محتوای محاسبات حاشیه ی سود، درآمد خالص و سود خالص به جای یکدیگر استفاده می شوند. همچنین در رابطه با فروش خالص و درآمد در یک بازه ی زمانی مشخص نیز این کار را انجام می دهند. سود خالص از طریق کسر سود ناخالص از تمامی هزینه ها، مانند هزینه های مواد خام، نیروی کار، عملیات ها، اجاره ها، پرداخت بهره و مالیات بدست می آید.
شیرجه ای عمیق به حاشیه ی سود – نشانگر استاندارد سوددهی
برای به حداکثر رساندن حاشیۀ سود که به عنوان <(هزینه ها/فروش خالص) – 1>محاسبه می شود، باید نتیجه ی تقسیم هزینه ها به سود خالص را به حداقل رساند که با کاهش هزینه ها و افزایش فروش انجام می شود.
در تئوری باید گفت، که افزایش فروش، با افزایش قیمت ها یا حجم فروش یا هر دو مورد امکان پذیر است. در عمل، افزایش قیمت ها فقط از طریق کاهش تعداد رقبا در بازار انجام شده، در حالی که حجم فروش به عوامل پویای بازار، مانند تقاضای کلی، درصد سهم کسب و کار در بازار، موقعیت فعلی رقبا و اتفاقات آتی بستگی دارد.
در هر سناریو، این عاملی برای صاحبان کسب و کار بوده که به تطابق قیمت، حجم و کنترل هزینه ها کمک می کند. اساساً، حاشیه ی سود به عنوان یک نشانگر برای تخصص صاحبان یک کسب و کار یا مدیران آن در استراتژی های قیمت گذاری با هدف افزایش فروش، و راندمان کنترل هزینه ها با هدف رساندن آنها به حداقل، نقش ایفا می کند.
موارد استفاده از حاشیه ی سود
خارج از کسب و کارهای شخصی، از حاشیه ی سود برای نشان دادن پتانسیل سوددهی بخش های بزرگ تر و مجموع بازارهای ملی یا بین المللی نیز استفاده می شود.
اساساً، حاشیه ی سود تبدیل به معیاری جهانی برای پتانسیل سودسازی شده و در نوع خود، نشانگری سطح بالا می باشد.
سرمایه گذارانی که به دنبال سرمایه گذاری در استارتاپ می باشند، می توانند حاشیه ی سود خدمت/ کالای مورد نظر را محاسبه کنند
سازمان های بزرگی که برای افزایش نقدینگی پول قرض می گیرند، باید مقدار استفاده شده از سرمایۀ مقروض را گزارش دهند، و این به سرمایه گذاران کمک می کند که حاشیه ی سود را با کاهش هزینه یا افزایش فروش یا ترکیبی از این دو بیابند
این نسبت بخشی جدایی ناپذیر از ارزشیابی حقوق سهامداران در بازار اولیه برای عرضۀ اولیۀ عمومی است.
این از اولین ارقام کلیدی بوده که در نتایج فصلی سازمان های لیست شده از آن نام برده می شود
کسب و کارهای شخصی، مانند یک فروشگاه کوچک، می توانند آن را برای دریافت یا بازپرداخت وام به بانک ها و سایر وام دهندگان گزارش دهند
سرمایه گذاران هنگام مقایسه ی دو یا چند ریسک برای شناخت بهترین آنها، به همراه چند پارامتر دیگر از آن استفاده می کنند
برای مطالعه ی الگوهای فصلی و عملکرد کسب و کار در بازه های زمانی مختلف به کار گرفته می شود
صاحبان کسب و کار، مدیران سازمان ها و مشاوران خارجی از آن برای شناسایی مشکلات عملیاتی و بهبود عملکرد کسب و کار از آن بهره می گیرند
سازمان های بزرگی که بخش های مختلف کسب و کار، خطوط تولید، فروشگاه ها یا امکانات در سراسر جهان را اداره می کنند، می توانند از حاشیۀ سود برای احتساب عملکرد هر واحد و مقایسۀ آنها با یکدیگر استفاده کنند
با این حال، حاشیه ی سود تنها عامل مقایسه ی کسب و کارهای مختلف نیست، چرا که عملیات هر کدام با یکدیگر متفاوت است. معمولاً هر کسب و کاری با حاشیه ی سود پایین، مانند خرده فروشی و حمل و نقل، حجم معاملات و و در نهایت سود بالایی دارند. کالاهای گران قیمت و لوکس، فروش کمی دارند، اما به دلیل سود بالا به ازای هر واحد دارای حاشیه ی سود بالایی می باشند.
از وقتی که سود و هزینه ها بخشی از محاسبه ی حاشیه ی سود شده اند، پیشنهاد می شود که از این رقم برای مقایسه ی یک کسب و کار با رقبای خود در بخش مشابه استفاده شود. با اینکه هر بخش از صنایع، مدل های به خصوصی را دنبال کرده و سودهای مختلفی داشته که با تغییرات فصول سال، عملکرد متفاوتی دارند، هنگام مقایسه ی کسب و کارهای متفاوت باید این موضوع را در نظر گرفت.
در حالی که حاشیه ی سود، فقط حاشیه سود خالص به حاشیه ی خالص برمی گردد، متغیرهای مشابه دیگر که برای محاسبه ی حاشیه های سود استفاده می شوند، شامل حاشیه ی سود ناخالص که از تقسیم سود ناخالص بر درآمد حاصل شده، حاشیۀ عملیاتی که با تقسیم سود عملیاتی بر درآمد به دست آمده، حاشیه ی سود قبل از مالیات که از تقسیم سود قبل از مالیات بر درآمد حاصل شده، یا حاشیه ی خالص که از تقسیم سود خالص بر درآمد کل به دست می آید، می باشند. سرمایه گذاران و محققان، ترکیبی از این چند نسبت را در نظر می گیرند تا نتیجه های معنادار بگیرند.
حاشیه سود چیست و چگونه محاسبه میشود؟
هر کسب و کاری برای رشد و توسعه خود باید اطلاعات مالی را پیگیری کرده و نحوه عملکرد و میزان پیشرفت خود را اندازه گیری کند. یکی از معیارهایی که باید به آن توجه داشت حاشیه سود یک کسب و کار است. در ادامه این مطلب بیشتر در خصوص حاشـیه سود، انواع آن و نحوه محاسبه حاشیه سود برای کسب و کارهای مختلف صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب
حاشیه سود چیست؟
برای اینکه بتوانید حاشیه سود کسب و کار خود را تعیین و محاسبه کنید ابتدا باید با مفهوم حاشـیه سود آشنا شوید. حاشیه سود یکی از نسبتهای سودآوری است که معمولاً برای سنجش میزان درآمد یک شرکت یا یک فعالیت تجاری استفاده میشود. این مقدار نشان میدهد که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است. به بیان ساده، رقم درصد نشان میدهد که یک کسب و کار در ازای هر دلار فروش چند سنت سود ایجاد کرده است.
به عنوان مثال، اگر یک کسب و کار گزارش دهد که در سه ماهه گذشته به حاشیه سود 35 درصدی دست یافته است، به این معنی است که به ازای هر دلار فروش انجام شده، درآمد خالص 0.35 دلار داشته است.
ردیابی حاشیه سود به شما کمک میکند تا بر سلامت مالی کسب و کار خود نظارت داشته باشید و در آینده تصمیمات تجاری بهتری بگیرید. همچنین، به شما کمک میکند تا مسائل و مشکلات مالی را سریعتر حل کنید. حاشـیه سود خوب میتواند شرکت یا کسب و کار شما را برای سرمایه گذاران جذابتر کند.
انواع حاشیه سود
حاشیه سود انواع گوناگونی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص کل درآمدی است که پس از محاسبه تمام هزینهها و کسر آن از مقدار عایدی باقی مانده باشد. این مقدار حاشـیه سود کلی یا «متعارف» شماست. حاشیه سود خالص شما مواردی مانند بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS)، هزینههای عملیاتی، پرداخت بدهیها، مالیاتها، پرداختهای یکباره و هرگونه درآمد حاصل از سرمایه گذاری را در برمیگیرد.
حاشیه سود خالص توانایی کلی کسب و کار شما برای تبدیل درآمد به سود را نشان میدهد. شما میتوانید از حاشـیه سود خالص برای تعیین میزان سودآوری شرکت خود و نیز اندازه گیری میزان سود از کل درآمد کسب و کار خود استفاده کنید.
برای محاسبه حاشیه سود خالص کسب و کار خود از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
اگر درآمد خالص کسب و کار خود را نمیدانید، میتوانید از فرمول سود زیر نیز برای محاسبه حاشیه سود استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = [(درآمد – بهای تمام شده کالای فروخته شده – هزینه های عملیاتی – سایر هزینه ها – بهره – مالیات) تقسیم بر عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص درآمد باقی مانده پس از حسابداری بهای تمام شده کالای فروخته شده را اندازه گیری میکند. حاشـیه سود ناخالص شما شامل هزینههای سربار، مانند آب و برق یا اجاره نمیشود. حاشیه سود ناخالص یکی از ساده ترین معیارهای سودآوری است زیرا سود را به عنوان درآمد باقیمانده پس از محاسبه بهای تمام شده کالای فروخته شده تعریف میکند.
به طور معمول، معادله حاشیه سود ناخالص برای تعیین حاشـیه سود یک سرویس یا تولید و فروش یک محصول استفاده میشود و به شما این امکان را میدهد که میزان درآمدی را که از هر مورد حاصل میکنید ببینید. معمولاً از حاشـیه سود ناخالص برای محاسبه حاشیه سود کل یک کسب و کار استفاده نمیشود. حاشیه سود ناخالص به شما میگوید که کدام اقلام بیشترین و کمترین سود را دارند.
خب، چگونه حاشیه سود ناخالص را محاسبه کنیم؟ برای تعیین حاشیه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه ناخالص = [(درآمد کل – بهای تمام شده کالای فروخته شده) تقسیم بر کل عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی تمام هزینههای سربار، عملیاتی، اداری و فروش لازم برای عملیات روزانه تجاری را در نظر میگیرد. با این حال، بدهی، مالیات و سایر هزینههای غیرعملیاتی را شامل نمیشود. اساساً، حاشیه عملیاتی درآمد حاصل از فعالیتهای عملیاتی را به شما نشان میدهد.
برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی کسب و کار خود از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود عملیاتی = (درآمد عملیاتی تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
فرمول حاشیه سود
همانطور که مشاهده میکنید، چند راه برای تعیین حاشـیه سود وجود دارد. با این حال، تعیین این مقدار بستگی به نوع حاشیه سودی (به عنوان مثال، عملیاتی، ناخالص، و غیره) دارد که میخواهید محاسبه کنید.
برای تعیین حاشـیه سود کلی کسب و کار یا شرکت خود باید از فرمول حاشیه سود خالص استفاده کنید:
محاسبه حاشیه سود = (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
- درآمد خالص کسب و کار خود را تعیین کنید (کل عایدی منهای هزینه ها).
- درآمد خالص خود را بر عایدی تقسیم کنید (که فروش خالص نیز نامیده میشود).
- کل این مقدار را در 100 ضرب کنید تا درصد حاشـیه سود خود را بدست آورید.
مثال هایی از نحوه محاسبه حاشیه سود خالص درصد حاشیه سود
در این بخش با ذکر چند مثال نحوه محاسبه حاشیه سود کلی یا خالص و همچنین حاشـیه سود ناخالص و عملیاتی را بررسی میکنیم.
مثال اول: محاسبه حاشیه سود خالص
برای این مثال، فرض کنید که نمیدانید میزان درآمد خالص کسب و کارتان چقدر است. از آنجایی که میزان درآمد خالص را نمیدانید، از فرمول زیر استفاده کنید:
حاشیه سود خالص = [(درآمد – بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) – هزینه های عملیاتی – سایر هزینه ها – بهره – مالیات) تقسیم بر عایدی] ضربدر 100
- بهای تمام شده کالای فرخته شده (COGS): 4000 دلار
- هزینه های عملیاتی: 3000 دلار
- سایر هزینهها: 1500 دلار
- بهره: 500 دلار
- مالیات: 1000 دلار
فرض کنید عایدی شما 20000 دلار است. مجموع هزینههای شما به 10000 دلار میرسد. حالا این مقادیر را در فرمول بالا قرار دهید تا حاشیه سود خالص خود را پیدا کنید.
[(20,000 دلار – 4,000 دلار – 3,000 دلار – 1,500 دلار – 500 دلار – 1,000 دلار) تقسیم بر 20,000 دلار] ضربدر 100
حاشیه سود خالص کسب و کار شما 50٪ یا 0.50 [(10000 تقسیم بر 20000 دلار) ضربدر 100] خواهد بود.
اگر از قبل میزان درآمد خالص خود را میدانید، میتوانید از مرحله کم کردن هزینههای خود از عایدی صرف نظر کنید و به سادگی درآمد خالص خود را بر عایدی تقسیم کنید، سپس کل این عدد را در 100 ضرب کنید (یعنی از فرمول (درآمد خالص تقسیم بر عایدی) ضربدر 100 استفاده کنید).
شاید این مقاله نیز برای شما مفید باشد. حسابداری سرمایه گذاری چیست؟| نحوه حسابداری سرمایه گذاری چگونه است؟
مثال دوم: محاسبه حاشیه سود ناخالص
فرض کنید که میخواهید حاشیه سود ناخالص یک محصول خاص را پیدا کنید. برای یافتن حاشیه سود ناخالص، باید بدانید که این محصول با چه قیمتی یا به چه ارزشی فروخته میشود (یعنی عایدی) و هزینه ساخت آن چقدر است (یعنی بهای تمام شده کالای فروخته شده).
تصور کنید یک پیراهن را به قیمت 25 دلار میفروشید. هزینه تولید این پیراهن (COGS) 15 دلار است. برای پیدا کردن حاشـیه سود ناخالص خود، این ارقام را به فرمول زیر اضافه میکنیم:
حاشیه سود ناخالص = [(درآمد کل – COGS) تقسیم بر کل عایدی] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص = [(25 دلار – 15 دلار) تقسیم بر 25 دلار] ضربدر 100
حاشیه سود ناخالص کسب و کار شما 40 درصد یا 0.40 است. این به این معنی است که شما از هر پیراهنی که میفروشید 40 درصد درآمد کسب میکنید.
مثال سوم: محاسبه حاشیه سود عملیاتی
فرض کنید میخواهید حاشـیه سود عملیاتی کسب و کار خود را پیدا کنید. درآمد عملیاتی شما 10000 دلار و درآمد شما 40000 دلار است. اطلاعات عملیاتی خود را در فرمول حاشیه سود عملیاتی قرار دهید.
حاشیه سود عملیاتی = (درآمد عملیاتی تقسیم بر عایدی) ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی = (10000 دلار تقسیم بر 40000 دلار) ضربدر 100
حاشیه سود عملیاتی کسب و کار شما 25% یا 0.25 است.
حاشیه سود استاندارد
حاشیه سود در صنایع و حوزههای تجاری مختلف متفاوت است. حاشیه سود “خوب” برای یک شرکت ممکن است برای یک کسب و کار دیگر “بد” محسوب شود. به دلیل عوامل اقتصادی هر صنعت، صاحبان مشاغل در برخی از بخشها نسبت به سایر بخشها حاشـیه سود بیشتری دارند.
فرض کنید شما صاحب یک قنادی هستید و بهترین کیکهای عروسی شهر را درست میکنید. شما فروش بسیار خوبی داشتهاید و پس از انجام محاسبات، به حاشیه سود خالص 21% میرسید. اما دوست شما صاحب یک شرکت فناوری اطلاعات است که شبکههای کامپیوتری پیچیدهای را برای مشاغل مختلف نصب و راه اندازی میکند و حاشیه سود خالص آن 16 درصد است. آیا این بدان معناست که شما صاحب کسب و کار بهتری هستید زیرا حاشـیه سود شما پنج درصد بهتر است؟ نه. این درست نیست زیرا حاشـیه سود مختص صنعت است.
بر همین اساس، ممکن است به عنوان یک حسابدار انتظار حاشـیه سود 19.8٪ را داشته باشید. اگر در حوزه خدمات غذایی فعالیت میکنید، ممکن است فقط 3.8 درصد سود خالص داشته باشید. آیا این بدان معناست که شما باید قنادی خود را بفروشید و حسابدار شوید؟ خیر. حاشیه سود میزان درآمدی را که خواهید داشت یا میتوانید داشته باشید اندازه گیری نمیکند، بلکه فقط میزان درآمد واقعی از هر تومان فروش را اندازه میگیرد.
اگر مشاور هستید، احتمالاً حاشیه سود شما بسیار زیاد است، زیرا هزینه سربار بسیار کمی دارید. شما نمیتوانید خود را با تولیدکنندهای مقایسه کنید که فضا و تجهیزات را اجاره میکند و باید مواد خام بخرد.
میانگین حاشیه سود شما به چند عامل مختلف بستگی دارد. برخی از این عوامل شامل تعداد کارمندان، محل کسب و کار، نوع کسب و کار، اندازه، نحوه مدیریت موجودی و سیستمهای عملیاتی است. از آنجایی که حاشـیه سود هر شرکتی متفاوت است، بنابراین نمیتوانید حاشـیه سود خود را با شرکتهای فعال در صنایع دیگر مقایسه کنید. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که حاشیه سود خوب چقدر است؟
با توجه به جدول زیر میتوانید برخی از حاشیه سود خالص و ناخالص استاندارد برای صنایع مختلف را مشاهده کنید:
راه های بهبود حاشیه سود
آیا حاشیه سود شما نیاز به کمی بهبود دارد؟ اگر چنین است، نگران نباشید … شما تنها نیستید. اگر میخواهید حاشـیه سود کسب و کارتان را افزایش دهید، ممکن است فقط نیاز به انجام چند تغییر کوچک داشته باشید. در نهایت، شما میتوانید هزینهها و مخارج کسب و کار خود را کاهش داده و فروش را افزایش دهید تا حاشیه سود خود را بهبود ببخشید.
- روابط خود با تامین کنندگان و فروشندگان را بهینه سازی کنید.
- به دنبال راه حل های جایگزین برای فرآیندهای فعلی باشید.
- محصولات و خدماتی را که فروش خوبی ندارند اصلاح و یا حذف کنید.
- هزینه های تجاری و عملیاتی خود را کاهش دهید.
- مواردی را که باعث هدررفت سرمایه و کاهش سود شما میشوند شناسایی و رفع کنید.
- موجودیهای قدیمی خود را با تخفیف به فروش برسانید.
- قیمتها را به تناسب و با قاعده افزایش دهید.
- از تکنیکهای بیش فروشی (Upselling) و فروش مکمل (Cross-selling) استفاده کنید.
- برای حفظ مشتریان و تبدیل آنها به مشتری وفادار راهکارهایی بیاندیشید.
- نظارت بر موجودی خود را ارتقا دهید.
شما میتوانید با استفاده از نرم افزارهای حسابداری پیشرفته، مثل نرم افزار حسابداری محک، تمام هزینههای کسب و کار خود را با دقت زیاد و به راحتی مدیریت کنید و حاشیه سود خود را بهبود دهید.
دیدگاه شما