تکنیکال معاملات


نمودار خطی در تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یکی از اساسی‌ترین اقدامات لازم پیش از ورود به بازار ارزهای دیجیتال، بازارهای فارکس و بورس می‌باشد. افراد باید قدرت درک و شناخت افت و خیزش‌های سهام و ارزهای دیجیتال را داشته باشند تا از ضررهای احتمالی در اینگونه از سرمایه‌گذاری‌ها جلوگیری کنند. در این مقاله ما قصد داریم شما با مفهوم تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم تا با درک بیشتری در بازارهای مالی خرید و فروش کنید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری حاصل از فعالیت‌های تجاری مانند حرکت قیمت و حجم مورد استفاده قرار می‌گیرد.از این روش معمولا برای پیش بینی روند بازار مورد استفاده قرار می گیرد. ( دور زدن تحریم‌های بایننس)

نکات کلیدی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی در روند قیمت‌ها و الگوهای مشاهده شده در نمودارها استفاده می‌شود.

تحلیلگران فنی معتقدند فعالیت‌های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می‌تواند شاخص‌های ارزشمندی برای حرکت قیمت در آینده اوراق بهادار باشد.

تحلیل تکنیکال ممکن است با تجزیه و تحلیل بنیادی مقایسه شود، که بر مالیات یک شرکت تمرکز می‌کند تا الگوهای قیمت قبلی یا روند سهام را به دست آورد.

درک تحلیل تکنیکال

بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که سعی می‌کند ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد. ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی روش‌هایی که عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر می‌گذارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. تحلیل تکنیکال اغلب برای ایجاد علائم تجاری کوتاه مدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده می‌شود، اما همچنین می‌تواند به ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار وسیع‌تر یا یکی از بخشهای آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می‌کند تا برآورد کلی ارزیابی خود را بهبود بخشند.

تحلیل تکنیکال را می‌توان در هر گونه امنیت با داده‌های تجاری قبلی استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار است. در این آموزش، ما معمولاً سهام را در نمونه‌های خود تجزیه و تحلیل می‌کنیم، اما به خاطر داشته باشید که این مفاهیم را تکنیکال معاملات می‌توان در هر نوع امنیتی اعمال کرد. در حقیقت، تحلیل تکنیکال به مراتب بیشتر در بازارهای کالاها و فارکس رایج است که معامله گران بر تحرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز می‌کنند.(ایچیموکو چیست؟)

تحلیل تکنیکال همانطور که امروزه می‌شناسیم اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. اساس آن در روزگار مدرن، تحلیل تکنیکال شامل صدها الگو و سیگنال است که طی سال‌ها تحقیق توسعه یافته است.

ادامه درک تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر اساس این فرض انجام می‌شود که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می‌تواند شاخصهای ارزشمندی برای حرکت قیمتهای اوراق بهادار در آینده باشد که با قوانین سرمایه‌گذاری تکنیکال معاملات یا معاملات مناسب جفت می‌شود. تحلیلگران حرفه‌ای اغلب از تحلیل تکنیکال همراه با سایر اشکال تحقیق استفاده می‌کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمارهای مشابه تصمیم گیری کنند، اما تحلیلگران حقوقی صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را تنها به تجزیه و تحلیل بنیادی یا فنی محدود می‌کنند.

تحلیل تکنیکال سعی در پیش بینی حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معامله‌ای دارد که عموماً تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار دارد، از جمله سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آتی و جفت ارز. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می‌دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال بیشتر در مورد تغییرات قیمت اعمال می‌شود، اما برخی از تحلیلگران اعداد دیگری غیر از قیمت را دنبال می‌کنند، مانند حجم معاملات یا ارقام بازده.

در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تجارت تحلیل تکنیکال ایجاد شده است. تحلیلگران فنی همچنین انواع مختلفی از سیستم‌های معاملاتی را توسعه داده‌اند تا به آن‌ها در پیش بینی و معاملات در مورد قیمت کمک کنند. برخی از شاخص‌ها عمدتا بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایت و مقاومت متمرکز شده‌اند، در حالی که برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز شده اند. شاخص‌های فنی و الگوهای نمودار متداول مورد استفاده شامل خطوط روند، کانال‌ها، میانگین متحرک و شاخص‌های حرکت است.

مفروضات اساسی تحلیل تکنیکال

دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه تجارت است. در حالی که تحلیل فنی فرض می‌کند که قیمت اوراق بهادار در حال حاضر همه اطلاعات در دسترس عموم را منعکس می‌کند. و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری تغییرات قیمت تمرکز می‌کند. تحلیل تکنیکال سعی می‌کند با جستجوی الگوها و روندها به جای تجزیه و تحلیل ویژگی‌های اساسی یک امنیت، احساس بازار را در پس روند قیمت درک کند.

چارلز داو یک سری سرمقاله منتشر کرد .که در مورد نظریه تحلیل تکنیکی بحث می‌کرد. نوشته‌های وی شامل دو فرض اساسی است. که همچنان به عنوان چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال شکل می‌گیرد.(بلاک چین چیست؟)

بازارها دارای ارزشهایی هستند که نمایانگر عواملی هستند که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می‌گذارند. اما حتی به نظر می‌رسد حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی قابل تشخیص حرکت می‌کند. که در طول زمان تکرار می‌شوند.

امروزه زمینه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو است. تحلیلگران حرفه‌ای معمولاً سه فرض کلی برای این رشته را می‌پذیرند:

بازار همه چیز را تخفیف می‌دهد:

تحلیلگران فنی معتقدند که همه چیز از اصول اولیه یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار تا روانشناسی بازار در حال حاضر در بورس قیمت‌گذاری شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) مطابقت دارد که نتیجه مشابهی در مورد قیمت‌ها فرض می‌کند. تنها چیزی که باقی می‌ماند تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است، که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهم خاص در بازار می‌دانند.

حرکت قیمت‌ها در روندها:

تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمت‌ها، حتی در حرکتهای تصادفی بازار، فارغ از بازه زمانی در نظر گرفته شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت سهام به احتمال زیاد به روند گذشته ادامه می‌دهد تا اینکه به طور ناپایدار حرکت کند. بیشتر استراتژی‌های معاملاتی فنی بر این فرض استوار است.

تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می‌شود. که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده می‌کند. در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده قرار گرفته است. هنوز اعتقاد بر این است که آن‌ها مناسب هستند زیرا الگوهای حرکت قیمت را نشان می‌دهند که اغلب تکرار می‌شوند.

تحلیل تکنیکال در مقابل تجزیه و تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، مکتب‌های اصلی تفکر در مورد نزدیک شدن به بازارها، در انتهای مخالف یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روندهای آینده قیمت سهام استفاده می‌شود و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه‌گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.

تجزیه و تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را از وضعیت کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت‌ها مطالعه می‌کنند. درآمدها، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌ها همه ویژگی‌های مهم تحلیلگران بنیادی هستند.

تحلیل تکنیکی با تحلیل بنیادی تفاوت دارد زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی‌ها هستند. فرض اصلی این است که همه اصول شناخته شده در قیمت در نظر گرفته شده است. بنابراین، نیازی به توجه زیاد به آن‌ها نیست. تحلیلگران فنی سعی نمی‌کنند ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازه گیری کنند. بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می‌کنند که نشان می‌دهد سهام در آینده چه خواهد کرد.

پیج اینستاگرام محمد فاموریانمحدودیت‌های تحلیل تکنیکال

برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH نشان دهد. که چرا آن‌ها نباید انتظار داشته باشند که اطلاعات قابل اجرا در داده‌ها و قیمت‌های تاریخی موجود باشد. با این حال، با همان استدلال، هیچ یک از مبانی کسب و کار نباید هیچ گونه اطلاعات عملی را ارائه دهند. این دیدگاه‌ها به عنوان شکل ضعیف و شکل نیمه قوی EMH شناخته می‌شوند.

انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمی‌شود. بنابراین مطالعه الگوی قیمت اهمیت مشکوکی دارد و می‌توان آن را نادیده گرفت. به نظر می‌رسد قیمت‌ها با فرض پیاده روی تصادفی بهتر مدل‌سازی می‌شوند.

سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که در برخی موارد کار می‌کند. اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خودکامه است. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران فنی سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک شرکت خاص قرار می‌دهند. اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به این قیمت برسد. تعداد زیادی سفارش فروش وجود خواهد داشت که باعث کاهش سهام می‌شود. و این حرکت معامله گران را پیش بینی می‌کند.

سپس، سایر معامله گران شاهد کاهش قیمت خواهند بود. و همچنین موقعیت‌های خود را می‌فروشند، که این روند را تقویت می‌کند. این فشار فروش کوتاه مدت را می‌توان خودکفا دانست. اما تأثیر چندانی بر قیمت دارایی در هفته‌ها یا ماه‌های آینده نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد کافی از سیگنال‌های مشابه استفاده کنند، می‌توانند باعث حرکت پیش بینی شده توسط سیگنال شوند، اما در دراز مدت این گروه معامله گران نمی‌توانند قیمت را تعیین کنند.

خرید کتاب تحلیل تکنیکال وایکوف معاملات منطقی بازارهای مالی

این کتاب توسط ربن ویلاهرموسا چاوز نوشته شده و دکتر علی محمدی به ترجمه آن پرداخته است. این کتاب تکنیکال معاملات را انتشارات باوین کتاب به چاپ رسانده است.

کتاب تحلیل تکنیکال وایکوف معاملات منطقی بازارهای مالی، برای تحلیلگران تکنیکالی که می خواهند در روشی که اصول آن بر مطالعه موتور واقعی بازار یعنی تعامل بین عرضه و تقاضا مبتنی است، تخصص داشته باشند، بسیار مناسب است.

چرا به این دانش نیاز دارید؟

دانستن آنچه اپراتورهای بزرگ سازمانی و حقوقی انجام می دهند ضروری است. در این کتاب یاد خواهیم گرفت که مداخله آن ها را شناسایی کرده و خود را کنار آن ها قرار دهیم.

چرا این کتاب و نه کتاب دیگر؟

کتاب تحلیل تکنیکال وایکوف معاملات منطقی بازارهای مالی حاصل سال ها تحقیق و عملیات است که توانسته است مفاهیم روش وایکف را اصلاح کند و آن ها را با عملکرد بازارهای امروزی تطبیق دهد.

در این کتاب نحوه حرکت بازارها، 3 قانون اساسی، فرایندهای انباشت و توزیع، ساختارها، رویدادها و مراحل و همچنین مفاهیم پیشرفته متدولوژی وایکوف را خواهید آموخت.

بخشی از کتاب تحلیل تکنیکال وایکوف معاملات منطقی بازارهای مالی

هر روند صعودی و نزولی از چندین موج جزئی دارای روند صعودی و نزولی تشکیل شده است. وقتی یک موج تمام می شود، موج دیگری در جهت مخالف شروع می شود.

با مطالعه و مقایسه رابطه بین امواج، مدت زمان، سرعت و دامنه آن ها، ما قادر خواهیم بود روند را تعیین کنیم. تجزیه و تحلیل موج تصویر واضحی از تغییرات نسبی بین عرضه و تقاضا ارائه می دهد و به ما کمک می کند تا قدرت و یا ضعف نسبی خریداران و فروشندگان را با پیشرت حرکت قیمت قضاوت کنیم.

از طریق تجزیه و تحلیل موج، توانایی تعیین انتهای امواج در یک جهت و شروع در جهت مخالف به تدریج در ما ایجاد می شود.

۵ نکته مهم درباره تحلیل تکنیکال که باید بدانید

تحلیل تکنیکال ابزاری ارزشمند در دست تریدرها و معامله گران است و به همین دلیل است که ابزار تحلیل تکنیکال در تمام پلتفرم های معاملاتی وجود دارد.

تحلیل تکنیکال ابزاری ارزشمند در دست تریدرها و معامله گران است و به همین دلیل است که ابزار تحلیل تکنیکال در تمام پلتفرم های معاملاتی وجود دارد. روشهایی که معامله گران بازار را تحلیل تکنیکال می کنند متفاوت هستند. آنها از خطوط روند، سطوح مقاومت و حمایت، اندیکاتورها، استراتژی معاملاتی یکسانی استفاده نمی‌کنند. چیزی که هنگام طراحی استراتژی معاملاتی باید در نظر داشته باشید این حقیقت است که یک ترفند یا یک اندیکاتور جادویی که بتواند همیشه سودآور باشد وجود ندارد. چیزی که یک تریدر هنگام ساختن استراتژی معاملاتی باید در ذهن داشته باشد یک چارچوب مناسب برای تحلیل تکنیکال است. در اینجا به این چارچوب اشاره ای می کنیم.

۱ تنها یک بازه زمانی وجود ندارد

وقتیکه در حال ساخت یک مدل تحلیل تکنیکال برای معاملات کوتاه مدت که اغلب از ۵ دقیقه تا چند ساعت است هستید، به نظر میرسد که باید تمرکز را برروی بازه های زمانی یا TimeFrame های کوتاه مدت و یک روزه بگذارید. ولی میدانیم که تحلیل تکنیکال مبتنی بر نمودارها بر اساس بازه های زمانی متفاوت است و بازه های زمانی کوتاه مدت، خود بخشی از بازه‌های زمانی بلند مدت تر هستند و از بازه‌های بلند مدت تر متاثر می‌شوند.

این بدین معنی است که، وقتیکه ما در حال مطالعه و ساخت یک مدل بر مبنای بازه زمانی کوتاه مدت یک روزه هستیم، باید گاهی تمرکز خود تکنیکال معاملات را برروی بازه های بلند مدت تر نیز بگذاریم و برای مثال بررسی کنیم که در چند روز، چند هفته و حتی چند ماه گذشته در نمودار چه اتفاقاتی افتاده است.

در اینصورت است که می توانیم نمایی بازتر از اتفاقات بازار داشته باشیم و روندهای کوتاه مدت را بهتر و دقیق تر بررسی کنیم. همچنین می توانیم نقاط مهم تغییر روند را در کنار سطوح مقاومت و حمایت شناسایی کنیم که ممکن است در بازه های کوتاه مدت دیده نشوند.

در هنگام معامله کردن، وقتیکه سیگنالی از یک میانگین متحرک در بازه زمانی یک ساعته دریافت می‌کنید، می توانید نمودار یک روزه را نیز بررسی کنید و اگر سیگنالی مشابه دریافت کردید، میتوانید دلیل محکم تر برای انجام معامله داشته باشید. در غیر اینصورت سیگنال می تواند نامعتبر باشد.

در نتیجه، زمانیکه می خواهید معاملات کوتاه مدت انجام دهید، پس از بررسی بازه های زمانی کوتاه مدت، تمرکز خود را برروی بازه های بلند مدت تر ببرید تا از معامله ای که می خواهید انجام دهید مطمئن شوید. سپس دوباره به چارت کوتاه مدت‌تر برگردید و ترید کوتاه مدت خود را انجام دهید.

۲ خطوط مقاومت و حمایت خطوط باریک روی چارت نیستند بلکه نواحی نسبتا گسترده‌ای هستند

زمانیکه در حال بررسی و تحلیل خطوط مقاومت و حمایت هستید، بهتر است که به آنها بعنوان نواحی‌ عمومی برای خرید و فروش احتمالی نگاه کنید. نکته مهم درباره آنها این حقیقت است که خطوط مقاومت و حمایت خطی باریک روی نمودار نیستند، بلکه نواحی‌ای هستند که یک قیمت دقیق را نشان نمی دهند.

بنابراین زمانیکه در حال شناسایی و طراحی سطوح مقاومت و حمایت هستید، باید این انعطاف پذیری را در استراتژی خود داشته باشید که قیمت ها ممکن است از خط شما گذر کنند و یا در نزدیکی آن بازگشت کنند. بنابراین باید همیشه حاشیه‌ای برای خطوط مقاومت و حمایت خود در نظر بگیرید.

۳ نداشتن پوزیشن در بازار هم نوعی پوزیشن معاملاتی است

بسیاری از معامله گران هستند که به معامله یک جفت ارز فارکس یا یک ارز دیجیتال یا یک سری از سهام علاقه دارند و احساس بهتری در هنگام معامله این دارایی های بخصوص دارند و سعی می کنند که همیشه یک معامله را در آنها شناسایی کنند.

آنها بدون داشتن دلیل کافی یک معامله را به امید سود به خود تحمیل می کنند واغلب در جهت غلط قرار می گیرند. گاهی معامله نکردن و منتظر ماندن برای دریافت سیگنالی معتبر تنها کاری است که باید انجام دهید، زیرا در غیر اینصورت احتمال از دست دادن پول در معامله بیشتر از کسب سود است.

شما نیاز ندارید که همیشه در بازار موقعیت باز داشته باشید. زمانیکه در بازار موقعیت بازی ندارید، بررسی کنید که چرا هیچ معامله ای ندارید. اگر دلیل نداشتن معامله باز در بازار را متوجه شدید، پس درواقع یک پوزیشن باز در بازار دارید.

به عبارتی دیگر، اگر در بازار موقعیتی خوب و مطمئنی نمی‌بینید که با استراتژی معاملاتی شما متناسب باشد، تنها کاری که باید انجام دهید منتظر ماندن و باز نکردن معامله تا زمان مناسب است.

۴ اندیکاتورها ابزاری در خدمت مدل و استراتژی معاملاتی شما هستند

اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال نمی‌توانند دلیل اصلی برای خرید و فروش و معامله کردن باشند. اندیکاتورها ابزاری بسیار با ارزش هستند ولی باید از آنها برای ارزیابی و تایید تصمیمات خود استفاده تکنیکال معاملات کنید.

هدف اصلی در تحلیل تکنیکال، رسیدن به یک توانایی برای تحلیل چارت است. یعنی یک تریدر با استفاده از پرایس اکشن، الگوها و تغییرات قیمت می تواند تصمیمات خود را بگیرد و برای تایید تصمیمات خود می تواند از اندیکاتورها استفاده نماید.

در واقع، مهمترین توانایی برای یک معامله گر، توانایی تحلیل نمودار تکنیکال معاملات بدون استفاده از اندیکاتورهاست. سپس می تواند سیگنال خرید و فروش احتمالی خود را با سیگنالی که از اندیکاتورها می گیرد مطابقت دهد تا به تصمیم خود اعتبار بیشتری بدهد. بنابراین می تواند اندیکاتور یا اندیکاتورهایی که بیشترین پتانسیل برای استراتژی معاملاتی او دارد را تشخیص دهد و از آن حداکثر بهره را ببرد. برای آشنایی با یکی از بهترین استراتژی های تحلیل تکنیکال پست آموزشی تجارت آفرین به نام آموزش کامل تصویری تحلیل تکنیکال را ملاحظه نمایید.

۵ خودداری از رویکرد یک بعدی

انواع استراتژی های معاملاتی می توانند درصورتی که شرایط بازار با آنها هماهنگ باشند سودآوری به همراه داشته باشند. برای مثال اگر استراتژی شما بر مبنای معامله در روندها باشد، زمانیکه یک روند شکل می گیرد بیشترین بازدهی را خواهد داشت. در اینصورت اگر بازار روندی نباشد، سیگنال های اشتباه زیادی دریافت خواهید کرد و در نتیجه استراتژی شما به خوبی جواب نمی دهد. در چنین مواقعی یک تریدر باید یک استراتژی برای بازارهای خنثی داشته باشد تکنیکال معاملات که بتواند در صورت وقوع چنین بازاری از آن استفاده نماید.

بنابراین عدم موفقیت یک استراتژی در یک شرایط بخصوص در بازار، بمعنی بیهوده بودن آن استراتژی نیست. بلکه شما بعنوان یک تریدر باید برای شرایط متفاوت بازار، استراتژی های متفاوتی داشته باشید تا بتوانید از آنها سود کسب کنید.

وقتیکه یک چارچوب مناسب با استفاده از ۵ نکته بالا را در کنار استراتژی تحلیل تکنیکال قرار دهید، موفقیت در بازار آسان میشود. تنها چیزی که بعد از آن نیاز دارید عدم انحراف از این چارچوب است.

مقیاس نمودار و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال ؛ بخش سوم

40AE733A 9D5E 45BF BABB 80C065568EEE - مقیاس نمودار و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال ؛ بخش سوم

نمودارهای قیمتی محور افقی زمان و محور عمودی قیمت‌ را در بر می گیرند . تاریخچه‌ی قیمت ها که در این نمودارها نشان داده شده به شکل خام است و تغییری نمی کند . مقیاسی که در نمودارهای خطی به کار گرفته شده ، به شکل پیش‌فرض خطی می باشد .

اگر که بخواهید بهتر خطی بودن نمودار را درک‌ کنید ، فاصله بین 100 تا 1,000 دلار (900 دلار ) در نمودار خطی 10 برابر فاصله بین 10 تا 100 دلار (90 دلار ) نشان داده‌ می‌شود ولی در نمودارهای لگاریتمی به شکل دیگری می باشد (اگر بخواهیم اسم ‌شفاف تری برای این نمودارها در نظر بگیریم می توانیم آن را نیمه لگاریتمی معرفی کنیم ؛ زیرا فقط یک محور آن به ‌شکل لگاریتمی نشان داده می‌شود ولی به علت یک اشتباه رایج لگاریتمی گفته می‌شود ) . برای اینکه بتوانید این مسئله را بهتر متوجه شوید ، نمودار زیر را مشاهده کنید :

4A14E35C FDA1 4BA4 9179 BF943C9C9B48 - مقیاس نمودار و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال ؛ بخش سوم

در این نمودار می توانید تغییرات میان کمترین قیمت (570 دلار ) و بیشترین قیمت (19,891 دلار ) در مقیاس خطی را مشاهده کنید و با در نظر گرفتن اختلاف بالای قیمتی در میان این دو قیمت ، اینکه بتوان تغییرات در قیمت‌های زیر 1,000 دلار را با نمودار خطی نشان داد ، خیلی سخت است .

ولی با کمک نمودارهای لگاریتمی و تغییر دادن مقیاس محور عمودی از خطی به لگاریتمی امکان مشاهده‌ی این تغییرات به صورت شفاف‌تر ‌ از پیش وجود دارد . در نمودارهای لگاریتمی درصد تغییر میان قیمت‌ها جایگزین تغییرات قیمت می شود ؛ بدین معنی که فاصله‌ای که میان قیمت‌های 100 تا 200 دلار است با فاصله قیمت‌های 5 تا 10 دلار یکسان می باشد ، زیرا در هر دوی آنها قیمت تبدیل دوبرابر شده است . در یک نمودار لگاریتمی که استاندارد باشد ، اعداد 0.1 , 1 , 10 , 100 , 1000 , 10,000 و … نشان داده می‌شوند . کاملا روشن است که اگر فاصله مساوی میان اعداد 1 و 10 و اعداد 1000 و 10,000 وجود داشته باشد ، تغییرات کمتری را نیز می توان دید .

9FECF577 80C6 4588 B23F D753E5404CA6 - مقیاس نمودار و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال ؛ بخش سوم

حجم معاملات

در حقیقت ، حجم معاملات نشان‌دهنده‌ی تعداد سهام یا ارزهای دیجیتالی است که مورد معامله قرار می گیرد که این امکان وجود دارد از بخش Indicators یا با فشار دادن دکمه / در تریدینگ ‌ویو اقدام به اضافه نمودن این نمودار کرد . اگر حجم معاملات در یک تایم‌فریم بسیار زیاد باشد ، طول میله‌ای که نشان‌دهنده‌ی حجم است هم بیشتر می شود .

حجم معاملات و قیمت را می توان به عنوان دو پارامتر در نظر گرفت که تمامی تحلیل‌های تکنیکال و سیستم‌های معاملاتی بر مبنا و اساس این دو ایجاد شده‌اند . رنگ میله‌هایی که نشان‌دهنده‌ی حجم معاملات در هر تایم‌فریم است ، اگر کندل به صورت صعودی بسته شده باشد به رنگ سبز و اگر نزولی بسته شده باشد قرمز بسته خواهد شد . حجم معاملات می تواند کاربرد دیگری داشته باشد و آن هم تایید شکست‌های مقاومتی (Breakout) و حمایتی (Breakdown) می باشد که اگر حجم بالای معاملات دیده شود در مسیر روندی که است این تایید انجام می شود .

تحلیل تکنیکال: آموزش انواع روش‌های تحلیلی، از کجا شروع کنیم؟

فعالیت در بازارهای مالی بدون استفاده از روش‌های تحلیلی تفاوتی با قمار ندارد! تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) دو روش اصلی تحلیل در بازارهای مالی هستند. تحلیلگران تکنیکال بازار را با استفاده از داده‌های تاریخی مانند قیمت و حجم تحلیل می‌کنند. در حالی تکنیکال معاملات که تحلیلگران بنیادی به دنبال محاسبه‌ی ارزش ذاتی با استفاده از فاکتورهایی مانند درآمد، سود، دارایی، بدهی و… هستند.

در این مطلب از چشم بورس سعی می‌کنیم شما را با تحلیل تکنیکال، سبک‌های مختلف و مزایا و معایب آن آشنا کنیم. اگر چیزی از تکنیکال نمی‌دانید و یا پس از امتحان کردن سبک‌های مختلف سردرگم هستید، با ما همراه باشید.

تحلیل تکنیکال چیست

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست؟

تکنیکال پیش‌بینی آینده و شکار فرصت‌های معاملاتی با استفاده از اطلاعات نمودارهای قیمت و حجم است. تکنیکالیست‌ها به دنبال پاسخی برای این سوال هستند: روند فعلی ادامه‌دار خواهد بود یا خیر؟

تحلیلگران تکنیکال از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند. برخی از تکنیکالیست‌ها به خطوط روند سوگند یاد می‌کنند، برخی از نمودارهای شمعی استفاده می‌کنند و گروهی دیگر ترجیح می‌دهند بر اساس اندیکاتورها بازار را تحلیل کنند. حرفه‌ای‌ها نیز با ترکیب روش‌های مختلف، یک استراتژی کارآمد برای ورود و خروج طراحی می‌کنند.

پیش‌فرض‌های تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی استوار است:

  • همه چیز در قیمت نهفته است. هر فاکتوری که بتواند در قیمت تاثیر‌گذار باشد اعم از فاکتورهای بنیادی، اخبار سیاسی و… در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
  • گذشته تمایل دارد که تکرار شود. محرک‌های روانشناسی بازار یعنی ترس و طمع تغییر نمی‌کنند و تاریخ تکرارپذیر است.
  • قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت می‌کند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، حرکت‌های قیمت تصادفی نیست.

تاریخچه‌ای مختصر از تحلیل تکنیکال

چند صد سال است که از تحلیل تکنیکال برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده می‌شود. در قرن هفدهم، ژوزف دلا وگا تکنیک‌های اولیه‌ی تکنیکال را برای پیش‌بینی بازارهای هلند استفاده می‌کرد. با این حال، تحلیل تکنیکال به شکل امروزی مدیون تلاش‌های چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، روبرت رئا و… است.

در سال 1948 رابرت دی ادواردز و جان مگی، مجموعه‌ای جامع با نام تحلیل تکنیکال روندهای سهام منتشر کردند. همزمان در شرق نیز معامله‌گران ژاپنی الگوهای شمعی را برای تحلیل قیمت برنج معرفی کردند. سال 1990 و با ظهور بازارهای دیجیتال الگوهای شمعی توسط تحلیلگران آمریکایی رایج شدند. این الگوها تا به امروز از مهم‌ترین روش‌های تحلیل بازارهای مالی است. بسیاری از تکنیکالیست‌ها الگوهای شمعی را پایه‌ی تکنیکال و دروازه‌ی ورود به آن می‌دانند.

انواع نمودارهای قیمت

نمودار قیمت، تغییرات قیمت اوراق بهادار را نسبت به زمان نمایش می‌دهد. محور افقی زمان و محور عمودی قیمت را نشان می‌دهد. نمودارهای قیمت به شکل‌های مختلفی نمایش داده می‌شود که به صورت مختصر آنها را شرح خواهیم داد.

نمودار خطی

نمودار خطی در تحلیل تکنیکال

نمودار خطی در تحلیل تکنیکال

نمودارهای خطی ساده‌ترین نوع نمودارهای قیمت هستند. این نمودار با وصل کردن قیمت‌های بسته شدن بازار رسم می‌شود. آنها به ساده‌ترین شکل تغییر قیمت در طول زمان را نشان می‌دهند. برای تشخیص الگوهای قیمتی مفید هستند و معمولا معامله‌گران مبتدی از این نمودارها استفاده می‌کنند.

نمودار میله‌ای

نمودار میله‌ای در تحلیل تکنیکال

نمودار میله‌ای در تحلیل تکنیکال

نمودارهای میله‌ای علاوه بر قیمت بسته شدن، قیمت باز شدن و همچنین بالاترین و پایین‌ترین قیمت در یک دوره‌ی معاملاتی را نشان می‌دهند. خط عمودی بازه‌ی قیمتی در یک دوره‌ی معاملاتی را نمایش‌ می‌دهد. خطوط افقی نشان‌دهنده‌ی قیمت باز و بسته شدن سهم هستند. خط افقی در سمت چپ قیمت باز شدن و خط افقی سمت راست قیمت بسته شدن را مشخص می‌کند.

هر میله یک جزیره‌ی واحد است و رفتار قیمت در یک بازه‌ی زمانی را نشان می‌دهد. مجموع میله‌ها نیز در کنار هم روند حرکت قیمت را مشخص می‌کنند.

نمودار شمعی

نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال

نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال

نمودارهای شمعی (کندل استیک) بسیار شبیه به نمودارهای میله‌ای هستند. محدوده‌ی ضخیم، قیمت باز و بسته شدن بازار را نمایش می‌دهد. سایه‌ی (فتیله‌) بالایی، بالاترین قیمت در دوره‌ی معاملاتی را نمایش می‎دهد. سایه‌ی پایین نیز نشان‌دهنده‌ی پایین‌ترین قیمت در طول دوره‌ی معاملاتی است. اگر قیمت در دوره‌‎ی زمانی، صعودی باشد شمع سبز رنگ (یا توپر) و اگر نزولی باشد شمع قرمز رنگ (یا توخالی) است.

تحلیلگران تکنیکال بیشتر از نمودارهای شمعی و میله‌ای استفاده می‌کنند. نمودارهای شمعی نسبت به نمودارهای میله‌ای خواناتر هستند.

سبک‌های مختلف تحلیل تکنیکال

حمایت و مقاومت و روندها

حمایت محدوده‌ی تکنیکال معاملات تکنیکال معاملات قیمتی است که تقاضا بر عرضه غلبه می‌‌کند. خطوط حمایت از اتصال کف‌های (دره‌ها) نمودار به همدیگر رسم می‌شوند. در محدوده‌های حمایتی احتمال ریزش بیشتر قیمت کم است.

مقاومت نقطه‌ی مقابل حمایت است. در این نقاط قدرت عرضه افزایش می‌یابد. مقاومت با اتصال سقف‌های (قله‌ها) نمودار به همدیگر رسم می‌شود و احتمال ریزش قیمت در این محدوده بالاست.

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

روندها جهت بازار را مشخص می‌کنند. اگر نمودار قیمت سقف‌ها و کف‌های بالاتر ثبت کند روند صعودی است. همچنین با ثبت سقف‌ها و کف‌های پایین‌تر، قیمت وارد روند نزولی می‌شود. جهت روند را با خطوط روند مشخص می‌کنند. خطوط روند در اصل محدوده‌های حمایت و مقاومتی هستند.

فیبوناچی

نسبت‌های فیبوناچی را ریاضیدان ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی کشف کرده است. خطوط فیبوناچی براساس این نسبت‌ها رسم می‌شوند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند این خطوط محدوده‌های مهم برگشت بازار را مشخص می‌کنند.

خطوط فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی

الگوهای قیمتی شکل‌های تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. گفتیم که تکرارپذیری یکی از پیش‌فرض‌های تحلیل تکنیکال است. الگوها به دو دسته‌ی بازگشتی و ادامه‌دهنده تقسیم می‌شوند. تحلیلگران تکنیکال با شناسایی این الگوها محدوده‌های بازگشت یا ادامه‌ی بازار را شناسایی می‎‌کنند. مثلث، پرچم، فنجان و دسته، سر و شانه تنها برخی از الگوهای قیمتی مهم هستند.

اندیکاتورها

اندیکاتورها و اوسیلاتورهای تکنیکال با استفاده از محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم به دست می‌آیند. به بیان دیگر، اندیکاتورها ابزارهای کمکی برای تفسیر بهتر نمودارها هستند. اندیکاتورهایی که روی نمودار رسم همپوشان (Overlay) نام دارند. برخی دیگر از اندیکاتورها در یک نمودار جدا نمایش داده می‌شوند و اوسیلاتور نام دارند.

میانگین متحرک، باند بولینگر و SAR از مهمترین اندیکاتورهای همپوشان هستد. از مهم‌ترین اوسیلاتورها تکنیکال معاملات نیز می ‌توان به مکدی (MACD)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک اشاره کرد.

ایچیموکو

ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی می‌شوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگین‌های متحرک رسم می‌شود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد.

ایچیموکو تحلیل تکنیکال

ایچیموکو در تحلیل تکنیکال – خطوط تنکان، کیجون، سنکو و چیکو و ابر ایچیموکو

پرایس اکشن

تحلیلگران سبک پرایس اکشن اندیکاتورها را ابزارهایی با اطلاعات سوخته می‌دانند. آنها معتقدند که باید با نمودار خام ترید کرد. تمرکز اصلی پرایس اکشن بر حرکت قیمت در طول زمان است. تحلیلگران این سبک با استفاده از خطوط روند و الگوهای شمعی به دنبال پیش‌بینی حرکت قیمت بدون هیچ تاخیری هستند. پرایس اکشن از سبک‌های بسیار محبوب در بازارهای دوطرفه مانند بازار فارکس است.

تکنیکال یا فاندامنتال؟

تکینکال و بنیادی دو مکتب اصلی تحلیل بازار هستند. هر دو سبک برای پیش‌بینی روند آتی بازار استفاده می‌شوند و بدیهی است هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار بر اساس ارزش ذاتی است. تحلیلگران بنیادی همه فاکتورها از وضعیت اقتصاد کلان و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت‌ها را مطالعه می‌کنند. درآمدها، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌ها از مهم‌ترین فاکتورهای تحلیل بنیادی هستند.

در نقطه‌ی مقابل ورودی‌های تحلیل تکنیکال فقط قیمت و حجم هستند. فرض اساسی تکنیکال این است که تمام فاکتورهای بنیادی، سیاسی وغیره در قیمت نهفته است. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، بلکه با استفاده از نمودارها به دنبال پیش‌بینی روندها هستند. مثال‌های زیادی از تحلیلگران موفق هر دو سبک وجود دارد. برخی نیز ترکیبی از هر دو سبک را استفاده می‌کنند.

تحلیل تکنیکال روشی بسیار سریع و ساده است. در نقطه‌ی مقابل تحلیل بنیادی روشی پیچیده و وقت‌گیر است. شما کدامیک را ترجیح می‌دهید؟ به سرعت به حرکات بازار واکنش نشان دهید یا اینکه آهسته اما مطمئن‌تر گام بردارید؟ برای روشن‌تر شدن موضوع بهتر است مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم.

مزایای تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال ساده و انعطاف‌پذیر است. آن را می‌توان در هر بازاری که بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا کار می‌کند استفاده کرد. در نقطه‌ی مقابل تحلیل بنیادی هر بازار و صنعت را به صورت تخصصی تحلیل می‌کند. در بازارهای سهام بورس، رمزارزها، کالا و فارکس می‌توانیم از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم.

فرقی نمی‌کند معامله‌گر ساعتی روزانه و یا بلندمدت باشید. تکنیکال در همه‌ی دوره‌های زمانی کارایی دارد. تحلیل بنیادی اینگونه نیست و معامله‌گران معمولا نگاه میان‌مدت و بلندمدت به بازار دارند.

سرعت بالا دیگر مزیت تحلیل تکنیکال است. در تحلیل بنیادی باید فاکتورهای زیادی از شرایط اقتصادی گرفته تا صورت‌های مالی شرکت‌ها را بررسی کنید. ولی تکنیکالیست‌ها تنها با چند کلیک و با استفاده از نمودارها به سرعت خود را با بازار هماهنگ می‌کنند.

معایب تحلیل تکنیکال

مهم‌ترین مشکل در تحلیل تکنیکال وجود تفسیرهای مختلف از نمودارهای قیمت است. افراد با روش های متفاوت نمودارها را تحلیل می‌کنند و ممکن است تفسیرهای متفاوت و حتی متضادی از یک نمودار وجود داشته باشد.

ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال سیگنال‌هایی متفاوت و گاه متضاد صادر می‌کنند. ممکن است در شرایط یکسان اندیکاتوری سیگنال خرید و اندیکاتور دیگر سیگنال فروش صادر کند.

برخی معتقدند تکنیکال علم توجیه است! تعصبات و شایعات باعث می‌شوند معامله‌گران نمودارها را به شکلی تحلیل کنند که همسو با تعصبات شخصی آنها باشد.

منابع مفید برای یادگیری تحلیل تکنیکال

منابع زیادی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد. با استفاده از کتاب و مقالات اینترنتی می‌توانید به یک تحلیلگر حرفه‌ای تبدیل شوید. ما نیز در چشم بورس تلاش می‌کنیم مجموعه‌ای جامع از سبک‌های مختلف تحلیل تکنیکال را کاملا رایگان آموزش دهیم. کتاب‌هایی که در ادامه معرفی می‌شوند منابعی مفید برای یادگیری تکنیکال هستند:

  • تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه؛ جان مورفی
  • داینامیک تریدینگ (معامله‌گری پویا)؛ رابرت سی ماینر
  • دوره‌ی نمودارهای شمعی؛ استیو نیسون
  • معامله با بهترین الگوهای نموداری؛ توماس بولکوفسکی
  • راهنمای کامل اندیکاتورها و نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال؛ استیون بی اکلیس
  • مرجع کامل امواج الیوت در بازارهای سرمایه؛ علی محمدی
  • سیستم معاملاتی ایچیموکو در بازارهای سرمایه؛ مانش پاتل
  • پرایس اکشن روندها؛ ال بروکز

سخن آخر

در این مطلب در مورد تحلیل‌ تکنیکال و سبک‌های مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب سبک‌های مختلف را بررسی کردیم تا تصویر روشنی از این سبک تحلیلی ارائه دهیم. به نظر ما هیچ سبکی کامل نیست. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معامله‌گران موفق تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده می‌کنند. اینها سه پایه‌ی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند.

خود را به یک سبک محدود نکنید. می‌توانید با استفاده از تحلیل بنیادی سهم‌های ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید.

سوالات متداول

تحلیل تکنیکال بررسی و پیش‌بینی روند بازار بر اساس حجم و قیمت است.

هر دوی این روش‌ها برای پیش‌بینی آینده بازار استفاده می‌شوند. در تحلیل بنیادی با ارزش ذاتی شرکت‌ها و میزان سودسازی آنها کار داریم. در نقطه‌ی مقابل تحلیل تکنیکال تنها از نمودار قیمت استفاده می‌کند. تکنیکالیست‌ها معتقدند همه چیز در چارت قیمت وجود دارد.

تریدرهای موفق از سبک‌های مختلفی استفاده می‌کنند. نمی‌توان گفت کدامیک بهتر است. حتی می‌توانید بنیادی و تکنیکال را در کنار هم استفاده کنید.

نمودارهای مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شوند. محبوب‌ترین آنها نمودار شمعی است. علاوه بر این نمودار میله‌ای و خطی نیز پرکاربرد هستند. نمودارهای دیگری نیز وجود دارند مانند هیکن آشی و هالو چارت که کمتر استفاده می‌شوند.

خیر! روش‌های تحلیلی صرفا برای کاهش ریسک معاملات استفاده می‌شوند. نتایج تکنیکال به صورت تضمین شده نیستند. به همین دلیل رعایت مدیریت ریسک و سرمایه بسیار حیاتی است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.