بررسی حالت های مختلف سیکل


پروژسترون هورمونی است که به مقدار اندک از غدد فوق کلیه و بیشتر از جسم زرد در تخمدان ترشح می شود. پروژسترون موجب رشد و بازسازی پوشش داخلی رحم شده و رحم را برای جایگزینی تخمک بارور شده آماده می کند. پس از تخمک گذاری سطح پروژسترون در پلاسما افزایش می یابد؛ جسم زرد مقدار زیادی پروژسترون تولید و ترشح می نماید. درصورتی که عمل لقاح صورت نگیرد جسم زرد تخریب می شود؛ بنابراین از بین رفتن جسم زرد که منبع اصلی تولید پروژسترون است، موجب افت سطح پروژسترون خون خواهد شد که این امر شروع خونریزی قاعدگی را به دنبال خواهد داشت. در صورت وقوع لقاح و جایگزینی تخمک بارور شده در رحم ، جسم زرد باقی مانده و در چند هفته اول بارداری به تولید پروژسترون ادامه می دهد. سپس جسم زرد توسط جفت جایگزین می شود. از این پس تا پایان دوره بارداری، جفت تولید و ترشح عمده هورمون پروژسترون را بر عهده خواهد داشت. میزان پروژسترون و غلظت های ادراری متابولیت های آن (نظیر پرگناندیول) در نیمه دوم دوره تخمک گذاری طبیعی افزایش می یابد. بنابراین میزان پروژسترون اطلاعات دقیقی را در مورد زمان وقوع تخمک گذاری فراهم می نماید.

آماده‌سازی آندومتر برای گیرندگان تخمک اهدا شده یا برای انتقال جنین منجمد

زوجین به دلیل فاکتور مربوط به مرد، فاکتورهای مربوط به زن، یا ناباروری غیرقابل توضیح، تحت درمان‌های ناباروری قرار می‌گیرند. پس از انجام یک چرخه انتقال ناموفق جنین تازه، اگر جنین‌های منجمد موجود باشند، می‌توان انتقال جنین منجمد-ذوب شده را انجام داد. آماده‌سازی کافی هورمونی آندومتر هم برای اهدا کننده تخمک و هم چرخه‌های جایگزینی جنین منجمد از اهمیت بالایی برخوردار است تا شانس مطلوب بارداری را فراهم کند. به منظور بهینه‌سازی میزان لانه‌گزینی و در نتیجه بهبود میزان موفقیت در روش‌های انتقال جنین، بسیاری از داروها و روش‌های مختلف تجویز توسط چندین محقق ارزیابی شده‌اند: چرخه‌های تحریک شده (برای تولید استرادیول درون‌زا)، چرخه‌های برنامه‌ریزی شده (تجویز استرادیول برون‌زا)، یا چرخه‌های طبیعی (اجازه دادن به تخمدان‌ها برای تولید استرادیول بدون تحریک) برخی از این گزینه‌ها هستند؛ اجتناب از تخمک‌گذاری خودبه‌خودی با آگونیست‌ها و آنتاگونیست‌های هورمون آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH) می‌تواند موثر باشد؛ یا استفاده از برخی از داروهای دیگر مانند آسپیرین یا استروئیدها که می‌توانند به‌طور بالقوه توانایی پذیرش آندومتر را افزایش دهند نیز مورد بررسی قرار گرفتند.

ویژگی‌های مطالعه

ما 31 کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را یافتیم که به مقایسه مداخلات مختلف مانند دوز و مسیر تجویز استروژن‌ها و پروژستوژن، استفاده از داروهایی که تخمک‌گذاری زودرس بیمار را متوقف می‌کنند (آگونیست‌های GnRH)، و استفاده از سایر داروها برای بهبود آندومتر در مجموعا 5426 زن، پرداختند. شواهد تا جون 2020 به‌روز است.

‌نتایج کلیدی

ما مطمئن نیستیم که یک چرخه تحریک شده (با لتروزول (letrozole)) در مقایسه با یک چرخه برنامه‌ریزی شده، برای آماده‌سازی آندومتر، تولد زنده را بهبود می‌بخشد. شواهد نشان می‌دهد که اگر احتمال تولد نوزاد زنده به دنبال چرخه برنامه‌ریزی شده معادل 24% فرض شود، شانس آن به دنبال چرخه تحریک شده بین 13% و 51% خواهد بود. ما همچنین از تأثیر آن بر میزان سقط و ضخامت آندومتر مطمئن نیستیم. یک چرخه تحریک شده ممکن است میزان بارداری بالینی را افزایش دهد. داده‌هایی در مورد بارداری چندقلویی، لغو چرخه (cycle cancellation) و دیگر عوارض جانبی وجود نداشت.

ما مطمئن نیستیم که یک چرخه طبیعی در مقایسه با چرخه برنامه‌ریزی شده، باعث بهبود نرخ تولد زنده، میزان بارداری، نرخ سقط جنین و ضخامت آندومتر می‌شود. داده‌ها برای سایر پیامدها در دسترس نبودند.

ما مطمئن نیستیم که استروژن‌های ترانس‌درمال (از طریق پوست) در مقایسه با استروژن‌های خوراکی (از طریق دهان) میزان بارداری بالینی و نرخ سقط را بهبود می‌بخشند. داده‌ها برای سایر پیامدها در این مقایسه موجود نبودند.

شروع درمان با پروژستوژن در روز بازیابی تخمک اهدا شده یا فردای آن، احتمالا میزان بارداری بالینی را افزایش داده و ممکن است میزان لغو چرخه را کاهش دهد. ما مطمئن نیستیم که این درمان میزان سقط جنین را کاهش دهد. داده‌ها برای سایر پیامدها در دسترس نبودند.

چرخه‌ای با آگونیست GnRH در مقایسه با عدم استفاده از آن، می‌تواند نرخ تولد زنده را بهبود بخشد. ما از تأثیر یک چرخه GnRH نسبت به عدم استفاده از GnRH برای پیامدهای میزان بارداری بالینی، میزان سقط جنین، و ضخامت آندومتر اطمینان نداریم. هیچ مطالعه‌ای در مورد دیگر پیامدها برای این مقایسه گزارشی را ارائه نکرد.

ما مطمئن نیستیم که آگونیست GnRH بهتر از سایر موارد زیر باشد: یک چرخه با لوپرولید (leuprolide) روزانه یا با تریپتورلین (tryptorelin) رسوبی میزان بارداری بالینی را بهبود می‌بخشد، یا استات لوپرولید روزانه یا نافارلین (nafarelin) روزانه میزان سقط را کاهش می‌دهد. پیامدهای دیگر گزارش نشدند.

آنتاگونیست‌های GnRH در مقایسه با آگونیست‌های آن احتمالا باعث بهبود میزان بارداری بالینی می‌شوند. ما از تأثیر آن بر میزان سقط جنین و میزان بارداری چندقلویی مطمئن نیستیم. هیچ مطالعه‌ای پیامدهای دیگر را گزارش نکرد.

ما مطمئن نیستیم که یک چرخه با آسپرین در مقایسه با یک چرخه بدون استفاده از آن، باعث بهبود تولد زنده، میزان بارداری بالینی یا ضخامت آندومتر می‌شود یا خیر. داده‌ها برای سایر پیامدها در دسترس نبودند.

ما مطمئن نیستیم که یک چرخه با کمک استروئیدها در مقایسه با یک چرخه بدون استفاده از آنها، باعث بهبود نرخ تولد زنده، میزان بارداری بالینی یا میزان سقط می‌شود یا خیر. هیچ مطالعه‌ای پیامدهای بررسی حالت های مختلف سیکل دیگر را گزارش نکرد.

کیفیت شواهد

کیفیت شواهد از متوسط تا بسیار پائین متغیر بود. محدودیت‌های اصلی در شواهد عبارت بودند از گزارش‌دهی ضعیف از روش‌های مطالعه، و عدم دقت در یافته‌ها برای تولد زنده.

شواهد کافی در مورد استفاده از هرگونه مداخله خاص برای آماده‌سازی آندومتر در زنانی که تحت چرخه‌های اهدا کننده تازه و انتقال جنین منجمد قرار می‌گیرند، وجود ندارد. در انتقال جنین منجمد، شواهدی با کیفیت پائین نشان ‌داد که میزان بارداری بالینی ممکن است در یک چرخه تحریک شده در مقایسه با یک چرخه برنامه‌ریزی شده بهبود یابد، و ما در مقایسه بین یک چرخه برنامه‌ریزی شده و یک چرخه طبیعی، از تأثیر آن مطمئن نیستیم. نرخ لغو چرخه احتمالا در یک چرخه طبیعی کاهش می‌یابد. اگرچه تجویز یک آگونیست GnRH، در مقایسه با عدم استفاده از آن، ممکن است نرخ تولد زنده را بهبود بخشد، نرخ بارداری بالینی احتمالا در یک چرخه آنتاگونیست GnRH بیش از یک چرخه آگونیست بهبود می‌یابد.

در چرخه‌های همگام‌سازی شده اهدای تخمک تازه، احتمالا میزان بارداری بالینی بهبود یافته و بررسی حالت های مختلف سیکل با شروع پروژستوژن در همان روز یا روز پس از بازیابی تخمک اهدا شده، میزان لغو چرخه کاهش می‌یابد.

برای ارزیابی دقیق‌تر هر روش درمانی، نیاز به انجام مطالعاتی با قدرت کافی وجود دارد.

چرخه انتقال جنین منجمد (frozen embryo transfer; FET) هنگامی است که یک یا چند جنین (منجمد شده طی چرخه درمان قبلی) ذوب شده و به رحم منتقل می‌شوند. برخی از زنان با جنین‌های حاصل از تخمک‌های اهدایی، تحت چرخه‌های انتقال جنین (embryo transfer; ET) تازه قرار می‌گیرند. در هر دو حالت، آندومتر با دوزها و راه‌های مختلف تجویز استروژن و پروژستوژن آماده می‌شود.

ارزیابی موثرترین روش آماده‌سازی آندومتر برای زنانی که تحت انتقال با جنین‌های منجمد یا جنین‌های گرفته شده از تخمک‌های اهدا شده، با توجه به نرخ تولد زنده (live birth rate; LBR) بعدی، قرار می‌گیرند.

پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه زنان و باروری در کاکرین، CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO؛ CINAHL، دو پایگاه ثبت کارآزمایی و خلاصه‌مقالات نشست‌های علمی انجمن‌های باروری در جون 2020، همراه با بررسی منابع و تماس با نویسندگان مطالعه و متخصصان در این حوزه برای یافتن مطالعات بیشتر، جست‌وجو شدند.

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) که به ارزیابی آماده‌سازی آندومتر در زنانی پرداختند که تحت چرخه‌های جنین اهدا شده تازه و انتقال‌های جنین منجمد قرار گرفتند.

ما از پروسیجرهای استاندارد روش‌شناسی توصیه شده توسط کاکرین استفاده کردیم. ما تمام مداخلات موجود را در مقابل دارونما (placebo)، عدم درمان، یا بین یکدیگر آنالیز کردیم. پیامد اولیه مرور، میزان تولد زنده بود. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از بارداری بالینی و بارداری چندقلویی، سقط جنین، کنسل کردن سیکل، ضخامت آندومتر و عوارض جانبی.

سی‌ویک RCT (5426 زن) گنجانده شدند. کیفیت شواهد از متوسط تا بسیار پائین متغیر بود: محدودیت‌های اصلی، خطر جدی سوگیری (bias) به دلیل گزارش نادرست و ضعیف روش‌ها، و عدم دقت جدی بودند.

چرخه تحریک شده در برابر چرخه برنامه‌ریزی شده

ما مطمئن نیستیم که یک چرخه تحریک شده با لتروزول (letrozole) در مقایسه با یک چرخه برنامه‌ریزی شده، برای آماده‌سازی آندومتر، LBR را بهبود می‌بخشد (نسبت شانس (OR): 1.26؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.49 تا 3.26؛ 100 شرکت‌کننده؛ یک مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

تحریک با هورمون تحریک کننده فولیکول (follicle stimulating hormone; FSH)، لتروزول یا کلومیفن سیترات ممکن است نرخ بارداری بالینی (clinical pregnancy rate; CPR) را بهبود بخشد (OR: 1.63؛ 95% CI؛ 1.12 تا 2.38؛ 656 شرکت‌کننده؛ پنج مطالعه؛ I 2 = 11%؛ شواهد با کیفیت پائین). ما مطمئن نیستیم که آنها میزان سقط جنین (miscarriage rate; MR) را کاهش می‌دهند یا خیر (OR: 0.79؛ 95% CI؛ 0.36 تا 1.71؛ 355 شرکت‌کننده؛ سه مطالعه؛ I 2 = 0%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). ضخامت آندومتر (endometrial thickness; ET) ممکن است با کلومیفن سیترات کاهش یابد (تفاوت میانگین (MD): 1.04-؛ 95% CI؛ 1.59- تا 0.49-؛ 92 شرکت‌کننده؛ یک مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). پیامدهای دیگر گزارش نشدند.

چرخه طبیعی در برابر چرخه برنامه‌ریزی شده

ما در مورد تأثیر یک چرخه طبیعی در مقابل چرخه برنامه‌ریزی شده برای LBR (OR: 0.97؛ 95% CI؛ 0.74 تا 1.28؛ 1285 شرکت‌کننده؛ چهار مطالعه؛ I 2 = 0%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و CPR (OR: 0.7؛ 95% CI؛ 0.62 تا 1.01؛ 1249 شرکت‌کننده؛ پنج مطالعه؛ I 2 = 60%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) مطمئن نیستیم، در حالی که یک چرخه طبیعی احتمالا نرخ کنسل شدن چرخه ( cycle cancellation rate; CCR) را کاهش می‌دهد (OR: 0.60؛ 95% CI؛ 0.44 تا 0.82؛ 734 شرکت‌کننده؛ یک مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط). ما از تأثیر آن بر MR و ET مطمئن نیستیم. هیچ مطالعه‌ای پیامدهای دیگر را گزارش نکرد.

استروژن‌های ترانس‌درمال در مقابل استروژن‌های خوراکی

با توجه به شواهدی با کیفیت پائین، مطمئن نیستیم که استروژن‌های ترانس‌درمال در مقایسه با استروژن‌های خوراکی تاثیری بر CPR (OR: 0.86؛ 95% CI؛ 0.59 تا 1.25؛ 504 شرکت‌کننده؛ سه مطالعه؛ I 2 = 58%) یا MR (OR: 0.55؛ 95% CI؛ 0.27 تا 1.09؛ 414 شرکت‌کننده؛ دو مطالعه؛ I 2 = 0%) داشته باشد. پیامدهای دیگر گزارش نشدند.

روز شروع تجویز پروژستوژن

هنگام انجام ET تازه با استفاده از تخمک‌های اهدایی در یک چرخه همزمان شروع پروژستوژن در روز برداشت تخمدان (oocyte pick-up; OPU) یا در روز پس از OPU، در مقایسه با افرادی که تجویز پروژستوژن را از روز قبل از OPU شروع می‌کنند، احتمالا CPR افزایش می‌یابد (OR: 1.87؛ 95% CI؛ 1.13 تا 3.08؛ 282 شرکت‌کننده؛ یک مطالعه، شواهد با کیفیت متوسط). ما از تأثیر آن بر میزان بارداری چندقلویی (multiple pregnancy rate; MPR) یا MR مطمئن نیستیم. این امر احتمالا باعث کاهش CCR می‌شود (OR: 0.28؛ 95% CI؛ 0.11 تا 0.74؛ 282 شرکت‌کننده؛ یک مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط). هیچ مطالعه‌ای پیامدهای دیگر را گزارش نکرد.

آگونیست هورمون آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH) در مقابل کنترل

یک چرخه با آگونیست GnRH در مقایسه با عدم استفاده از آن ممکن است باعث بهبود LBR شود (OR: 2.62؛ 95% CI؛ 1.19 تا 5.78؛ 234 شرکت‌کننده؛ یک مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). با توجه به وجود شواهدی با کیفیت پائین، ما در مورد تأثیر آنها بر CPR (OR: 1.08؛ 95% CI؛ 0.82 تا 1.43؛ 1289 شرکت‌کننده؛ هشت مطالعه؛ I 2 = 20%)، MR (OR: 0.85؛ 95% CI؛ 0.36 تا 2.00؛ 828 شرکت‌کننده؛ چهار مطالعه؛ I 2 = 0%)، CCR (OR: 0.49؛ 95% CI؛ 0.21 تا 1.17؛ 530 شرکت‌کننده؛ دو مطالعه؛ I 2 = 0%) و ET (MD: -0.08؛ 95% CI؛ 0.33- تا 0.16؛ 697 شرکت‌کننده؛ چهار مطالعه؛ I 2 = 4%) مطمئن نیستیم. هیچ مطالعه‌ای پیامدهای دیگر را گزارش نکرد.

میان آگونیست‌های مختلف GnRH

از شواهدی با کیفیت بسیار پائین، به این نتیجه نرسیدیم که چرخه‌ها بین آگونیست‌های مختلف GnRH باعث بهبود CPR یا MR می‌شوند. هیچ مطالعه‌ای پیامدهای دیگر را گزارش نکرد.

آگونیست‌های GnRH در مقابل آنتاگونیست‌های GnRH

آنتاگونیست‌های GnRH در مقایسه با آگونیست‌های آن احتمالا CPR را بهبود می‌بخشند (OR: 0.62؛ 95% CI؛ 0.42 تا 0.90؛ 473 شرکت‌کننده؛ یک مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط). ما از تأثیر آنها بر MR و ET مطمئن نیستیم. هیچ مطالعه‌ای پیامدهای دیگر را گزارش نکرد.

آسپرین در مقابل کنترل

از شواهدی با کیفیت بسیار پائین، مطمئن نیستیم که چرخه‌ای با استفاده از آسپرین در مقابل عدم استفاده از آن، باعث بهبود LBR؛ CPR، یا ET می‌شود یا خیر.

استروئیدها در مقابل کنترل

از شواهدی با کیفیت بسیار پائین، مطمئن نیستیم که چرخه‌ای با استفاده از استروئیدها در مقابل عدم استفاده از آنها، باعث بهبود LBR؛ CPR، یا ET می‌شود یا خیر. هیچ مطالعه‌ای پیامدهای دیگر را گزارش نکرد.

مجله تاسیسات

بررسی اثر مبرد بر سیکل های تبرید تراکمی دو مرحله ای
احمدرضا رحمتی ، محمد دریکوند ، آرمین امامی فر
استادیار، دانشکده مهندسی مکانیک، دانشگاه کاشان، کاشان
کارشناسی ارشد، دانشکده مهندسی مکانیک، دانشگاه کاشان کاشان
مریی، گروه مکانیک، دانشکده مهندسی، دانشگاه آیت ا… بروجردی

چکیده

در کار حاضر تأثير مبرد بر ضریب عملکرد یک سیکل تبرید تراکمی دو مرحله ای دارای مخزن تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است، به این منظور برای فشار میانی مقدار ثابت ۶۰۰ کیلوپاسکال در نظر گرفته شده است که بر اساس آن فشار خروجی کمپرسور ۱ تعیین می شود. برای محاسبه ضریب عملکرد سیکل، دمای اواپراتور 238/15 ، 244/15، 248/15 کلوین و فشار کندانسور 700،900، 1200، 1500 و 1800کیلوپاسکال در نظر گرفته شده است. در این سیکل هفت نوع مبرد مختلف مطالعه شده و با توجه به ضریب عملکرد و همچنین با لحاظ اثرهای زیست محیطی و کار کمپرسورها مبرد بهینه انتخاب و معرفی می شود. نتایج نشان می دهد که مبرد R۱۲۵ دارای بهترین ضریب عملکرد تا فشار و 1500کیلوپاسکال است، با این حال با توجه به کار کمپرسورها و ضریب عملکرد سیکل. استفاده از مبردهای R717 و R290 مناسب به نظر می رسد، استفاده از مبرد R۷۱۷ با توجه ضریب های پتانسیل گرمایش زمین و تخریب لایه ازن، از نظر زیست محیطی مناسب است. از دیدگاه ضریب عملکرد، کار مصرفی کمپرسورها و اثرهای زیست محیطی استفاده از مبرد R۷۱۷ توصیه می شود.

مقدمه

هنگامی که گستره ی دمایی بین محیط سرد و گرم وسیع است سیکل های تبرید یک مرحله ای دیگر توانایی ایجاد سرمایش مورد نیاز را نخواهند داشت و از سیستم های تبرید چند مرحله ای استفاده خواهد شد. معمولا در صنایع برای دستیابی به دماهای پایین تر از صفر از سیکل تبرید تراکمی چند مرحله ای استفاده می شود. این نوع سیکل ها بیشتر در صنعت های مواد غذایی و لبنی مورد استفاده قرار می گیرند. البته باید سعی شود ضریب عملکرد بهتری و همچنین بهینه تری برای این سیکل ها ایجاد نمود. یکی از موارد ضروری تبرید که با توجه به گرمایش زمین و آسیب به لایه ازن باید در نظر گرفت، خطرهای زیست محیطی مبردها است .در این زمینه تحقیقات تئوری و آزمایشگاهی بسیاری انجام گرفته است که در ادامه برخی از آنها معرفی می شوند.

آپریا و رئو در طی یک تحقیق به منظور پیدا کردن جایگزین مناسب برای مبرد R۲۲ تلاش کردند و نتیجه آن استفاده از مبرد مخلوط R۴۱۷a شد . میشرا و همکاران نیز در تحقیقی به دنبال جایگزینی برای مبرد R۲۲ از مبردهای R۴۰۷C ، R۴۱۰a ، R۱۳۴a و M۲۰ استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که مبرد R۴۰۷C بهترین جایگزین برای R۲۲ است.

میشرا در تحقیقی دیگر در یک سیکل تبرید تراکمی، از میرد R۱۳۴a به عنوان فاز اصلی و نانوسیال A2O3 استفاده کرد و به این نتیجه رسید که با استفاده از نانوسیال ۱۷ الی ۲۰ درصد عملکرد سیکل تبرید تراکمی بهتر خواهد شد . سونی و گوتپا در تحقیقی بین مبردهای R۴۰۷CR۴۰۴ و R۴۱۰ به این نتیجه رسیدند که R407C دارای ضریب عملکرد بهتری برای سیکل های تبرید تراکمی تک مرحله ای دارای مبدل حرارتی مایع – بخار است. صالح در تحقیقی دیگر به بررسی پارامترهای موثر بر ظرفیت سیکل های تبرید تراکمی دو مرحله ای پرداخت [1] پانگ و همکاران به منظور بهبود این نوع سیکل ها دست به طراحی جدید و تغییراتی در سیکل ها تبرید تراکمی زدند شریف” و همکاران نیز در یکی از جدیدترین تحقیقات اقدام به استفاده از نانوسیال در سیکل های تبرید تراکمی کردند و به بررسی میزان تاثیر آن بر عملکرد این نوع سیکل ها پرداختند [۹] در پژوهش های یادشده تنها به راه کارهایی جهت بهبود ضریب عملکرد سیکل پرداخته شده است اما با توجه به این که بسیاری از مبردها برای لایه ازن و گرمایش زمین مضر هستند و استفاده از آنها به محیط زیست جهانی آسیب می رساند در پژوهش حاضر مبردی معرفی می شود که در هر دو راستای ضریب عملکرد سیکل و شرایط زیست محیطی مناسب استفاده در سیکل های تبرید تراکمی دو مرحله ای باشد.

تئوری

در شکل ۱ سیکل تبرید تراکمی دو مرحله ای دارای مخزن تفکیک نشان داده شده است. فشار ورودی و خروجی، در اواپراتور و کندانسور ثابت است و کمپرسورها آیزنتروپیک در نظر گرفته شده اند. نقطه ۱ که خروجی اواپراتور و ورودی کمپرسور است، بخار اشباع در نظر گرفته شده است نقطه ۲ که خروجی کمپرسور ۱ است در حالت بخار مافوق گرم وارد مخزن تفکیک می شود. سپس نقطه 3 که ورودی کمپرسور ۲ است به صورت بخار مافوق گرم وارد کمپرسور ۲ خواهد شد و سپس طی یک فرآیند آنتروپی ثابت به صورت نقطه ۴ وارد کندانسور خواهد شد بعد از آن طی یک فرآیند فشار ثابت به صورت نقطه ۵ در حالت مایع اشباع از کندانسور خارج خواهد شد و سپس مقداری از آن پس از عبور از شیر اختناق طی فرآیندی آنتالپی ثابت به صورت نقطه ۶ در حالت دو فازی وارد مخزن تفکیک خواهد شد و مقدار بیشتر آن طی فرآیندی آنتالپی ثابت به صورت نقطه ۷ در حالت دوفازی وارد اواپراتور می شود. نمودار P – h این سیکل نیز در شکل ۲ نمایش داده شده است.

سیکل تبرید تراکمی

معادلات حاکم

در این پژوهش ظرفیت تبرید مورد نظر سیکل kW ۱۰۰ در نظر گرفته شده است، دمای اواپراتور به 238/15،244/15،248/15 کلوین تغییر داده خواهد شد، فشار میانی (نقاط ۳،۲ و ۶) را kPa 600 به صورت ثابت در کل مراحل در نظر گرفته شده است و فشار کندانسور از kPa ۷۰۰ تا kPa ۱۸۰۰ تغییر می کند. لازم به ذکر است که نرم افزار مورد استفاده در این تحلیل EES است. در مدل سازی سیکل هر کدام از اجزای سیکل به صورت یک حجم کنترل در نظر گرفته می شود. معادلات حاکم بر تحقیق به صورت زیر است در جدول ۱ هرکدام از پارامترهای معادله ها معرفی شده است.

راهنمای فرمول های سیکل تبرید تراکمی

پس از به دست آوردن مقادیر با استفاده از تئوری ذکر شده و فرض های بادشده، با استفاده از معادله (۶) به راحتی می توان rn1را محاسبه نمود، سپس با استفاده از معادله های (۱)، (۲)، (۳) (۴)، (۵) و جایگذاری در معادله (۷)، مقادیر rn6 و rn۳ به دست می آیند، حال با جایگذاری در معادله های (۸) و (۹) می توان فریب عملکرد را با استفاده از معادله (۱۰) محاسبه کرد. به همین طریق می توان نتایج را برای مبردهای مختلف به دست آورد.

با توجه به اینکه در ادامه به میزان پتانسیل تخریب ازن ۱۷ و پتانسیل گرمایش زمین ۱۸ مبردهای مختلف نیاز هست و از نظر زیست محیطی این معیارها بسیار مهم هستند، مقادیر آنها در جدول ۲ ذکر شده است.

سیکل تبرید تراکمی و ضرایب پتانسل گرمایش زمین

نتایج

در این قسمت ضریب عملکرد و کار مصرفی کمپرسورها بر حسب تعبير های فشار کندانسور و دمای اواپراتور با استفاده از نرم افزار EES به دست آمده و نتایج آنها به صورت نمودار، در شکل های زیر رسم شده است.

لازم به ذکر است که برای همه فشارهای مختلف کندانسور نمودار میزان کار مصرفی کمپرسور 1 به صورت شکل ۶ است زیرا طبق فرض های مسئله گاز مصرفی کمپرسور 1 تنها وابسته به دمای اواپراتور است. اما نمودار کار مصرفی کمپرسور ۲ به صورت بالا نیست زیرا میزان کار آن به فشار کندانسور وابسته است. کار مصرفی کمپرسور ۲ در فشارهای مختلف کندانسور برای دماهای پادشده اواپراتور در شكل ۸و۷ و ۹ آمده است.

نتیجه گیری و پیشنهاد

۱. با توجه به شکل های ۳، ۴ و ۵ می توان مشاهده کرد که در تمامی دماهای اواپراتور با افزایش فشار کندانسور ضریب عملکرد سیکل کاهش چشمگیری می کند. به همین دلیل توصیه می گردد فشار کندانسور نزدیک به فشار میانی انتخاب شود.

۲. با توجه به شکل های ۴و۳ و ۵ با کاهش دمای اوپراتور در همان فشار ضریب عملکرد کاهش می یابد. به صورت نمونه برای میرد R۱۲۵ در فشار kPa ۷۰۰ در دماهای 284/15 و 238/15کلوین اواپراتور ضریب عملکرد به ترتیب تقریبا برابر 8 و 5/3 است.

٣. با توجه به شکل ۳ میتوان گفت مبرد R۱۲۵ تا فشار kPa ۱۵۰۰ دارای بهترین ضریب عملکرد است، و این نتیجه را نیز می توان برای شکل ۴ تا فشار kPa ۱۴۰۰ و برای شکل ۵ تا فشار kPa۱۳۰۰ تعمیم داد. این مبرد با توجه به جدول ۲ تهدیدی برای لایه ازن ندارد اما پتانسیل گرمایش بالایی برای زمین دارد و همین سبب می شود که مبرد مناسبی برای این سیکل لحاظ نگردد البته در صورت نیاز کارکرد در فشارهای پایین کندانسور دارای کارآیی بهتری نسبت به سایر مبردها است.

۴، مبرد R۲۲ که ضریب عملکرد قابل قبولی دارد و در شكل ۵ همان طور که مشاهده می شود در فشار بالای کندانسور در رده ی مبردهایی است که دارای ضریب عملکرد بالایی است اما با توجه به جدول ۲ مشاهده می شود که تهدید آن برای لایه ازن و گرمایش زمین در بازه میانی است اما انتخاب این مبرد نیز توصیه نخواهد شد.

۵. مبرد R۷۱۷ که ضریب عملکرد آن همان طور که در شکل های 3و4 و 5مشاهده می گردد در فشار kPa ۷۰۰ نسبت به بقیه مبردها مناسب به نظر نمی رسد اما در ادامه و در فشارهای بالاتر مخصوصأ kPa۱۳۰۰ به بعد تقریبا بی رقیب به نظر می رسد. همچنین جدول ۲ نشان مي دهد این مبرد هیچ خطری را متوجه ازن و گرمایش زمین نمی کند، در نتیجه می توان گفت این مبرد از نظر زیست محیطی برای این سیکل مناسب است.

۶. در ادامه شاید با توجه به جدول ۲ یکی از کاندیدای مبرد مورد استفاده این سیکل، مبرد R۲۹۰ است اما این مبرد با توجه به خطر بسیار کمی که برای محیط زیست دارد طبق شکل های ۴۰۳ و ۵ در فشارهای بالای کندانسور بهترین عملکرد را ندارد.

۷, مبرد R۱۵۲a با اینکه، با توجه به جدول ۲ تهدید آنچنانی برای محیط زیست محسوب نمی شود اما با توجه به شکل های ۴و۳ و ۵ دارای ضریب عملکرد بسیار پایینی است.

٫۸ استفاده از مبردهای R۱۲ و R۱۳۴a با توجه به تهدید بودن برای محیط زیست و دارا بودن ضریب عملکرد پایین، خصوصا مبرد R۱۲

چندان مناسب به نظر نمی رسد.

9-با توجه به شکل های ۱، ۲ و ۳ میتوان بیان نمود که مبرد R۲۹۰ در دمای ۲۳۸٫۱۵ کلوین و فشار 700 در همان دما نسبت به سایر حالات ضریب عملکرد بهتری نسبت به سایر مبردهای دیگر داشته است به بیان دیگر کاهش دمای اواپراتور تأثیر کمتری بر این مبرد داشته است.

۱۰. همان طور که از نتایج قابل مشاهده است اگر به هر دلیل باید مبردی از میان مبردهای R۱۳۴a R۱۲ و R۱۵۲a انتخاب شود، با توجه به اینکه همه ی آنها دارای ضریب عملکرد تقریبا یکسانی هستند، و با توجه به جدول ۲ استفاده از مبرد R۱۵۲a توصیه می شود زیرا ضریب تخریب ازن آن صفر است و ضريب گرمایش زمین آن نسبت به مبردهای نامبرده کمتر است و برای محیط زیست مناسب تر خواهد بود.

۱۱. با استفاده از شکل ۶ می توان نتیجه گرفت که کار کمپرسور ا تنها به دمای اواپراتور بستگی دارد و با کاهش دمای اواپراتور میزان کار مصرفی کمپرسور ۱ افزایش خواهد یافت یا به بیانی ساده تر برای ایجاد سرمایش بیشتر کمپرسور باید بیشتر کار کند.

۱۲, همانگونه که از شکل ۶ پیداست در همه حالت های مختلف فشار کندانسور و دمای اواپراتور، به ترتیب بیشترین و کمترین کار مصرفی کمپرسور ۱ مربوط به مبردهای R۱۵۲a و R۱۲۵ است.

۱۳. از مقایسه شکل های ۷، ۸ و ۹ می توان درک کرد که در همه ی فشارهای کندانسور، شیب نقطه های کار مصرفی کمپرسور ۲ هر مبرد یکسان است (شكل ۷، ۸ و ۹ مشابه هستند ولی مقادیر هر نقطه در شکل های یاد شده متفاوت است زیرا کار مصرفی کمپرسور ۲ متناسب با تغییرات فشار است.

۱۴. با استفاده از شکل های ۷، ۸ و ۹ با افزایش فشار کندانسور میزان کار کمپرسور ۲ برای هر مبرد افزایش خواهد یافت.

۱۵. با استفاده از شکل های ۷، ۸ و ۹ میتوان بیان نمود با کاهش دمای اواپراتور میزان کار مصرفی کمپرسور ۲ برای هر مبرد افزایش می یابد.

۱۶. با توجه به شکل های ۷، ۸ و ۹ می توان دریافت که بیشترین و کمترین کار مصرفی کمپرسور ۲ به ترتیب مربوط به مبردهای R۱۲ و R۷۱۷ است .

۱۷. از مقایسه شکل ۶ با شکل های ۷، ۸ و ۹ نتیجه می شود که ضریب عملکرد مبرد R۷۱۷ با توجه به کار مصرفی کمپرسور 1 کاهش یافته و در واقع کار مصرفی کمپرسور ۲ برای این مبرد سبب بهبود ضریب عملکرد آن شده است و همان گونه که در نتایج قبلی هم بیان شد، در واقع نشان دهنده این است که این مبرد در فشارهای بالا عملکرد بهتری دارد و این نشان می دهد که از نظر کار مصرفی استفاده از این مبرد بهتر به نظر می رسد زیرا کار مصرفی کمپرسور ۲ با استفاده از آن بسیار کاهش می یابد.

۱۸. همان طور که از شکل های ۷،۶، ۸ و ۹ پیداست مبرد R۱۲۵ کمترین میزان کار مصرفی کمپرسور ۱ را داراست اما میزان کار مصرفی

کمپرسور ۲ با استفاده از آن افزایش می یابد که باز این نکته از نظر کار مصرفي مقرون به صرفه بودن این مورد را نشان می دهد زیرا میزان کار مصرفی کمپرسور 1 با استفاده از این مورد بسیار کاهش می یابد. با توجه به موارد بیان شده در مبرد R۷۱۷ و R۱۲۵ از نظر کار مصرفی کمپرسورها مناسب هستند. اما از نظر شرایط زیست محیطی استفاده از مبرد R۷۱۷ در سیکل های تبرید تراکمی دو مرحله ای توصیه می شود .

افزایش بازده سیکل رانکین (Rankine Cycle) — به زبان ساده

در مطالب قبلی وبلاگ فرادرس، سیکل رانکین و روابط حاکم بر آن بررسی شد. این سیکل در تولید توان نیروگاه‌های بخار کاربرد بسیار زیادی دارد. افزایش بازده سیکل رانکین و نیروگاه‌های بخار، حتی به میزان اندک، می‌تواند باعث صرفه‌جویی بسیار زیاد در مصرف سوخت‌ نیروگاه و تولید مقدار توان بیشتر شود. بنابراین در علم ترمودینامیک، مطالعات بسیار زیادی برای افزایش بازده سیکل رانکین و نیروگاه‌های بخار، انجام شده است. ایده اصلی تمامی روش‌های بهبود بازده سیکل رانکین، مبتنی بر افزایش میانگین دمای سیال در بویلر و کاهش این دما در کندانسور است. در ترمودینامیک برای اجرای این ایده، سه روش کاهش فشار کندانسور، افزایش دمای ورودی به توربین و افزایش فشار دیگ بخار استفاده شده است که در ادامه به بررسی آن‌ها پرداخته می‌شود.

کاهش فشار کندانسور

در یک نیروگاه بخار که با سیکل رانکین کار می‌کند، سیال کاری در کندانسور به صورت «مخلوط اشباع» (Saturated Mixture) و در «دمای اشباع» (Saturation Temperature)، حضور دارد. مقدار این دمای اشباع، با توجه به فشار عملکرد، تعیین می‌شود به طوری که با کاهش فشار عملکرد کندانسور، دمای سیال کاری نیز پایین می‌آید. در شکل زیر تاثیر کاهش فشار کندانسور و در نتیجه افزایش بازده سیکل رانکین، در نمودار T-s نشان داده شده است.

افزایش بازده سیکل رانکین

این نمودار با این فرض رسم شده‌ است که دمای ورودی توربین ($$T_3$$)، در هر دو حالت ثابت باقی بماند. مشاهده می‌شود که فشار کاری کندانسور از مقدار $$P_4$$ به $$P^ \prime_4$$ کاهش یافته است. سطح رنگ شده زیر نمودار، نشان‌دهنده افزایش کار خالص است. توجه شود که با کاهش فشار کندانسور، مقدار گرمای ورودی نیز افزایش می‌یابد که مقدار آن برابر با سطح مشخص شده زیر منحنی $$2-2^ \prime$$ است که اندازه آن بسیار کوچک است و تاثیر زیادی در بازده ندارد. بنابراین با کاهش فشار کندانسور، بازده سیکل رانکین افزایش می‌یابد. موضوع مهمی که باید به آن توجه کرد این است که در این حالت، کیفیت سیال کاری در خروجی توربین کاهش پیدا کرده و درصد رطوبت آن افزایش یافته است (مقایسه نقاط 4 و $$4^ \prime$$). کاهش بیش از حد کیفیت سیال کاری و در نتیجه افزایش رطوبت آن در خروجی توربین، باعث افت عملکرد توربین می‌شود و بازده کلی سیکل نیروگاه بخار را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بنابراین برای افزایش بازده با استفاده از روش کاهش فشار کندانسور، محدودیت وجود دارد و فشار عملکرد کندانسور نمی‌تواند از یک مقدار مشخص کمتر باشد.

افزایش دمای ورودی به توربین

همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره شد، یکی از راه‌های افزایش بازده سیکل رانکین، افزایش دمای میانگینی است که در آن، به سیال کاری گرما داده می‌شود. این کار را می‌توان با استفاده از «فوق گرم کردن» (Superheat) سیال کاری قبل از ورود به توربین انجام داد. در شکل زیر تاثیر افزایش دمای ورودی به توربین در نمودار T-s سیکل رانکین نشان داده شده است. قسمت رنگ شده در نمودار، میزان افزایش کار خالص را نشان می‌دهد.

افزایش بازده سیکل رانکین

سطح کلی زیر منحنی $$3-3^ \prime$$ مقدار افزایش گرمای ورودی را نشان می‌دهد. بنابراین با فوق گرم کردن سیال کاری در ورودی توربین، میزان گرمای ورودی مورد نیاز و کار خالص، افزایش می‌یابند. تاثیر نهایی این دو پارامتر باعث افزایش بازده سیکل رانکین می‌شود. ذکر دو نکته در این روش حائز اهمیت است. نکته اول اینکه، فوق گرم کردن سیال کاری، باعث کاهش درصد رطوبت ترکیب اشباع خروجی توربین می‌شود (کیفیت مخلوط در حالت $$4^ \prime$$ بیشتر از حالت 4 است). این مورد یکی از عیب‌های افزایش دمای ورودی به توربین است که برای رفع آن در نیروگاه‌ها از روش «گرمایش مجدد» (Reheat) استفاده می‌شود. نکته دوم این است که نمی‌توان دمای ورودی توربین را به مقدار زیادی افزایش داد و میزان افزایش دما، با توجه به جنس و ساختمان توربین، تعیین می‌شود.

افزایش فشار دیگ بخار

افزایش فشار دیگ بخار، دمایی که در آن جوشش رخ می‌دهد و در نتیجه میانگین دمای سیال کاری حین گرفتن گرما را افزایش می‌دهد و این موضوع باعث بهبود بازده در سیکل رانکین می‌شود. در ادامه، نمودار T-s سیکل رانکین نشان داده شده و اثر افزایش فشار دیگ بخار در بهبود بازده سیکل رانکین، بررسی شده است. در این بخش، فرض شده که دمای ورودی به توربین در هر دو حالت مقدار یکسانی دارد. مشاهده می‌شود که افزایش فشار دیگ بخار، در مجموع، کار خالص را افزایش می‌دهد و از این طریق بازده سیکل رانکین، افزایش پیدا می‌کند.

افزایش بازده سیکل رانکین

همانطور که مشاهده می‌شود، روش افزایش فشار دیگ بخار، نمودار T-s در قسمت توربین را به سمت چپ منتقل می‌کند و در نتیجه درصد رطوبت در مخلوط خروجی از توربین، افزایش می‌یابد. در ادامه و در قالب مثالی به مقایسه این سه روش افزایش بازده و بررسی روابط ترمودینامیک حاکم بر آن‌ها می‌پردازیم.

یک نیروگاه بخار که با چرخه‌ی ایده‌آل رانکین کار می‌کند، را در نظر بگیرید. بخار در فشار 3MPa و دمای $$350^ o C$$ وارد توربین می‌شود، در ابتدا فشار کندانسور 75kPa و بازده نیروگاه 26٪ است. برای افزایش بازده، فشار عملکرد کندانسور را کاهش می‌دهیم تا مقدار آن در نیروگاه جدید به 10kPa برسد.

  1. بازده نیروگاه جدید را به‌ دست آورید.
  2. بازده نیروگاه جدید در حالتی که، بخار در ورودی توربین تا دمای $$600^ o C$$ فوق گرم شود را به‌ دست آورید.
  3. بازده نیروگاه جدید در حالتی که فشار دیگ بخار تا مقدار 15MPa افزایش پیدا کند، را محاسبه کنید. در این قسمت فرض کنید که دمای ورودی توربین برابر با مقدار $$600^ o C$$ است.

نمودار T-s این نیروگاه برای سه حالت مختلف مسئله، رسم شده است.

برای محاسبه بازده نیروگاه در قسمت «1» مثال، ابتدا مشخصات مختلف سیال کاری مانند آنتالپی و انتروپی را در نقاط مختلف نمودار T-s، به کمک اطلاعات مسئله و جدول‌های ترمودینامیکی محاسبه می‌کنیم. با توجه به آنکه در نقطه 1، مایع اشباع در فشار 10kPa داریم، مشخصات ترمودینامیکی سیال کاری در این نقطه به شکل زیر قابل محاسبه است:

روابط ترمودینامیکی

در نقطه ۲، فشار برابر با 3MPa است. بنابراین کار پمپ در مرحله 1-2 که یک فرایند آیزنتروپیک است به شکل زیر به‌ دست می‌آید:

روابط ترمودینامیکی

با توجه به اندازه کار پمپ که در مرحله قبل به‌ دست آمد و با استفاده از رابطه زیر، آنتالپی نقطه 2، قابل محاسبه است:

روابط ترمودینامیکی

در ادامه، با استفاده از مشخصات سیال کاری و جداول ترمودینامیکی، آنتالپی و انتروپی سیال کاری در نقطه 3 محاسبه می‌شود. توجه کنید که فشار و دما در این نقطه به ترتیب 3MPa و $$350^ o C$$ هستند.

روابط ترمودینامیکی

فرآیند 3-4 ایزنتروپیک است و با توجه به انتروپی نقطه ۳ که در مرحله قبل محاسبه شد، کیفیت سیال در نقطه ۴ به‌دست می‌آید. کیفیت سیال نشان‌دهنده درصد ترکیب بخار و مایع در یک مخلوط مایع-بخار است. با توجه به کیفیت به‌ دست آمده در نقطه ۴ می‌توان آنتالپی نقطه ۴ را نیز محاسبه کرد.

روابط ترمودینامیکی

روابط ترمودینامیکی

با استفاده از مقادیر آنتالپی محاسبه شده در نقاط 1، 2، 3 و 4 مقدار گرمای ورودی و خروجی محاسبه می‌شود و در نهایت بازده چرخه‌ی رانکین به‌ دست می‌آید.

روابط ترمودینامیکی

روابط ترمودینامیکی

بنابراین در قسمت «1»، مشاهده می‌شود که با کاهش فشار کندانسور از 75kPa به 10kPa، بازده نیروگاه از 26٪ به 33.4٪ افزایش می‌یابد.

در قسمت «2» این مثال، بازده نیروگاه جدید (قسمت «1») با استفاده از روش «افزایش دمای ورودی به توربین» بهبود یافته است. برای بررسی این موضوع، مشابه قسمت «1» بازده سیکل رانکین را محاسبه می‌کنیم. از آنجایی که فقط دمای ورودی به توربین افزایش یافته است نقاط 1 و 2 در نمودار T-s بدون تغییر باقی می‌مانند. کمیت مهم در نقاط ۳ و ۴ آنتالپی است که مشابه روش ارائه شده در قسمت «ا» قابل محاسبه است و مقادیر نهایی آن‌ها برابر هستند با:

روابط ترمودینامیکی

بنابراین مقدار گرمای ورودی و خروجی و در نتیجه بازده نیروگاه در این قسمت، مطابق روند زیر قابل محاسبه است.

روابط ترمودینامیکی

روابط ترمودینامیکی

مشاهده شد که با افزایش دمای ورودی توربین از $$350^ o C$$ به $$600^ o C$$، بازده نیروگاه جدید که در قسمت «1»، 33.4٪ محاسبه شده بود، در این بخش افزایش یافته و برابر با 37.3٪ است. نکته مثبت دیگر این است که کیفیت سیال کاری در خروجی توربین از 81.3٪ به 91.5٪ بهبود یافته که در این شرایط بازده عملکرد توربین نیز بالاتر است.

در قسمت «3» این مثال، افزایش بازده نیروگاه جدید (قسمت «2») با استفاده از روش «افزایش فشار دیگ بخار» انجام شده است. در این حالت، تنها ویژگی‌های نقطه ۱ در نمودار T-s بدون تغییر باقی می‌مانند و آنتالپی باقی نقاط مطابق با روشی که در قسمت «1» توضیح داده شد، قابل محاسبه است. بنابراین داریم:

روابط ترمودینامیکی

با استفاده از مقادیر آنتالپی در نقاط مختلف نمودار T-s، گرمای ورودی و خروجی و در نتیجه بازده نیروگاه به شکل زیر محاسبه می‌شود.

روابط ترمودینامیکی

روابط ترمودینامیکی

مشاهده شد که با افزایش فشار دیگ بخار از 3MPa به 15MPa، بازده نیروگاه جدید که در قسمت «2»، 37.3٪ محاسبه شد در این بخش افزایش یافته و برابر با 43٪ است.

در این مطلب به صورت پایه‌ای به بررسی مفاهیم ترمودینامیک و روش‌های افزایش بازده سیکل رانکین پرداخته شد. تسلط به این روش‌ها نیازمند تمرین بسیار و حل مسائل گوناگون است. در مطلب «بازیاب و گرمایش مجدد در سیکل رانکین (Rankine Cycle) — آموزش سریع و ساده» راهکارهای عملی روش‌های ارائه شده در این مطلب، برای افزایش بازده سیکل رانکین و نیروگاه‌های بخار، ارائه خواهند شد.

هم‌چنین در صورتی که به مباحث مرتبط در زمینه مهندسی مکانیک علاقه‌مند هستید، آموزش‌های زیر نیز به شما پیشنهاد می‌شوند:

درمان عفونت های زنان

عفونت زنان یا همان عفونت های واژن، توسط باکتری ها، قارچ ها، انگل ها و ویروس هایی که داخل و اطراف واژن و دهانه واژن رشد می کنند، ایجاد می شوند. این قبیل عفونت ها می توانند منجر به برزو علائمی از قبیل ناراحتی و خارش اطراف واژن شوند. در بسیاری از موارد، عفونت های واژن به سرعت درمان می شوند. تشخیص و درمان به موقع عفونت از بروز مشکلات و عوارض بیشتر پیشگیری خواهد کرد.

توصیه می شود افرادی که فکر می کنند به بیماری های مقاربتی مبتلا شده اند، جهت درمان عفونت های زنان حتما به پزشک مراجعه کنند.

عفونت های زنان چه علامت و نشانه ای دارند؟

بسته به نوع عفونت، ممکن است علائم زیر ظاهر شود:

  • ترشح سفید از واژن که حالت پنیری پیدا می کند. البته گاهی ممکن است ترشحات به رنگ زرد و با بوی بد نیز دیده شود.
  • احساس خارش اطراف و داخل واژن
  • درد هنگام رابطه جنسی
  • درد به هنگام دفع ادرار
  • احساس درد در قسمت پایینی شکم

البته این نکته را در نظر داشته باشید که مشاهده ترشح از واژن کاملا طبیعی است. رنگ و میزان ترشح در زمان های مختلف سیکل قاعدگی، با بالا رفتن سن، هنگام مصرف قرص های پیشگیری از بارداری و یا در طول بارداری تغییر می کند.

در برخی موارد، استفاده از صابون های بهداشتی و یا دوش واژینال نیز می تواند علت التهاب واژن و تغییر ترشح باشد. اما هر گونه تغییر غیر طبیعی در ترشحات واژن به همراه سایر علائم، می تواند نشانه ای باشد از عفونت که باید جدی گرفته شود.

درمان عفونت های زنان

درمان عفونت های زنان

تشخیص عفونت های زنان

در ابتدا، پزشک به بررسی علائم و نشانه های موجود و معاینه قسمت خارجی ناحیه تناسلی می پردازد. پزشک هم چنین از ابزاری به نام اسپکولوم استفاده می کند. این ابزار با باز نگه داشتن بررسی حالت های مختلف سیکل دهانه واژن، امکان مشاهده و بررسی قسمت داخلی ناحیه تناسلی را نیز فراهم می کند.

در حین معاینه، نمونه ای از ترشح و یا سلول های واژن گرفته می شود. نمونه جهت بررسی های بیشتر زیر میکروسکوپ به آزمایشگاه ارسال خواهد شد.

تست های مختلفی برای تشخیص عفونت واژن وجود دارد. آزمایش ادرار می تواند یکی از این تست ها باشد.

انواع عفونت های واژن

واژینوز باکتریایی، عفونتی است که توسط باکتری های خاصی که در واژن رشد می کنند، ایجاد می شود. در این عفونت، باکتری ها بیشتر از حالت طبیعی و نرمال رشد می کنند.

واژینوز باکتریایی، یکی از شایع ترین انواع عفونت های زنان است و حدود نیمی از خانم های مبتلا به این عفونت، هیچ علامتی را از خود نشان نمی دهند. اما علائم می تواند شامل ترشحات سفید و خاکستری رنگ به همراه بوی بد باشد. اما علائمی از قبیل خارش و ناراحتی احساس نخواهد شد.

واژینوز باکتریایی، عفونت مقاربتی نیست، اما افرادی که از لحاظ جنسی فعال هستند، بیشتر در معرض این عفونت خواهند بود. این عفونت معمولا با مصرف آنتی بیوتیک درمان می شود. این امکان وجود دارد که عفونت خود به خود درمان شود.

در صورتی که نسبت به درمان اقدامی صورت نگیرد، احتمال بروز عوارض مرتبط با بارداری وجود خواهد داشت. مواردی از قبیل: سقط جنین، زایمان زودرس و یا بیماری التهابی لگن بعد از بارداری. به همین خاطر، توصیه می شود در صورت مشاهده علائم به پزشک مراجعه شود.

کلامیدیا، یکی از شایع ترین عفونت های زنان است که از طریق رابطه جنسی منتقل می شود. بسیاری از خانم ها به این عفونت مبتلا هستند، بی آن که از آن اطلاعی داشته باشند. در صورت ابتلا، حجم ترشحات بیشتر از حالت طبیعی می شود و ممکن است ما بین سیکل قاعدگی و یا بعد از رابطه، خونریزی مشاهده شود.

آنتی بیوتیک، درمانی است که برای کلامیدیا در نظر گرفته می شود. طول درمان در حدود یک تا دو هفته خواهد بود. گاهی نیاز است هر دو شریک جنسی تحت درمان قرار بگیرند.

معمولا شش ماه بعد مجدد تستی انجام می شود تا از درمان عفونت اطمینان حاصل شود.

عدم درمان کلامیدیا می تواند با عوارضی از قبیل بیماری التهابی لگن و یا مشکلات بارداری مانند زایمان زودرس همراه باشد.

هرپس تناسلی، توسط ویروس هرپس سیمپلکس ایجاد می شود که راه انتقال آن تماس جنسی می باشد. این عفونت، در تمام خانم ها با علامت و نشانه همراه نیست، اما مشخصه آن می تواند تاول های دردناک اطراف ناحیه تناسلی باشد.

درمانی برای هرپس وجود ندارد، اما در صورت آلوده شدن، ویروس در بدن باقی می ماند.

علائم هرپس تناسلی، همیشگی نیستند و گاهی ممکن است شدت بگیرند.

جهت درمان، قرص های ضد ویروس برای بیمار در نظر گرفته می شود. با این که علائم کامل از بین نمی روند، اما از شدت آن ها کاسته خواهد شد.

زگیل تناسلی، توسط ویروس پاپیلومای انسانی ایجاد می شود. این عفونت از طریق تماس جنسی انتقال می یابد.

مشخصه زگیل تناسلی، ظاهر شدن توده های کوچک اطراف دهانه رحم، واژن و مقعد می باشد. این توده ها می توانند با درد و خارش همراه باشند. این احتمال وجود دارد که زگیل ها بعد از گذشت چند ماه درمان شوند.

استعمال کرم، کرایوتراپی و جراحی از دیگر روش های درمان زگیل تناسلی می باشد.

گنوره آ، عفونت مقاربتی دیگری است که توسط باکتری به نام گنوره آ نیسریا ایجاد می شود. در صورت داشتن رابطه جنسی محافظت نشده، احتمال ابتلا بیشتر خواهد بود.

حدود نیمی از خانم های مبتلا، هیچ گونه علائمی را نشان نمی دهند. علائم معمولا ده روز بعد از آلودگی، ظاهر می شوند. درد اطراف زیر شکم و یا بیشتر شدن ترشح، از جمله نشانه های ابتلا به این عفونت می باشد.

مصرف آنتی بیوتیک، راه درمان گنوره آ می باشد و معمولا با یک بار مصرف قرص، شاهد بهبود علائم خواهیم بود. توصیه می شود یک هفته بعد از درمان، تستی انجام شود تا از درمان کامل اطمینان حاصل شود.

تکی : Post

هورمون‌ها دسته‌ای از مواد شیمیایی هستند که به مقدار بسیار اندکی در بدن تولید می‌شوند و دارای اثرات تنظیمی برای حفظ وضعیت طبیعی بدن می باشند. کاهش و یا افزایش میزان این هورمون ها می‌تواند سبب ایجاد برخی بیماری‌های مهم در انسان شوند. هورمون‌ها از غدد مخصوصی در بدن ترشح می شوند هورمون های جنسی بطور عمده در غدد جنسی (تخمدان و بیضه) از کلسترول ساخته می شوند. این هورمون ها همچنین به مقدار کمی در بافت های دیگر مانند غدد فوق کلیوی ، جفت، کبد و غیره نیز تولید می شوند. عدم تعادل هورمون های جنسی بیماریهای مختلفی نظیر بلوغ زودرس، سندرم های زنانگی، ناباروری و عدم بروز صفات جنسی ثانویه را به دنبال دارد.

هورمون های جنسی

هورمون های زنانه

استروژن (Estrogen)

به دسته‌ای از هورمون‌ها شامل استریول، استرادیول و استرون اطلاق می‌شود که در بدن خانم‌ها تولید می‌شوند. استروژن‌ها به طور عمده در تخمدان‌ها، بیضه ها و آدرنال از آندروژن های آندروستن دیون و تستوسترون ساخته می‌شوند. استروژن در خانم ها در سیکل طبیعی تخمدان، در مرحله فولیکولی از تخمک آزاد می شود. این هورمون باعث رشد دستگاه تولیدمثلی زن و ایجاد صفات زنانه مثل بزرگ شدن سینه‌ها در جنس مونث و داشتن صدای ظریف زنانه می‌شود. میزان ترشح این هورمون در دوران کودکی بسیار بررسی حالت های مختلف سیکل کم است و در هنگام بلوغ ترشح آنها زیاد می‌شود و موجب بروز صفات جنسی در خانم ها می شود. استروژن‌ها همچنین موجب افزایش فعالیت استخوان‌سازی می شوند و توزیع چربی را در بدن به فرم زنانه (بیشتر در سینه‌ها، باسن و ران‌ها) درمی‌آورند. استروژن در جدار رحم باعث رشد و پرخونی آندومتر (دیواره داخلی رحم) می شود. همچنین در هیپوتالاموس میزان آزاد شدن هورمون محرک غدد جنسی را کاهش داده و موجب کاهش آزاد شدن FSH و LH از غده هیپوفیز می شود. بعد از یائسگی تقریبا هیچ استروژنی در بدن تولید نمی‌شود، بنابراین فعالیت استخوان‌سازی در بدن بسیار کاهش می‌یابد. این حالت اگر شدید باشد، منجر به بروز پوکی استخوان در سنین بعد از یائسگی در زنان می‌شود. سنجش استروژن در موارد ارزیابی سطح استروژن در بیماران دارای سیکل قاعدگی غیر طبیعی، خونریزی غیر طبیعی به مقدار زیاد،بررسی بلوغ جنسی، ناباروری، وجود ویژگی های زنانه (ژنیکوماستی)، پایش درمان های هورمونی جایگزین در دوران یائسگی، به عنوان تومورمارکر (تشخیص تومورهای تولید کننده استروژن) و بررسی عملکرد تخمدان استفاده می شود.

استرادیول (۱۷- بتا استرادیول)

استرادیول (E2) در تخمدان تولید می شود. زنان دارای مکانیسم پس نوردی برای این هورمون می باشند به طوری که کاهش سطح E2 موجب تحریک هیپوتالاموس و عوامل آزاد کننده گنادوتروپین ها می گردد که این امر باعث تحریک هیپوفیز و ترشح هورمون های FSH و LH می شود. این هورمون ها موجب تحریک تخمدان و تولید E2 می گردند. میزان این هورمون در مرحله تخمک گذاری سیکل ماهانه به حداکثر می رسد. درآقایان نیز مقدار کمی از این هورمون تولید می شود؛ حدود یک سوم استروژن در بیضه ها و بقیه آن از تبدیل تستوسترون و استرون در بافت های محیطی حاصل می گردد. میزان زیادی از استرادیول در سرم به شکل متصل به آلبومین و گلوبولین متصل شونده به هورمون­های جنسی (SHBG) می باشتند وتنها ۳-۲ درصد به شکل آزاد وجود دارد.

  • استرادیول فراوان‏ترین استروژن در زنان قبل از یائسگی است.
  • میزان استرادیول سرم در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است ، بنابراین در آزمایشات مکرر، نمونه‏گیری‏های باید در یک ساعت معین از شبانه‏روز انجام گردد.
  • کاهش سطح استرادیول در نارسایی تخمدان، سندرم ترنر، کم کاری تیروئید، سندرم اشتاین-لونتال، یائسگی، بی اشتهایی عصبی، سندرم تخمدان پلی کیستیک، کم کاری هیپوفیز و هیپوگنادیسم مشاهده می شود.
  • افزایش سطح استرادیول در تومورهای تخمدان، بیضه و آدرنال، بلوغ زودرس در خانم ها، ژنیکوماستی (سندرم زنانگی در آقایان)، و نکروز و سیروز کبدی دیده می شود.
  • قرص های ضد بارداریو کلومیفن سبب کاهش سطوح سرمی E2 می‏شوند.
  • آدرنورکورتیکوستروئیدها،آمپی‏سیلین، داروهای حاوی استروژن، فنوتیازین‏ها و تتراسایکلین‏ها ممکن است موجب افزایش میزان E2 شوند.

استرادیول (17- بتا استرادیول)مقادیر طبیعی:

مردان بالغ: ۵۰ -۱۰ پیکوگرم در میلی لیتر

زنان بالغ:

فاز فولیکولی: ۳۵۰-۲۵ پیکوگرم در میلی لیتر

میان سیکل: ۷۵۰-۱۵۰ پیکوگرم در میلی لیتر

فاز لوتئال:۴۵۰-۳۰ پیکوگرم در میلی لیتر

پس از یائسگی: ≤ ۲۰ پیکوگرم در میلی لیتر

استرون

استرون (E1) استروژنی ضعیف تر از استرادیول که توسط تخمدان ترشح می شود . همچنین قسمت اعظم استرون از تبدیل آندروستن دیون در بافت های محیطی و متابولیسم استرادیول بوجود می آید. پس از یائسگی، تخمدان­ها تحلیل رفته و ساخت استروژن تنها توسط غده آدرنال صورت می‏گیرد. در زنان بعد از یائسگی استرون بیشترین میزان استروژن را تشکیل می دهد.

استریول

استریول (E3) استروژن اصلی در زنان باردار است و با سلامت جفت و جنین در ارتباط می باشد. استریول در غده فوق کلیوی، کبد جنین و جفت تولید می شود. سنجش استریول شاخص مهمی برای سلامتی جنین می باشد به طوری که سطح بالای آن نشانگر عملکرد مطلوب جفت و جنین است. در صورتی که سطح استریول کاهش یابد نشان دهنده از بین رفتن واحد جفت – جنین می باشد که در چنین حالتی باید وضعیت بارداری بررسی گردد. بررسی های مکرر به طور معمول در هفته های ۲۸ تا ۳۰ بارداری آغاز می شود و سپس به طور هفتگی تکرار می گردد. در صورت نیاز برای ارزیابی بارداریی های پر خطر می توان تعداد این آزمایش ها را افزایش داد. در این آزمایشات نمونه ها به صورت روزانه انجام می گردد و نمونه نسبت به نمونه قبلی مقایسه می شود. میزان استریول سرم در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است ، بنابراین در آزمایشات مکرر، نمونه‏گیری‏های باید در یک ساعت معین از شبانه‏روز انجام گردد. کاهش میزان استریول نسبت به نمونه قبلی نشانگر تحلیل رفتن جنین می باشد.

  • این هورمون در آزمایشگاه با عنوان استریول آزاد ، ۱۶- هیدروکسی استرادیول، استریول غیرکونژوگه (UE3) مورد سنجش قرار می گیرد.
  • این آزمایش برای بررسی سلامت جفت و جنین و ارزیابی خطر زایمان زودرس مورد استفاده قرار می گیرد و یکی از آزمایشات مورد نیاز در غربالگری سه ماهه دوم بارداری (کواد مارکر) می باشد که برای غربالگری سندرم داون، ترایزومی ۱۸ و نقص لوله عصبی (Natural tube defects) استفاده می شود. این آزمایش در هفته ۱۵ و ۵ روز تا قبل از هفته ۲۰ بارداری انجام
    می گردد.
  • استریول غیر کونژوگه همچنین برای ارزیابی متابولیسم استروژن، مطالعات اپیدمیولوژیک ابتلا به سرطان پستان به همراه اندازه گیری استرون، استرادیول، و متابولیت های مختلف و به عنوان یک عنصر در تشخیص اختلالات متابولیسم استروئید پیش از تولد در جنین نظیر سندرم Smith-Lemli-Opitz، اکیتوزیس وابسته به X و سندرم ژن به هم پیوسته (اختلالات ناشی از کمبود سولفاتاز جفت)، نقص آروماتاز، نارسایی اولیه و ثانویه فوق کلیوی و اشکال گوناگون هیپرپلازی فوق کلیوی مادرزادی مورد استفاده قرار می گیرد.
  • زایمان زودرس، پره اکلامپسی،کم خونی ، بیماری شدید کبد و از بین رفتن جنین موجب کاهش سطح استریول می شود.
  • در حاملگی چند قلویی و مصرف اکسی‏توسین میزان آن افزایش می یابد.

مقادیر طبیعی:

زنان باردار:

۳ ماه دوم حاملگی: ۱۴۰-۳۸ نانوگرم در میلی لیتر

۳ ماه سوم حاملگی: ۴۶۰-۳۱ نانوگرم در میلی لیتر

پروژسترون (Progesterone)

پروژسترون (Progesterone)

پروژسترون هورمونی است که به مقدار اندک از غدد فوق کلیه و بیشتر از جسم زرد در تخمدان ترشح می شود. پروژسترون موجب رشد و بازسازی پوشش داخلی رحم شده و رحم را برای جایگزینی تخمک بارور شده آماده می کند. پس از تخمک گذاری سطح پروژسترون در پلاسما افزایش می یابد؛ جسم زرد مقدار زیادی پروژسترون تولید و ترشح می نماید. درصورتی که عمل لقاح صورت نگیرد جسم زرد تخریب می شود؛ بنابراین از بین رفتن جسم زرد که منبع اصلی تولید پروژسترون است، موجب افت سطح پروژسترون خون خواهد شد که این امر شروع خونریزی قاعدگی را به دنبال خواهد داشت. در صورت وقوع لقاح و جایگزینی تخمک بارور شده در رحم ، جسم زرد باقی مانده و در چند هفته اول بارداری به تولید پروژسترون ادامه می دهد. سپس جسم زرد توسط جفت جایگزین می شود. از این پس تا پایان دوره بارداری، جفت تولید و ترشح عمده هورمون پروژسترون را بر عهده خواهد داشت. میزان پروژسترون و غلظت های ادراری متابولیت های آن (نظیر پرگناندیول) در نیمه دوم دوره تخمک گذاری طبیعی افزایش می یابد. بنابراین میزان پروژسترون اطلاعات دقیقی را در مورد زمان وقوع تخمک گذاری فراهم می نماید.

کاربرد بالینی پروژسترون

  • کسب اطمینان از انجام تخمک گذاری در طی سیکل قاعدگی
  • بررسی علل ناباروری
  • بررسی علل خونریزی غیر طبیعی واژینال
  • ارزیابی سلامت جفت با سنجش مکرر پروژسترون در حاملگی های پر خطر
  • پایش میزان اثر درمانی پروژسترون (پروژسترون در اوایل بارداری به منظور حفظ بارداری تجویز می گردد)
  • بررسی بعضی از بیماران دارای اختلالات آدرنال
  • تشخیص حاملگی خارج رحمی و سقط جنین
  • افزایش میزان پروژسترون پس از تخمک گذاری، بارداری، کیستهای تخمدان، پرکاری قشر غده فوق کلیوی، هیپرپلازی ارثی آدرنال، تومورهای بیضه، کارسینومای تخمدان، حاملگی مول مشاهده می شود.
  • کاهش میزان پروژسترون درپره اکلامپسی، مسمومیت حاملگی، سقط، نارسایی جفتی، مرگ جنین، نئو پلاسم تخمدان، آمنوره و کاهش عملکرد تخمدان و بارداری خارج رحمی روی می دهد.
  • داروهای استروژن، پروژسترون و کلومیفن می توانند موجب تداخل در آزمایش شوند.
  • همولیز ناشی از محل نامناسب نمونه می تواند نتایج آزمایش را تحت تاثیرقرار دهد.
  • ۱۲ ساعت قبل از نمونه گیری نباید از مکمل های غذایی حاوی بیوتین استفاده نمود.

مقادیر طبیعی:

کودکان:

مردان: ۵۰-۱۰ نانوگرم در دسی لیتر

فاز لوتئال: ۲۵۰۰-۳۰۰ نانوگرم در دسی لیتر

۳ ماه اول حاملگی: ۴۴۰۰ – ۷۲۵ نانوگرم در دسی لیتر

۳ ماه دوم حاملگی: ۸۲۵۰ – ۱۹۵۰ نانوگرم در دسی لیتر

۳ ماه سوم حاملگی: ۲۲۹۰۰ – ۶۵۰۰ نانوگرم در دسی لیتر

تستوسترون (Testosterone)

تستوسترون یکی از هورمون‌های آندروژن مهم می باشد که موجب تحریک اسپرماتوژنز و بروز صفات ثانویه جنسی در مردان می شود . این هورمون در زنان به عنوان پیش ساز استروژن عمل می کند. تستوسترون در هر دو جنس دارای اثرات آندروژنیک (جنسیتی) و آنابولیک می باشد. در مردان تستوسترون بیشتر در سلول های لایدیک بیضه ها تولید می شود و مقدار کمی از آن در غده آدرنال ساخته می شود. در زنان قبل از سن یائسگی بیشتر تستوسترون در تخمدان ها و مقدار کمی از آن در غده آدرنال و بافت های محیطی ساخته می شود. اما بعد از سن یائسگی مقدار تولید آن در تخمدان کاهش می یابد. تولید تستوسترون در بیضه و تخمدان توسط مکانیسم فیدبک منفی هیپوفیز تنظیم می شود به طوری که افزایش سطح سرمی تستوسترون سبب کاهش سطوح سرمی LH می‏شود در حالیکه کاهش تستوسترون سرم منجر به افزایش LH سرم خواهد ‏شد. بیشتر میزان تستوسترون در خون به صورت متصل به گلبولین های متصل به هورمون های جنسی (SHBG) و مقدار کمی متصل به آلبومین می باشد و مقدار کمی به صورت آزاد وجود دارد. میزان تستسترون تام در طول روز متغیر است. بیشترین میزان آن در اول صبح و کمترین میزان آن در بعد از ظهر است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.