تأييد بطلان معامله به دلیل حجر
در اين مطلب به اين موضوع ميپردازيم كه حجر به چه معناست و محجور چه كسي است و مطابق قانون معاملات انها چه حكمي دارد و در چه صورت معاملات افراد محجور صحيح است.
و سن قانونی برای معامله به مواد قانوني در اين مورد اشاره ميكنيم پس تا پابان با ما همراه باشيد.
به كسي كه در شرايط حجر قرار گرفته است محجور ميگويند.بر اساس قانون مدني اكثر معاملات محجور باطل است.و در بعضي از موارد غيرنافذ است.معاملات غيرنافذ محجور با رد سرپرست او مثل ولي يا قيم باطل ميشود.
طبق ماده ١٢١٣ قانون مدني
مجنون دائمي مطلقا و مجنون ادراري در حالت جنون نميتواند هيچ تصرفي در اموال و حقوق مالي خود بنمايد ولو با اجازه ولي يا قيم خود لكن اعمال حقوقي كه مجنون ادواري در حال افاقه مينمايد نافذ است مشروط بر انكه افاقه او مسلم باشد.
ضغير غير مميز شخصي است كه قدرت درك و تشخيص امور مختلف را ندارد و سود و زيان را تشخيص نميدهد و تفاوت بين انها را متوجه نميشود.
مطابق با ماده ١٢١٢ قانون مدني
اعمال و اقوال صغير تا حدي كه مربوط به اموال و حقوق مالي او باشد باطل و بلااثر است مع ذلك صغير مميز ميتواند تملك بلاعوض كند مثل قبول هبه و صلح بلاعوض و حيازت مباحات.
مطابق با ماده ١٢١٤ قانون مدني
معاملات و تصرفات غير رشيد در اموال خود نافذ نيست مگر با اجازه ولي يا قيم او اعم از اينكه اين اجازه قبلا داده شده باشد يا بعد از انجام عمل مع ذلك تملكات بدون عوض از هر نوع كه باشد بدون اجازه هم نافذ است.
نكات مهم در دعواي تاييد بلطان معامله به دليل حجر
در ابتدا بايد حكم حجر فرد و ابتداي تاريخ حجر در دادگاه صالح صادر شده باشد تا بتوان دادخواست تاييد بطلان معامله به دليل حجر را تقديم دادگاه كرد
مطابق با ماده ١٢١٦ قانون مدني هرگاه ضغير يا مجنون يا غير رشيد باعث زيان به غير شوند ضامن است.
دعواي ابطال سند سن قانونی برای معامله رسمي به ادعاي حجر ادواري در زمان تنظيم سند پيش از حكم حجر ادواري و تقبان بطلان بيع مسموع نخواهد بود.
صرف اينكه فروشنده مدعي شود در زمان انجام معامله بيمار بود و به اين دليل مدعي حجر خود شود كافي نيست و نميتواند دعواي ابطال سند را مطرح نمايد زيرا اصل بر صحت قرارداد بوده و تا زماني كه حكم حجر فرد توسط دادگاه صادر نشود اصل بر استمرار و صحت قرارداد است.
بر اساس قانون امور حسبي تجديد نظر خواهي از حكم حجر صرفا از سوي قيم شخص مورد نظر و دادستان مسموع خواهد بود و اعلام كننده حجر حق تجديدنظر خواهي ندارد.
در خصوص معاملات مجنون ادواري قانونگذار وجود حجر را استصحاب نموده و بار اثبات دليل بر عهده شخصي است كه مدعي افاقه و در نتيجه صحت معامله است.
بهتر است براي اثبات حجر و يا عدم حجر خصوصا در مورد مجنون ادواري حتما با يك وكيل باتجريه مشورت كنيد كه ضمن صرفه جويي در وقت و زمان بتواند به بهترين نتيجه ممكن دست پيدا كنيد.
حجر به فتح «ح» به معنای ممنوع شدن شخص از تصرف و معامله نسبت به اموال خود است. مهم ترین اسباب حجر، عبارتند از: صغر(عدم بلوغ)، سفه (کسی که عقل معاش ندارد) و دیوانگی. ورشکستگی تاجر نیز یکی از اسباب حجر است که تاجر را از تصرف در اموال خود به ضرر طلبکاران، منع می کند.
شخصی را که در شرایط حجر قرار دارد، اصطلاحاً محجور می نامند.
بر اساس قانون، اغلب معاملات اشخاص محجور، باطل و در مواردی هم غیر نافذ است. معاملات غیر نافذ محجور با رد سرپرست وی (مثل ولی و قیم) باطل میشود. از جمله اشخاص محجوری که معاملات آنها باطل است، مجنون و صغیر غیر ممیز است. بنابراین اگر شخص مجنون یا صغیر غیر ممیزی، ملکی را معامله کند، آن معامله باطل خواهد بود و طرف دیگر معامله می تواند، تأیید و اعلام بطلان آن را از محکمه بخواهد. معاملات صغیر ممیز و اشخاص غیر رشید که هیچ ضرر و تعهدی برای آنها ایجاد نکند، صحیح است و معاملاتی که ممکن است، آنها را متعهد کند و یا ضرری برای آنها داشته باشد، غیر نافذ است و صحت آن منوط به تأیید ولی و یا قیم است.
معاملات تاجر ورشکسته در شرایطی صحیح و در مواردی باطل و در مواردی غیر نافذ و در برخی حالات، قابل فسخ است.
برخی معاملات قیم شخص محجور از نظر قانونی ممنوع است و ضمانت اجرای این گونه معاملات، عدم نفوذ آن و در صورت رد این معاملات از سوی دادستان، بطلان آن است.
به عنوان مثال: فروش اموال غیر منقول محجور توسط قیم، بدون اجازه ی دادستان، مانند معامله ی فضولی غیر نافذ است و اگر دادستان معامله را تنفیذ نکند، معامله باطل میشود.
در تمام مواردی که معاملات محجور، باطل محسوب می شود، دادگاه به تقاضای ذی نفع و یا شخص ذی سمت به این بطلان رسیدگی و بطلان معامله را تأیید می کند.
طرفین دعوی
هر شخصی که با محجور قراردادی منعقد کرده، مثلا شخصی به عنوان خریدار یا فروشنده، ملکی را معامله کرده است، می تواند خواهان دعوی باشد و به طرفیت ولی یا قیم محجور، طرح دعوی کند. به علاوه ولی، قیم و یا دادستان نیز می توانند به عنوان خواهان به طرفیت شخصی که با محجور معامله کرده است، خریدار یا فروشنده، طرح دعوی کنند. در مورد تاجر ورشکسته، مدیر تصفیه و یا هر یک از طلبکاران ورشکسته می تواند، طرح دعوا کند.
مرجع صالح برای رسیدگی
اگر مالی که معامله شده است، ملک باشد، دادگاه محل وقوع ملک، صلاحیت رسیدگی به موضوع را دارد. در مورد معاملات تاجر ورشکسته دادگاهی که حکم ورشکستگی را صادر کرده است، می تواند به دادخواست تأیید بطلان قرارداد، رسیدگی کند.
نحوه ی اجرای رأی
معاملات شخص محجور یا غير نافذ است که در صورت رد، باطل محسوب می شود و یا از ابتدا باطل است و در هر دو صورت دادگاه، معامله را ابطال نمی کند و انشای جدیدی در رای خود نمی آورد؛ بلکه تنها بطلان معامله را تأیید می کند و رأی نیاز به اجراییه ندارد.
برخی نکات کلیدی برای طرح دعوی
۱) در مواردی که محجور شناخته شدن فرد، نیاز به حکم دادگاه دارد، مانند حجر سفیه یا ورشکسته، اگر حکم حجر از طرف دادگاه صادر نشده باشد نمی توان شخصی را محجور دانست و در ابتدا بایست از دادگاه صالح، حکم حجرگرفته شود و دادگاه، ابتدای تاریخ حجر را معلوم کند تا بتوان دادخواست تایید بطلان معامله را مطرح کرد.
۲) فردی که ملک خود را تحت هر عنوان و عقدی به مجنون و صغیر غیر ممیز می سپارد، به زیان خود اقدام کرده است و حق ندارد از بابت تلف مال خود، خسارت بگیرد.
۳) اگر حکم حجر، صادر شده باشد، استناد به بطلان قرار داده می تواند سن قانونی برای معامله به عنوان دفاع در مقابل دادخواست اشخاص ثالث، مطرح شود و نیازی به طرح دادخواست مستقل نیست.
ولایت قانونی چه شرایطی دارد ؟
سمت ولایت تنها در مورد کودکان موضوعیت ندارد و ممکن است افراد دیگری نیز حتی بعد از کودکی مشمول ولایت پدر و جد پدری باشند.
ولی یا همان سرپرست قانونی در واقع پدر و جد پدری هستند. مهمترین وظیفه ولی قهری نمایندگی کسی است که ولایت او را برعهده دارد. به این ولایت از این جهت قهری یا اجباری یا قانونی گفته میشود که به حکم قانون آنها مکلف هستند امور کسی که بر او ولایت دارند را اداره کنند و نیازی به حکم دادگاه یا موافقت پدر یا جد پدری نیست. یعنی آنها نمیتوانند از بار این مسئولیت شانه خالی کنند.
از جهت مقدم بودن پدر یا جد پدری بر یکدیگر باید گفت که هیچکدام بر دیگری برتری ندارند و هر دو با هم موظف به اداره امور محجور هستند.
محجورین کسانی هستند که به علت کمی سن یا اختلال سن قانونی برای معامله در وضعیت روانی و عقلی خود نمیتوانند به راحتی و آزادانه در امور خود تصرف کنند و اعمال حقوقی که شخص با اراده خود انجام میدهد و قصد ایجاد تعهد را دارد، انجام بدهند؛ به همین دلیل قانون، حمایتهای ویژهای از این افراد میکند.
به طور کلی سه گروه از افراد محجور محسوب میشوند:
صغیر: در واقع به کودکانی گفته میشود که به بلوغ و رشد نرسیدهاند و هنوز قوه درک و تشخیص را ندارند و نمیتوانند خوب را از بد و سود را از زیان تشخیص بدهند، بنابراین حق انجام اعمال حقوقی مانند خرید و فروش و اجاره و… را ندارند.
مجنون: مجنون یا همان دیوانه کسی است که قوای عقلانیش مختل شده است. جنون دارای درجات مختلفی است، اما بین این درجات مختلف تفاوتی نیست و جنون به هر درجهای که باشد، فرد محجور محسوب میشود؛ بنابراین مجنون به ولی یا قیم نیاز دارد تا بهعنوان نماینده قانونی او، اعمال حقوقی لازم را از سوی او انجام بدهد.
در صورتی که فرزند سن قانونی برای معامله خانوادهای از دوران بچگی مجنون بوده و بعد از بلوغ نیز جنون او ادامه داشته باشد، ولایت پدر و جد پدری بر او، همچنان باقی میماند؛ ولی اگر کودکی وقتی به بلوغ رسیده، مجنون نبوده و از تحت ولایت ولی خارج شده باشد، اما بعد از آن، مجنون شده باشد، دیگر پدر و جد پدری بر او ولایت ندارند بلکه در این صورت از طرف دادگاه «قیم» برای او تعیین میشود که ممکن است پدر یا پدربزرگ او به عنوان قیم تعیین شوند.
سفیه: منظور از سفیه یا غیررشید شخصی است که علیرغم اینکه به بلوغ و رشد جسمانی رسیده است، توانایی اداره اموالش را ندارد و تصرفات او در اموالش عاقلانه نیست. یعنی سفیه اموال خود را در راههای غیرعقلانی مصرف میکند.
وقتی فردی به سن بلوغ برسد بر طبق قانون در «امور غیرمالی» رشید محسوب میشود یعنی در این امور دیگر تحت ولایت کسی نیست و خود به تنهایی میتواند این امور را اداره کند؛ اما در امور مالی رشد صغیری که بالغ نشده است، باید ثابت شود.
ممکن است این سوال پیش بیاید که چه تفاوتی میان ولی و قیم وجود دارد؟ همانطور که گفته شد، ولی تنها شامل پدر و جد پدری میشود که اختیارات آنها در قانون گسترده است و حتی شامل برخی امور غیرمالی میشود.
فرضا ازدواج دختر باکره باید با اجازه ولی قهری او صورت بگیرد؛ بنابراین هر یک از پدر و جد پدری میتواند به تنهایی قراردادهایی برای محجور منعقد کند؛ مثلاً مال او را بفروشد یا اجاره دهد یا مالی برای او خریداری کند و طرف معامله حق اعتراض و برهم زدن معامله را نخواهد داشت.
قیم نیز مانند پدر و جد پدری مسئول اداره امور محجورین است. با این تفاوت که مسئولیت قیم در جایی است که پدر طفل صغیر یا مجنونی فوت کرده یا صلاحیت ولایت را ندارد و جد پدری هم وجود ندارد و شخصی به عنوان وصی نیز از سوی آن دو برای اداره امور تعیین نشده باشد؛ بنابراین قیم از سوی دادگاه خانواده محل زندگی شخص محجور انتخاب میشود.
اختیارات قیم محدودتر از پدر و جد پدری است. از این رو برخی از معاملاتی که قیم انجام میدهد نیاز به اجازه از دادستان دارد، مانند فروش و رهن اموالی که قابل نقل و انتقال نیستند مانند زمین و ساختمان و…، انجام معاملهای که در آن محجور به قیم بدهکار میشود و گرفتن وام بدون ضرورت و احتیاج.
موارد سقوط ولایت
درست است که پدر و جد پدری همواره مصلحت کسانی که تحت سرپرستی آنها هستند را رعایت میکنند، اما این قاعده همیشه درست نیست و گاهی ولی رفتارهایی برخلاف مصلحت محجور از خود نشان میدهد.
در این موارد نمیتوان اختیار اموال و سایر امور کودک را به چنین پدری سپرد بنابراین راهکاری پیشبینی شده است سن قانونی برای معامله که هرگاه، ولی قهری محجور شده یا به علتی ممنوع از تصرف شود، حق ولایت او ساقط شده و پس از رفع حجر یا رفع اشکال و مانع دوباره حق ولایت بازگردانده میشود.
در صورتی که ولی قهری به علت خیانت یا نداشتن لیاقت لازم در اداره امور یا در اثر بیماری و ناتوانی یا حیف و میل کردن اموال، نتواند اموال محجور را اداره کرده و برخلاف وظایف خود عمل کند، مستند به ماده 1184 قانون مدنی به وسیله دادگاه عزل و از تصرف در اموال طفل منع میشود و برای اداره امور مالی فرد شایستهای به عنوان قیم تعیین میشود و اگر ولی قهری به واسطه سن بالا یا بیماری و امثال آن، قادر به اداره امور کسی که بر او ولایت دارد، نباشد و شخصی را برای این امر تعیین نکند، توسط دادگاه خانواده ضم امین میشود (ضمیمه کردن امین). یعنی دادگاه یک نفر امین را انتخاب میکند تا همراه ولی باشد و به این ترتیب اختیارات و آزادی ولی محدودتر میشود.
در این صورت ولی نمیتواند به تنهایی و بدون موافقت امین معاملاتی برای محجور انجام دهد بلکه باید مشترکاً با ولی قهری و با موافقت یکدیگر اموال او را اداره کنند.
هرگاه، ولی قهری غایب یا در حبس باشد و به هر علتی نتواند به امور صغیر، مجنون و سفیه رسیدگی کند و کسی را هم از طرف خود معین نکرده باشد، دادگاه یک نفر امین را به صورت موقت برای اداره امور در نظر میگیرد و اگر ولی، وکیلی سن قانونی برای معامله از طرف خود تعیین کرده باشد، وکیل کارها و امور صغیر را انجام میدهد.
پایان ولایت ولی
طبق ماده 1193 قانون مدنی همین که طفل (صغیر) کبیر شد و به سن بلوغ رسید و رشید شد، از تحت ولایت خارج میشود. اگر بعداً سفیه یا مجنون شود قیمی برای او تعیین میشود.
حداقل سن برای دریافت کد بورسی چند سال است؟
اگر تا به حال درباره حداقل سن برای دریافت کد بورسی نمیدانستید بهتر است بدانید که با هر میزان سن و تحصیلات میتوانید اقدام به دریافت کد بورسی و سرمایه گذاری در بورس نمایید.
دریافت کد بورسی افراد زیر ۱۸ سال
حداقل سن برای دریافت کد بورسی وجود ندارد و برای ثبت نام افراد زیر ۱۸ سال تنها با حضور و رضایت ولی و سن قانونی برای معامله یا قیم امکان پذیر میباشد. پیش از این برای افراد زیر ۱۸ سال کد بورسی صادر می شد اما برای دسترسی به سامانه معاملاتی “آنلاین” می بایست مدرک تحصیلی حداقل دیپلم میداشتند، لذا افراد زیر ۱۸ سال تنها امکان معامله از طریق سامانه های معاملاتی “آفلاین” را داشتند، اما در حال حاضر امکان دسترسی به سامانه معاملاتی آنلاین نیز برای افراد زیر ۱۸ سال فراهم شده است.
پیشنهاد خانه سرمایه ثبت نام در کارگزاری فارابی است و از لینک زیر می توانید ثبت نام کنید!
افرادی که در سنین زیر ۱۸ سال خواهان دریافت کد بورسی و سپس امکان دسترسی به سامانه معاملاتی آنلاین هستند، باید مراحل زیر را طی کنند:
دریافت کد بورسی برای این دسته از افراد تنها با حضور ولی یا قیم آن ها امکان پذیر است، لذا در گام اول بایستی در سامانه سجام ثبت نام کرده (به نام خود فرد)، در گام بعدی جهت احراز هویت به یکی از دفاتر پیشخوان مراجعه کرده که در این مرحله حضور ولی یا قیم (پدر فرد) و نیز مدارک شناسایی وی شامل کارت ملی و شناسنامه نیز ضروری است.
بعد از اینکه احراز هویت انجام شد باید کارگزاری مورد نظر را انتخاب کرد. بعد از اینکه کارگزاری سن قانونی برای معامله مورد نظر را انتخاب کردید، باید یک ثبت نام اولیه در سایت آن داشته باشید. در این ثبت نام اولیه مراحل را طی میکنید و اطلاعات شناسایی خود را ارسال میکنید تا به مرحله احراز هویت توسط کارگزاری برسید.
مرحله احراز هویت توسط کارگزاری هم مانند احراز هویت سجام است، یعنی سرپرست و متقاضی هر دو باید مدارک شناسایی لازم (کارت ملی و شناسنامه) را به یکی از شعب کارگزاری مورد نظر ببرند تا احراز هویت انجام شود که پس از آن رمز و کلمه عبور برای ورود به پنل خرید و فروش برای متقاضی ارسال میشود.
جهت دسترسی به سامانه معاملاتی آنلاین، بایستی تعهدنامه ای در این راستا از جانب پدر فرد (ولی یا قیم فرد) امضا شود. لذا مدارک لازم برای مراجعه سرپرست به کارگزاری به شرح زیر است:
- اصل شناسنامه فرد و سرپرست به همراه کپی صفحه اول و صفحه توضیحات
- اصل کارت ملی فرد و سرپرست به همراه کپی از پشت و روی آن
- کد رهگیری که در مرحله آخر ثبت نام سجام برایتان ارسال شده بود
تفاوت کد بورسی آنلاین و کد بورسی آفلاین چیست؟
تفاوت این دو کد بورسی در سامانه معاملاتی میباشد که افراد از آن استفاده مینمایند. افرادی که موفق به دریافت کد بورسی آنلاین شدند از سامانه معاملاتی آنلاین معاملات خودشان را انجام میدهند، ولی اشخاصی که کد بورسی آفلاین دارند، از سامانه معاملاتی آفلاین استفاده مینمایند.
افرادی که از سامانه معاملاتی آنلاین استفاده مینمایند، میتوانند سفارش خرید یا فروش سهام سن قانونی برای معامله را خودشان در سیستم به صورت آنلاین و لحظهای ثبت نمایند و زمانی که قیمت سفارش شما به قیمتی که دیگران در سفارششان برای سهم گذاشتند برسد، معامله انجام خواهد شد.
اما افرادی که از سامانه معاملاتی آفلاین استفاده میکنند سفارش خرید یا فروش را داخل سیستم خودشان ثبت مینمایند و معاملهگر از کارگزاری سفارش آنها را حداکثر با ۱۵ دقیقه تأخیر به سیستم معاملات بورس ارسال مینماید و اگر قیمت سفارش به قیمت بازار سهم برسد، معامله انجام خواهد شد.
سن قانونی برای معامله
در این وب سایت تلاش گردیده است اطلاعات حقوقی مفید و کاربردی، با هدف ارتقاء دانش حقوقی کشور، به طور رایگان در اختیار شما کاربران عزیز قرار گیرد.
منوی اصلی
منوی فوتر
- شناسه : 10900
- ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۷
- 1078 بازدید
امکان تنفیذ معامله غیررشید توسط خود وی پس از رسیدن به سن ۱۸ سالگی
سئوال: چنانچه در زمان وقوع عقد بیع خریدار کمتر از ۱۸ سال سن داشته باشد و قیم وی نیز در خصوص عقد بیع مذکور اظهار بی اطلاعی نموده و وفق ماده ۱۲۱۴ قانون مدنی در جهت تنفیذ معامله اقدام نکرده باشد. با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۳۰ مورخ ۱۳۶۴ هیأت عمومی دیوان عالی […]
سئوال:
چنانچه در زمان وقوع عقد بیع خریدار کمتر از ۱۸ سال سن داشته باشد و قیم وی نیز در خصوص عقد بیع مذکور اظهار بی اطلاعی نموده و وفق ماده ۱۲۱۴ قانون مدنی در جهت تنفیذ معامله اقدام نکرده باشد. با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۳۰ مورخ ۱۳۶۴ هیأت عمومی دیوان عالی کشور و مقررات ماده واحده قانون راجع به رشد متعاملین:
۱٫ آیا پس از رسیدن خریدار به سن ۱۸ سالگی قیم میتواند نسبت به تنفیذ معامله مذکور اقدام نماید؟
۲٫ در صورتی که پاسخ سئوال شماره یک مثبت باشد، آیا گذشت زمان نسبتاً طولانی (مثلاً ۲۰ سال) از زمان وقوع عقد تأثیری در تنفیذ دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا عدم توالی زمان وقوع عقد و تنفیذ قیم تأثیری در موضوع دارد یا خیر؟
۳٫ چنانچه فروشنده نیز پس از فروش و قبل از تنفیذ معامله توسط قیم، ملک مورد معامله را به اجاره دیگری واگذار نماید؛ تصرفاتی که مغایر با فروش ملک باشد چه تأثیری بر عقد بیع نافذ قبلی دارد؟
پاسخ:
۱و۲٫ با رسیدن سن مولی علیه به ۱۸ سال تمام قیمومت مرتفع شده و قیم اختیاری در تنفیذ و یا عدم تنفیذ معامله ای که مولی علیه در زمان صغر انجام داده ندارد.
۳٫ در فرض که فروشنده ملک که با عقد بیع غیرنافذ انجام شده قبل از تنفیذ عقد، ملک را به اجاره شخص ثالث بدهد تصرف مذکور تأثیری در عقد ندارد.
سن قانونی برای معامله
در مسائل حقوقی منظور از اهلیت این است که شاکی به سن رشد رسیده باشد. خیلی از کارشناسان حقوقی سن رشد را همان سن 18 سال تمام می دانند. البته در دعاوی غیرمالی منظور از اهلیت شاکی این است که به سن بلوغ رسیده باشد. سن بلوغ نیز از نظر کارشناسان و متخصصین این حوزه، همان سن 15 سالگی برای پسران و 9 سالگی برای دختران است. البته برخی ها نیز سن 18 سالگی را مبنای سن بلوغ قرار می دهند. اگر شاکی اهلیت نداشته باشد، روند دادگاه به این گونه خواهد بود که با او به عنوان یک فرد غیررشید رفتار خواهد شد.
مشخصات افراد فاقد اهلیت
امکان طرح شکایت از سوی افراد زیر ۱۸سال وجود دارد. مرجع رسیدگی به تشخیص اهلیت خوانده و خواهان، شخص قاضی پرونده است. اگر به هر دلیلی قاضی به این نتیجه برسد که یکی از طرفین دعوا دارای اهلیت نیست، می تواند یک فرد را به عنوان قائم مقام او به دادگاه دعوت کند. آن فرد می تواند می تواند ولی، پدربزرگ و یا حتی خود دادستان باشد.
قاضی بر اساس سه شرط بلوغ، عقل و رشد به اهلیت خواهان یا خوانده رای خواهد داد. یعنی با این شروط طرح شکایت از سوی افراد زیر ۱۸سال را بررسی می کند. منظور از بلوغ در اغلب کتب حقوقی، بلوغ شرعی است. به همین دلیل اگر به هر دلیلی برای شاکی یا متشاکی هر کدام از این سه شرط وجود نداشته باشد، آن فرد فاقد اهلیت است. مثلاً برای افراد صغیر غیررشید یا مجنون غیررشید، مطابق با مواد ۱۲۱۷ و ۱۲۱۸ قانون مدنی و همچنین بر طبق نظر و دیدگاه قاضی، باید یک نماینده قانونی انتخاب شود.
افراد زیر ۱۸ سال چگونه شکایت کنند؟
افراد زیر 18 سال به سادگی می توانند با استفاد از یک نماینده قانونی (ولی، قیم، وکیل، دادستان و . ) شکایت کنند. طرح شکایت از سوی افراد زیر ۱۸سال به طرق مختلف امکان پذیر است و قانونگذار به این افراد هم توجه ویژه داشته است.
به طور کلی میتوان گفت افراد زیر 18 سال با توجه به سن و نوع دعوا ( مالی و غیرمالی بودن آن ) می توانند شکایت کنند. نکته بسیار مهم این است که نداشتن اهلیت، به معنای عدم توانایی فرد در شکایت کردن نیست. بلکه هر فردی می تواند با کمک بزرگتر خود ( یعنی ولی یا قیم ) نیز تشکیل پرونده بدهد.
وکیل کاربلد کیفری کیست؟
وکیل کاربلد کیفری فردی است که با تجربه و تخصص کافی در امور مختلف کیفری می تواند پرونده های این حوزه را به خوبی بررسی و تحلیل و از حق موکل خود دفاع کند. مخصوصا اگر موکل او کمتر از 18سال باشد.
نحوه احقاق حقوق افراد زیر ۱۸ سال در قانون ایران
خوشبختانه قانونگذار در موارد مختلفی از قانون مدنی از کودکان و نوجوانان حمایت کرده و امکان طرح شکایت از سوی افراد زیر ۱۸سال را فراهم آورده است. از این رو افراد زیر 18 سال (حتی آنهایی که اهلیت ندارند و ولی یا قیمی هم برای آنها وجود ندارد) از طریق وکلا و دادستان و خود شخص قاضی، حمایت خواهند شد.
با توجه به متن ماده ۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی یا آراء وحدت رویه، اهلیت قانونی برای هرگونه اقامه دعوا در دادگاه ها ۱۸ سال است. در غیر این صورت به احتمال زیاد هرگونه دعاوی ( مخصوصاً دعاوی مالی ) محکوم به رد شدن است.
اگر کسی زیر ۱۸ سال سن داشته باشد و به هر دلیلی اقامه دعوا کند، آیا درخواست او رد می شود؟
خیر، مثلا درخواست مهریه برای دختران زیر ۱۸ سال، یا مباحث مربوط به ارث و میراث و . مسائلی هستند که حتی افراد زیر 18 سال نیز می توانند برای آنها اقامه دعوا کنند. منتها دو نکته مهم است. یکی اینکه طرح شکایت از سوی افراد زیر ۱۸سال بهتر است با حمایت بزرگتر این افراد (قیم، ولی، خانواده و ..) باشد. اعضای خانواده مخصوصا پدر و مادر در زمینه های مختلف می توانند به جای فرد شاکی درخواست اقامه دعوا داشته باشند. از طرفی کمک گرفتن از یک وکیل مجرب نیز ضروری است. چرا که یک وکیل می تواند به عنوان نماینده قانونی یک فرد زیر ۱۸ سال (البته با نظر قاضی) باشد. برای مشاوره حقوقی انلاین و رایگان و مشاوره حقوقی تلفنی به سایت ما مراجعه کنید.
سوالات متداول
از آنجا که مسئله شما به احتمال زیاد مالی نیست و طبق گفته خودتان 17 سال سن دارید، به بلوغ شرعی رسیده اید و احتمالاً اهلیت شما در دادگاه تایید خواهد شد.
سن بلوغ شرعی برای دختران سن ۹ سال است. به همین دلیل شما می توانید شکایت کنید و به احتمال زیاد هم اهلیت دارید. اما کلا در چنین مسائلی توصیه می کنیم حتما از خانواده به خصوص مادر به عنوان حامی خود استفاده کنید.
طرح شکایت از سوی افراد زیر ۱۸سال مخصوصا در حوزه کار اجباری امکان پذیر است. اول آنکه توصیه میکنیم حتماً با پدرتان شکایت را تنظیم کنید. ثانیا این موضوع در حوزه روابط بین کارگر و کارفرما است. از این رو یک مسئله بسیار مهم است. همین که کارفرمای شما، از یک فرد زیر 18 سال استفاده کرده است، اشکال دارد. توصیه می کنیم حتما برای مشاوره حقوقی تلفنی از وکلای با تجربه موسسه حقوقی وکلای تلفنی بهره مند شوید. اما به هر حال خود شما هم می توانید شکایت کنید. منتها شکایت از جانب پدرتان بهتر است.
ضمن اظهار همدردی عمیق به خاطر اتفاق بدی که برای شما رخ داده، اولا توصیه می کنیم با حمایت خود سازمان بهزیستی و استفاده از یک وکیل مجرب، شکایت کنید. ثانیا یک وکیل یا دادستان و یا حتی نمایند سازمان بهزیستی می تواند نماینده شما باشد. از این رو نگران اهلیت نباشید. حوزه بزهکاری کودکان و قوانین کیفری مربوط به آن نیز بسیار پیچیده و گسترده است. باید پروند شما بررسی شود.
امکان طرح شکایت از سوی افراد زیر ۱۸سال برای ارث و میراث وجود دارد. از یک وکیل مجرب مشاوره بگیرید.
دیدگاه شما