قوانین تجارت استراتژی



معایب این روش شامل:
هزینه های اولیه برای راه اندازی تجارت و همچنین هزینه های حقوقی برای انجام کسب و کار فرانچایز بالاست. برای مثال در مک دونالد، مبلغ تخمینی برای شروع حق امتیاز بین 1 میلیون دلار تا 2. 2 میلیون دلار است.فرانچایزگیرنده، طبق تعریف، هزینه های تعیین شده را به شرکت فرانچایزدهنده در قالب یک درصد از فروش یا درآمد محصولات پرداخت می کند. این درصد پرداختی می تواند از 4 تا 8 درصد متغیر باشد. معایب دیگر این روش تجاری عبارتند از: عدم کنترل محدوده کاری یا خلاقیت در کسب و کار خود، و همچنین کمبود قابل توجهی از گزینه های تامین مالی توسط Franchise فاکتورهای دیگری است که بر همه ی شرکت ها تاثیر می گذارند.

تاریخچه تجارت الکترونیک

کاربر گرامی ،‌توجه داشته باشید ، مقالات موجود در وبسایت ، از بستر اینترنت و جستجو در سایت های اینترنتی ( بصورت خودکار) جمع آوری شده اند، لذا لطفا جهت یافتن منابع اصلی انتشار دهنده از موتورهای جستجو کمک بگیرید.


تاریخچه تجارت الکترونیک

با توجه به رشد روزافزون علم و آموزشهای کوتاه مدت، موسسه آموزش عالی آزاد فن پردازان با هدف بالا بردن سطح علمی و کمک به تحقق این امر مقاله تاریخچه تجارت الکترونیک را تهیه و در دسترس علاقمندان قرار داده است.

تجارت الکترونیک عبارت است از تعامل سیستم های ارتباطی، سیستمهای مدیریت داده ها و امنیت که بهواسطه آنها امکان مبادله اطلاعات تجاری در رابطه با فروش محصولات و یا خدمات میسر می شود. البته در این تعاملات،، حمایت و حفظ اسرار مصرفکنندگان و همچنین محافظت از دادهها و اطلاعات شخصى در تجارت الکترونیک، ایجاد قوانین روشن تجارى بهمنظور ایجاد یک بازار الکترونیک معتبر و در نهایت تدوین قوانین بسیار با اهمیت است.

تاریخچه تجارت الکترونیک

ارتباط بین تجارت و تکنولوژی دیر زمانی است که وجود داشته و ادامه دارد. در واقع , یک پیشرفت تکنیکی باعثث رونق تجارت شد و آن هم ساخت کشتی بود. در حدود 2000 سال قبل از میلاد , فینیقیان تکنیک ساخت کشتی را بکار بردند تا از دریا بگذرند و به سرزمین های دور دست یابند. با این پیشرفت , برای اولین بار مرزهای جغرافیایی قوانین تجارت استراتژی برای تجارت باز شد و تجارت با سرزمین های دیگر آغاز گردید.
تجارت الکترونیک در ابتدای پیدایش خود چیزی بیش از یک اطلاع رسا نی ساده تجاری نبود و هر کس می توانستت محصولات خود را با استفاده از صفحات وب بر روی اینترنت تبلیغ نماید. آمار منتشره از 500 شرکت نشان می دهد که حدود 34 درصد از آنها در سال 1995 و حدود 80 درصد در سال 1996 از این روش برای تبلیغ محصولات خود استفاده کرده اند و جالب این که تا پایان سال 2001 بیش از 220 بیلیون دلار معاملات مالی توسط صدها سایت تجاری بر روی اینترنت انجام پذیرفته است. اما استفاده از فناوریهای الکترونیکی در انجام امور بازرگانی نیز پیشینه ای نسبتا طولانی دارد.

در حقیقت نیاز به تجارت الکترونیکی از تقاضاهای بخش های خصوصی و عمومی برای استفاده از تکنولوژی اطلاعات به منظور کسب رضایت مشتری , و هماهنگی موثر درون سازمانی نشات گرفته است. می توان گفت این نوع تجارت , از سال 1965 آغاز شد که مصرف کنندگان توانستند پول خود را از طریق ماشین های خود پردازدریافت کرده و خریدهای خود را با کارت های اعتباری انجام دهند. پیش از توسعه تکنولوژی های مبتنی براینترنت در سالهای آغازین دهه 90 ,شرکت های بزرگ دست به ایجاد شبکه های کامپیوتری با ارتباطات مشخص , محدود و استاندارد شده برای مبادله اطلاعات (از جمله اطلاعات تجاری) میان یکدیگر زدند.

این روش مبادله الکترونیکی داده ها نامیده شد. در آن سالها لفظ تجارت الکتروکنیکی , مترادف با مبادله الکتروکنیکی داده ها بود. مهم ترین این شبکه ها در دهه 1960 جهت انجام همکاری های تحقیقاتی میان واحد های نظامی گوناگون در وزارت دفاع آمریکا شکل گرفت. این شبکه که آرپانت نام داشت (Advanced Research Projects Agency net) مبنای اولیه اینترنت امروزی به شمار می رود.

در واقع مبادله الکترونیک داده ها را می توان پدر تجارت الکترونیکی امروز به حساب آورد. با گذشت زمان و پدید آمدن ابزارهای ذخیره و بازاریابی و پردازش داده ها و دسترسی عامه مردم و سازمان ها و همچنین پیشرفت فناوری های مخابراتی و شبکه های رایانه ای گسترده , فرصتی پدید آمد که بازیگران صحنه تجارت آن را بسیار سودمند یافتند. مهمترین هدف در تجارت چه از روش های بسیار پیشرفته الکترونیکی استفاده کند و چه از روش های سنتی , همانا دسترسی به پول و سود بیشتر است.

طبیعتا در این میان نقش بانکها و موسسات اقتصادی در نقل و انتقال پول بسیار حیاتی است. هنگامی که در سال 1994 , اینترنت قابلیت های تجاری خود را علاوه بر جنبه های علمی و تحقیقاتی به نمایش گذاشت , موسسات تجاری و بانکها در کشورهای پیشرفته اولین نهاد هایی بودند که تلاش جدی خود را برای استفاده هر چه بیشتر از این جریان به کار انداختند. محصول تلاش آنها نیز همان بانکداری الکترونیکی امروزی است.

سپس به سرعت مشخص شد که اینترنت بستر بسیار مناسبی برای انواع فعالیت های بانکداری و اقتصادی به شمار می رود. در بررسی تاریخچه تجارت الکترونیک در می یابیم که بورس های اوراق بهادر نیز موسسات دیگری بودند که به سرعت فعالیت خود را با روند پیشرفت اینترنت هماهنگ کردند و موفق شدند که در عرض مدت کوتاهی , با توجه به برتری های اینترنت در مقایسه با روش های قدیمی , به دلیل سرعت و دقت بالا , به موفقیت های بی نظیری دست یابند. ایجاد و توسعه اینترنت و وب , باعث خلق فرصت های زیادی برای توسعه و پیشرفت زیر ساخت ها و کاربردهای تجارت الکترونیک و بازاریابی اینترنتی گردید.

تاریخچه-تجارت-الکترونیک


طی بیست سال گذشته یکی از روند های عمده در گسترش تجارت الکترونیک , کاهش چشمگیر قیمت سخت افزارهای رایانه ای و مهمتر از آن ایجاد استانداردهای جهانی برای توسعه سخت افزار ها بوده است. چنین فرآیندیی را استاندارد سازی یکپارچه سیستم های باز می نامند. در قوانین تجارت استراتژی مورد نرم افزارها نیز چنین روندی وجود داشته است اما استانداردهای نرم افزاری هنوز به اندازه استانداردهای سخت افزاری یکپارچه و سازگار نیستند. روند بعدی پس از یکپارچه سازی و استاندارد کردن , پدید آمدن امکانات شبکه ای و توانایی ارتباط میان سیستم های گوناگون رایانه ای بوده است.

اهمیت تجارت الکترونیک

تجارت الکترونیک هنوز برای بسیاری از مردم مفهوم جدیدی است، اما در عصر اطلاعات، هدایت فعالیت های کسبب و کار از طریق اینترنت، به ویژه برای شرکت های کوچک و متوسط که می خواهند با شرکت های بزرگتر رقابت کنند، بخش جدا نشدنی از پیکر فعالیت های تجاری سازمان است.
براساس اظهار نظر سازمان تکنولوژی اطلاعات آمریکا، انقلاب تجارت الکترونیکی به شرکتهای کوچک امید بخشید تاا بتوانند در کنار شرکت های عظیم به تجارت بپردازند. شرکت های کوچک باید عضو سیستم تجارت الکترونیک شوند، در غیر اینصورت توانایی خودشان را برای باقی ماندن در صحنه رقابت کسب و کار از دست خواهند داد.
مبادله الکترونیک اطلاعات یکی از قدیمی ترین و بنیادی ترین ابزارهای یکپارچه سازی فعالیت های تجاری است.. جالب اینکه به علت ماهیت سازگار استانداردسازی های صورت گرفته، این ابزار هنوز هم یکی از مفیدترین و پیشرفته ترین کاربردهای تجارت الکترونیکی امروزی محسوب می شود.
مبادله الکترونیک اطلاعات EDI، تبادل اطلاعات تجاری در یک الگوی استاندارد شده میان رایانه هاست. در تبادلل الکترونیکی اطلاعات، اطلاعات بر اساس یک الگوی مشخص که توسط طرفین مبادله کننده تعیین شده است، سازماندهی می شود، به طوری که اجازه می دهند رایانه ها بدون دخالت، مبادله را صورت دهند و نیازمند هیچ گونه دخالت عامل انسانی یا ورود مجدد اطلاعات نیستند. سه دلیل عمده زیر برای به کارگیری مبادله الکترونیک اطلاعات وجود دارد:

1- کاهش مبادلات کاغذی
2- کاهش ورود مجدد اطلاعات
3- سرعت و سادگی

استانداردهای مبادله اطلاعات در اسناد الکترونیکی بسیار زیاد هستند حتی صنایع گوناگون در کشورهای مختلف نیز استانداردهای خاص خود را دارند.

واژه وب سایت آنچنان عرف شده است که بسیاری از مردم اعتقاد دارند” اگر وب سایتی برای خودتان بسازید، موفقیت از آن شما خواهد بود “. در روزهای اول که اینترنت به کار گرفته شد ممکن بود این امر به حقیقت بپیوندد ولی در حال حاضر که میلیون ها معامله تجاری از طریق وب سایت صورت می پذیرد این امر دیگر میسر نیست. در ابتدا فرد باید هدف معقول و قابل حصولی را انتخاب کرده و بعد برای تحقق آن برنامه ریزی کند. کسب وکار از طریق اینترنت ارزانتر از باز کردن فروشگاه خرده فروشی است و قابلیت دسترسی به مشتریان بیشتر است و همچنین هزینه دسترسی به مشتریان قطعا” کمتر از روشهای معمول تبلیغات است.

پس از اینکه برنامه خود را تدوین کردید چه چیزی را می بایست مدنظر قرار دهید؟ آنچه در زیر خواهد آمد سوالاتی است که برای برنامه ریزی کسب و کار خود باید مد نظر داشته باشید:

  • مشتریان ما چه کسانی هستند و ترجیحات آنها چیست ؟
  • استراتژی شرکت برای معرفی کالا و خدمات به مشتریان چیست ؟
  • شرکت، محصولات، بازاریابی و سایت شما چه مشخصه منحصر به فردی دارد ؟
  • چگونه این عوامل باعث افزایش فروش می شوند ؟
  • برای فروش محصولات خود از چه استراتژی خاصی استفاده می کنید ؟
  • چه هزینه هایی مرتبط بر فروش محصولات شما است ؟
  • صورت گردش وجوه نقد شرکت برای دو سال اول به چه صورت خواهد بود ؟
  • چه نوع برنامه ریزی باعث جذب مشتریان بالقوه خواهد شد ؟
  • به ازای هر سفارش، چه تعداد مشتری از سایت شما دیدن خواهند کرد ؟
  • چه میزان سرمایه گزاری برای تحقق موارد فوق مورد نیاز است ؟

رسالت تجارت الکترونیک

رسالت سازمان که از آن به عنوان مأموریت یاد می شود بیان می کند که سازمان چه چیزی را برای جامعه تولیدد میکند. رسالت سازمانی اهداف بنیادی منحصر به فرد سازمان را تعیین و سازمان را از سایر سازمانها متمایز و جهتگیری سازمان را مشخص می کند. رسالت سازمان هدف سازمان و یا دلیل وجودی آن را بیان می کند. رسالت سازمان ضمن اینکه چشم انداز سازمان را عینی و ملموس می کند اعتقادات و جهت گیری هایی را که مدیران دوراندیش سازمان درنظر دارند مشخص می کند.

1 – تعهد سازمانی به ذینفعان در بازار الکترونیک
سازمان باید انتظارات ذینفعان متعدد از قبیل کارکنان، مدیریت و سرمایه گذاران را از تجارت الکترونیک مشخصص کرده و خود را ملزم به تحقق آن بدانند. برای مثال سازمان باید امنیت شغلی کارکنان، بهبود ارزیابی عملکرد و تامین نرخ بازده موردانتظار را به عنوان انتظارات ذینفعان در بازار الکترونیک لحاظ کند.

2- حوزه کسب وکار
سازمان در رسالت تجارت الکترونیک خود باید محدوده و قلمرو فعالیت خود را در بازار الکترونیک مشخص کند. آیاا سازمان قصد دارد در حوزه تجارت بنگاه با مشتری( C2B ) فعالیت کند یا بنگاه با بنگاه (B2B ) و یا هر دو؟ اگر شرکت در چندین کسب و کار شرکت کند تاچه حد قصد دارد هریک از کسب و کارهای خود را به صورت الکترونیک تبدیل کند؟ آیا شرکت قصد دارد فقط خدمات پس از فروش و مدیریت ارتباطات با مشتری را تامین کند یا اینکه درصدد است مبادلات و حملونقل دیجیتال و اینترنتی را نیز پیگیری کند؟

3 - منابع مزیت رقابتی تجارت الکترونیک
سازمان باید منابع و مهارتهایی را که سبب ایجاد مزیت رقابتی در بازار الکترونیک می شوند را مشخص کند. اگرر سازمان از منابع مالی کافی برای تامین هزینه های استقرار و نگهداری تجارت الکترونیک برخوردار باشد، کارکنان آشنا با مفاهیم و اصول تجارت الکترونیک داشته باشد، ازمارک قوی، معروف و معتبر برخوردار باشد و محصولات آن قابلیت تبدیل دیجیتال داشته باشند و از قابلیت دیجیتال بالایی برخوردار باشند، سازمان می تواند در بازار الکترونیک به مزیت رقابتی دست یابد. نکته مهم این است که بازار الکترونیک و اینترنتی به خودی خود و فینفسه مزیت رقابتی تلقی نمی شوند.

4 - تصویر آینده سازمان به بازار الکترونیک
در رسالت تجارت الکترونیک سازمان، باید تغییرات محیط قانونی، رقابتی، اقتصادی و فناوری موردتوجه قرار گیرد.. محیط فناوری به دلیل اهمیت حیاتی آن و تدارک زیرساختارهای بازار الکترونیک ازتوجه و اهمیت ویژهای برخوردار است.
رسالت تجارت الکترونیک دلیل وجودی و فلسفه حیات سازمان را در بازار الکترونیک مشخص می کند برخلاف چشمم انداز تجارت الکترونیک که حالت آیندهنگر دارد رسالت حالنگر است و به زمان حال توجه دارد.
رسالت سازمانی در عرصه بازار الکترونیک سنگ بنای استراتژی تجارت الکترونیک بوده که در زمان حال حاضر وجودد دارد. سازمان برمبنای رسالت تجارت الکترونیک و با استفاده از استراتژی تجارت الکترونیک درصدد رسیدن به چشم انداز مطلوب تجارت الکترونیک در زمان آینده است. در این قسمت سه نمونه از رسالت شرکت های فعال در تجارت الکترونیک مطرح می شوند.

  • رسالت شرکت آ، او. ال: ایجاد یک رسانه جهانی که به اندازه تلفن و تلویزیون برای زندگی مردم حیاتی بوده و حتیی از آنها نیز ارزشمندتر است.
  • رسالت شرکت ای. بی: ما به مردم کمک می کنیم تا از هر نقطه از جهان هر چیزی را با هم مبادله کنند. ما به تقویتت تجربیات اینترنتی همه افراد (فروشندگان، شرکت های کوچک، جستجوگران اقلام منحصر به فرد) ادامه خواهیم داد.

رسالت شرکت مانستر: مانستر خود را متعهد به رهبری بازار ازطریق عرضه فناوریهای نوآورانه جدید و خدمات برترر می داند که امکان اعمال کنترل بیشتری را به مشتریان (جویندگان شغل) و شرکتها برای فرایند استخدام و کارمندیابی فراهم می سازد.

مقاله ای که با تاریخچه تجارت الکترونیک مطالعه کردید ، توسط کارشناسان واحد تحقیق و توسعه موسسه آموزش عالی آزاد فن پردازان تدوین گردیده است .

استراتژي امنيتي در خدمت توسعه تجارت

آيا شما به دنبال يافتن فوايد راهبري امنيتي هستيديا اينكه مدير ساده يك firewall مي باشيد كه مشغله مهم ذهنش خنثي كردن حملات است؟ آيا شما يك كارآفرين هستيد؟ اگر پاسخ شما مثبت است عملكرد شما چگونه بوده؛ تاكتيكي يا راهبردي؟در طي اين مقاله شما خواهيد دانست كه هدف استراتژي امنيت صحبت درباره صرف هزينه هاي بيشتر نيست، بلكه هدف آن عملكرد متمركز در انجام امور گوناگون مي باشد.

براي شروع، تمركز خود را بر هسته تجاري سازمان خود، اولويت ها و بخش هاي شلوغ و مركزي سازمانتان معطوف كنيد. براي اين كار تمامي نقاط حساس كارتان و به ويژه قسمت هايي كه مربوط به امنيت است را در نظر بگيريد. چنانچه كسب و كارتان استراتژي قانونمندي ندارد و يا در برنامه هاي موجود هيچگونه اشاره اي به امنيت نشده، اصلا نگران نشويد.وظيفه و شغل شما تعريف يك استراتژي امنيتي بر اساس ريسكهاي موجود مي باشد بطوريكه از تجارت شما پشتباني كاملي را به عمل آورد.

چگونه امنيت مي تواند ارزش كسب و كار شما را بالا ببرد.

ماهيت كسب و كار شما و مجريان حفظ امنيت اين كسب و كار، تاييد كننده استراتژي هاي شما هستند:

چرا وجود امنيت در كسب و كارتان لازم است و چرا بابت آن هزينه صرف مي كنيد؟
مشتريان كسب و كار شما چه كساني هستند و نقش امنيت در كسب و كارتان چيست؟
آيا شما ويژگي و يا تخصص خاصي داريد كه ضامن كار شما باشد. براي مثال آيا شما طراح سخت افزار و يا نرم افزار كامپيوتريد؟
خدمات خارجي كسب و كار شما چيست؟ و آيا اين خدمات به امنيت كسب و كارتان لطمه اي وارد مي كند؟
فروشندگان، توليد كنندگان و شركاي تجاري مهم در كسب و كار شما چه كساني هستند؟
آيا شما طرفدار بازرسي امنيتي باز هستيد؟
آيا سازمان شما نيازمند اقدامات مداوم و منظم است؟
چنانچه شركت شما يك شركت بين المللي است، مشكلاتي كه به دليل تقابل فرهنگي براي شما پيش مي آيد، چه چيز هايي هستند؟
تهديدات واقعي كسب و كار شما چه چيزهايي هستند؟
نقش شهرت، جريمه هاي نقدي، فقدان تواناييها و استعدادهاي خاص ، زمان تدارك محصول در بازار، ابطال و از دست دادن جواز ها و يا توانايي لازم در تجارت، در كسب و كار شما تا چه اندازه است؟

آنچه كه واقعا در كسب و كارتان به آن نياز داريد و اولويت كاري شما محسوب مي شود را به دقت شناسايي كنيد.

برآوردي از داشته ها و سرمايه ها، تعيين كننده ملزومات امنيتي

images

در اولين قدم، شما بايد سرمايه گذاران، داشته ها و محدوديت هاي خود را بشناسيد كه شامل مقبوليت عام و خاص شما و سرويسي كه ارائه مي دهيد، قانوني بودن فعاليتها، منابع انساني، بازرسي هاي داخلي، تكنولوژي اطلاعات و حلقه هاي مرتبط كننده شما به آن، گزارشات مستقيم و … مي باشد. در اين زمينه هيچگاه اصول و بخشهاي مهم كسب و كارتان را از قلم نيندازيد. ابتكارات اصلي در پروژه هايي كه كسب و كار شما را پيش مي برند در نظر گرفته و مشخص كنيد كه چگونه امنيتي كه تعريف خواهيد كرد با مدل فعاليت تجاري شما منطبق مي شود.

ارزيابي نفاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهديدات برنامه هاي امنيتي (SWOT)

خطرات اصلي و شكاف ها، فرصت هاي غير واقعي و فرصت هايي كه مي توان با صرف وقت و هزينه كم، بيشترين بهره را از آنها برد، شناسايي كنيد. از تمام توان كاركنان خود بهره ببريد. به دنبال دستيابي به موفقيت هاي سريع باشيد تا با يك جهش بزرگ، تجارت خود را به پيش بريد .

بكار گيري روشهاي غير اصولي،همانطور كه بر صنعت و سازمان شما تاثير مي گذارد ، بر امنيت نيز تاثير خواهد گذاشت

پخش شايعات جعلي، رشد درصد جرايم on-line اي كه با فریب افراد صورت می گیرد و همچنین رشد این جرایم در بخشهای wireless و mobility ، مجازی سازی، افزایش مقررات جهانی و نیز نرم افزارهایی که بعنوان سرویس دهنده عمل کرده و با نام نه چندان جدید Cloud Computing یا Shred IT Services شناخته می شوند ،همگي بايد مورد توجه قرار گيرند زيرا احتمال آسيب رساندن آنها به كسب و كار و امنيت شما بيشتر است. حال چند مثال ديگر را برايتان مطرح مي كنيم:

هجوم دزدان لب تاپ ها: چنانچه تا كنون اطلاعات مهم روي لب تاپتان را کدگذاری نكرده ايد، اكنون زمان آن فرا رسيده است. پایگاه داده های کد گذاری شده ، حافظه های قابل انتقال، رمز عبور ها و وسایل سخت افزاری بی سیم ، همگی باید از این استراتژی پیروی کنند. با عمل به اين استراتژيها، در صورت دزديده شدن لوازم سخت افزاريتان كمتر نگران خواهيد شد.

امروزه اغلب فعاليت هاي كامپيوتري از اداره به خانه منتقل شده است. سوالي كه در اينجا مطرح خواهد شد اين است كه چنانچه برخی از کارمندان شما از خانه كارها را دنبال مي كند چگونه مي توانيد امنيت دسترسیها ها را تضمين كنيد در حاليكه نه آن كامپيوتر متعلق به شماست و نه در شبكه شما اين فعاليت انجام شده است؟
امروزه دزدان اطلاعات در همه جا پرسه مي زنند. بنابر اعلام دو شرکت SANS و ISC2 ریسک خطر و نیز تقاضا برای امن کردن برنامه های کاربردی Web-facing و نیز توسعه چرخه های زندگی ، افزایش پیدا کرده است.

چگونه مدل كسب و كار شما با مدل امنيتي لازم براي كارتان منطبق خواهد شد.

برنامه هاي عملي خود را بر اساس نتايج خروجي ها، باز خورد سرمايه گذاران و سرمایه هایتان و تحليل هاي SWOT تعريف كنيد.

براي اين كار، يك دوره زماني 12 ماهه را در نظر بگيريد. چنانچه از قبل ، برای این دوره زمانی استراتژی مشخصی داشته اید، مدت زمان آنرا به 24 تا 36 ماه افزايش داده استراتژی و اهداف خود را بر اساس آن ، توسعه داده و سازماندهی کنید.
پيش نويسي از تحولات اساسی و مبتکرانه ای که باید پیاده سازی شوند و اهدافي كه آنها را پشتيباني مي كنند، ارائه دهيد.
باز خورد سرمايه گذاران را به دقت مورد بررسي قرار داده و سپس طرحها، برنامه هایتان رابر اساس آن، از بالا به پايين رتبه بندی کنید.

استراتژي هاي خود را ثبت و مستند كنيد.

از قوانین و بندهای موجود طرحهای نوشته شده خود، استفاده كنيد و يا در صورت نیاز قوانین و بندهای جدیدی ايجاد كنيد.
بندهای جدید را به صورت خلاصه و اجرايي بنويسيد.
اهدافتان را با كلمات كاملا روان، واضح و موجز نوشته و چیزی را در لفافه بیان نکنید.

آیا شما یک مدیر عالی رتبه هستید؟ چنانچه شما مدير يك شركت و يا مالك يك سازمان نيستيد، مي بايستي مهارت هاي اجتماعي تان را مرور کرده و ياد بگيريد چگونه از كلمات استفاده كنيد.
پس از تهیه برنامه هایتان بصورت مستند:

نکات کلیدی آنها را را براي سرمايه گذارانتان ارسال كرده و يا حتي آنها را در وب سايت داخلي سازمانتان قرار دهيد. سپس آنها را به اطلاع كليه كاركنان سازمانتان در تمامي سطوح، برسانید.
هر ساله، يك گزارش مشروح امنيتي از وضعيت سازمانتان تهیه کرده و منتشر کنید و یا آن را در یک جلسه ویژه ارائه دهید.

به خاطر داشته باشيد كه موفقيت شما بستگي به وسعت دید، پشتيباني و باز خورد سرمايه گذاران شما دارد و شما بايد راهي براي رسيدن به خواسته هاي آنان ايجاد كنيد.
چنانچه شورا و يا کمیته راهبري امنيتي نداريد، با دقت کافی و در کمترین زمان آین کمیته را تشکیل دهید. سرمايه گذاران بايد در اين كميته عضو باشند. مي توانيد مطمئن باشيد كه تصميمات اين كميته در سطوح بالايي ارائه خواهد شد.

چنانچه شما مي بايستي به سازمان هاي مسئول در امر فناوري اطلاعات گزارش بدهيد، سعي كنيد نمايندگاني كه اين كار ار بر عهده دارند از دو نفر بيشتر نباشند. واحدهای تجارتي،باید در ايده آل ترين حالت اولويت هاي کاری خود را بر اساس ميزان ريسك در تجارت تنظيم کنند که اين امربدلیل ضرورت رعايت اصول كسب و كار و تاکید بر اين اصول، از اهمیت بسزایی برخوردار است. سپس باید پشتیبانهایی برای امنیت در نظر گرفت و از بکار بردن شیوه های نادرستی که از میزان امنیت می کاهند، خودداری کرد. اين موضوع با تمركز بر منابعي كه از بیشترین اهميت برخوردارند، ريسك تجاری امنيت شما را متعادل خواهد كرد.

بمنظور مديريت بهتر دستاوردها، برنامه های خود را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهید.

بالا بردن استانداردها، میدان دید و ميزان تمركز شما را بر كسب و كارتان افزايش داده و تغييرات درست رفتاري را در پی خواهد داشت. شما باید یک دید معقول و منطقی،برای مدیریت امنیتی خود انتخاب کنید. سپس تمامي استانداردهاي لازم را با زبان مديريتي و نه زبان خودتان به كار ببريد

حال تصاویری برای شما ایجاد می شوند که بصورت واضح نشان می دهند چطور برنامه های شما، از بالا به پایین، بر ریسکهای امنیتی تاثیر می گذارند. حال در این مرحله باید مشخص كنيد در کجا و در چه مرحله ای ، ایستاده اید، شكاف ها را شناسایی كنيد ومیزان تغييرات را اندازه گیری کنید. توجه کنید که تمامي اين مباحث را به طور منظم و پيوسته به سرمايه گذاران گزارش كنيد.

برنامه هايتان را به روز نگه داريد.

يادداشت كردن برنامه ها نيمي از مبارزه شما در ميدان تجارت محسوب مي شود. پس از نوشتن حالا نوبت به اجراي آن برنامه هاست. استراتژي هاي خود را حداقل هر سه ماه يكبار مرور كرده و با همکاری و مشورت سرمایه گذارانتان، آنها را بطور سالیانه، مورد بررسی و تغییر قرار دهید.

ايجاد استراتژي هاي امنيتي بطور معمول براي شما هزينه اي در بر نخواهد داشت.

اين استراتژي حتي يك ريال هم براي شما هزينه اي به دنبال ندارد، در عوض ارزش دستاوردهاي آن در شغل و برنامه هاي امنيتي شما به ميليون ها دلار هم می تواند برسد. امنيت، تجارت شما را در بر مي گيرد نه تكنولوژي شما را. حیاتی ترین نکته در این پروسه، متمرکز ماندن، مدیریت امنیت بعنوان یک تجارت و کسب و کار، و شکستن و از بین بردن بارهایی است که بر دوش کسب و کار شماست.

ثبت برند و علامت تجاری

برندسازی شیوه بازاریابی برای شکل دادن فعال به نام تجاری شما است. این تعریف اساسی است ، اما موارد بیشتری وجود دارد که به آن اشاره می شود.برندسازی چیزی است که کسب و کار شما برای عبور از هرج و مرج و جلب توجه مشتری ایده آل شما نیاز دارد. این چیزی است که خریداران اولین بار را به مشتریان مادام العمر تبدیل می کند و مخاطبان بی تفاوت را به بشارت دهندگان برند تبدیل می کند. این چیزی است که شما نیاز دارید تا برجسته شود ، تأثیر بگذارد و کسب و کار خود را به سطح بعدی برساند.
به عبارت دیگر ، اگر می خواهید تجارت شما موفق شود ، نام تجاری قابل مذاکره نیست.
اما دقیقاً چرا برندسازی اینقدر مهم است؟ شامل چه مواردی می شود؟ و چگونه می توانید کسب و کار خود را به گونه ای مارک کنید که تأثیر واقعی بر مخاطبان شما داشته باشد؟ در این مقاله ، ما قصد داریم به بررسی این بپردازیم که نام تجاری چیست و چگونه کسب و کار شما می تواند از مزایای آن به بهترین نحو استفاده کند.

برندسازی به چه معناست؟

نام تجاری از سال 350 قبل از میلاد شروع شده است و از کلمه “Brandr” به معنی “سوختن” در زبان نورس باستان گرفته شده است. تا سال 1500
این به معنای علامتی بود که دامداران بر دامها می سوزاندند تا نشان دهنده مالکیت باشد – که پیش از آرم مدرن است.
با این وجود ، امروزه برندسازی بسیار بیشتر از یک ظاهر یا یک لوگو است. این نشان دهنده واکنش احساسی است که یک شرکت می تواند از مشتریان خود ایجاد کند.
برندسازی اقداماتی است که برای شکل دادن به نام تجاری خود انجام می دهید.
برند شما مجموعه ای از تصورات مردم در مورد شرکت شما است. اما برندسازی مجموعه اقداماتی است که شما برای پرورش آن برند انجام می دهید.
به عبارت دیگر ، نام تجاری شما یک اسم است ، اما نام تجاری یک فعل است. هنگامی که شما یک لوگو طراحی می کنید ، این نشان تجاری است. وقتی صدای برند خود را توسعه می دهید ، این همان مارک تجاری است. وقتی با تیم بازاریابی خود برای طوفان مغزی یک کمپین تبلیغاتی گرد هم می آیید ، این یک نام تجاری است.
هر اقدامی که برای شکل دادن به نام تجاری خود انجام دهید ، به طور خلاصه مارک تجاری است.

چرا برندسازی اینقدر مهم است؟


نام تجاری مهم است زیرا:
به شما کمک می کند از رقبا متمایز شوید. مهم نیست چه شرکتی دارید ، در چه صنعتی هستید یا دنبال چه نوع مشتری هستید – اگر در تجارت هستید ، رقابت جدی دارید. برندسازی به شما کمک می کند تا راههای متفاوت ، خاص و منحصر به فرد بودن خود را مشخص کنید. و به مشتریان شما نشان می دهد که چرا باید به جای رقبای شما با شما کار کنند.
به رسمیت شناختن نام تجاری را ایجاد می کند.
اگر می خواهید یک برند موفق بسازید ، باید شناخته شده باشید.
برندسازی مناسب (شامل طراحی لوگو ، وب سایت و سایر دارایی های تجاری) به شما کمک می کند تا سبک متمایزی را ایجاد کنید و باعث افزایش شناخت برند شما در بازار می شود.

یک تجربه تجاری ثابت برای مشتریان شما ایجاد می کند. برای موفقیت کسب و کار شما ، باید یک تجربه ثابت برای مشتریان خود ارائه دهید ، هرچند که آنها با نام تجاری شما تعامل داشته باشند-خواه از طریق وب سایت شما ، در یک رویداد حضوری یا با دنبال کردن حساب های رسانه های اجتماعی شما. مارک تجاری به شما امکان می دهد نحوه درک و تجربه مردم از مارک تجاری خود را کنترل کنید – و شما می توانید اطمینان حاصل کنید که ادراک و تجربه در همه سنگ های آزمایشی برند شما ثابت می ماند.
باعث ایجاد ارتباط با مخاطبان شما می شود و آن مخاطب را به مشتریان وفادار تبدیل می کند. موفق ترین مشاغل آنهایی هستند که ارتباط عاطفی با مخاطبان خود ایجاد می کنند. این ارتباط احساسی چیزی است که یک مشتری را به مشتری و مشتری را به علاقه مندی به نام تجاری تبدیل می کند. و چگونه این ارتباط را ایجاد و ایجاد می کنید؟ نام تجاری. استراتژی های مختلف برندسازی (مانند بسته بندی احساسی با صدای مارک تجاری یا استفاده از روانشناسی رنگ هنگام طراحی لوگو) می تواند به شما کمک کند تا در سطح عمیق تری با مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و احساس وفاداری به نام تجاری خود ایجاد کنید.

عناصر برندسازی چیست؟


اینها عناصری از نام تجاری هستند که باید برای ایجاد درک مشتریان از کسب و کار خود ایجاد کنید:
بیانیه ماموریت و ارزشهای نام تجاری. بیانیه مأموریت شما و ارزش های برند پایه و اساس برند شما است. ماموریت خود را مغز عملیات بدانید – بیانیه ای کوتاه و مختصر که وضعیت و هدف فعلی سازمان شما را مشخص می کند. در همین حال ، چشم انداز شرکت شما قلب آن است و یک تصویر الهام بخش و انگیزشی از آنچه در بلند مدت به دنبال دستیابی به آن هستید ارائه می دهد.
راهنمای برند. با بیان ماموریت و چشم انداز به عنوان ستون های سازمان شما ، استراتژی نام تجاری شما شامل می شود.این به شکل دستورالعمل های نام تجاری (که به عنوان “کتاب مقدس برند شما” نیز شناخته می شود) خواهد بود. این دستورالعمل ها شامل یک سند ملموس است که اهداف کسب و کار شما را منعکس و پشتیبانی می کند ، شما را از رقبا متمایز می کند ، با مشتریان استقبال می کند ، الگویی را برای تصمیم گیری ارائه می قوانین تجارت استراتژی دهد و ایده هایی را برای کمپین های بازاریابی آینده ایجاد می کند. همچنین شامل همه عناصر سبکی برند شما از جمله پالت رنگ ، فونت ها و طرح کلی صدای مارک شما خواهد بود.

لوگو. لوگوی شما چهره شرکت شماست و طراحی لوگو شما بی شک مهمترین مارک تجاری است که شما برای تجارت خود انجام می دهید. در طول فرآیند طراحی ، به این فکر کنید که به عنوان یک برند چه کسی هستید و چگونه می خواهید توسط مشتریان خود درک شوید. از آن برای هدایت استراتژی طراحی خود استفاده کنید.
سایت اینترنتی. طراحی وب سایت شما نیز یکی از مراحل مهم برندسازی است. وب سایت شما املاک دیجیتالی نام تجاری شما است و وقتی مشتریان شما از آن بازدید می کنند ، باید از نظر بصری جذاب ، آسان برای استفاده و مهمتر از همه بازتابی از شخصیت شما به عنوان یک برند باشد. مشابه لوگوی خود ، برای انتخاب عناصر طراحی وب سایت خود (مانند طرح و فونت) ، به راهنمای نام تجاری خود مراجعه کنید.
دارایی های اضافی. هیچ رویکردی مناسب برای برندسازی وجود ندارد. بسته به کسب و کار و صنعت شما ، ممکن است به دارایی های اضافی مانند کارت ویزیت ، بسته بندی محصولات یا برگه های رویداد نیاز داشته باشید. کسب و کار خود و نیازهای منحصر به فرد خود را ارزیابی کنید و سپس دارایی های تجاری اضافی خود را متناسب با آن توسعه دهید.
می خواهید بیشتر بیاموزید؟ در اینجا نحوه ایجاد یک هویت تجاری محکم برای کسب و کار خود آورده شده است.

برند بهتر به معنای بازاریابی بهتر است.

به عنوان یک قاعده کلی ، چرخه عمر محصولات محدود است ، اما مارک ها – اگر به خوبی مدیریت شوند – برای همیشه ماندگار هستند. و هنگامی که دقیقاً مشخص کردید که به عنوان یک برند چه کسی هستید ، بازاریابی آن بسیار ساده تر می شود.
دستورالعمل های برند شما ، همراه با تحقیقات و تجزیه و تحلیل مداوم بازار ، باید به شما یک مزیت تاکتیکی در تعیین بهترین راه برای بازاریابی محصولات شما بدهد. آیا بر بازاریابی سنتی مانند رادیو و بیلبورد تمرکز می کنید یا مشتری احتمالی شما بیشتر تحت تأثیر فیلم های ویروسی یوتیوب و فیلترهای Snapchat قرار می گیرد؟ بازاریابی می تواند ترکیبی از تاکتیک ها باشد ، اما مراقب باشید که خود را خیلی ضعیف جلوه ندهید. با مشورت مداوم با راهنمای نام تجاری خود ، باید بتوانید تلاش خود را بر روی تاکتیک هایی که واقعاً مهم هستند متمرکز کنید.
در پایان روز ، بازاریابی فرایندی است که منجر به فروش و فروش می شود ، اما برندسازی پایه ای است که بر اساس آن شهرت و وفاداری مشتری خود را ایجاد می کنید.

آیا نام شرکت می تواند علامت تجاری نیز باشد
اگر register oner هردو یکی باشد هیچ منع قانونی وجود ندارد. این موضوع از قانون علایم تجاری مصوب 1386 استنباط می شود بخصوص ماده 47 . در عمل اگر حتی register owner هر دو متفاوت باشد مکانیسمی جهت بررسی واعلام تفکیک این دو وجود ندارد یعنی بین اداره ثبت شرکت ها و اداره مالکیت صنعتی که به ترتیب اولی متولی ثبت نام شرکت و دومی متولی ثبت علامت تجاری است هیچ مکانیسمی وجود ندارد که بین مخزن نام های تجاری ثبت شده و علائم تجاری ثبت شده ارتباط برقرار نماید ونشان دهد که آیا این نام تجاری قبلا ثبت علامت یا ثبت نام تجاری شده است.
در عمل نیز با وضعیتی مواجه میشویم که یکی علامت تجاری را ثبت کرده و دیگری همان علامت را به عنوان نام تجاری ثبت کرده که این موارد می تواند موضوعات پیچیده ای را در عمل به وجود آورد.
با برندسازی کسب و کار خود را تقویت کنید.
تنها چیزی که می خواهید به خاطر بسپارید این است که نام تجاری یک فعل است. یک عمل است. بنابراین اگرچه در ابتدا ممکن است دلهره آور به نظر برسد – با در نظر گرفتن همه برنامه ریزی ها ، دارایی ها و پرسنلی که برای پرورش یک نام تجاری فراموش نشدنی پیش می رود – اما این نیز قدرتمند است. به جای اینکه اجازه دهید دیگران داستان شما را بگویند ، شما با برندسازی صحبت می کنید.
اگر تا به حال احساس کردید در این راه گم شده اید ، به یاد داشته باشید که پشتیبانی همیشه در دست است. هنگامی که دیدگاه تجاری خود را تعیین کردید ، با طراح حرفه ای تماس بگیرید تا نام تجاری شما زنده شود.
برای راهنمایی بیشتر در موردنام تجاری خود میتوانید با تیم مجرب و مشاوره رایگان موسسسه ثبتی حقوقی خاورمیانه استفاده کنید .

فرانچایز Franchise چیست؟ مزایا و معایب فرانچایز

فرانچایز Franchise بر اساس تعریف انستیتوی بین المللی فرانچایز (IFA: International Franchise Association) روشی ساده برای توسعه کسب و کار یا تجارت و توزیع کالا و خدمات از طریق قرارداد اخذ امتیاز است.
مدل فرانچایز به گونه ای است که به یک شرکت اختیارداده می‌شود که تولیدات یا فرآورده‌های شرکت دیگر را به فروش برساند و در برابر آن مبلغی دریافت کند که به این مبلغ، مبلغ فرنچایز گفته می شود.

در فرانچایز، فرانچایز دهنده (شخص یا شرکتی که قانوناً حق اخذ امتیاز، برند تجاری و توسعه کسب و کار خویش را دارد) نه تنها به فرانچایز گیرنده (شخص یا شرکتی که ملزم به پرداخت مبلغی به فرانچایز دهنده است) نام برند تجاری خود را می­دهد بلکه در زمینه سازمان دهی، آموزش، تامین مواد، بازاریابی و مدیریت به فرانچایز گیرنده کمک می­ کند و از آن شرکت یا شخص پشتیبانی و حمایت می کند.

انواع مدل فرانچایز

دو نوع فرانچایز وجود دارد:

بیزینس فرانچایز

مدل اول بیزینس فرانچایز نام دارد و جزو روش های شناخته شده است. در این نوع کسب و کار فرانچایز دهنده به فرانچایزگیرنده نه فقط نام برند، محصولات و خدمات خود را، بلکه شرایط مناسب مدیریتی برای کسب و کار را نیز ارائه می دهد. به طور کلی طبق مدل بیزینس فرانچایز، فرانچایزدهنده مسئول پشتیبانی از سایت ها، ارائه راهنمایی های عملی، آموزش، استانداردسازی برند، کنترل کیفیت، استراتژی بازاریابی و مشاوره پشتیبانی برای کسب و کار بهتر می باشد. بیش از 120 نوع از صنایع متنوع به عنوان خدمات از طریق فرانچایز در بازاریابی استفاده می شود از جمله:

  • خودرو
  • نوشیدنی ها
  • خدمات شغلی
  • خدمات کودکان
  • مرکز خدمات منازل و ادارات
  • آموزش
  • غذا
  • سلامتی و تناسب اندام
  • خدمات خانگی
  • محصولات و خدمات خرده فروشی
  • مراقبت ها و خدمات پزشکی
  • سفر و گردشگری

فرانچایز سنتی

فرانچایز

مدل دوم فرانچایز به نام مدل سنتی توزیع محصول با وجود اینکه کمتر شناخته شده است اما بیشتر از مدل بیزینسFranchise فروش داشته است.
در این روش، تمرکز بر اخذ حق امتیاز تجارت یا کسب و کار نیست بلکه توجه اصلی برروی کیفیت محصولات تولید شده یا عرضه شده به بازار است. در بیشتر موارد، محصولات تولیدی به خدمات پیش از فروش و پس از فروش نیاز دارند. نمونه ای از روش فرانچایز سنتی را می توان در صنعت خودرو و بنزین مشاهده کرد.

فرانچایز درباره روابط است

بسیاری از افراد، هنگامی که نام فرانچایز را می شنوند، ابتدا قوانین تجاری به ذهن آنان خطور می کند. در حالی که قانون به وضوح دارای اهمیت است اما در مدل فرانچایز چندان مهم نیست. در واقع، Franchise بیشتر به ارزش برند فرانچایزدهنده توجه دارد و همچنین اینکه چگونه یک فرانچایز دهنده از حق امتیاز خود پشتیبانی می کند و یا اینکه چگونه تعهدات خود را برای ارائه محصولات و خدمات برحسب استانداردهای برند تامین می کند و مهمتر از همه فرانچایز شامل رابطه بین فرانچایزدهنده و فرانچایز گیرنده و حق امتیاز آنان برحسب نوع مجوز می باشد. طبق نظرسنجی سال 2014 توسط بیزنس فرانچایز در مورد ارتباط فرانچایز دهنده و فرانچایز گیرنده مشخص شد که:

  • 90 درصد از کسب و کار خود راضی هستند.
  • 88 درصد از فرانچایز دهندگان از واحد سازمان دهی رضایت داشتند.
  • 85 درصد احساس مثبتی درباره رابطه خود با فرانچایز گیرنده دارند.
  • 83 درصد به فرانچایزدهندگان احترام گذاشته می شود.
  • 80 درصد احساس می کنند فرانچایز گیرنده که با سطح بالایی از صداقت عمل می کند.
  • 78درصد از نام برند تجاری خود را به دیگران توصیه می کنند.
  • 73 درصد آنان معتقدند که اگر مجددا حق انتخاب داشته باشند، دوباره این برند را انتخاب خواهند کرد.

فرانچایز در مورد برندها است

نام برند فرانچایز ارزشمندترین دارایی آنان محسوب می شود زیرا مشتریان یا مصرف کنندگان براساس آن تصمیم می گیرند که کدام کسب و کار را برای بازاریابی انتخاب کنند و این نوع برند است که تعیین می کند که آنان ها در مورد کسب و کار چگونه فکر یا عمل کنند. تا حد زیادی مشتریان واقعا به صاحبان کسب و کار و میزان برآورده شدن انتظارات تجاری آنان اهمیتی نمی دهند. اما اگر شما یک فرانچایزدهنده باشید، قطعا به توسعه و بهبود روابط با مشتریان(منظور همان فرانچایزگیرندگان است) خود و در واقع به حفظ مشتری اهمیت خواهید داد و مشتریانی را انتخاب می کنید که به خرید از شما به خاطر کیفیت خدمات و حفظ روابط حسنه معتقد هستند. اما به خاطر داشته باشید که در درجه اول، اعتماد آنها به نام برند در جهت برآورده شدن انتظارات خودشان است و فرانچایز دهنده و گیرنده برای تحقق این انتظارات بایستی در یک راستا عمل کنند.

فرانچایز مربوط به سیستم ها و پشتیبانی است

سیستم های ارائه خدمات عالی فرانچایز، ابزارها، میزان پشتیبانی عواملی هستند که توانایی استانداردسازی سیستم برند و تضمین جلب رضایت مشتریان را فراهم می آورند.
از فرانچایز دهنده ها و همه ی فرانچایز گیرنده ها انتظار می رود که به طور مستقل، بصورت روزانه عملیات کسب و کار خود را مدیریت کنند به طوری که شهرت و اعتبار برند یا شرکت خود را در بازار افزایش دهند.
در زمان انتخاب سیستم حق امتیاز برای سرمایه گذاری، بایستی نوع پشتیبانی فرانچایز دهنده را ارزیابی نمایید و همچنین چگونگی مدیریت و نحوه توسعه محصولات و خدمات توسط فرانچایز دهنده را با توجه به انتظارات مصرف کننده یا مشتریان نیز بررسی نمایید. توجه به این مسائل از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی از خدمات معمول که فرانچایز دهنده ها به فرانچایز گیرنده ها ارائه می کنند عبارتند از:

  • ارائه یک نام تجاری(برند) شناخته شده
  • انتخاب سایت و کمک به ارتقا سایت
  • آموزش و مدیریت تیم مشتریان
  • تحقیق و توسعه محصولات و ارائه خدمات جدید
  • تامین خدمات پشتیبانی
  • انجام بازاریابی اولیه و تبلیغات در صورت لزوم

شما فرانچایزی را انتخاب کنید که به طور مرتب و موثر استانداردهای سیستم را بررسی و اجرا می کند. این مسئله برای فرانچایز دهنده به عنوان مجری استانداردسازی برند دارای اهمیت است زیرا بایستی آنان با بدکارکردی های احتمالی از جانب فرانچایزگیرنده ها مقابله کنند. از آنجایی که مصرف کنندگان، سیستم Franchise را به عنوان مارکت های زنجیره ای تجاری می شناسند، ارائه محصولات و خدمات با کیفیت عالی توسط فرانچایز گیرنده ها باعث می شود که کل سیستم Franchise از مزایای آن بهره مند شود. توجه داشته باشید که عکس این مسئله نیز صادق است.

فرانچایز یک قرارداد حقوقی است

هرچند از نقطه نظر عموم افراد، فرانچایزها مانند مارکت های زنجیره ای تجاری هستند، اما در واقع آنها بسیار متفاوت اند.
در سیستم فرانچایز، مالک برند یا فرانچایزدهنده محل و مکان هایی را که به حق امتیاز کسب کرده اند و چگونگی ارائه خدمات و محصولات به مشتریان را بصورت روزانه مدیریت نمی کنند (بلکه توسط خود فرانچایزگیرنده ها و مسئولین آنها اداره می شوند). خدمت به مصرف کننده، نقش و مسئولیت اصلی فرانچایزدهنده است.
فرانچایز رابطه ای قراردادی بین فرانچایزدهنده franchiser و فرانچایز گیرنده franchisee است که اجازه می دهد شرکت یا مشتری فرانچایز گیرنده از نام برند استفاده نموده و در حیطه توزیع محصولات یا خدمات به مصرف کنندگان فعالیت کند. در حالی که حق امتیاز یا فرانچایز نوعی مجوز محسوب می شود، اما هر مجوزی لزوما قانونی نیست. گاهی این روابط بسیار گیج کننده است.

در ایالات متحده، Franchise نوعی خاص از توافق نامه صدور مجوز است که توسط کمیسیون تجاری فدرال و همچنین چندین ایالت تعریف شده است. در ایالات متحده معمولاً حق امتیاز زمانی وجود دارد که:

  • مجوز فرانچایز یک فرانچایزدهنده حق استفاده از برند تجاری یا خدمات را فراهم می سازد.
  • برای شناسایی تجاری فرانچایز در بازاریابی محصولات یا خدمات از روش های عملی استفاده شود.
  • فرانچایزدهنده حق امتیاز را تعیین می کند و کنترل های خاصی را انجام می دهد.
  • فرانچایز گیرنده هزینه تعین شده در فرانچایز را پرداخت می کند.

تعریف فرانچایز در هرایالتی یکسان نیست. برای مثال، در بعضی ایالت ها ممکن است به عنوان طرح بازاریابی یا جامعه هدف مدنظر تعریف شده باشد. تعریف آنچه که حق امتیاز محسوب می شود می تواند با توجه به قوانین هر کشور متفاوت باشد. مهم این است که شما صرفاً به تعریف فدرال از حق امتیازاکتفا نکنید و آن را با توجه به نیازهای ایالتی خاص بررسی کنید.

روش دیگر، در کسب حق امتیاز تجاری یا مجوز Franchise این است که نام تجاری خاصی را (مانند نام تجاری Bright Star یا (Sport Clips و روش های عملیاتی آن را (سیستم انجام کار) برای فرد یا گروهی که در یک محدوده خاص فعالیت می کنند (فرانچایزگیرنده) و با قوانین و شرایط فرانچایز دهنده موافقت نموده اند، تعریف کنیم.

فرانچایز دهنده بایستی برای فرانچایزگیرنده مسئول تعیین کند و آنان را مدیریت نماید و برای اطمینان بیشتر گاهی فعالیت آنان را کنترل کند و دستورالعمل های تجاری را به آنان ارائه دهد.

درعوض، فرانچایزگیرنده معمولا هزینه اولیه (هزینه حق بیمه) و هزینه دائمی مقرر (به عنوان حق امتیاز) برای استفاده از نام تجاری Franchise و روش های عملیاتی شناخته شده را به فرانچایز دهنده پرداخت می کند. فرانچایز دهنده مسئول مدیریت روزانه تجارت های کوچک و مستقل است و همچنین بایستی میزان فواید و یا خطرات عملکرد انان را بر حسب قابلیت هایشان بررسی کند.

10 فرانچایز برتر دنیا

سرمایه گذاری برای اخذ حق امتیاز یا تبدیل شدن به یک فرانچایزگیرنده می تواند یک فرصت عالی باشد. اما قبل از اینکه سرمایه گذاری Franchise را انتخاب کنید و قرارداد حق امتیاز را امضا کنید، بررسی های لازم را انجام دهید و سیستمFranchise را بشناسید و یا از وکلای دارای صلاحیت مشاوره بگیرید.

اقدامات بعدی
انستیوی بین المللی Franchise دارای بیش از 1400 عضو است که در100 دسته کسب و کار منحصر به فرد حضور و نمایندگی دارند. اگر فکر می کنید که برای خودتان کسب و کار داشته باشید، مطمئناً در انستیتوی بین المللی فرانچایز تعدادی از سیستم های فرانچایز را پیدا خواهید کرد که ممکن است برای شما مناسب باشد.

مزایا و معایب فرانچایز

مزایای بسیاری در کسب حق امتیاز وجود دارد ولی با این وجود این روش تجاری نقاط ضعف نیز دارد.

مزایای بیشتر شناخته شده برای کسب حق امتیاز عبارتند از:
تجارت عملی آماده. حق امتیاز یا کسب و کار فرانچایز شامل ارائه محصولات، خدمات، حتی لباس کارکنان و تشخیص نام تجاری می باشد. برای مثال مک دونالد. این نام تجاری آنقدر شناخته شده است که اگر فردی تصمیم به اخذ امتیاز این شرکت تجاری بگیرید دیگر لزومی به تبلیغات جهت معرفی نام برند، نوع محصولات و یا حتی کیفیت آن ندارد. با توجه به نوع حق امتیاز، شرکت Franchise ممکن است در ارائه خدمات آموزشی، برنامه ریزی مالی و یا حتی تأمین کنندگان پشتیبانی تفاوت داشته باشند. برای ارائه این خدمات و موفقیت در این کسب و کار هیچ تضمینی وجود ندارد.

مزایا و معایب فرانچایز


معایب این روش شامل:
هزینه های اولیه برای راه اندازی تجارت و همچنین هزینه های حقوقی برای انجام کسب و کار فرانچایز بالاست. برای مثال در مک دونالد، مبلغ تخمینی برای شروع حق امتیاز بین 1 میلیون دلار تا 2. 2 میلیون دلار است.فرانچایزگیرنده، طبق تعریف، هزینه های تعیین شده را به شرکت فرانچایزدهنده در قالب یک درصد از فروش یا درآمد محصولات پرداخت می کند. این درصد پرداختی می تواند از 4 تا 8 درصد متغیر باشد. معایب دیگر این روش تجاری عبارتند از: عدم کنترل محدوده کاری یا خلاقیت در کسب و کار خود، و همچنین کمبود قابل توجهی از گزینه های تامین مالی توسط Franchise فاکتورهای دیگری است که بر همه ی شرکت ها تاثیر می گذارند.

فرانچایز و بازاریابی

صرف نظر از صنعت بازاریابی، برای بازاریابان، درک مخاطبان یا مصرف کننده ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. زیرا کسب اعتماد مصرف کننده و حفظ مشتری از اصول اساسی موفقیت در بازاریابی است. پس نکته مشترک بین فرانچایز و بازاریابی در جلب رضایت مشتری و برآورده ساختن انتظارات آنان است. Franchise یک سیستم بازاریابی است که هدف آن ایجاد یک تصویر درباره محصولات یا خدمات یک شرکت در ذهن مشتری می‌باشد، در حقیقت روشی برای تعریف محصولات یا خدمات به طوری که نیازهای مشتری را برآورده کند.

پس Franchise یا حق امتیاز که مجوز آن از فرانچایز دهنده به فرانچایز گیرنده طبق قوانین خاص هر کشور اعطا می شود در واقع با بازاریابی در راه رسیدن به اهداف خود شامل کنترل کیفی محصولات، استاندارد سازی برند و مدیریت خدمات گره خورده است.

استراتژی معاملات الگوریتمی و راه‌های شناسایی بهترین استراتژی

استراتژی معاملات الگوریتمی

در این مقاله قصد داریم شما را با روش‌های شناسایی استراتژی‌های‌ معاملات الگوریتمی سودآور آشنا کنیم و به این موضوع می‌پردازیم که در شناسایی استراتژی‌ها، هم ترجیحات شخصی و هم عملکرد استراتژی باید مورد‌توجه قرار گیرند. همچنین چگونگی تعیین نوع و کمیت داده‌های تاریخی، نحوه ارزیابی بی‌طرفانه یک استراتژی‌ معاملات الگوریتمی و نحوه پیشبرد به سمت مرحله بک تست و پیاده‌سازی استراتژی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

شناسایی ترجیحات شخصی برای یافتن استراتژی‌ معاملات الگوریتمی

تجارت الگوریتمی به درجه قابل‌توجهی از نظم و صبر به‌خصوص زمانی که به یک الگوریتم اجازه می‌دهید معاملات شما را انجام دهد، نیاز دارد. بسیاری از استراتژی‌ها نشان داده‌اند که می‌توانند با یک تداخل ساده، به راحتی از بین بروند. پس در هنگام اجرای استراتژی‌ معاملات الگوریتمی، لازم است که هیچ‌گونه دخالتی نداشته باشید. نکته بعدی ترجیحات زمانی شما است. آیا شغل شما به‌صورت تمام‌وقت است یا پاره‌وقت؟ محدودیت‌های زمانی شما، روش‌شناسی استراتژی را تعیین می‌کنند . به‌عنوان‌مثال برای کسانی که به‌صورت تمام‌وقت مشغول به کار هستند، یک استراتژی میان‌روزی ممکن است مناسب نباشد. درحالی‌که برای آن دسته از شما که زمان زیاد یا مهارت‌هایی برای خودکارسازی استراتژی خود دارید، یک استراتژی فنی‌تر تجارت با فرکانس بالا مناسب‌تر است. درواقع برای حفظ یک سبد سودآور، لازم است همواره تحقیقات مستمری در مورد استراتژی‌های معاملاتی خود انجام دهید. همچنین باید سرمایه تجاری حداقلی خود را در نظر بگیرید. مهارت برنامه‌نویسی نیز عامل مهم دیگری در ایجاد یک استراتژی‌ معاملات الگوریتمی خودکار است. داشتن دانش در یک زبان برنامه‌نویسی به شما کمک می‌کند تا خودتان ذخیره‌سازی داده‌ها، موتور بک تست و سیستم اجرا را ایجاد کنید. به‌طورکلی باید از خود بپرسید که تجارت الگوریتمی را با چه هدفی دنبال می‌کنید؟ آیا امیدوار هستید تا از حساب معاملاتی خود درآمد کسب کنید؟ یا به سود سرمایه بلندمدت خود علاقه‌مندید و می‌توانید بدون نیاز به برداشت وجوه، تجارت کنید؟ وابستگی درآمدی، فراوانی استراتژی شمارا تعیین می‌کند. برداشت‌های منظم درآمد به استراتژی معاملاتی با فرکانس بالاتر و نوسانات کمتر نیاز دارد، درحالی‌که معامله‌گران با چشم‌انداز بلندمدت می‌توانند فرکانس معاملات آرام‌تری را انتخاب کنند. درنهایت، با این تصور که در مدت‌زمان کوتاهی بسیار ثروتمند شوید، فریب نخورید! استراتژی‌ معاملات الگوریتمی، یک طرح سریع برای ثروتمند شدن نیست.

منبع یابی استراتژی‌ معاملات الگوریتمی

ما به دنبال ایجاد یک رویکرد روشمند برای منبع یابی، ارزیابی و اجرای استراتژی‌هایی هستیم که با آن‌ها برخورد می‌کنیم. در درجه اول، باید مراقب سوگیری‌های شناختی باشیم و اجازه ندهیم بر روش تصمیم‌گیری ما تأثیر بگذارد. سوگیری‌ می‌تواند ترجیح دادن یک نوع دارایی مانند طلا بر دیگری باشد. درواقع انتخاب دارایی باید بر اساس ملاحظات دیگری مانند محدودیت‌های سرمایه، کارمزد کارگزاری و قابلیت‌های اهرمی صورت گیرد. در مرحله بعدی باید با مفهوم استراتژی‌ معاملات الگوریتمی آشنا شوید. در این زمینه کتاب‌های معتبری وجود دارند که طیف وسیعی از ایده‌های سرراست‌ را ارائه می‌کنند. سپس برای یافتن استراتژی‌های پیچیده‌تر، به انجمن‌ها و وبلاگ‌های تجاری سری بزنید. پس از کسب تجربه در ارزیابی استراتژی‌های ساده‌تر، وقت آن است که به پیشنهادات علمی پیچیده‌تر نگاهی بیندازید. به این منظور باید به برخی از مجلات مالی دانشگاهی دسترسی پیدا کنید. نقطه‌ضعف استراتژی‌های دانشگاهی این است که اغلب قدیمی و با داده‌های تاریخی مبهم هستند. پس از انتخاب استراتژی، ضروری است که آن را تا جاییکه می‌توانید تکرار کرده و آن را بک تست کنید. به‌طورکلی برای شکل‌گیری استراتژی‌های کمی خود، بهتر است در یک یا چند دسته از موارد زیر تخصص پیدا کنید:

نظریه ریزساختار بازار

این نظریه به‌ویژه برای استراتژی‌های با فرکانس بالاتر استفاده می‌شود و به این معنی است که بازارهای مختلف، محدودیت‌هایی درزمینه فناوری، مقررات، شرکت‌کنندگان در بازار و غیره دارند که همگی پذیرای بهره‌برداری از طریق استراتژی‌های خاص هستند.

ساختار صندوق

صندوق‌های سرمایه‌گذاری ادغام‌شده مانند صندوق‌های بازنشستگی، مشارکت‌های سرمایه‌گذاری خصوصی (صندوق‌های تأمینی)، مشاوران تجارت کالا و صندوق‌های متقابل به دلیل مقررات سنگین و هم ذخایر بزرگ سرمایه‌ محدود شده‌اند. بنابراین رفتارهای پایدار می‌توانند توسط افراد زیرک مورد سوءاستفاده قرار گیرند.

استراتژی‌ معاملات الگوریتمی: یادگیری ماشین یا هوش مصنوعی یادگیری ماشین و هوش مصنوعی در معاملات الگوریتمی

الگوریتم‌های یادگیری ماشین در سال‌های اخیر در بازارهای مالی رایج‌تر شده‌اند. طبقه‌بندی کننده‌ها، تطبیق کننده‌های غیرخطی توابع (شبکه‌های عصبی) و روتین‌های بهینه‌سازی (الگوریتم‌های ژنتیک) همگی برای پیش‌بینی مسیرهای دارایی یا بهینه‌سازی استراتژی‌های معاملاتی استفاده می‌شوند. با نظارت بر این منابع به‌صورت هفتگی یا حتی روزانه، فهرستی از استراتژی‌ها را دریافت کنید و بخش بزرگی از این استراتژی‌ها را رد کنید تا اتلاف وقت و منابع خود را در مورد استراتژی‌هایی که احتمالاً سودآور نیستند، به حداقل رسانده و به استراتژی معاملات الگوریتمی ایده‌ال خود دست یابید.

ارزیابی استراتژی معاملات الگوریتمی

آیا شما واقعاً استراتژی را درک می‌کنید؟آیا می‌توانید استراتژی را به‌طور مختصر توضیح دهید؟ آیا استراتژی در واقعیت پایه خوب و محکمی دارد؟ آیا استراتژی بر قوانین پیچیده آماری یا ریاضی تکیه دارد؟ پرسش‌های مطرح‌شده نمونه‌ای از سؤالاتی هستند که در هنگام ارزیابی روش‌های معاملاتی جدید، باید دائماً به آن‌ها فکر کنید. در این قسمت فهرستی از معیارهایی که یک استراتژی معاملات الگوریتمی جدید باید بر اساس آن‌ها قضاوت شود، به‌صورت خلاصه آورده شده است:

روش‌شناسی

مبتنی بر شناخت تکنیک‌های استراتژی است که تا چه میزان قابل‌درک است، چه طیفی از پارامترها را معرفی می‌کند و یا چقدر در برابر مقررات جدید بالقوه بازارهای مالی مقاومت خواهد کرد؟

نسبت شارپ

این نسبت مقیاسی برای سنجش نسبت پاداش به ریسک استراتژی را مشخص می‌کند. میزان نوسانات به‌شدت با ریسک استراتژی مرتبط هستند. به‌طور طبیعی، ما باید دوره و فرکانسی را تعیین کنیم که این بازده‌ها و نوسانات ( انحراف معیار) در آن اندازه‌گیری می‌شوند.

استراتژی‌ معاملات الگوریتمی: اهرم

آیا برای ایجاد بازده، استفاده از قراردادهای اهرمی در استراتژی ضروری است؟ قراردادهای اهرمی می‌توانند دارای نوسانات سنگین را تحمیل کنند. آیا سرمایه تجاری و تحمل چنین نوسانی رادارید؟

فرکانس

حداکثر افت سرمایه

میزان حداکثری باید مشخص شود و تعیین کنید که چه درصدی از افت را برای چه دوره زمانی می‌توانید متحمل شوید. علاوه بر مواردی که گفته شد، بردوباخت یا میانگین سود و زیان، میزان ظرفیت و نقدینگی استراتژی و معیارهای عملکرد که استراتژی‌ها با آن‌ها اندازه‌گیری می‌شوند نیز باید موردتوجه قرار گیرند. همچنین باید استراتژی‌ها را با کمترین پارامتر ممکن هدف قرار دهید و مطمئن شوید که داده‌های کافی برای آزمایش استراتژی‌ معاملات الگوریتمی خود دارید. اکنون می‌توان استراتژی‌هایی باقی‌مانده را مورد آزمایش قرار داد. بااین‌حال لازم است معیار داده‌های تاریخی موجود نیز موردبررسی قرارگرفته و برای رد نهایی استراتژی در نظر گرفته شود.

به دست آوردن داده‌های تاریخی برای استراتژی معاملات الگوریتمی

بهترین استراتژی معاملات الگوریتمی

امروزه هر دو طرف خرید (صندوق) و فروش (بانک‌های سرمایه‌گذاری) زیرساخت‌های فنی قوی برای ذخیره‌سازی داده‌های تاریخی سرمایه‌گذاری دارند. به‌منظور دسترسی به این داده‌ها باید با نحوه ذخیره‌سازی آن‌‌ها آشنا شوید. به دست ‌آوردن داده‌های تاریخی شامل بررسی انواعی از داده‌‌های بنیادین، داده‌های خبری، داده قیمت دارایی، ابزارهای مالی، فرکانس، معیارها و فناوری می‌شود. داده‌های بنیادی، داده‌های مربوط به روندهای اقتصاد کلان، مانند نرخ‌های بهره، ارقام تورم، اقدامات شرکت‌ها و غیره هستند، درحالی‌که داده‌های خبری اغلب ماهیت کیفی داشته و مقالات، پست‌های وبلاگ، توییت و غیره را شامل می‌شوند. داده‌های مربوط به سهام، اوراق قرضه، کالاها و قیمت ارز در طبقه قیمت دارایی قرار می‌گیرند و ویژگی‌ها و پارامترهای متفاوتی دارند. بنابراین یک ساختار پایگاه داده متناسب برای همه وجود ندارد. درنتیجه برای طراحی و اجرای ساختارهای پایگاه داده برای ابزارهای مالی مختلف، باید دقت زیادی شود. همچنین توجه به فرکانس و معیارها نیز ضروری است. درنهایت داده‌های فوق را باید در رایانه شخصی خود یا از طریق سرورهای اینترنتی ذخیره کنید. محصولاتی مانند خدمات وب آمازون در سال‌های اخیر این کار را ساده‌تر و ارزان‌تر کرده‌اند. همچنین بسیاری از پلتفرم‌های بک‌ تست می‌توانند داده‌ها را به‌صورت خودکار برای شما فراهم کنند تا شما صرفاً بر روی اجرای استراتژی معاملات الگوریتمی تمرکز کنید. اما فراموش نکنید که برای دستیابی به روشی مؤثر، همچنان به تخصص فنی قابل‌توجهی نیاز دارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.