مروری بر مفهوم ثبات جنسیتی در کودکان
در گذشته نظریات مختلفی در مورد جنسیت و کودکان مطرح شده است. در این مقاله مروری کوتاه بر مفهوم ثبات جنسیتی در کودکان خواهیم داشت. آنچه در ادامه خواهید خواند، بر اساس فهرست مطالب به شرح زیر است:
فهرست مطالب
جنسیت در کودکان
اگر بخواهیم یک تعریف ساده از مفهوم و درک مفهوم الگوی مثلث نظریه ی ثبات جنسیتی داشته باشیم، باید بگوییم که این نظریه اشاره به این موضوع دارد که کودکان از یک سنی به بعد، در مورد جنسیت خودشان حساس شده و آگاه می شوند و در نهایت افکارشان در مورد جنسیت به این نتیجه می رسند که، جنسیت بیولوژیکی ای که دارند، تغییر نمی کند و پایدار است.
نظریه ی ثبات جنسی توسط یک روانشناس آمریکایی به نام لارنس کلبرگ در بیش از 50 سال پیش، مطرح شده است. در ابتدا شاید این نظریه یک نظریه ساده به نظر برسد اما در واقع اینگونه نیست و همین مورد دلیلی برای ادامه ی تحقیقات در زمینه ی مسائل مربوط به جنسیت می باشد.
البته باید به این نکته هم توجه داشت که این نظریه در زمان های قدیم مطرح شده و شاید هنجارها درک مفهوم الگوی مثلث و مسائلی که امروزه مهم هستند در آن به خوبی منعکس نشده باشد و یا نتواند خیلی از مسائل مهم امروزی را پوشش دهد.
برای مثال می توان گفت در این نظریه مسائلی مانند ترنسجندر بودن، کسی که خود را متعلق به هیچ جنسیتی نمی داند و یا کسی که خودش را در مواقعی زن می داند و در مواقع دیگر مرد تعریف می کند، درک مفهوم الگوی مثلث مطرح نشده است.
توجه
در هنگام مرور مفاهیم این نظریه، این نکته را در نظر داشته باشید که این نظریه اندکی قدیمی بوده و بر اساس کار پیاژه تدوین شده و شاید مسائل مطرح اجتماعی امروزه را در نظر نگیرد و مسائل مربوط به بیش از پنجاه سال گذشته را مطرح می کند.
تعریف ثبات جنسیتی
مفهوم ثبات جنسیتی به یک مرحله شناختی از رشد کودکان اشاره دارد که، در طی این مرحله کودکان متوجه می شوند جنسیت آن ها البته جنسیت بیولوژیکیشان در طول زمان ثابت بوده و تغییر نمی کند.
این نظریه که توسط لارنس کلبرگ برای اولین بار در سال 1966 مطرح شد، ریشه در تحقیقات روانشناس فرانسوی،ژان پیاژه د اشت. کولبرگ بیان کرد که، مهم ترین جنبه ی رشد هویت جنسی، رشد شناختی در کودکان است.
عقیده مدرن
با اینکه در نظریه ی ثبات جنسی گفته شده است که جنسیت بیولوژیکی افراد غیر قابل تغییر است، ولی همه ی ما می دانیم که امروزه این مفهوم شاید نادرست به نظر برسد و برای جنسیت می توانیم تعاریف گسترده و وسیعی را ارائه کنیم.
در واقع مهم این است که به کودکانمان یاد بدهیم، پذیرش خود از همه چیز مهم تر است.
نظریه رشد جنسیتی کلبرگ
برای اینکه درک بهتری از این نظریه داشته باشید، درک مفهومی به نام طرحواره از جنبه ی رشد شناختی بسیار مهم است. طرحواره یک الگوی مفهومی است؛ کودکان به وسیله ی طرحواره ی خود، دنیای خود و جنسیت خود را درک می کنند.
در طرحواره ی جنسیتی بیان می شود که، هویت جنسی کودکان، از طریق انگیزه درونی برای تطبیق و سازگاری با آنچه جامعه بر اساس جنسیت بیولوژیکی از آن ها توقع و انتظار دارد، رشد پیدا می کند. اما در ادامه کلبرگ بیان کرد که این انگیزه ی درونی هم بستگی به گذراندن مراحل متعدد رشد شناختی توسط کودکان دارد.
نکته
یک نکته دیگر این است که، درست است که در این نظریه انگیزه درونی کودکان برای سازگاری با محیط اجتماعی در نظر گرفته می شود، اما تغییر هنجارهای جنسیتی و تغییر انتظارات جامعه از کودکان، می تواند این انگیزه ها را تغییر دهد. البته که کودکان هرگز نباید مجبور به رفتار کردن بر اساس نقش جنسیتی ای که باعث ناراحتی آن ها می شود، بشوند.
این الگوی رشد شناختی بین سنین دو تا هفت سالگی در کودکان اتفاق می افتد و در این دوره سنی کودکان درک می کنند که جنسیتشان را نمی توانند تغییر دهند.
کلبرگ معتقد است وقتی کودکان به این دوره سنی می رسند، با توجه به انگیزه ای که دارند، سعی می کنند مطابق نقش جنسیتی و آنچه که از آن ها انتظار می رود، رفتار کنند. بنابراین کودکان تا زمانی که متوجه نشوند که جنسیتشان ثابت است، نقش های جنسیتی را درک نخواهند کرد.
مراحل نظریه ی کلبرگ
مرحله اول: برچسب زدن جنسیتی (تا سه سالگی)
در این مرحله کودکان می توانند جنسیت افراد را نام ببرند و از دختر بودن و با پسر بودن دیگران بگویند؛ با این حال هنوز در مورد اینکه جنسیت ثابت است چیزی نمی دانند.
مرحله دوم: پایداری جنسیتی (تا پنج سالگی)
در این مرحله کودکان متوجه می شوند که، پسران بزرگ می شوند تا پدر شوند و دختران بزرگ می شوند تا مادر شوند و غیره. در این دوره کودکان نمی دانند که حتی با تغییر نوع لباس و یا فعالیت ها هم نمی توان جنسیت را تغییر بدهند.
مرحله سوم: ثبات جنسیتی (تا هفت سالگی)
در حدود دوره سنی شش و هفت سالگی کودکان متوجه این نکته می شوند که جنسیت در گذر زمان تغییر نمی کند. وقتی کودکان به این درک رسیدند، بر اساس جنسیت خود رفتار می کنند.
کلبرگ معتقد بود، مهم ترین جنبه رشد جنسیتی در افراد، غرایز بیولوژیکی یا هنجارهای فرهنگی نمی باشد، بلکه مهم ترین چیز درک شناختی کودک از جهان اجتماعی پیرامونش است.
شواهد پژوهشی در حوزه ی ثبات جنسیتی
چند مطالعه مختلف در مورد این نظریه کلبرگ وجود دارد که کمی پیچیده هستند.
برخی از محققان در حدود سال های 1970، 1980 و 1990 بیان کرده اند که، کودکان در حدود دو سالگی، می توانند رفتارهای بر پایه ی جنسیت مثل بازی با اسباب بازی های خاص دختران و یا پسران را متوجه شوند. (البته این مورد امروزه به عنوان کلیشه جنسیتی مطرح می شود؛ اسباب بازی ها دخترانه و یا پسرانه ندارند.)
برخی دیگر از محققان استدلال کرده اند که،اگر والدین اقدام به تقویت رفتارهای سازگار با جنسیت داشته باشند، این اقدام در رشد هویت جنسیتی کودک موثر است.
برخی از مطالعات نشان می دهند که، حتی نوزادان هم می توانند بین چهره ها و صداهای مردانه در برابر زنانه تمایز و تفاوتی قائل شوند.
بعضی از متخصصان علمی هم استدلال می کنند که، در واقع ثبات جنسیتی نابالغ ترین شکل از درک جنسیت می باشد.
در یک مطالعه و تحقیق در مورد ثبات جنسیتی، دو محقق به نام اسلبی و فری در سال 1975، درک کودکان از جنسیتشان را با استفاده از یک مصاحبه مفهومی جنسیتی مورد ارزیابی و بررسی قرار دادند. در این مطالعه آن ها پنجاه و پنج کودک در سنین دو تا پنج سال را مورد بررسی قرار دادند و از آن ها چهارده سوال پرسیدند.
نمونه هایی از این سوالات که هر کدام مراحل مختلفی از نظریه کلبرگ را نشان می دهند، عبارت اند از:
با نشان دادن عکسی می پرسند که: این دختر است یا پسر؟
تو پسری یا دختری؟
وقتی بچه بودی دختر بودی یا پسر؟
وقتی بزرگ بشی، مامان می شی یا بابا؟
اگر لباس دخترانه می پوشیدی دختر می شدی؟
اگر بخواهی می توانی پسر باشی؟
و .
در ادامه ی تحقیق، محققان یک فیلم به کودکان نشان دادند و میزان توجه آن ها به شخصیت مرد یا زن در فیلم را اندازه گیری و ارزیابی کردند. آنچه آن ها در پی انجام این مطالعه دریافتند این نکته بود که، کودکانی که ثبات جنسیتی قوی تر داشتند، بیشتر به الگوی همجنس خود توجه می کردند.
اگر علاقمند هستید که بدانید سن تربیت کودکان از چه زمانی آغاز می شود؟ می توانید به پست مورد نظر مراجعه نمایید.
جمع بندی ای سنج
در این مقاله در مورد مفهوم ثبات جنسیتی در کودکان طبق نظریه لارنس کلبرگ صحبت کردیم.
درست است که امروزه تحقیقات بیشتری در مورد جنسیت و انواع آن صورت گرفته و شواهد متفاوت تر از آنچه در این نظریه ذکر شده است، می باشد اما این نظریه در زمان خودش کمک بزرگی به پیشرفت علم روانشناسی و توسعه و رشد مفهوم ثبات جنسیتی با درک نقش جنسیتی در کودکان داشت.
با مطالعات بیشتر و درک ما از مفهوم جنسیت احتمالا نظریات دیگر جنسیتی در آینده مطرح خواهد شد.
آیا مطلب فوق برای شما مفید واقع شد؟ شما تا چه حد از نظریه ثبات جنسیتی حمایت می کنید؟ لطفا نظرات و دیدگاه های ارزشمندتان را با ما در میان بگذارید.
چگونه از الگوهای SVG استفاده کنیم؟
الگوهای SVG یکی از گزینههای متعدد طراحی است که برای پر کردن و برجسته کردن رنگآمیزی شکل و متن استفاده میشود. هرچند SVG بهعنوان یکی از گزینههای پیچیدهتر موردتوجه قرار میگیرد، اما درک پایه آن میتواند الگوهای ظاهری پیچیدهای را که قابل دستیابی است، ایجاد کند.
الگوهای SVG برای فرصتهای طراحی بسیار منحصربهفرد، ارائه میشود. ما اساساً یک بوم را در یکشکل هدف یا متن تعریف میکنیم که بعداً تکرار میشود (یا شبیه به کاشیکاری کردن)، و امکان طراحی دقیقتر را در خارج از آن برای برجستهسازی و پر کردن یکپارچه فراهم میکند.
در این مقاله در مورد گزینههای نحوی و ویژگیهای اساسی برای الگوهای SVG بحث خواهیم کرد و سپس بعضی از نمونهها را برای درک بیشتر مرور میکنیم.
پیشینه علمی
قبل از اینکه شروع کنیم، لازم است توجه کنیم که این مقاله دانش پایهای درباره چگونگی کارکرد SVG درونخطی را در نظر میگیرد. درصورت تمایل به مطالعه و یادگیری بیشتر، از منابع دیگر که با SVG درونخطی آغازشده است استفاده کنید.
الگوها را پر کنید
بیایید نگاهی به ساختار دستوری یک الگوی SVG اولیه بیندازیم و سپس از گزینههای ویژگی خاص هم استفاده کنیم.
این کد درک مفهوم الگوی مثلث الگوی زیر در یک مستطیل را ارائه میدهد:
حاوی عنصر است که به ما امکان میدهد تعریفها را برای استفاده مجدد، نامگذاری کنیم. این تعاریف تا زمانی که با استفاده از شناسهٔ منحصربهفرد خود با stroke و / یا ویژگیهای fill مورداشاره واقع شوند، خروجی بصری ندارند.
مستطیل در داخل قرار دارد، اما در خارج از عنصر است که در آن الگوی ما تعریفشده است. الگو سپس به مستطیل از طریق ویژگی “fill” اعمال میشود:`fill=”url(#basicPattern)”`
ویژگیها
درحالیکه تعداد زیادی از ویژگیهای خاص SVG وجود دارد، مطالعه این مقاله برای تولید و دستکاری الگوهای اساسی SVG ضروری است.
شاید مفاهیم مهم و چالشبرانگیز در مورد الگوهای SVG، مختصاتی برای هر جزئی از الگو باشند که طرحریزیشده است، بنابراین این ویژگیها بهطور خاص در توصیفهای زیر موردتوجه قرار میگیرند.
هر الگو نیاز به یک شناسه منحصربهفرد بهمنظور ارجاع از طریق stroke و / یا ویژگیهای fill از اشکال SVG و یا متن دارد.
x، y، عرض، ارتفاع
خصیصه x و y در عنصر تعریف میکند که چگونه الگوی شکل، شروع خواهد شد. عرض و ارتفاع مورد استفاده در عنصر ، عرض و ارتفاع واقعی فضای الگوی اختصاص دادهشده را تعیین میکنند.
بهعنوانمثال، عنصر که در بالا ذکرشده است، دارای مقادیر زیر است:
x=”10″ y=”10″ width=”40″ height=”40”
الگو از ۱۰px در محور x ها آغاز خواهد شد، ۱۰px هم در ابتدای محور y، و اساساً ” canvas “(بوم) ۴۰ پیکسل عرض و ۴۰ پیکسل ارتفاع ایجاد میشود.
تعیین این مقادیر سیستم مختصات، توسط مقادیر اعمالشده درون صفات PatternUnits و PatternContentUnits تعیین میشود.
patternUnits
ویژگی patternUnits مختصات را برای هر,x, y width و height اشارهشده تعریف میکند. دو گزینه userSpaceOnUse و objectBoundingBox در اینجا است.
آنچه درزمینهٔ استفاده از الگوها مورداستفاده قرار میگیرد، ارزش نتایج userSpaceOnUse است که در یک الگوی سیستم به دست میآید. این نتایج توسط سیستم مختصات، برای ارجاع عنصر (مانند مستطیل در مثال بالا) و stroke و/یا fill تعیینشدهاند.
مقدار objectBoundingBox x، y، عرض و ارتفاع سیستم مختصات نقشهبرداری را بهعنوان objectBoundingBox از عنصری که از الگوی آن استفاده میشود (هدف الگو)، مستقر میکند.
اگر مقدار مشخص نشده باشد، مقدار پیشفرض آن objectBoundingBox است.
patternContentUnits
مقادیر attribute patternsContentUnits همانند مقادیر patternUnits، objectBoundingBox و userSpaceOnUse هستند، بهجز اینکه سیستم مختصات برای محتویات الگو تعریفشده است.
برخلاف patternUnits، اگر این مقدار نامشخص باقی بماند، بهصورت پیشفرض به “userSpaceOnUse” تعلق دارد. این بدین معنی است که مگر اینکه یک یا هر دو از این مشخصهها مشخص شوند، در آن صورت اشکال کشیده شده در در یک سیستم مختصات مختلف، از عنصر خود استفاده میکنند.
رویکردی برای ساختن این مشکل کوچک، الگویی برای defineUnits = “userSpaceOnUse” در عنصر است. بهطور پیشفرض patternContentUnits به userSpaceOnUse تنظیم خواهد شد و اطمینان حاصل میشود که آنها هماکنون در یک فضای هماهنگ کار میکنند، که ما در بخش بعدی در مورد آن بحث خواهیم کرد.
همچنین لازم به ذکر است اگر شما قبلاً مشخصه مختصات viewBox را در عنصر مشخص کردهاید، این مقدار تأثیری نخواهد داشت.
نگاهی دقیقتر به واحدهای الگو
واحدهای الگو جنبه مهم و پیچیدهای از الگوهای SVG هستند. همانطور که ذکر شد، patternUnits و patternContentUnits بهطور پیشفرض دارای مقادیر متفاوت هستند و چون، یک یا هرکدام از آنها برای هماهنگ کردن با یکدیگر برای یک منطقه الگو منطبق باشند، مهم هستند..
تنظیم patternUnits = “userSpaceOnUse” اطمینان حاصل خواهد کرد که آن را در سیستم مختصات مشابه بهعنوان PatternContentUnits کار میکند و گزینه بسیار سادهتری است. اگر ما اندازه شکل /متن هدف را در این سیستم مختصات تغییر دادیم، الگوی برای پر کردن فضای اضافی، تکرار خواهد شد.
تنظیم patternContentUnits = “objectBoundingBox” همچنین فضای هماهنگ سازگار را تضمین میکند. اگر ما اندازه شکل/ متن هدف را در این سیستم مختصات تغییر دادیم، الگو برای پر کردن فضای اضافی، بدون تکرار، تنظیم میشود. بهمنظور اطمینان از مقادیر مقیاسی مناسب در این سیستم، باید مجموعه مبتنی بر اعداد صدتایی یا دهدهی تعیینشده باشد.
کار در یک سیستم objectBoundingBox میتواند دشوار باشد. به نظر میرسد در هنگام کار در این فضای تعدادی از اشکالات وجود دارد، و ایده مقیاس بهطورکلی، واقعاً برای مفهوم الگوی تکراری، درست نیست.
بهعنوان مرجع، برای یک الگوی اولیه که در فضای مختصات objectBoundingBox قرار دارد، یک نگاه بهجزئیات میاندازیم:
اگر ما عرض و ارتفاع شکل هدف را با اشاره به الگو گسترش دادیم، حلقهها بهطور مناسب اندازه میشوند؛ همیشه تنها چهار دایره درون مستطیل وجود دارد.
یک نکته در اندازهگیری
به نظر میرسد مقادیر زیادی از عرض و ارتفاع SVG وجود دارد که بسیار سریع میتوانند الگو و شکلهایی که در ساخت SVG استفاده میشوند را تحت تأثیر قرار گیرند.
عرض و ارتفاع درون عنصر تعیین میکند که چقدر الگو، باید قبل از شروع تکرار داشته باشد. این مقادیر اساساً اندازه بوم منطقه الگو را تعیین میکنند.
عرض و ارتفاع درون شکل الگو را، اندازه آنها را تعیین میکند، اما اندازه نمیتواند بیش از عرض و ارتفاع تنظیمشده در عنصر باشد. هر شکل، بیشتر از حد تعیینشده توسط ، ارائه نمیشود.
حال که درک قویتری از گزینههای ویژگی SVG را داریم، نگاهی دقیق به مثال دیگری میاندازیم که بیشتر از این گزینههای استفاده میکند:
ابعاد
شکل SVG ما ۲۰۰ پیکسل در ۲۰۰ پیکسل است، الگو ما “canvas” 20 پیکسل در ۲۰ پیکسل است و الگوی شکل خودمان ۱۰ پیکسل در ۱۰ پیکسل است. این اجازه میدهد تا برای ۱۰ واحد (۲۰ پیکسل در ۲۰ پیکسل) برای تنظیم از شکل (۲۰۰ پیکسل در ۲۰۰ پیکسل) استفاده کنیم.
در هر واحد الگو یک مستطیل (۱۰ پیکسل در ۱۰ پیکسل) با مقدار x و y 5px وجود دارد. این به این معنی است که در طرف بالا و چپ هر مستطیل، از دو طرف مرز وجود دارد.
خود شکل SVG و الگوی با ۲ پیکسل از چپ و ۲ پیکسل از بالا شروع میشود. تا اطمینان حاصل شود که خارج از مرز شکل پنهان نباشد.
تغییر ارزش x و y
اگر این الگو مستطیل را بهاندازه الگوی “canvas” (20px by 20px) تنظیم کنیم و مقادیر x و y را به “۰” تغییر دهیم، شکل SVG بارنگ بنفش پر میشود.. با اضافه کردن مقادیر x و y بزرگتر از ۰ برای شکل در داخل الگو، شکل در امتداد محور مناسب قرار میگیرد، هرگونه قسمت اضافی بهسادگی قابلمشاهده نیست.
حتی اگر width و height یکسان باشند، با توجه به مقادیر استفادهشده، یک مقدار بزرگتر x و y در مستطیل، میتواند باعث شود که مستطیل کوچکتر به نظر برسد، این بدین دلیل است که شکل فراتر از مرزهای تعیینشده با عنصر حرکت میکند و عرض و ارتفاع را در گسترش میدهد و قسمتهایی از شکل که مشخص نیستند هم، نشان میدهد.
الگوی زیر همانی است که در مستطیل بالا است، بهجز اینکه با مقادیر مختلف x و y در شکل الگوی بنفش وجود داشت: x = “15” y = “15”.
به نظر میرسد که مثلث مستطیلی کوچکتر شده است، اما ما آن را به سمت پایین و بیش از ۱۰ پیکسل اضافی حرکت دادیم، و بخش کوچکی از آن را روی بوم الگو قراردادیم.
الگوی تودرتو
همچنین میتوان یک الگو را با الگو دیگری پر کرد.
مسیرها بهعنوان الگو
مسیرها را میتوان بهعنوان الگوها نیز استفاده کرد.
پر کردن متن
پر کردن با یک الگو، بسیار شبیه به پر کردن یکشکل دارد.
پشتیبانی مرورگر
برای SVG درونخطی در مرورگرهای دسکتاپ و تلفن همراه، مرورگری وجود دارد، هرچند اپرا مینی آن را پشتیبانی نمیکند.
نتیجهگیری
در این مقاله، ساختار دستوری پایهای برای الگوهای SVG را بررسی کردیم، مفهوم ویژگیهای بالقوه برای سفارشیسازی را بیشتر موردبررسی قراردادیم، و سپس به بعضی از نمونهها، برای فهم بیشتر نگاه کردیم.
امیدوارم یک ساختار پایهای از چگونگی کار این الگوها، شما را تشویق کند تا قابلیتهای خود را با توجه به محدودیتها، با اشکال و مسیرهای پیچیده تست کنید.
فیلم آموزش تحلیل تکنیکال توسط مهران کاوه
در آموزش تحلیل تکنیکال سطح های متفاوتی برای آموزش وجود دارد که به صورت ده مورد بسته بندی شده است ما برای شما در این مقاله به پنج مورد از سطوح آموزش تحلیل تکنیکال به صورت کاربردی توضیحاتی ارائه می دهیم که به شرح زیر است:
- روند شناسایی : که در دو نوع روند مثبت و روند منفی است. روند مثبت به مجموعه ای از تغییر قیمت ها به صورتی که بتوان سه کف از قیمت ها را با رسم یک نمودار خطی به هم وصل کرد. البته باید این سقف ها به صورت نزولی یا صعودی نسبت به یکدیگر به شکلی که هر سقف از سقف بعدی یک کف کمتر باشد. این روند از اصل سوم تحلیل تکنیکال پیروی می کند. و روند منفی هم همانند روند مثبت است با این تفاوت که سه سقف قیمتی با فاصله ی یک سقف از هم بیشتر است.
- خطوط مقاومت و حمایت: این سطح از تحلیل تکنیکال نیز به سه بخش مقاومت و حمایت و سقف تاریخی تقسیم می شود. خط مقاومت به ناحیه ای از قیمت که در برابر کندل ها در روند صعودی قرار می گیرد را می گویند. حمایت ناحیه ای است که تماما برعکس ناحیه ی مقاومت بوده و در صورت شکسته شدن آن موجب به وجود آمدن ریزش های زیادی می شود. و سقف تاریخی که مانند ناحیه ی مقاومتی عمل می کند و تنها نقطه ی تمایز آن در این است که قیمت ها بعد از افزایش سرمایه به شکل سقف ما قبل خود برمی گردد. و مدت زمان انجام این فرآیند بیشتر از 8 سال است و بر پایه ی اصل دوم تحلیل تکنیکال بر می گردد که همه چیز بر پایه ی قیمت ها لحاظ می شود.
- اندیکاتور ابزاری است که به دلیل فرمول های خاصی که دارد به تحلیلگرها برای تشخیص دادن حرکات بازار کمک های بسیاری می کند. و البته ذکر این موضوع شایان به ذکر است که اندیکاتورها تنها با نمایش جهت حرکت می تواند به تحلیلگر کمک کند و به آن ها از اندازه ی این حرکات چیزی نمی گوید. اندیکاتورها با روش های اصلی مانند روند شناسی و یا سطح شناسی می تواند بالاترین بازده را در تحلیل تکنیکال ایجاد نماید. دو دسته ی اصلی این اندیکاتورها از بین 100 ها اندیکاتور به شرح زیر است:
اندیکاتورهای روی نمودار
اندیکاتورهای بیرون از نمودار
4 . کندل شناسی نیز چهارمین سطح از تحلیل تکنیکال است که به دو بخش الگوهای کلاسیک و آرایش نموداری تقسیم می شود. الگوهای کلاسیک مطابق با رفتارهای مشخصی بر روی نمودارها انجام می شود که می توان رفتارهای آینده نمودار را بر همین اساس پیش بینی کرد. این الگو طبق اصل دوم تکنیکال عمل می کند و تاریخ در آن تکرار می شود. و بخش دوم آرایش نموداری را که به شکل های میله ای و شمعی و خطی هستند که در بین این سه تا روش شمعی جز اصلی ترین و کاربردی ترین روش ها است. در نمودارهای شمعی قیمت های روز و قیمت های پایانی کمترین و بیشترین قیمت های روز را می توان مشخص کرد.
در ادامه مجموعه ویدیوهای آموزش تحلیل تکنیکال از کارگزاری مفید توسط مهران کاوه قرار داده شده است .
امیدواریم ای ویدیوها مورد رضایت شما عزیزان قرار گیرد .
✅الگوهای کلاسیک قیمت در تحلیل_تکنیکال (قسمت اول)
🧩محورهای اصلی دوره:
✅جایگاه الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال
✅معرفی الگوی پرچم
✅معرفی الگوی مثلث
✅معرفی الگوی فنجان
✅معرفی الگوی مستطیل
✅معرفی الگوهای سرشانه
✅معرفی الگوی سقف دوقلو و سه قلو
✅الگوهای کلاسیک قیمت در تحلیل_تکنیکال ( قسمت دوم )
🧩محورهای اصلی دوره:
✅جایگاه الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال
✅معرفی الگوی پرچم
✅معرفی الگوی مثلث
✅معرفی الگوی فنجان
✅معرفی الگوی مستطیل
✅معرفی الگوهای سرشانه
✅معرفی الگوی سقف دوقلو و سه قلو
مثلث کارپمن
مثلث کارپمن که به آن مثلث قربانی نیز گفته میشود، به عنوان یک مدل اجتماعی در سال ۱۹۶۸ توسط روانشناسی به نام استفان کارپمن ساخته شد. مثلث روانشناسی کارپمن یک چارچوب قدرتمند برای درک نقشهای ناکارآمدمان در مقابله با درگیریهای موجود در روابطمان میباشد.
هر نقشی در مثلث کارپمن (یعنی قربانی، ظالم و ناجی) نشاندهنده وضعیت ذهنی ما، نحوه تفکر و نحوه عملکرد ما هنگام برخورد با اختلاف نظر یا تفاوت سلیقهمان با خود یا دیگران است.
تفکر نادرستی که در برخوردمان با سایر افراد در جامعه اتخاذ میکنیم ناشی از تمایل درونیمان به حق است. حقی که نسبت به درستی احساس، فکر و رفتارمان به خود میدهیم و توقعی که از دیگران برای رعایت این حق به وجود میآید. اعتقاد راسخ به درستی حرکات و رفتارمان منجر به تعاملات مخربی میشود که انرژی ما را تخلیه کرده و ما را از مسئولیتپذیری و ایجاد زندگی بهتر برای خود و دیگران دور میکند.
مثلث کارپمن یک مسیر فرار برای پنهان کردن احساسات واقعی و جلوگیری از پرداختن به مشکلاتمان است. این درگیری ناکارآمد که از یک تناقض شخصی نتیجه میشود، حاصل چسبیدن به یکی از نقشهای مثلث کارپمن است که ما را در یک تله وابستگی قرار میدهد و پس از آن ما شروع به ایفای نقشهای مختلف در این مثلث میکنیم.
برای یادگیری نحوه تغییر از این تله ذهنی به توانمندسازیمان برای یک زندگی سالم، درک نقشهای مختلف مثلث کارپمن و روانشناسی آن که مردم را در این حالتها قرار میدهد، بسیار مهم است.
طرز کار مثلث کارپمن
انسانها نیازهای مختلف روانی مانند تمایل به رشد، قدردانی، احساس تعلق، پیشرفت به سمت هدف، مراقبت از دیگران، انعطافپذیری در انتخاب و غیره دارند. هنگامی که هیچ یک از نیازهای اصلی ما برآورده نشود، ما ناخودآگاه در یک مثلث درگیر میشویم، بدون اینکه متوجه شویم هزینه ماندن در این نقشها ممکن است چقدر سنگین باشد و اقدامات لازم برای شکستن الگوها چقدر سخت.
ما در طول زندگی خود چندین نقش عوض میکنیم بدون اینکه متوجه شویم در مثلث کارپمن گیر افتادهایم. بیایید به بررسی روانشناسی هر نقش در این مثلث بپردازیم:
نقش یک قربانی: «این موضوع برای من اتفاق میافتد»
شخصی که نقش قربانی را بازی میکند معتقد است «تحتتأثیر» یک شخص یا موقعیت قرار دارد. این اعتقاد که فرد یا چیز دیگری خارج از کنترل آنها مسئول وضعیتشان است، آنها را از پذیرش مسئولیت شرایط خود باز میدارد و باعث میشود قدرت تغییر شرایط را انکار کنند.
قربانی بودن با آسیبپذیر بودن متفاوت است. یک فرد آسیبپذیر کنترل وضعیت خود را از دست نمیدهد. افراد آسیبپذیر موقعیت وخیم خود را تشخیص میدهند و برای خارج شدن از آن حالت مبارزه میکنند. در حالیکه در مقابل، یک قربانی فکر میکند نمیتواند کاری برای تغییر وضعیت خود انجام دهد.
احساس قربانی شدن توسط یک فرد یا یک موقعیت، وابستگی بیرونی ایجاد میکند که خارج از توان فرد است. عدم اقتدار و عدم تمایل به پذیرش مسئولیت زندگی خود و شرایط باعث میشود تا قربانیان برای حل مشکلات خود به دیگران اعتماد کنند. افراد مبتلا به خودشیفتگی یا سایر اختلالات شخصیتی نیز تمایل دارند به عنوان قربانی عمل کنند. آنها به جای مسئولیتپذیری، ترجیح میدهند بدبخت باشند.
برخی از عبارات رایجی که افراد قربانی به خود و دیگران میگویند عبارتند از:
- چرا این اتفاق برای من میافتد؟
- بیچاره من!
- من نمیتوانم در این مورد کاری انجام دهم.
- از عهده من خارج است.
- من باید با آن بسازم.
- من در قبال چگونگی اوضاع مسئولیتی ندارم.
- احساس ناتوانی میکنم.
- من به شدت به کسی احتیاج دارم که بتواند من را از آن رها کند.
- اگر فقط دیگران از من مراقبت میکردند … .
نقش یک ظالم: «همه اینها تقصیر توست!»
نقش ظالم تمایل به کنترل، سرزنش و تهدید دیگران دارد و با این احساس برتری کاذب زندگی خود را ادامه میدهد. آنها اقدامی بزرگ انجام میدهند تا سعی کنند ترس خود را از شکست پنهان کنند و وقتی همه چیز به روشی که پیشبینی میکنند پیش نمیرود، در لاک دفاعی فرو میروند.
آنها با مشخص کردن مشکلات و مقصر کردن دیگران به عنوان علت اصلی این مشکلات، به دنبال نجات هستند. تمایل به سرزنش دیگران برای حفظ موقعیت خود ممکن است باعث شود اطرافیان احساس کنند نقش قربانی دارند و در نتیجه احساس ناتوانی و آزار و شکنجه کنند.
نقش ظالم از این عبارات رایج برای توجیه عمل خود استفاده میکند:
- کاش همان کاری را که به شما گفتم انجام میدادید.
- اگر شما به تعهدات خود عمل کنید، تأخیر نخواهم داشت.
- من انتظار این را از تو نداشتم.
- باید بیشتر میدانستم.
- من هرگز نباید به تو اعتماد میکردم.
- او کار خود را انجام نداد و اکنون من باید رنج بکشم.
نقش قهرمان یا ناجی: «من باید دیگران را نجات دهم»
قهرمان یا ناجی احساس خوب خود را از طریق همدردی با دیگران ایجاد میکند. آنها با کمک به دیگران و در نتیجه نادیده گرفتن نیازهای خود، در مورد خود احساس خوب و ارزشمندی دارند.
طرز فکری که عملکرد آنها را پیش میبرد، یک نگرش واقعی نسبت به همنوعان نیست، بلکه تمایل به لذت بردن از احساس خوبی است که با کمک به دیگران در خود ایجاد میکنند. آنها با تایید دیدگاه خود توسط کمک به دیگران و تأیید وضعیت خود، در ذهن قربانیان رشد میکنند. در نتیجه، آنها به جای توانمندسازی قربانی و کمک به آنها برای پذیرش مسئولیتشان، وابستگیشان را ارتقا میدهند.
نکته ناراحتکننده در مورد این حالت آن است که قربانی فکر میکند ناجی آنها را از وضعیت بدش خارج میکند، اما در واقع با ارائه مداوم کمک، ناجی جلوی بهبودی قربانی را میگیرد.
از آنجا که ناجی علت اصلی مشکلات را برطرف نمیکند و فقط آن را به صورت سطحی حل میکند، منتظر میماند تا دوباره وضعیت بد قربانی بروز کند تا با داشتن فرصتی برای نجات مجدد، احساس خوب خود را دوباره تجربه کند. یک ناجی با استفاده از این عبارات ذهنیت قربانی را تشویق میکند:
- من با شما موافقم.
- من هم همینطور فکر میکنم.
- بله حق با شماست.
- بذار کمکت کنم.
خروج از مثلث کارپمن و پذیرش مسوولیت خویش
محیط و تربیت ما در تعیین چگونگی مدیریت تعارضاتمان و انتخاب این مثلث به عنوان ابزاری برای حل تعارضات، نقشی اساسی دارند. با انجام این ۳ مرحله میتوانید زندگی خود را کنترل کنید و از مثلث کارپمن خارج شوید:
۱. پذیرش و تمایل به بهبودی داشته باشید
اولین قدم برای بهبودی در هر چیزی، تصدیق آن و پذیرش مسئولیت در اقداماتی است که شما را به این وضعیت سوق داده است.
تمایل به پذیرش مسوولیت میتواند ذهنیت را به دیدن واقعیت دیگری تغییر دهد. اینکه چطور میبینید، چگونه دیگران را درک میکنید، چگونه فکر میکنید و چرا تصمیم میگیرید عکسالعمل نشان دهید.
اکنون که نقشهای مختلف مثلث کارپمن را درک کردید، درک مفهوم الگوی مثلث با گفتن بلند این جمله تمایل خود را برای تغییر نشان دهید:
- من حاضرم بررسی کنم که آیا من این نقشها را قبول میکنم یا نه.
- من میخواهم این مثلث و راههای خروج از آن را یاد بگیرم.
- من معتقدم که این نقشها به سلامتی و روابط من آسیب میزنند.
- من متعهد میشوم که تغییری برای خودم و دیگران ایجاد کنم.
۲. الگوهای تکرار شونده را یاد بگیرید
فقط با عبور از مرزها است که میتوانیم به ذهنمان اجازه دهیم ارتباطات جدیدی ایجاد و واقعیتهای جدیدی را کشف کند. به چند تعامل گذشتهتان فکر کنید که احساس غم، عصبانیت، گیجی، ترس، تنهایی، ناتوانی و عصبانیت در شما ایجاد کرده است. اکنون آن رابطه را در ذهن خود مرور کنید و بررسی کنید که در حال ایفای کدام نقش از ۳ نقش مثلث کارپمن بودهاید. نقش دیگران چه بوده است؟ آیا آنها نقش قربانی، ناجی و ظالم را نیز به عهده گرفتند یا خود را از آن دور نگه داشتند؟
فکر کردن در مورد تعاملات گذشته با فرزندان، همسر، دوستان، خانواده و همکارانتان به شما کمک میکند الگوهایی را بشناسید که ناخودآگاه باعث شناسایی نقشهایتان میشود. سرعت خود را کم کنید و برای گذراندن این مرحله وقت بگذارید. پخش مجدد این سناریوها ممکن است برخی از احساسات دردناک را بازگرداند، اما اینکه به خودتان اجازه دهید با گشودگی و اشتیاق آنها را مرور کنید، راهی برای بیرون آمدن از مثلث کارپمن یافتهاید.
۳. مرزها را تعیین کنید و آگاهانه از این نقشها صرفنظر کنید
این موضوع مستلزم زیر سوال بردن افکار و عقایدی است که تاکنون در زندگی ما را به خود جذب کرده است. هنگام برخورد با یک تعارض، تمایل طبیعی ما این است که بر اساس اولین فکری که به ذهنمان خطور میکند عمل کنیم. برای اینکه آگاهانه از این مثلث خارج شوید، خود را در موقعیتها قرار دهید، علیه انتخابهایتان بحث کنید و سعی کنید عواقب آن را بررسی کنید. اعتقادات خود را زیر سوال ببرید و بپرسید: «اگر عکس این درست باشد چه؟».
تمرین
حرکت از نقش قربانی به سمت خلاقیت: از مسئله به حل مسئله
از نگرش قربانی «من به کمک نیاز دارم» به یکی از سازندگان «من به خودم ایمان دارم و میتوانم مسئولیت تجربه خودم را بر عهده بگیرم» حرکت کن.
با تغییر آگاهانه ذهنیتتان و با دنبال کردن این مراحل، جهت خود را تغییر دهید:
- اهداف خود را در تعاملاتتان بنویسید. نتایجی را که میخواهید بدست آورید به روشنی بیان کنید.
- خوب فکر کنید که چگونه میتوانید بدون کمک دیگران به آنها دست یابید. به دنبال نقاط قوت خود باشید.
- اکنون مدل ذهنی وارونگی (اگر غیر از این درست باشد، چه؟) را اعمال کنید و آنچه را که شما را از دستیابی به این اهداف باز میدارد، شناسایی کنید.
- سد راهها را بردارید و در جهت اهداف خود گامهای کوچکی بردارید. به یاد داشته باشید انگیزه، ناشی از عمل است، نه تعلل.
حرکت از نقش ناجی به سمت مربی: از ایجاد وابستگی تا دادن توانایی مسئولیت شخصی
اولین قدم برای تغییر از نقش ناجی این است که بپذیرید کار شما فداکارانه نیست، بلکه بیشتر از اینکه به دیگران فایده برساند، به آنها و خودتان آسیب میرساند.
اکنون برای تبدیل نقش ناجی به ذهنیت مربیگری درک مفهوم الگوی مثلث باور داشته باشید که افراد میتوانند از خود مراقبت کنند. به طور فعال گوش دهید، به دیگران قدرت دهید، آنها را تشویق کنید که تسلیم نشوند و از اشتباهات یاد بگیرند.
حرکت از نقش ظالم به سمت چالشگر: از سرزنش تا قاطعیت
از آزار و شکنجه به سمت «ابراز وجود» رقیب حرکت کنید. بیاموزید که مسئولیت وضعیت خود را با در دست گرفتن امور به عهده بگیرید و دیگران را نیز به چالش بکشید.
هنگام مقابله با یک مشکل، افکار و عقاید خود را بدون ترساندن دیگران ابراز کنید، فن مذاکره را بیاموزید تا راهحلهای موثر ایجاد کنید، اولویتها و انتظارات خود را با نه گفتن به فعالیتهایی که با اهداف شما مطابقت ندارد مدیریت کنید. به دیگران بازخورد سازنده دهید.
به طور خلاصه، برای خود محدودیتهایی تعیین کنید، آگاهانه رفتار خود را تماشا کنید. در مورد اینکه چه نقشی را بر عهده میگیرید و دیگران چگونه با آن نقش تقابل میکنند، چه چیزی را میتوانید در مورد وضعیت خود تغییر دهید و دیگران چگونه میتوانند به شما کمک کنند، فکر کنید. این شکل از تحلیل خود میتواند ذهنیت را به سمت آگاهی ترغیب کرده و شما را به سمت تغییر سوق دهد.
مثلث آتش چیست و از چه اجزایی تشکیل شده است؟
مثلث آتش چیست و از چه اجزایی تشکیل شده است؟
مثلث آتش یا مثلث حریق یک مدل ساده برای درک واکنش شیمیایی است که برای ایجاد آتش باید رخ دهد. این مثلث از سه عنصر – سوخت ، گرما و اکسیژن – تشکیل شده است که همگی باید برای شعله ور شدن آتش وجود داشته باشند و حذف هر یک از این عناصر باعث جلوگیری از حریق یا خاموش شدن آتش می شود.
مثلث آتش سوزی غالباً به عنوان شکل اساسی آموزش ایمنی در برابر آتش استفاده می شود و پویایی آتش را بررسی می کند. با بررسی و درک بیشتر این موضوع ، پیشگیری از آتش سوزی بسیار آسان تر خواهد بود. در مبحث مثلث آتش چیست علوم هشتم نیز به طور کامل به این موضوع درک مفهوم الگوی مثلث پرداخته شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر در این رابطه با ما در نشریه جهان شیمی فیزیک همراه باشید.
مثلث آتش کدام است؟
در تعریف آتش می توان گفت که یک واکنش اکسیداسیون سریع است که طی یک فرآیند شیمیایی گرمازا رخ می دهد و همراه با آزاد سازی گرما ، نور و محصولات مختلف است. شعله های آتش عمدتا از دی اکسید کربن ، بخار آب ، اکسیژن و ازت تشکیل شده اند و اگر به اندازه کافی گرم باشد ، گازها یونیزه می شوند و رنگ شعله و شدت آتش نیز بر این اساس متفاوت خواهد بود.
همانطور که گفتیم مثلث آتش سوزی از چند جزء تشکیل شده است. در مبحث اجزای مثلت آتش را نام ببرید علوم هشتم همه ما با این موارد آشنا شده ایم ولی برای یادآوری مجددا آنها را در ادامه ذکر می کنیم.
برای شروع آتش سوزی باید ماده ای برای سوختن وجود داشته باشد که از آن به عنوان سوخت یاد می شود. سوخت هر نوع ماده قابل احتراقی از جمله کاغذ ، روغن ، چوب ، گازها ، پارچه ، مایعات ، پلاستیک و لاستیک است. سوخت مورد نیاز برای یک آتش سوزی معمولاً با محتوای رطوبت ، اندازه ، شکل و مقدار آن مشخص می شود و این عوامل تعیین می کند که سوخت به راحتی و در چه دمایی می سوزد.
حرارت
علاوه بر منبع سوخت ، گرما نیز باید وجود داشته باشد تا احتراق صورت گیرد. تمام مواد قابل اشتعال بخارهای قابل اشتعالی را ایجاد می کنند که در صورت وجود گرما ، احتراق ایجاد می کنند. گرما همچنین مسئول گسترش و حفظ آتش است زیرا رطوبت موجود در سوخت را از بین می برد ، باعث گرم شدن محیط اطراف و سوخت پیش گرم در مسیر خود می شود و آن را قادر می سازد تا با سهولت بیشتری حرکت و توسعه یابد
بنابراین اگر بخواهید مثلث آتش را توضیح دهید باید موارد فوق را بطور کامل در نظر بگیرید زیرا می تواند به عنوان یک سوال از بحث مثلث آتش علوم هشتم مطرح شود.
اکسیژن
آتش سوزی ها علاوه بر سوخت و گرما برای روشن ماندن به اکسیژن نیز نیاز دارند. هوای محیط تقریباً از ۲۱٪ اکسیژن تشکیل شده است و چون اکثر آتش سوزی ها برای سوزاندن فقط به حداقل ۱۶٪ اکسیژن نیاز دارند ، به عنوان ماده اکسید کننده در واکنش شیمیایی عمل می کند. این بدان معنی است که وقتی سوخت می سوزد با اکسیژن واکنش داده و گرما و احتراق ایجاد می کند.
مثلث آتش چیست و از چه اجزایی تشکیل شده است؟
مربع آتش چیست؟
مربع آتش که با نام های هرم آتش یا مربع حریق نیز شناخته می شود یک مدل کمی پیچیده تر برای توصیف اجزای مورد نیاز برای آتش سوزی و تدوام آتش است. این یک نمای هندسی چهار طرفه از چهار عامل لازم برای آتش سوزی است که شامل موارد زیر است:
سوخت – هر ماده ای که می تواند بسوزد
گرما – انرژی گرمایی کافی برای ایجاد احتراق
عامل اکسید کننده – هوای حاوی اکسیژن
واکنش زنجیره ای شیمیایی – انرژی واکنش کافی برای تولید احتراق
واکنش زنجیره ای حریق چیست؟
واکنش زنجیره ای حریق وقتیکه آتش شعله ور می شود باعث ادامه آتش سوزی می شود و تا زمانی که یکی از عوامل مثلث حریق حذف نشود، ادامه خواهد یافت. واکنشهای سوختن، واکنشی شیمیایی گرمازا به شمار میآیند و با ایجاد حرارت و نور ادامه می یابد.
مثلث آتش با مربع آتش چه فرقی دارد؟
تفاوت بین مثلث حریق و مربع حریق نسبتاً کم است و عنصر چهارم در کنار گرما ، سوخت و اکسیژن در اشتعال و سوزاندن آتش نقش دارد. این عنصر اضافی یک واکنش زنجیره ای شیمیایی است. پس از آن مثلث آتش سوزی تغییر یافته و به عنوان چهار ضلعی آتش نامگذاری شد. کپسول های آتش نشانی یک یا چند عنصر فوق را از بین می برند. بنابراین مهم است که برای مقابله با نوع خاصی از آتش سوزی ، کپسول آتش نشانی مناسب در اختیار داشته باشید.
همه کپسول های آتش نشانی برای استفاده در انواع آتش سوزی ها مناسب نیستند. به عنوان مثال ، هرگز نباید از کپسول آتش نشانی حاوی آب روی آتش سوزی الکتریکی استفاده شود ، اما می توان از کپسول آتش نشانی غبارآبی که تست مناسب را پشت سر گذاشته است ، در آتش سوزیهای الکتریکی استفاده کرد.
همچنین در رابطه با خاموش کردن آتش سوزی فلزاتی همچون لیتیوم، منیزیم و تیتانیوم باید بدانید که استفاده از آب نه تنها باعث خاموش شدن آنها نمی شود بلکه ممکن است حرارت شعله را بیشتر کرده و حتی باعث انفجار شود. در این آتش سوزیها کپسول های حاوی دیاکسید کربن هم موثر نیستند و از مواد دیگری مانند ماسه برای اطفاء حریق استفاده می شود.
مثلث آتش چیست و از چه اجزایی تشکیل شده است؟
مثلث آتش چند بعدی
مثلث های آتش نشانی چند بعدی در مناطق طبیعی مانند جنگل ها و دشت ها رخ می دهد و می تواند به طول چندین کیلومتر رخ دهد ، چندین روز طول بکشد و چندین بار در یک بازه زمانی تکرار شود.
بنابراین اگرچه حرارت برای ایجاد شعله مهم است ولی توپوگرافی برای کمک به بررسی روند گسترش آتش به ویژه با وجود منابع احتراقی برای پیشگیری از عود در مقیاس های طولانی تر مهم هستند.
به همین ترتیب در حالی که اکسیژن برای حفظ شعله لازم است ، هوا و بادهای مرتبط با آن که اکسیژن را به یک آتش سوزی منتقل می کنند و الگوی طولانی مدت آب و هوا نیز در این وضعیت تاثیرگذار هستند.
سرانجام ، سوخت اصطلاحی برای توصیف آنچه در یک شعله می سوزد، به طیف وسیعی از مواد در یک آتش سوزی گسترده اطلاق می شود. تغییرات آب و هوایی درجهان از عوامل دخیل در مثلث آتش سوزی هستند. به عنوان مثال نوع پوشش گیاهی خاص از نظر عود ، شدت ، فصل و اثرات بیولوژیکی از یک آتش سوزی مشخص پشتیبانی می کند. تغییر در نوع پوشش گیاهی برای جلوگیری از آتش سوزی تأثیرات مفیدی خواهد داشت.
راههای خاموش کردن آتش
برای جلوگیری از آتش سوزی ، باید یکی از سه عنصر مثلث آتش سوزی را از بین برد. مثلا اگر بتوانید آتش را خنک کنید ، گرما از دست می رود و خاموش می شود یا اگر اکسیژن حذف شود آتش خفه خواهد شد. بنابراین ، تلاش برای مبارزه با آتش سوزی و همچنین جلوگیری از آتش سوزی بر اساس این اصول انجام می شود.
به عنوان مثال پتوهای آتش نشانی اکسیژن را حذف کرده و در نتیجه آن را خاموش می کنند. به همین ترتیب ، کپسول های آتش نشانی برای از بین بردن یکی از سه عنصر مثلث حریق تولید می شوند مثلا کپسول های آتش نشانی حاوی آب آتش را خنک می کنند و گرما را از بین می برند.
روشهای پیشگیری از آتش سوزی نیز بر همین اساس است و مراحل ایمنی مانند نگهداری مایعات قابل اشتعال در محل مناسب و اطمینان از این که تکه های کاغذ یا پارچه در مجاورت منابع احتمالی گرما باقی نمانده اند ، از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
با استفاده از این دانش اساسی در مورد ایمنی در برابر آتش ، می توان میزان شیوع آتش سوزی و خساراتی که ایجاد می کند را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
دیدگاه شما