قبل از همه چیز اگر وقت خواندن تمام این مطلب را ندارید توجه شما را به دیدن این فیلم جلب می کنم :
5 انشای زیبا درمورد فقر و ثروت مناسب برای تمامی پایه ها
ثروت و فقر دو موضوع پرطرفدار برای انشا هستند. اما گاهی این دو در کنار هم بکار رفته و موضوع انشا قرار می گیرند. در ادامه انشاهایی درمورد ثروت و فقر خواهید دید.
انشا ثروت و فقر
در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم چند نمونه انشا با موضوع ثروت و فقر تقدیم حضورتان خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
انشا مقایسه فقر و ثروت
ثروت همیشه ما را به یاد پول و فقر ما را به یاد بی پولی و ضعف مالی می اندازد اما این کلمات می توانند برای موارد دیگری نیز به کار برده شوند.
مثلا همه ما بعضی از افراد را در جامعه یا اطراف خود مان مشاهده می کنیم که از نظر مادی یعنی پول، هیچ کمبودی ندارند اما در عوض اخلاق خوبی ندارند یا فرهنگ شان پایین است.
در واقع این افراد فقر اخلاقی و فرهنگی دارند و بر عکس برخی اشخاص هستند که پول و ثروت مادی چندانی ندارند اما اخلاق و فرهنگ آن ها در سطح بالایی است، این افراد از نظر اخلاقی و فرهنگی، ثروتمند و غنی هستند.
با توجه به دلایل ذکر شده می توان گفت همیشه این طور نیست که افراد ثروتمند یا پولدار خوشبخت و آن هایی که فقیر هستند بد بخت باشند، معیار های دیگری نیز برای سنجش خوشبختی وجود دارد که ثروت تنها یکی از آن هاست.
اما نمی توان منکر این مسئله شد کسانی که ثروت یا همان پول در اختیار دارند می توانند به تعداد زیادی از امکانات و تفریحات دسترسی داشته باشند در صورتی که افراد فقیر به علت فقر مالی نمی توانند به آن ها دست پیدا کنند، امکاناتی مانند خانه ها و یا ماشین های خوب.
ثروت مالی می تواند انسان را از بسیاری از مشکلات نجات دهد و احتیاجات مادی او را به طور کامل بر آورده کند.
همین طور این امکان را به ما می دهد که فارغ از مشکلات مالی روی مسائل مهم تر و با اهمیت تر زندگی تمرکز کنیم و قدرت تغییر زندگی خود و حتی دیگران را داشته باشیم.
اما فقر باعث می شود ذهن ما در گیر مسائل کوچک زندگی و بر آورده کردن نیاز های اولیه باشد و ما دیگر فرصت فکر کردن به مسائل دیگر را نخواهیم داشت.
فقر و ثروت دو روی یک سکه هستند، کسی که ثروتمند است در یک شب ممکن است آن را از دست بدهد و فقیر شود پس نباید به آن تکیه کرده و ثروت را همیشگی دانست.
امروزه به علت وضعیت اقتصادی بد، هر کدام از ما بیش تر از هر زمان دیگری معنای فقر و ثروت را درک می کنیم و شاهد این هستیم که فقر چگونه می تواند انسان را به بد بختی بکشاند.
به امید روزی که هر کس به اندازه نیاز، سهمی از ثروت مادی داشته باشد و فقر در جامعه ما ریشه کن شود تا دیگر شاهد زشتی ها و پیامدهای بد آن نباشیم.
انشا توصیف فقر و ثروت
در نظر عموم مردم، ثروت وسیله ای است ثروتمندانی که فقیر بودند که انسان را خوشبخت و از هر چیزی بی نیاز می کند. کسی که ثروتمند است (مال بیشتری دارد) توجه بسیاری را به خود جلب می کند.
نگاه همه سمت ماشین لوکس او، خانه ای که از هر درش درهای دیگری باز می شود، کفش و لباس هایی که هرکدامشان قیمت اثاث خانه خانواده ای دیگر است و هزاران نگاه دیگری که عده ای مردم به ثروت ثروتمندان دارند و گاهی حسرت می خورند.
این ها ثروت های مادی زندگیست. اما فقر چیست؟ فقر از دیدگاه عموم مردم، محروم بودن از همان ثروتیست که ثروتمندان دارند؛ نداشتن خانه لوکس، محرومیت از لذیذترین غذاها و گردشگری های خارج و داخل کشور و ناتوانی مالی در همه زمینه ها.
آری تمام این ها فقر مادی محسوب می شود. فقری که مانعی است برای پیشرفت های مادی در زندگی. اما مفهوم ثروت و فقر، تنها در داشتن و نداشتن پول خلاصه نمی شود.
ثروتمند واقعی کسی است که ثروتش دانش و علم او باشد و همین دانش سبب پیشرفت دنیوی و اخروی او شود؛ حتی اگر پولی هم در بساطش نباشد، عده ای به دانش و فهم عمیق او غبطه می خورند و دوست دارند که خود را شبیه او سازند.
هم چنین، فقیر واقعی کسی است از داشتن علم و دانش محروم است حتی اگر پولدارترین انسان روی زمین باشد، فقط عده ای تنگ نظر برای پولدار بودن او حسرت می خورند اما بیشتر مردم از اینکه او در جهل خویش به سر می برد، از نزدیک شدن به او دوری می کنند.
جاهل (فقیر واقعی) اگر پولدار باشد تمام آن را صرف گردش و خوشی های زندگی اش می کند بی آنکه علمی بیاموزد و مطلب آموزنده ای را یاد بگیرد؛ در سخنان او بویی از ندانستن و جهل به مشام می رسد و نشست و برخواست با او عین تلف کردن وقت است.
حال اگر همین فقیر واقعی علاوه بر محروم بودن از ثروت واقعی (علم و دانش) ، از ثروت ظاهری (پول) هم محروم باشد، محروم ترین انسان روی زمین است.
اما اگر ثروتمند واقعی (عالِم) دارای ثروت ظاهری (پول) هم باشد، دنیا را گلستان می کند! او می تواند با ثروت واقعی اش جاهل را علم بخشد و با ثروت ظاهری اش گدا را غنی کند.
از خدا بخواهیم ثروتمند عالِم باشیم نه فقیر جاهل … .
انشا تضاد معنایی فقر و ثروت
برای مقایسه ی ثروت و فقر، و ثروتمند و فقیر هیچ کلامی را زیباتر از سخن سعدی نیافتم که می گوید:
مرغ بریان به چشم مردم سیر /کم تر از برگ تره بر خوان است ( خوان به معنی سفره)
وآن که را دستگاه و قوت نیست/شلغم پخته مرغ بریان است
فقیر قدر کوچک ترین داشته ها و چیزهای که به دست می آورد را می داند و کم ترین چیزها در نظرش بزرگ و ارزشمند جلوه می کند.
اما ثروتمند بیش تر اوقات داشته ها و نعمت هایی که خداوند متعال در اختیارش گذاشته را فراموش می کند و آن ها را ناچیز می شمارد و تنها زمانی به ارزش واقعی آن ها پی می برد که چیزی را از دست داده باشد.
اما ثروتمندانی هم هستند که سخاوتمندانه از ثروت و دارایی خود برای کمک به دیگران استفاده می کنند و از این طریق خدا را سپاس می گویند که به آن ها توانایی کمک به دیگران را بخشیده است.
و البته فقیرانی هم وجود دارند که به علت فقر درگیر مشکلات زیادی می شوند و چه بسا به راه بد کشیده شده و راهی برای نجات و رهایی خود پیدا نمی کنند.
داشتن ثروت مادی به اندازه ی ظرفیت انسان برای هر شخصی ضروری است و تنها مسئله ای که انسان باید به آن توجه کند استفاده ی درست از ثروتی است که خداوند متعال و مهربان در اختیار او گذاشته است.
البته به جز ثروت مادی، هر انسانی دارای ثروت معنوی و یا بی نصیب از آن می باشد، مثلا برخی از انسان ها در علم و دانش، اخلاق و ادب، فرهنگ و … ثروتمند هستند که بسیار ارزشمند تر از داشتن ثروت مادی است.
اما برخی با وجود داشتن ثروت مادی از ثروت های معنوی چیزی نصیب شان نشده و از این بابت فقیر هستند.
به همین علت در حدیثی اشاره شده است که انسان باید در امور معنوی مانند دانش و ایمان و… به اشخاص بالاتر از خود نگاه کرده و تلاش کند در امور معنوی خود را به آن ها برساند و در امور مادی به کم تر از خود توجه کند و قدر داشته های خود را بداند و سپاس گذار خداوند باشد.
انشا طنز درمورد فقر و ثروت
مقدمه: اول از همه باید دو نکته را در همین مقدمه ذکر کنم: یکی اینکه قصد ندارم از ثروت معنوی و اخلاقی که مسلما بهتر از ثروت مادی است بنویسم، بحث این انشا درباره ثروت و فقر مادی است.
دوم اینکه ثروتمندان شریف بسیاری وجود دارند که با توانایی و زیرکی خودشان به ثروت و رفاه رسیده اند، اما در این انشا، منظور از ثروتمند، افراد سوء استفاده گری است که با سوار شدن بر شانه زحمتکشان و پا گذاشتن بر نردبان حق دیگران به ثروتی می رسند
که با اخلاق و انسانیت جور در نمی آید. حتما قبول دارید که این دسته افراد در جامعه ما و در کل دنیا، اصلا کم نیستند!
تنه انشا: میگویند به هر چیزی که فکر کنید همان میشود. ما که خیلی به پولدار شدن فکر کردیم ولی به جایی نرسیدیم! همه انرژی های مثبت را به سمت خودمان جذب کردیم که بشود، اما باز هم نشد.
درس خواندیم، مدارک عالیه گرفتیم، کار و تلاش کردیم، حتی از ثبت اختراعی که کلی برایش زحمت کشیده بودیم و فسفر سوزانده بودیم چیزی دستگیرمان نشد. رفتیم سربازی و برگشتیم، پدرمان از کار افتاده شده بود.
رفتیم سر کار روزی ۱۲ ساعت کار کردیم، آخر سال پس اندازمان به اندازه یک ساعت مچی نشد. گفتند پولدارها ساعت زیادی کار و فعالیت نمی کنند، آنها باهوشند، مینشینند و سرمایه گذاری میکنند.
خواستیم به سبک ثروتمندان بنشینیم و پول در بیاوریم، دار و ندارمان را زدیم توی بورس و سهام خریدیم که آن هم ترکید. میگویند بورس بلدی میخواهد ما که بلد نبودیم. میگویند باید صبور باشید که البته هستیم.
چه کار دیگری میشود کرد اصلا؟ فعلا عصرها که از کارخانه میآییم، با پراید قسطی مسافرکشی میکنیم.
این ها حرفهای دایی من است که جوان پر شر و شوری است اما جرات عاشق شدن ندارد! حالا بشنوید از پسرعمه خوش تیپم که عاشقان زیادی دور و برش هست اما فعلا قصد ازدواج ندارد.
بابای من خیلی مهربان است، دست خیلی ها را گرفته و در کارخانه بند کرده، همین دایی جان شما مگر از سربازی که آمد، بیکار و بی حاصل نمیگشت؟ حالا سرش گرم کار است و آینده خوبی پیش روی اوست.
همین خوبی ها و خیرخواهی هاست که انرژی مثبت را به زندگی آدم میآورد. بله بله مدتی است حقوق کارگرها به تعویق افتاده، میدانم. پدر سرش شلوغ است و سرمایه گذاری جدیدی راه انداخته که خرج زیادی برایش داشته است.
تا این کار جدید خوب راه بیفتد کارگرها باید کمی صبر و تحمل کنند، دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد. بگذارید بنده خدا از خارج برگرد همه چیز را سر و سامان می دهد.
خب کمی کسالت داشت و باید استراحت می کرد تا کمی از استرس هر روزه کار فاصله بگیرد. مادرم هم این اواخر افسرده شده بود. این شد که تصمیم گرفتند مدتی را در یک منطقه خوش آب و هوا در نزدیکی کوه های آلپ سپری کنند.
بابا یک وام خوب هم گرفته که با آن چند قطعه زمین خریده، ساخت و سازش که تمام شد، ما بچه ها هم از در به دری خلاص می شویم و میتوانیم ویلای اختصاصی خود را داشته باشیم.
فعلا در طبقه بالا همین خانه سر میکنیم تا ببینیم چه میشود. ای وای دلار امروز بالا نرفته است و سرمایه ام خوابیده. واقعا که چقدر استرس برای بدن و سلامتی مضر است. سرم درد میکند.
با اجازه میروم استراحت کنم. شب کلی مهمان دارم. تو هم اگر خواستی بیا. ولی این بار آن دایی بی کلاس بی اعصابت را نیاور. آبرویم پیش دوستانم میرود.
نتیجه گیری: نوشتن انشا مقایسه فرد ثروتمند و فقیر به زبان طنز، انشای تلخی خواهد بود. از هر زاویه ای که نگاه کنیم عدالت را نخواهیم دید.
من میخواهم بزرگتر که شدم در دانشگاه رشته اقتصاد بخوانم. شاید توانستم راه های تقسیم عادلانه ثروت را در جامعه پیدا کنم و البته امیدوارم قابل اجرا هم باشد.
انشا مقایسه فرد ثروتمند و فقیر
مقدمه: عموما مقایسه انسان ها نمی تواند جالب باشد و حتی حس خوبی منتقل کند، چه بسا که در زمانی که دوست نداریم و یا این که وقتی در شرایطی حاضر نیستیم خودمان هم درگیر همین مقایسه ها شویم
و این به هیچ عنوان به عنوان یک اخلاق و رفتار ما را فرد مثبت و خوبی جلوه نمی دهد و باعث دشمنی های زیادی با ما می شود.
تنه انشاء: ضمن این که باید همواره به یاد داشته باشیم هیچ انسانی بر دیگری برتری ندارد مگر خارج از بحث ثروت و دانش و علمی که در اختیار دارد، آن هم باز ملاک انسانیت را تغییر نمی دهد و در نهایت همه ما انسان هستیم و هیچ کسی برده نیست،
هیچ کسی نمی تواند بر همه انسان ها قدرت خود را به عنوان یک وسیله استفاده کرده و باعث شود که وقتی نباید ترسی وجود داشته باشد، عده ای از او رنجیده و باعث ترسشان شود.
این ترس در آینده ممکن است زندگی اش را دگرگون کند، خود این فرد در موضع ضعف قرار گیرد و وقتی همان رفتار با او می شود به هیچ عنوان درگیر آن حس نخواهد بود و از همه چیز متنفر می شود.
در صورتی که خودش دیگران را چنین قضاوتی می کرد و این اندیشه باعث مشکلات زیادی شد. باید بدانیم که قاضی تنها خدا است و اوست که در مورد هر کدام از بنده های خود همه چیز می داند.
نتیجه گیری: در نتیجه همه انسان ها با ثروتمندانی که فقیر بودند یکدیگر برابر هستند و هیچ کسی بخصوص از نظر مالی و رفاهی که صرفا برای شخص خودش به وجود آورده است نسبت به دیگران برتری ندارد،
این حس مرتبا در طول زندگی ما تکرار می شود، یا خودمان قضاوت می شویم و یا ممکن است دیگران را قضاوت کنیم که هیچ کدام صحیح و رفتار خوبی نیست.
فقر از نگاه قرآن/ کاهش فقر و بیکاری؛ شاخص اصلی رشد اقتصادی
گروه اجتماعی: شاخص اصلی رشد اقتصادی در هر جامعهای، کاهش فقر و بیکاری و افزایش اشتغال و تولید است چنانکه لقمان به فرزندش سفارش کرد: «ای فرزند! تمام مرارتها و تلخیهای روزگار را تحمل میکنم ولی مرارت و تلخی فقر را نمیتوانم تحمل کنم».
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، مبارزه با فقر و بیکاری از جمله مسائل بسیار اساسی و مهم است و میتوان گفت از بزرگترین مصیبتها و دردهای جامعه فقر و ناداری است.
پیامبر اکرم(ص) در این رابطه فرموده است: فقر، آتش خانمانسوزی است که از کشتن بدتر است.
فقر و تنگدستی در فرهنگ و باورهای اسلامی نکوهش شده و تحت عنوان دروازه کفر یاد شده و در برابر آن رفاه و آسایش بهعنوان یک امتیاز معرفی شده تا جاییکه کار و تلاش برای کسب آن هم از عبادات و واجبات بهشمار آمده است.
در نظام اقتصادی اسلام بهمنظور فقرزدایی، افزون بر مباحث تشویقی و نظری، نظرهای علمی ـ کاربردی نیز پیشنهاد شده و از موضعگیری شدید برابر اسراف و تبذیر در مقام یک بازدارنده استفاده شده است.
معنای لغوی فقر
«فقر» عبارت است از ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای انسانی و عدم برخورداری از حداقل امکانات معاش و یا به تعبیردیگر عدم برخورداری از قوت لایموت.
فقر یعنی ناتوانی انسان در تأمین حد کافی نیازمندیهای بنیادی خود بهمنظور رسیدن به یک زندگی آبرومند و شایسته بهعنوان شرط لازم در رسیدن بهسوی کمال.
افراد فقیر که دغدغه نان شب دارند همواره فکر آنان مشغول تأمین مخارج خانواده است و با شکم گرسنه میخوابند طبعاً فکر و اندیشه آنان در عبادت متمرکز نمیشود و دچار سستی میشوند.
البته باید گفت این علت، عمومیت ندارد، چهبسا ثروتمندانی که در اثر ثروت زیاد طغیانگری کرده و از مسیر بندگی خارج شوند.
برنامهریزی صحیح برای زندگی، قناعت، مناعت طبع، دوری از فرهنگ مصرفگرایی پرهیز از اسراف و رسیدگی صاحبان ثروت به فقرا از راههای مبارزه فقر است.
خداوند متعال به حضرت ابراهیم(ع) وحی کرد: «من تو را خلق نمودم و با آتش نمرود امتحان کردم، اگر تو را گرفتار فقر میکردم و صبر و بردباری را از تو میگرفتم چه میکردی؟ ابراهیم عرض کرد: پروردگارا، فقر برای من دشوارتر از آتش نمرود بود».
فقر از نگاه روایات
امام علی(ع) خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) میفرماید: «فرزندم کسیکه به فقر دچار شود به چهار خصلت مبتلی میشود، ضعف در یقین، نقصان در عقل، سستی در دین، کمحیایی در چهره، پس از فقر به خدا پناه میبریم».
همچنین امام علی(ع) فرموده است: «چهار چیز کم آنها زیاد است: یکی آتش، دوم: کینه و عداوت، سوم: فقر، چهارم: مرض».
در دعاها، چه بسیار وارد شده که ائمه اطهار(ع) از فقر به خدا پناه میبردند چنانکه پیامبر گرامی اسلام فرموده است: «بارالها، به تو از کفر، فقر و عذاب قبر پناه میبرم».
امام جعفر صادق(ع) نیز فرموده است: حضرت لقمان به فرزندش سفارش کرد: «ای فرزند! تمام مرارتها و تلخیهای روزگار را تحمل میکنم ولی مرارت و تلخی فقر را نمیتوانم تحمل کنم» بنابراین شاخص اصلی رشد اقتصادی در هر جامعهای، کاهش فقر و بیکاری و افزایش اشتغال و تولید است.
فقرا و تهیدستان
در قرآنکریم در زمینه فقرا و تهیدستان مطالب مختلفی بیان شده از جمله اینکه در آیه 60 سوره توبه در رابطه با لزوم تامین نیاز فقرا آمده است: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ صدقات تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآورى و پخش] آن و کسانىکه دلشان بهدست آورده مىشود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [این] بهعنوان فریضه از جانب خداست و خدا داناى حکیم است».
همچنین آیه 273 بقره در رابطه با لزوم انفاق به فقیران آبرومند آمده است: «لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ (این صدقات) براى آن(دسته از) نیازمندانى است که در راه خدا فروماندهاند و نمىتوانند(براى تأمین هزینه زندگى) در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتندارى، فرد بىاطلاع، آنان را توانگر مىپندارد. آنها را از سیمایشان مىشناسى. با اصرار،(چیزى) از مردم نمىخواهند. و هر مالى(به آنان) انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است».
همچنین در آیه 177 بقره در رابطه با اینکه رسیدگی به نیاز فقرا از اوصاف ابرار است آمده است: «لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ».
این آیه مبارکه میفرماید: «نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانى] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زکات را بدهد و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانىکه راست گفتهاند و آنان همان پرهیزگارانند».
در آیات 42 تا 44 سوره مدثر در رابطه با پیامدهای کمک نکردن به فقرا بیان شده است: «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ﴿۴۲﴾قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ﴿۴۳﴾ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ﴿۴۴﴾ چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد، گویند از نمازگزاران نبودیم، و بینوایان را غذا نمىدادیم».
فقرزدایی در سیره پیامبر اکرم(ص)
حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد میرعمادی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه خرمآباد در گفتوگو با خبرنگار ایکنا در رابطه با فقردایی در سیره نبوی گفت: نبی مکرم اسلام همواره تلاش میکرد تا اختلافات طبقاتی بین ثروتمندان و فقرا به حداقل برسد از اینرو در تقسیم بیتالمال همیشه به این مسئله توجه داشت و بهگونهای آنرا تقسیم میکرد تا سبب ثروتمند شدن اغنیا و فقیرتر شدن فقرا نشود.
وی افزود: در جنگ بنینضیر آن حضرت غنایم بهدست آمده را که شامل باغها و مزارع بود تنها به مهاجران اختصاص داد و به کسی از انصار جز ابودجانه و سهل بن حنیف که بسیار فقیر بودند چیزی از آن غنایم نداد.
باورهای رایج درباره ثروتمندان که درست نیست
درست است که بچه پولدارها راحت از بقیه میتوانند به دانشگاه میروند و بین پولدار شدن و داشتن خانواده ثروتمند ارتباط مستقیم وجود دارد. اما این ارتباط همیشه ساده نیست: بچه پولدارها فرصتهای بیشتری در زندگی دارند، اما احتمال بیشتری دارد که ثروتی که از خانواده به آنها رسیده را از دست بدهند. طبق تحقیقات ۷۰% خانوادههای ثروتمند، ثروتشان را توسط نسل بعد از دست میدهند.
همه ثروتمندان پولشان را به ارث برده اند
طبق گزارش موسسه اقتصاد بین الملل پترسون، ۷۰% کل ثروتمندان سال ۲۰۱۴، میلیاردرهای خودساخته بودند. در میان این افراد، نام بیل گیتس، وارن بافت و لری الیسون هم به چشم میخورد. اما این بیشتر در مورد میلیاردرهای آمریکایی صدق میکند و بیش از نیمی از میلیاردرهای اروپایی ثروتشان را به ارث برده اند.
ثروتمندان مجبور نیستند سخت کار کنند
طبق تحقیقات ثروتمندان سختتر از فقرا کار میکنند: ۸۶% ثروتمندان شغل تمام وقت دارند و بیش ثروتمندانی که فقیر بودند از ۵۰ ساعت در هفته کار میکنند، در حالی که ۵۷% فقرا شغل تمام وقت دارند و کمتر از ۵۰ ساعت در هفته کار میکنند. همچنین ثروتمندان کمتر استعلاجی میگیرند و زمان کمتری را پای تلویزیون و اینترنت میگذرانند.
ثروتمندان هرگز ورشکسته نمیشوند
هیچکس از ورشکسته شدن در امان نیست مثلا دونالد ترامپ ۴ بار ورشکست شده است. تفاوت اصلی بین فقرا و ثروتمندان در اقداماتی است که بعد از ورشکستگی انجام میدهند. آنها معمولا برنامه دقیق و سختگیرانه مشاوران مالی خود را اجرا میکنند و این کار دوباره آنها را سرپا میکند.
ثروتمندان خودخواه هستند
تحقیقات نشان میدهد که اغلب ثروتمندان از مالیات فرار میکنند، احتمال بیشتری دارد که قوانین رانندگی را رعایت نکنند و به طور کلی خودمحور هستند. اما تحقیقات محققان هلندی نشان میدهد که اگر پاکت نامهای پر از پول یا کارت هدیه را به اشتباه به خانوادههای فقیر یا ثروتمند بفرستید، ثروتمندان با احتمال بیشتری نسبت به فقرا آن را پس میفرستند و از این نتیجه گرفتند که ثروتمندان خودخواه نیستند فقط پول بیشتری میخواهند.
همه ثروتمندان از دانشگاههای عالی فارغ التحصیل شدهاند
طبق تحقیقات اکثر نخبگان جهانی مدرک دانشگاهی دارند و درصد بالایی از آنها در دانشگاههای خوب و عالی تحصیل کرده اند. اما ثروتمندانی هم هستند که اصلا به دانشگاه نرفته اند، بیل گیتس نمونه مشهور آن هاست. آموزش عالی مهم است، اما تنها عامل تعیین کننده ثروت نیست.
ثروتمندان کمتر میبخشند
برخی تحقیقات نشان میدهد که خانوادههای فقیر نسبت به خانوادههای ثروتمند بخش بیشتری از درآمد خود را صرف کارهای خیر میکنند. اما برخی تجقیقات هم نشان میدهد هرچه افراد بیشتر پول داشته باشند، بیشتر اهدا میکنند. به نظر میرسد در اینجا عوامل دیگری غیر از ثروت نقش دارد.
با پول نمیتوان خوشبختی را خرید
تحقیقات انجام شده روی ۴۰۰۰ میلیاردر نشان میدهد پول با خوشبختی ارتباط دارد. حتی در میان ثروتمندان، کسانی که ۱۰ میلیون دلار ثروت دارند بسیار شادتر از کسانی هستند که یک میلیون دلار ثروت دارند؛ و کسانی که ثروتشان را خودشان به دست آورده اند شادتر از کسانی هستند که آن را به ارث برده یا با یک فرد ثروتمند ازدواج کرده اند.
ثروتمندان تجملگراتر هستند
طبق تحقیقات ثروتمندان کمتر از آنچه فکر میکنید خرج تجملات میکنند. ۹۲% از ثروتمندان هرگز با یک قایق تفریحی سفر نکرده اند و ۸۷% از آنها هرگز خودروی لوکسی نداشته اند. ۳۰% از آنها از بنها و کوپنها استفاده میکنند؛ بنابراین به نظر میرسد ثروتمندبودن به معنای ولخرجی و تجمل گرایی نیست.
غیرممکن است
رایجترین باور غلط این است که اگر خانواده پولداری نداشته باشید، غیرممکن است پولدار شوید. اما نمونههای زیادی از میلیونرهای خودساخته وجود دارد که از صفر به همه چیز رسیده اند. پس شانس خود را از دست ندهید.
ثروتمندانی که فقیر بودند
200 میلیاردر جهان را پای کار آوردم
«اگر همه ثروتمندان دنیا یک درصد از ثروت خود را اهدا کنند، فقر مطلق در دنیا ریشهکن خواهد شد»، این نظریه جعفر شالچی است که این روزها در دنیا حسابی سروصدا کرده است. بسیاری از ثروتمندان جهان مانند «بیلگیتس» و حتی دبیرکل سازمان ملل هم آن را مطرح و از آن حمایت کردهاند. مهندس جعفر شالچی، کارآفرین و خیر مشهدی چند سالی است که تمام هم و غم خود را برای ریشهکنی فقر گذاشته است. او به همراه همسرش بنیادی تاسیس کرده که از ثروتمندان جهان میخواهد دست فقرا را بگیرند که هم از لذت و پاداش معنویاش بهره ببرند و هم سود مادیاش دوباره به جیب خودشان بازگردد. شالچی سالهاست که در دانمارک زندگی می کند و در سفر اخیری که به مشهد داشت، فرصتی دست داد تا در گفتوگویی صمیمانه بیشتر با او، زندگی و اهدافش آشنا شویم و ببینیم از کجا و پس از گذراندن چه مشکلاتی، به اینجا رسیده است. همچنین بیشتر با کمپین یک درصد او آشنا میشویم و میبینیم که تلاشهایش برای شیرین کردن زندگی فقرا به چه نتایجی رسیده است؟
عاشق ایران، به یاد مشهدالرضا آن چه باید درباره مهندس شالچی و بنیاد نیکوکاریاش که شعبههایی در ایران، دانمارک، آمریکا و . دارد، بدانید یک روز بعد از هماندیشی هیئتمدیره بنیاد نیکوکاری «حرکت انسانی» که در مشهد برگزار شد و دلیل حضور مهندس در ایران بود، قراری با ایشان در دفتر بنیاد گذاشتم تا بتوانم در محیطی اختصاصی و خلوت با ایشان صحبت کنم. خانهای در خیابان احمدآباد مشهد که به صورت سنتی بازسازی شده و وقتی وارد میشوید، انگار به گذشته ای خاطرهانگیز با انرژی مثبت سفر کردهاید. در ابتدای ورود باید پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنیم. مهندس شالچی حداقل سالی یک بار به مشهد میآید تا هم در جریان عملکرد بنیاد خیریهاش قرار بگیرد و هم به شهر مادریاش سری بزند. از خودش و با لهجهای که فارسی را به سختی ولی شیرین بیان میکند، میشنوم که هر سال با همسر و فرزندانش به مشهد میآمده و دو نوه خردسالش عاشق ایران هستند. تا حدی که دخترش هر بار اصرار میکند حتما نوههایش را به حرم امامرضا(ع) ببرد تا برایشان دعایی بکند و لذت ببرند. متوجه میشوم در کنار احترامی که کارمندان بهعنوان موسس این بنیاد برای مهندس شالچی قائل هستند، یک نوع محبت دیگر هم به وی ابراز میکنند که پس از همکلام شدن با او، میفهمم ریشه در شخصیت بیریا و مهربانش دارد. وقتی در کنارش هستید، انگار نه انگار با یکی از ثروتمندان مطرح دنیا صحبت میکنید. بنیاد حرکت انسانی دو دفتر بزرگ در مشهد و دانمارک دارد. همچنین یک شعبه در آمریکا دارد برای هماهنگیهای سازمان ملل و شعبههایی در نپال، اوگاندا، فلسطین، افغانستان و بنگلادش که در مجموع حدود 30 کارمند در آنها مشغول به کار هستند. آقای شالچی قصد دارد در شهرهای دیگر ایران مانند تهران، اصفهان و شیراز هم شعبههای دیگری بزند. اجرای پروژههای عامالمنفعه مانند ساخت مدرسه در مناطق روستایی و زلزلهزده کشور نپال، ساخت سرپناه برای کودکان بیسرپرست کشور اوگاندا، کمک به صندوق فقرزدایی سازمان ملل، خرید ساختمان برای اسکان کودکان بیسرپرست و بدسرپرست در ایران، کمک به ساخت و تجهیز مدارس روستایی در مناطق محروم مشهد و. برخی از اقدامات این بنیاد است. سختیهای مهاجرت و زندگی در پرورشگاه، جرقه تغییر دنیا میلیاردر مشهدی از زندگی پرفراز و نشیباش میگوید و اهداف بزرگی که برای بهبود وضعیت مالی فقرا در گوشه و کنار دنیا دارد مهندس شالچی در کودکی، سختیهایی کشیده و تجربههایی کسب کرده است که او را مصمم کرده وقتی بزرگ شد، دنیای خودش و دیگران را تغییر دهد تا جای بهتری برای زندگی شود. او در این باره، میگوید: «جعفر داوردوست شالچی هستم. در سال 1340 از پدر و مادری مشهدی در تهران متولد شدم. پدرم فرش فروش بود و برای پیشرفت در کارش میخواست به آلمان مهاجرت کند. هنگامی که تنها هشت سال داشتم، والدینم به دنبال اقامت در اتریش بودند. درخواست اقامت ما پس از یک سال رد و باعث شد خانواده از یکدیگر جدا شوند. زمانی که مادرم، من، سه برادرم و خواهر کوچکترم به ایران برگشتیم، پدرم به دانمارک سفر کرد. خوشبختانه اقامت ما در دانمارک پذیرفته شد. پدرم دایم در مسافرت بود و برای همین مدت کوتاهی پس از آن، والدینم برای همیشه از هم جدا شدند و به پیشنهاد مسئولان شهر، ما بچهها برای مدتی از مادرمان جدا شدیم تا زیر نظر شهرداری هم زبان بیاموزیم و هم با فرهنگ کشور دانمارک آشنا شویم. همچنین مادر هم فرصت داشته باشد تا شرایط مناسب زندگی را فراهم کند. اینگونه من و خواهر و برادرانم به پرورشگاه منتقل شدیم.» حسرت زندگی آرام، نیروی محرکه تلاش بیشتر «بعد از انقلاب و همزمان با جنگ تحمیلی، دو تن از برادرانم برای کمک به بازسازی کشور به ایران بازگشتند. متاسفانه برادر بزرگترم بهشکل عجیبی در تهران گم شد و دیگر خبری از او به دست نیامد. برادر کوچکترم هم در ایران بر اثر بیماری مغزی نادری درگذشت. اکنون خواهر و برادرم در مشهد هستند و پدرم 16 سال پیش همینجا فوت کرد و مادرم هم یک سال بعد از او.» هنگام بیان این خاطرهها چهرهاش درهم میرود. انگار هنوز حسرت زندگی خانوادگی آرام را میخورد، داغ برادرش تازه است و کورسوی امیدی برای یافتن برادر دیگر دارد. بعد از چند ثانیه سکوت، حرف هایش را ادامه میدهد: «پس از بازگشت خانوادهام به ایران، من تصمیم گرفتم در دانمارک بمانم و تحصیلاتم را به پایان برسانم. در سال 1988 مدرک خود را در مهندسی عمران گرفتم و در سال 1991 هنگامی که شرایط فراهم بود تصمیم گرفتم به طور مستقل کار کنم، این تصمیم موفقیت مالی بزرگی برای من داشت. سیستم مالیاتی پیشرفته دانمارک تحصیلات در مقاطع بالاتر را ممکن و امنیت اجتماعی من را فراهم کرد و باعث شد بتوانم کسب و کار خودم را راه اندازی کنم.» سرگذشت اش تایید همان صحبتی است که میگوید اگر ثروتمندان مالیاتشان را بپردازند، هم سطح رفاه جامعه بالا میرود و هم خود آنها میتوانند در سایه امنیت شغلی، به کارآفرینی بپردازند. خانواده همراه، کلید موفقیت «حالا دانمارک خانه دوم من شده است. من با یک دختر دانمارکی ازدواج کردم و صاحب دو فرزند شدم. پسرم 26 ساله و دخترم 28 ساله است که از او هم دو نوه شیرین 2 و 4 ساله دارم.» هنگام نام بردن از فرزندان و نوههایش چشمانش برق میزند و لبخندی عمیق روی صورتش نقش میبندد. او ادامه میدهد: «من و خانوادهام امیدواریم همه کودکان فرصتهایی مشابه آنچه به من داده شد، داشته باشند تا بتوانند زندگی بهتری بسازند. ما مصمم هستیم به تمام کسانی که نیازمند کمک ما هستند کمک کنیم. در سال 2015 من و همسرم تصمیم گرفتیم بیش از 30 میلیون دلار از دارایی خود را به بنیاد Human Act (حرکت انسانی) بخشیده و از این طریق تغییری در زندگی انسانها ایجاد کنیم و الهام بخش دیگران باشیم. هنگامی که این تصمیم را به همسرم اعلام کردم با خوشحالی قبول کرد و همراهم شد. سپس این ایده را با فرزندانمان مطرح کردیم و آن دو هم استقبال کردند. قصد خانواده ما این است که همه ثروتمان را به این خیریه ببخشیم و زندگی سادهای را درپیش بگیریم.» اکنون همسر و فرزندان مهندس شالچی مهمترین همراهان و یاوران او در رسیدن به هدف بزرگ حرکت انسانی هستند. چرا فقط یک درصد؟ همانطور که گفته شد، ایده مهندس این است اگر همه ثروتمندان دنیا یک درصد از ثروت خود را اهدا کنند، فقر مطلق در دنیا ریشهکن خواهد شد. از او میخواهم که در این باره برایمان بیشتر توضیح دهد: «از 19-18 سالگی فهمیدم دنیا به چه سمتی میرود و به فکر افتادم که باید تغییری ایجاد کنم. اما وقتی 40 ساله شدم جرقهای در فکرم خورد. از کودکی فقر را دیده بودم و در 40 سالگیام دنیا داشت جای ناامیدکنندهای میشد. فقر زیاد میشد و پولدارها ثروتمندتر. آن زمان حدود 30 درصد ثروت دنیا در دست پولدارها بود و 75 درصد از ثروت دنیا هم در دست یک درصد آدمها. اگر مراقب نباشیم آن یک درصد همه دنیا را در دست خواهند گرفت. من 35 سال است که «بیزینسمن» هستم، مهندس ساختمانم، آپارتمان میسازم و ثروتم را از همین راه به دست آوردهام. پس در جریان حساب و کتاب هستم. از طرف دیگر نمیخواستم یک خیریه بزنم که مثل بقیه خیریهها فقط مدرسه بسازیم یا مراقب بیماران باشیم و هیچوقت نتوانیم فقر را ریشهکن کنیم. بررسی کردم که چقدر هزینه لازم است تا فقر را ریشهکن کرد، دیدم مبلغ زیادی نیست و این خیلی عجیب بود. وقتی خیریه را تاسیس کردم، سازمان ملل و کشورهای دنیا 17 هدف برای ریشهکنی فقر مطرح و پای آن را امضا کردند. این 17 هدف فقط تامین خوراک و بهداشت نبود. سازمان ملل حساب کرد برای تامین این هدف سالی 7 تریلیارد دلار لازم است و الان 3 تریلیارد کم دارد. پس اگر ثروت کلی دنیا 300 تریلیارد باشد، یک درصدش کافی است.» اعلام آمادگی 200 میلیاردر دنیا برای همکاری با من از مهندس شالچی درباره واکنش ثروتمندان به این طرح میپرسم که میگوید: «امروز 2200 میلیاردر در دنیا داریم که باید از آنها یک درصد بیشتر مالیات بگیریم تا به کشورهای فقیر بدهیم. تاکنون بیش از 200 نفر از میلیاردرهای جهان به دعوت ما پاسخ مثبت دادهاند. در نهایت ما مردم را آگاه میکنیم تا بدانند دولتها باید از پولدارهای کشورشان یک درصد بگیرند. مدیریت این برنامه زنجیرهای و صندوقی است. دور میز این صندوق، دولت، مردم، پولدارها، کارشناسان، نخبگان و سازمان ملل نشستهاند. کشورها آن را قانون میکنند، پول را میگیرند و در این صندوق میگذارند تا خرج ریشهکنی فقر شود. این روش سادهای است که تاکنون چند کشور آن را داشته و اجرا میکردهاند. نمونهاش همین کشور دانمارک که من 50 سال است در آن زندگی میکنم. از پولدارها میگیرد و خرج فقرا میکند. در خیلی کشورها دولت اصلا پولی ندارد، بلکه مخارجش را از پولدارهایش میگیرد. ما هم باید به آنجا برسیم. البته خیلی وقتها زور دولتها به پولدارها نمیرسد. مثلا در دانمارک، سه سال پیش چند خاندان قوی و گردنکلفت دولت را تحت فشار قراردادند تا قانون را عوض کند. تا قبل از آن 15 درصد ثروت هر شخصی که فوت میکرد به دولت میرسید، ولی با لابی آن خانوادهها این مبلغ به 7 درصد رسید.» همراهی بیلگیتس و استقبال دبیرکل سازمانملل این خیر مشهدی با «بیل گیتس»، مدیرعامل مایکروسافت و یکی از ثروتمندترین افراد دنیا هم دیدار داشته است. در این باره میگوید: «پولدارها خودشان پای کار نمیآیند و مردم باید از آن ها بخواهند بیایند. سال 2018 با بیلگیتس صحبت کردم تا به بنیاد ما بپیوندد. او در پاسخ گفت باید خودمان پول را بدهیم، نه این که دولت بگوید و به دولت بدهیم. بیل گیتس خیریهای دارد که در 10 سال گذشته فقط توانسته 6 درصد پولدارها را جمع کند. چون پولدارها نمیآیند و باید دولت مجبورشان کند. این نیازمند یک حرکت انسانی است که از دولتها بخواهند. الان دنیا درگیر کووید19 است و برای همین نامهای تنظیم کردیم که پولدارها برای همین مسئله هم کمک کنند. برای کمک به درمان و ریشهکنی کووید19 تاکنون 83 نفر از ثروتمندان دنیا تعهدنامه را امضا کردهاند و آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل هم آن را اعلام کرده است. برای مبارزه با کرونا هم با همان یک درصد کار انجام خواهد شد.» طعم ماندگار اولین بخشش از مهندس شالچی میپرسم به ثروتمندترین افراد دنیا چه میگوید که راضی میشوند در چنین طرحی شرکت کنند که پاسخ میدهد: «من خودم از اولین حرکت خیر نسبتا بزرگی که انجام دادم و یادم میآید هنوز لذت میبرم. آرایشگری فلسطینی داشتم که میخواست به کشورش سفر کند. چون میدانستم وضع کودکان فلسطینی چگونه است، 10هزار دلار پساندازی را که داشتم برداشتم و به او دادم و گفتم رفتی فلسطین بین کودکان تقسیم کن. هنوز ثروتمند نشده بودم و تمام آن مقدار پول را به زحمت جمع کرده بودم ولی لذتش هنوز همراهم است. برای همین میخواهم به پولدارهای دنیا بگویم که اگر پولی میدهید، خوشبختی سراغ خودتان و خانوادهتان میآید و دست فرزندانتان را میگیرد. هرچه داشته باشید و اهدا کنید حتی یک لبخند، هم خودتان را شاد میکند و هم چندبرابر مبلغش به خودتان بازمیگردد، چون یک مسئله الهی است. در ضمن قرار نیست همه مردم پول بدهند، هرکسی با هر استعداد و دارایی که در توان دارد، میتواند به ریشهکنی فقر کمک کند.»
شباهت فتح اورست و نابودی فقر
بعد از تاسیس خیریه، مهندس شالچی برنامهریزی میکند تا برنامه جالبی اجرا کند. به ایران که میآید با جواد نوروزی، کوهنورد حرفهای مشهدی که جایزه بینالمللی «پلنگ برفی» را گرفته آشنا میشود و ایدهاش را با او درمیان میگذارد: نمایش آرم بنیاد در بلندترین نقطه جهان. نوروزی قبول میکند و اینگونه می شود که بنیاد «حرکت انسانی»، قله اورست را فتح میکند. همانطور که فتح اورست کار خطرناکی است، بحث با پولدارهای جهان هم کار سختی است تا راضی شوند ثروتشان را در اختیار دیگران بگذارند. همچنین به صورت نمادین نشان داده میشود که وقتی از بالای قله اورست یک گلوله برف را به پایین قل بدهند تبدیل به یک بهمن میشود که نشاندهنده همان کمکهای یک درصدی است که مبلغ عظیمی خواهد شد. نوروزی در این باره توضیح میدهد: «به صورت نمادین وقتی میخواهیم حرف مهمی بزنیم به یک نقطه بلند میرویم و به مردم میگوییم گوش کنید. برای همین به بالاترین نقطه جهان رفتیم تا مردم به حرفمان گوش بدهند. فعالیت بنیاد ما تمام نمیشود. مخصوصا در این اوضاع کرونایی که اعلام آمادگی کردهایم تا در کنار مردم و کادر درمان در خط مقدم مبارزه با کووید19 باشیم و اگر درخواستی برای مواد و لوازم باشد در خدمتشان هستیم. حرف ما این است که نمیخواهیم یک درصد از پول کسی را بگیریم، بلکه وسیلهای هستیم تا مال شخص زیاد شود. اول این که خدا به مال آن شخص برکت میدهد. دیگر این که با این پول جامعه توانمند میشود و جامعه توانمند، باعث توانمندی بیشتر ثروتمندان میشود. چون مردم در خرید و هزینهکردن قویتر میشوند. همچنین بحث امنیت در جامعه است و ثروتمند خیالش راحت است که در اجتماعی که فقر نیست، امنیت وجود دارد. این یک بازی برد برد است. یک زنجیره بههم پیوسته است و رسانه باید این دید را در جامعه و بین ثروتمندان ایجاد کند.»
با تشکر از «علی ناصری» برای هماهنگی گفتوگو و روابط عمومی بنیاد نیکوکاری حرکت انسانی برای تهیه عکسها اطلاعات بیشتر در صفحه اینستاگرام بنیاد به این نشانی موجود است: @harkatensani
فعالیت این سایت بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد.
تمام حقوق برای پیشخوان محفوظ است. استفاده از مطالب و تصاویر این سایت فقط با ذکر نام پیشخوان و درج لینک به این سایت مجاز است.
دربارهٔ ما | تبلیغات در پیشخوان
زندگی نامه احد عظیم زاده
احد عظیم زاده یکی از موفق ترین افراد ایران زمین در زمینه ی ثروت آفرینی است.
احد عظیم زاده سلطان تجارت فرش است.ایران فرشهای دستبافت بسیار معروف و با کیفیتی دارد و در سطح جهان تاجر فرش بسیار معروفی هم دارد و او کسی نیست جز احد عظیم زاده.
این بار به سراغ زندگی نامه احد عظیم زاده رفتهایم.کارآفرین موفق که باتحمل سختیهای فراوان و انجام ریسکهای بزرگی تبدیل به یکی از موفق ترین کارآفرین های کشور شده است.
قبل از همه چیز اگر وقت خواندن تمام این مطلب را ندارید توجه شما را به دیدن این فیلم جلب می کنم :
دانلود مستقیم این فیلم:
احد عظیم زاده متولد سال 1336 است.او در روستای اسفنجان که یکی از روستاهای آذربایجان شرقی است به دنیا آمده است.
احد عظیم زاده کارآفرینی است که ثابت کرده برای موفق شدن نیازی به الگوهای قدیمی نیست.بخشی از باورهایی که او با موفقیتش زیر سؤال برده را باهم مرور میکنیم:
- برای موفقیت در کارآفرینی باید سرمایه زیاد داشت
- نمیتوان با رقیبهای بزرگ بازار رقابت کرد
- داشتن سن کم مانع موفقیت است
[irp posts=”4746″ name=”زندگی نامه ی وارن بافت-میلیادر بورسی”]
دوران کودکی احد عظیم زاده
احد عظیم زاده دوران کودکی سختی را سپری کرد،او در 7 سالگی پدر خود را از دست داد و یتیم شد.
به خاطر شرایط بد مالیای که داشتند مجبور شد در همان سن وارد بازار کار شود. او مجبور بود روزها قالی ببافد و شبها بعد از تمام شدن کار قالیبافی مشغول درس خواندن شود. این روند را تا سن 18 سالکی ادامه داد.
اوضاع بد مالی مردم در آن برههی زمانی در روستاها زیاد جالب نبود و اوضاع خانواده احد عظیم زاده هم طوری بود که به گفتهی خودش در سال میتوانستند دو بار برنج بخورند:
- یکی در شب 21ماه مبارک رمضان
- دیگری شب چهارشنبهسوری
او در کودکی دوست داشت خلبان شود یا بسیار پولدار شود و به گفتهی خودش برای رسیدن به رویاهایش بسیار تلاش کرده است.
در زمانی که 13 سال داشت قالی های بافته شده کوچک و پشتی های بافته شده را به دوش می کشید و راهی اسفنجان یا اسکو می شد تا آن ها بفروشد. وقتی قالی ها را می فروخت سود او از این فروش قالی ها یک یا دو تومان بود یعنی اگر بخواهیم دقیق بگوییم او 10 ریال یا 20 ریال سود می کرد.
پشت کار بسیار و خستگی ناپذیر بودن او باعث شده بود که او با جمع کردن یک یا دو تومان سود خود روی هر فروش به مبلغ پس انداز 20 هزار تومان برسد.
او می خواست یه آرزوی کودکی اش برسد و پولدار شود برای همین می خواست یک کارگاه فرش بافی راه بیاندازد.
به سراغ پسر عموی پدرش می رود و از او 20هزار تومان پول قرض می کند.
60 هزار تومان هم از بانک وام می گیرد و سرمایه ی خودش را به 100 هزار تومان می رساند.
به دلیل این که در کشور انقلاب اتفاق افتاده بود تا دوسال به هیچ کس پاسپورت برای خروج از کشور نمی دادند .
دشواری هایی که بر سر راه او قرار داشت این بود که به او پاسپورت نمی دادند تا از کشور خارج شود.
همین یک مشکل کافی است تا بسیاری از مردم را از پیگیری اهدافشان بازدارد.اما او این طور نبود.
یکی دیگر از موانعی که بر سر راه او قرار داشت ندانستن زبان خارجی بود
احد عظیم زاده می گوید تا مدت ها فکر می کردم با این پول چه کاری انجام دهم تا این که سرانجام تصمیم می گیرد کارش را با صادرات شروع کند و به آلمان سفر می کند.
سفر به آلمان
او سرانجام به آلمان سفر می کند.گفته بودند که آلمان مرکز تجارت فرش است.درزمانی که در آلمان در شهر هامبورگ به سر می برد به سالن ها و انبارهای فرش آنجا سر می کشید و کسب اطلاعات می کرد و با سلیقه های مختلف آشنا می شد.
در آلمان متوجه شد که باید برای اطلاعات بیشتر وتجارت فرش به سوئیس سفر کند.اینموضوع باعث شد که یک ویزای 15 روزه بگیرد و به ژنو سفر کند.
در ژنو با فردی اشنا شد که به او ایده گرد بافتن فرش را داد.آن تاجر به او گفت که”فرش گرد ببافد،چون فرش گرد بسیار پرطرفدار است”
بعد از صحبت و گرفتن ایده به ایران بازگشت و در روستای خودشان مشغول را اندازی کارگاه فرش بافی شد. یک خانه اجاره کرد و ابریشم و ماشین آلات را به صورت اقساطی خرید کرد.ده درصد از پول را نقد پرداخت کرد و مابقی پول دستگاه های فرش بافی را به صورت اقساط قرار شد که پرداخت کند.
بعد ازبافتن اولین فرشهای گرد تاجران آلمانی باخبر شده و راهی اسفنجان شدند.احد عظیم زاده می گوید در اولین معامله شش میلیون ونیم پول نقد گرفت و شش میلیون تومان هم چک گرفت.او با سرمایه ای 100هزار تومانی کارخوش را شروع کرد و به موفقیت های بسیار بزرگی رسید.
می گوید شب اولی که این معامله پرسود را انجام دایدم تا صبح از شدت خوشحالی خوابش نمی برده.
امروز احد عظیم زاده بزرگ ترین تاجر فرش کشور است و هم چنین رهبر کارآفرینان برتر کشور شناخته شده است.
او برای پی بردن به سلیقه ی مشتریان به کشورهای مختللف سفر می کند و در موزه ها و نمایشگاه ها به تماشای فرش ها مشغول می شود و با ترکیب ایده ها،طرح ای جدیدی برای تولید فرش ایجاد می کند.
احد عظیم زاده امروز فقط در کار تولید و صادرات فرش نیست.او که کشور ها یبسیری را گشته و هتل ها ی بسیاری را دیده است تصمیم گرفته خود وارد صنعت گردشگری شود.
او قصد ساختن بزرگ ترین پروژه هتل کشور با نام پروژه را در مازندران دارد. که از بهترین مصالح ساختمانی تهیه خواهد شد.
او علاوه بر ثروت فراوانی که دارد در کارهای خیر مخصوصا به سرپرستی قبول کردن کودکان یتیم فعالیت های چشمگیری دارد و بیش از 1200 نفر از کودکان یتیم این سرزمین را به سرپرستی قبول کرده است.
او که خود درد یتیم بودن را کشیده است امروز توجه ویژه ای به ایتام دارد و از هیچ تلاشی برای تحقق آرزوی این بچه ها دریغ نمی کند.
او هر سال 100 نفر به افراد تحت پوشش اضافه می کند و به هر دختری که سرپرستی اش را به عهدعه گرفته است 50 میلیون تومان جهیزیه می دهد.
چه نتیجه ای می توان از زندگی احد عظیم زاده گرفت:
باید برای رسیدن به اهداف تلاش ئ پشت کاری فوق العاده به حرج داد،خودش می گوید بعد از توکل به خدا با پشتکار به اهدافش رسیده است
ریسک کردن برای به هدف رسیدن ایده های جدید امری ضروری است،اگر او ریسک نمی کرد و کارگاهی با برای تولید فرش گرد راه اندازی نمی کرد شاید امروز این موفقیت های بسیار بزرگ را نداشت البته منظور ما ریسک اصولی و حساب شده است.
احد عظیم زاده از سنین کودکی در کار فرش بوده و با بازار آن آشنا بوده،این که بدون آشنایی با بازاری وارد آن شویم ریسک نسنجیده ای است و امید به موفقیت برای آن بسیرا پایین می آید.
مسافرت به کشور های فراوان و مدام به دنبال ایده ها و طرح های جدید برای تولید فرش بودن از دیگر عوامل موفقیت احدعظیم زاده است:
دیدگاه شما