شناسایی الگوهای سر و شانه در تکنیکال کلاسیک
الگوی سر و شانه یا head and shoulders pattern و سر و شانه معکوس از الگوهای قیمتی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است. در الگوهایی بازگشتی روند قیمت پس از تشکیل الگو در آنها تغییر جهت میدهد.
شخصا تحلیل بر اساس قواعد تحلیل تکنیکال کلاسیک را عمیقتر میدانم و بهتر درک می کنم.
اگر زمانی تحلیل دیگر تحلیلگران را تایید نمی کنم، دلیلش این نیست که آن تحلیل اشتباه بوده، بلکه آن تحلیل با قواعد تکنیکال کلاسیک که فرا رفتهام، همخوانی نداشته است.
الگوی سر و شانه، الگویی با سه قله که دوتای بیرونی آن در ارتفاعی برابر و قلهی وسط از بقیه بلندتر است.
قواعد تکنیکال کلاسیک برای شناسایی الگوها
برای پذیرش الگوهای سر و شانه و سر و شانه معکوس در تحلیل تکنیکال کلاسیک قواعد زیر را مد نظر قرار میدهیم.
در الگوهای بازگشتی مانند سروشانه یا سروشانه معکوس می بایست قبل از الگو روند وجود داشته باشد و الگو بخشی از روند باشد.
الگوی سرو شانه در انتهای روند صعودی و الگو سرو شانه معکوس در انتهای روند نزولی شکل می گیرند.
الگویهای سر و شانه، جز الگوهایی هستند که در روند استراحت میکنند و باید از کل روند قبل کوچکتر باشد.
برای شناخت بهتر این الگو، یک حرکت شکل گرفته و باید بعد از کمی استراحت ادامه دهد و در جهت عکس حرکت کند. استراحت جزئی از روند است و نمیتواند از روند بزرگتر باشد.
در چارت الگو باید به صورت چشمی هارمونی داشته باشد.
عمق حفره داخلی شانههای چپ و راست الگو نیز باید یکسان و نزدیک به هم باشد و عمق آنها از عمق گردن کمتر باشد.
در الگوی سرو شانه (در سقف) شیب خط گردن مثبت یا نهایتا صفر؛ و در الگوی سر و شانه معکوس (در کف) شیب خط گردن منفی یا نهایتا صفر باشد.
بر اساس این شرط در تکنیکال کلاسیک برای این الگوها، در تصویر زیر به دلیل شیب مثبت در الگوی سر و شانه معکوس الگو مورد تایید نمی باشد.
شیب مثبت در الگوی سر و شانه معکوس الگو را رد میکند
این آموزش را به عنوان یک رشته توییت با نام الگوی سرو شانه در سقف و کف بر اساس تکنیکال کلاسیک در May 30, 2021 در توییتر منتشر کردم و اکنون جهت آرشیو در بخش تحلیل تکنیکال با تصحیح باز نشر شد.
پیشنهاد میکنم آموزه های توماس بولکوفسکی Thomas Bulkowski در سایت ThePatternSite درباره انواع پترنها را نیز مطالعه کنید.
الگو های نموداری Chart Pattern
در نگاه اول، یافتن چنین مدلهایی روی یک نمودار زنده ممکن است نسبتا دشوار به نظر برسد. با این حال، با گذشت چند روز از تمرین، یاد خواهید گرفت که مشخص کنید در حال حاضر چه الگویی در حال شکلگیری است و براساس این اطلاعات تصمیمات معاملاتی بگیرید.
الگوهای اصلی
دو نوع الگو وجود دارد: الگوهای ادامه دهنده و معکوس کننده.
همانطور که ممکن است حدس زده باشید، الگوهای تداوم نشان میدهند که قیمت یک دارایی به زودی در یک جهت حرکت خواهد کرد.
الگوهای معکوس برعکس، نشان میدهند که قیمت در حال تغییر جهت است.
دو قله Double top
این یک الگوی معکوس کننده است. ببینید، نمودار دارایی چگونه تلاش میکند به بالا رفتن ادامه دهد، دو باره به خط فرضی مقاومت برسد و دو باره از آن فاصله بگیرد. بعد از این مانور، اغلب میتوانیم در مورد شکلگیری یک روند رو به پایین صحبت کنیم.
دو قله شبیه حرف “M” است. هنگامی که معامله گران تشکیل آن را بر روی یک نمودار میبینند، تلاش میکنند تا معاملات فروش را پس از ۲ – ۱ شمع candle که در کنار دومین بازگشت رو به پایین ظاهر میشود، باز کنند.
دو دره Double Bottom
دو دره شبیه حرف “W” است و بعد از یک روند نزولی طولانی شکل میگیرد. در مقایسه با دو قله، مدل دو دره نشان میدهد که بعد از برخورد دوم با مقاومت، یک برگشت دنبال خواهد شد.
پس از دومین تلاش ناموفق، معامله گران معمولا معامله های خرید و فروش را باز میکنند و منتظر ۱ تا ۲ شمع candle برای تشکیل هستند.
سر و شانه ها head and shoulders
این محبوبترین مدل نموداری است که معمولا در طول یک روند صعودی شکل میگیرد.
این شکل شامل اولین پیک قیمت این شانه چپ است، و پس از آن یک پیک بالاتر این سر است است، و پیک پایینتر شانه راست ترکیببندی را کامل میکند.
چنین الگویی نشان میدهد که پس از شکلگیری شانه راست، قیمت به احتمال زیاد به یک روند نزولی باز میگردد.
به خط گردن توجه کنید: این سطحی از حمایت است که قیمت از آن عبور میکند. هنگامی که این نمودار از بالا به پایین گردن عبور میکند، معامله گران تصمیم میگیرند که در چه نقطهای باید معاملات فروش را باز کنند.
معکوس سر و شانههای Inverted head and shoulders
این تصویر آینهای از مدل قبلی است. در این مورد، گردن به عنوان راهنمایی برای افتتاح معامله خرید و فروش به کار میرود. لازم است که الگوهای نمودار را بررسی کرده و صبورانه منتظر بمانید تا زمانی که شمع candle روی خط گردن بسته شوند.
قبل از آخرین شانه توصیه نمیشد که این کار را انجام دهید: نمودار ممکن است به طور ناگهانی برگردد و نشان دهد که شما اشتباه کردهاید.
لبه صعودی Rising Wedge
یا مثلی این مدل نشاندهنده وقفه در روند فعلی است و نشان میدهد که یک دوره فشردگی در بازار وجود دارد. پس از لبه، این روند میتواند به عنوان یک معکوس در جهت مخالف ادامه یابد.
اگر یک لبه در حال افزایش در طول یک روند نزولی رخ دهد، به عنوان یک مدل ادامه دهنده عمل میکند. همانطور که در نمودار پایین نشانداده شدهاست، این به آن دلیل است که قیمت خط مقاومت را میشکند و همچنان سقوط میکند.
با این حال، اگر یک لبه رو به بالا در طول یک روند صعودی ظاهر شود، به عنوان یک الگوی معکوس با توجه به رسیدن قیمت به خط مقاومت و شروع به کاهش میکند.
لبه نزولی Falling Wedge
این مثلی مدل همچنین میتواند یک برگشت یا تداوم روند را نشان دهد. برخلاف لبه افزایشی، کاهش قیمت اغلب با فشردگی قیمت رو به پایین همراه است.
یک لبه در حال سقوط که بعد از یک روند نزولی ظاهر میشود، برگشت به سمت بالا را نشان میدهد. بنابراین در طول روند صعودی، جهت حرکت قیمت را تایید میکند.
الگوهای چنگال اندروز
در این نوشته میخواهم در مورد چند الگوی مهم چنگال اندروز توضیح بدهم:
همانطور که میدانید چنگال های متفاوتی میتوان در هر چارت ترسیم نمود و اینکه از کدام یک بهره ببریم بستگی به موارد مختلفی دارد که برای این منظور توصیه میکنم مطالب پکیج نیوتنی را بیاموزید.
یکی از این موارد کمک گرفتن از الگوهای پرایس اکشنی میباشد که قیمت در مواجهه با خطوط از خود ایجاد میکند و در اینجا به بررسی 4 الگوی معروف چنگال اندروز میپردازیم.
الگوی تست ریتست
قویترین پترن برای اینکه بازار به ما نشان دهد خط میانی ما را شناخته است و معامله گران در آن لحظه نسبت به خط ما واکنش مناسب داشته اند.
از این پترن برای ستاپ مدین لاین (بطور کامل در پکیح آموزشی در مورد آن توضیح داده شده) استفاده میکنیم.
بعد از این پترن انتظار منطقی ما تکمیل سیکل و برتری نیروی ری اکشن mlh نسبت به حرکت bc میباشد.
الگوی بک تست
الگوی پترنها و الگوهای تکنیکالی معروف دیگر الگوی بک تست میباشد که از قانون 3 اندروز نتیجه میشود(قیمت بعد از عبور از خطوط بیشتر مواقع آنها را بک تست مینماید)
این پترن نیز به ما میگوید که بازار خط ترسیمی مارا شناخته است.
تکنیک های ترید فراوانی با این پترن در متد نیوتنی داریم و در قسمت ویژه سایت آن ها را مطرح خواهیم نمود.(مانند تکنیک lazy z)
الگوی گپ
در این الگو بازار بعد از رسیدن به خط از روی آن گپ میزند.این مورد به ما میگوید که قدرت روند جاری زیاد است و انتظار ادامه حرکت را داشته باشیم.
قانون دوم چنگال اندروز میگوید قیمت در مواجهه با خط میانی یا از آن عبور میکند(با گپ یا زوم) یا ریورس میکند و این پترن میتواند نشانه از حالت ادامه حرکتی باشد)
الگوی زوم
در این پترن که همان کندل مارابوزو میباشد،خط با قدرت میشکند و این مورد نیز مشابه گپ میباشد(بزودی آموزش کامل هیدن گپ ها و بکتست را بحث خواهیم کرد و از این میله ها استفاده زیادی خواهیم نمود)
با دیدن این الگو نیز بدانید انرژی حرکت همچنان زیاد میباشد و انتظار منطقی رسیدن خط موازی دورتر است.
آموزش الگوهای طلایی سودآور در تریدینگ پاکت آپشن ? Golden Trading Pattern in Pocketoption
چه در بازار سهام معامله میکنید، چه در بازار ارزهای بینالمللی و چه در بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل تکنیکال یکی از روشیهایی است که میتواند برای تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کند.
برخی از افراد در شروع ترید کردن نمیدانند چطور موقعیت مناسب برای ترید را پیدا کنند. در این مطلب روش سادهسازی فرآیند ترید و یافتن موقعیت معاملاتی شرح داده شده است.
تحلیل تکنیکال اصول و قواعد خاصی دارد، یکی از کاربردیترین اصول تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی است.
در تحلیل تکنیکال، تغییر روند از نزولی به صعودی، اغلب توسط الگوهای قیمت تشخیص داده میشود.
الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال دو نوع هستند:
الگوهای بازگشتی (reversal patterns)
الگوهای ادامهدهنده (continuation patterns)
الگوی ادامهدهنده زمانی شکل میگیرد که روند در مسیر قبلی خود حرکت میکند و صرفا یک وقفه کوتاهمدت در روند ایجاد شده است. در واقع الگوی ادامهدهنده، نشاندهنده درنگ موقت در یک روند است.
وقتی یک الگوی بازگشتی قیمت شکل میگیرد، نشان میدهد تغییر در روند در راه است، آن الگو را یک الگوی بازگشتی (به انگلیسی reversal pattern) میدانند.
در تجزیه و تحلیل تکنیکال ، انتقال بین روندهای صعودی و نزولی اغلب با الگوی قیمت مشخص می شود . طبق تعریف ، الگوی قیمت پیکربندی قابل تشخیص حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خط روند و یا منحنی مشخص می شود .
هنگامی که یک الگوی قیمت تغییر در روند را نشان می دهد ، به عنوان یک الگوی معکوس شناخته می شود . یک الگوی ادامهدار زمانی اتفاق می افتد که روند پس از یک مکث کوتاه در مسیر موجود خود ادامه یابد .
مدت هاست که تحلیل گران تکنیکال از الگوی قیمت برای بررسی حرکت های فعلی و پیش بینی حرکت های آینده بازار استفاده می کنند .
روشهای کلیدی
الگوها شکل های متمایزی هستند که در اثر حرکت قیمت های امنیتی روی نمودار ایجاد می شوند و پایه و اساس تجزیه و تحلیل تکنیکال هستند .
یک الگو با خطی مشخص می شود که نقاط متداول قیمت ، مانند بسته شدن قیمت ها یا پایین بودن قیمت ها را در یک بازه زمانی خاص به هم متصل می کند .
تحلیلگران تکنیکال و نمودارشناسان به دنبال شناسایی الگوها به عنوان راهی برای پیش بینی مسیر آینده قیمت سهام هستند .
این الگوها می توانند به سادگی خطوط روند و به پیچیدگی تشکیلات دو سر و شانه باشند .
خط روند در تجزیه و تحلیل تکنیکال
از آنجا که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خطوط و یا منحنی ها مشخص می شوند ، درک خط روند و دانستن نحوه ترسیم آنها مفید است . خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک می کند تا مناطق پشتیبانی و مقاومت را در نمودار قیمت دریابند . خط روند خطوط مستقیمی است که با اتصال یک سری قله های نزولی (اوج ها) یا فرورفتگی های صعودی (پایین ترها) روی نمودار ترسیم می شوند .
یک خط روند رو به زاویه ، یا یک خط روند صعودی ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها با افزایش یا پایین تر شدن روبرو هستند . خط روند روبه بالا با اتصال پایین های صعودی ترسیم می شود و برعکس ، یک خط روند رو به پایین ، که خط روند نزولی خوانده می شود ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها با بالاترین سطح و پایین ترین سطح مواجه هستند .
خطوط روند بسته به اینکه از کدام قسمت از نوار قیمت برای “اتصال نقاط” استفاده می شود ، از نظر ظاهری متفاوت خواهند بود . در حالی که تفکرات مختلفی در مورد اینکه کدام قسمت از نوار قیمت باید استفاده شود وجود دارد ، بدنه میله کندل – و نه خط های نازک بالا و زیر بدنه کندل ، اغلب نشان دهنده جایی است که اکثر اقدامات قیمت رخ داده است و بنابراین ممکن است یک نقطه دقیق تر را برای ترسیم خط روند فراهم کند ، به ویژه در نمودارهای داخل روز که ممکن است “بیرون خط” (نقاط داده ای که بسیار خارج از محدوده “نرمال” هستند) وجود داشته باشد .
در نمودارهای روزانه ، نمودارشناسان اغلب برای ترسیم خط روند از قیمت های پایانی استفاده می کنند ، نه بالا و پایین ، زیرا قیمت های بسته نشان دهندهی تریدرها و سرمایه گذارانی است که مایلند در یک شب یا آخر هفته یا تعطیلات بازار موقعیت خود را حفظ کنند .
روندهای صعودی در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها بیشتر و بیشتر می شوند . روندهای رو به رشد حداقل دو مورد از پایین ترین سطح را بهم متصل می کنند و سطح پشتیبانی را زیر قیمت نشان می دهند .
روند نزولی در جایی اتفاق می افتد که قیمت ها به بالاترین میزان و پایین ترین میزان خود می رسند . خط روند نزولی حداقل دو مورد از بالاترین سطح را بهم متصل می کند و سطح مقاومت بالاتر از قیمت را نشان می دهد .
ادغام یا یک بازار وری ، در جایی اتفاق می افتد که قیمت بین یک محدوده بالا و پایین ، بین دو خط روند موازی و اغلب افقی در حال نوسان است .
الگوهای ادامه
الگوی قیمتی که بیانگر قطع موقت روند موجود باشد ، به عنوان الگوی ادامه شناخته می شود .
الگوی ادامه را می توان به عنوان مکث در طول روند غالب در نظر گرفت . زمانی که گاوها در طی روند صعودی نفسگیری می کنند یا خرس ها برای لحظه ای در روند نزولی آرام می گیرند . در حالی که الگوی قیمت در حال شکل گیری است ، راهی برای تشخیص روند ادامه دار یا معکوس وجود ندارد . به همین ترتیب ، باید به روندهای مورد استفاده برای ترسیم الگوی قیمت و اینکه آیا قیمت در بالا یا پایین منطقه ادامه می یابد ، توجه دقیق شود .
به طور کلی ، هرچه مدت زمان توسعه الگوی قیمت بیشتر باشد و هرچه حرکت قیمت در این الگو بیشتر باشد ، با شکسته شدن قیمت در بالاتر یا پایین تر از سطح ادامه ، حرکت با اهمیت تر خواهد شد .
اگر قیمت به روند خود ادامه دهد ، الگوی قیمت به عنوان الگوی ادامه شناخته می شود . الگوهای معمول ادامه شامل :
- Pennants ، با استفاده از دو خط روند همگرا ساخته شده است .
- پرچم هایی که با دو خط روند موازی ترسیم شده اند .
- ودجز ها (Wedges) ، با دو خط روند همگرا ساخته شده اند ، جایی که هر دو به سمت بالا یا پایین زاویه دارند .
Pennants
نشان ها با دو خط روند ترسیم می شوند که در نهایت به هم می رسند . یکی از ویژگی های اصلی آن ، این است که خط روند به دو جهت حرکت می کنند ، یعنی یک خط روند نزولی و دیگری خط روند رو به بالا خواهد بود . شکل زیر نمونه ای از یک Pennants را نشان می دهد . غالباً ، در هنگام شکل گیری ، حجم کاهش می یابد و در نهایت قیمت به دنبال آن افزایش می یابد .
پرچم ها
پرچم ها با استفاده از دو خط روند موازی ساخته می شوند که می توانند به سمت بالا ، پایین یا پهلو (افقی) شیب داشته باشند . به طور کلی ، پرچمی که دارای شیب رو به بالا باشد به عنوان مکث در بازار با روند نزولی ظاهر می شود . یک پرچم با تعصب رو به پایین ، شکسته شدن در طی یک روند صعودی را نشان می دهد . به طور معمول ، شکل گیری پرچم با یک دوره کاهش حجم همراه است که با شکست قیمت از شکل گیری پرچم ، بهبود می یابد .
Wedges
Wedges از این جهت که با استفاده از دو خط روند همگرا ترسیم می شوند ، شبیه پینه هستند . با این حال ، یک Wedge با این واقعیت مشخص میشود که هر دو خط روند در یک جهت ، بالا یا پایین حرکت می کنند . Wedge که به سمت پایین قرار دارد نشان دهنده یک مکث در طول روند صعودی است و Wedge که به سمت بالا قرار دارد ، وقفه موقتی را در هنگام سقوط بازار نشان می دهد . مانند پرچم ها . حجم پرچمها در طول شکل گیری الگو به طور معمول کاهش می یابد ، فقط در صورت شکسته شدن قیمت از بالا یا پایین الگوی Wedge ، افزایش می یابد .
مثلثها
مثلث ها از محبوب ترین الگوهای نمودار هستند که در تحلیل تکنیکی مورد استفاده قرار می گیرند زیرا در مقایسه با الگوهای دیگر به طور مکرر اتفاق می افتند . سه نوع متداول مثلث یعنی مثلث متقارن ، مثلث صعودی و مثلث نزولی است . این الگوهای نمودار می تواند از چند هفته تا چند ماه ادامه داشته باشد .
مثلث های متقارن وقتی اتفاق می افتند که دو خط روند به سمت یکدیگر جمع شوند و فقط نشان دهندهی احتمال وقوع شکست باشند ، نه جهت . مثلث های صعودی با یک خط روند بالایی صاف و یک خط روند پایین تر مشخص می شوند و نشان می دهد که شکست بالاتر احتمال دارد ، درحالی که مثلث های نزولی دارای یک خط روند پایین مسطح و یک خط روند بالایی نزولی هستند که نشان می دهد احتمال شکستگی وجود دارد . بزرگی شکستگی ها یا خرابی ها به طور معمول با ارتفاع ضلع عمودی چپ مثلث برابر است ، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است .
فنجان و دسته (Cup and Candles)
فنجان و دستگیره یک الگوی ادامه سرسخت پترنها و الگوهای تکنیکالی است که در آن روند صعودی متوقف شده است ، اما با تأیید الگو ادامه خواهد یافت . قسمت“فنجان” الگو باید به شکل “U” باشد که شبیه گردی کاسه است تا شکل “V” با ارتفاع های برابر در هر دو طرف جام .
“دسته” در سمت راست جام به شکل یک عقب کش کوتاه ساخته می شود که شبیه یک پرچم یا الگوی نمودار پرچم است . با تکمیل رسیدگی ، سهام ممکن است به بالاترین سطح شکسته شود و روند خود را با بالاتر از سر بگیرد . یک فنجان و دسته در شکل زیر نشان داده شده است .
الگوهای معکوس
الگوی قیمتی که تغییر در روند غالب را نشان می دهد به عنوان الگوی معکوس شناخته می شود . این الگوها بیانگر دوره هایی است که تسلط گاوها یا خرس ها تمام شده است . با ایجاد انرژی جدید از طرف دیگر (گاو یا خرس) روند برقرار شده متوقف شده و سپس به جهتی جدید می رود .
به عنوان مثال ، یک روند صعودی که توسط اشتیاق گاوها پشتیبانی می شود ، می تواند مکث کند ، که نشان دهنده فشار حتی از طرف گاوها و خرس ها است ، و در نهایت جای خود را به خرس ها می دهد . این منجر به تغییر روند رو به نزولی می شود .
معکوس هایی که در اوج بازار اتفاق می افتد به عنوان الگوهای توزیع شناخته می شوند ، جایی که ابزار ترید با شور و شوق بیشتری خرید می شود . برعکس ، معکوس هایی که در پایین بازار اتفاق می افتد به عنوان الگوهای انباشت شناخته می شوند ، جایی که ابزار ترید برای فروش فعالتر می شود . همانند الگوهای ادامه ، هرچه مدت زمان توسعه الگو و حرکت قیمت در این الگو بیشتر باشد ، حرکت پیش بینی شده پس از شکست قیمت نیز بزرگتر خواهد بود .
وقتی قیمت پس از مکث معکوس می شود ، الگوی قیمت به عنوان الگوی معکوس شناخته می شود . نمونه هایی از الگوی معکوس کردن معمول عبارتند از :
Head and Shoulders ، نشانگر دو حرکت قیمتی کوچکتر است که حول یک حرکت بزرگتر است .
Double Tops ، نشان دهنده یک نوسان کوتاه مدت ، و به دنبال آن یک تلاش ناموفق بعدی برای شکستن بالاتر از همان سطح مقاومت است .
Double Bottoms ، که نوسان کوتاه مدت را نشان می دهد ، و به دنبال آن تلاش ناموفق دیگری برای شکستن زیر همان سطح پشتیبانی انجام می شود .
سر و شانه
الگوهای سر و شانه ها می توانند در انتهای بازار یا به صورت مجموعه ای از سه فشار ظاهر شوند : قله اولیه یا فرورفتگی ، به دنبال یک فشار دوم و بزرگتر و سپس فشار سوم که اولی را دنبال می کند .
روند صعودی که با الگوی بالای سر و شانه ها قطع می شود ، ممکن است یک روند معکوس را تجربه کند و در نتیجه روند نزولی داشته باشد . برعکس ، روند نزولی که منجر به پایین سر و شانه ها (یا سر و شانه های معکوس) شود ، احتمالاً یک روند معکوس با روند صعودی را تجربه خواهد کرد .
همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است ، خطوط روند افقی یا کمی شیب دار را می توان به قله ها و فرورفتگی هایی را که بین سر و شانه ها ظاهر می شوند متصل کرد . با شکسته شدن الگو و برگشت به سمت پایین ، قیمت ممکن است کاهش یابد ، در حالی که قیمت در پایین تر (در مورد پایین سر و شانه ها) یا پایین تر (در بالای سر و شانه ها) خط روند است .
دو تاپ
بالا و پایین نشان دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن سطح حمایت یا مقاومت انجام داده است . در مورد بالای دوتایی ، که اغلب مانند حرف M به نظر می رسد ، فشار اولیه تا سطح مقاومت با تلاش دوم شکست خورده همراه است ، و در نتیجه یک روند معکوس ایجاد می شود .
از طرف دیگر ، ته دوتایی شبیه حرف W است و زمانی اتفاق می افتد که قیمت بخواهد سطح حمایتی را پشت سر بگذارد ، رد شود و دومین تلاش ناموفق را برای شکست سطح حمایت انجام دهد . همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است ، این اغلب منجر به تغییر روند می شود .
بالا و پایین سه گانه الگوهای معکوس هستند که به اندازه سر و شانه ها یا دو تاپ یا دو پایین نیستند . اما ، آنها به روشی مشابه عمل میکنند و می توانند یک سیگنال تجاری قدرتمند برای تغییر روند باشند . الگوها زمانی شکل می گیرند که قیمت سه برابر سطح حمایت یا مقاومت را تست کند و قادر به شکستن نباشد .
شکاف
فاصله ، زمانی رخ می دهد که بین دو دوره معاملاتی فضای خالی وجود داشته باشد که ناشی از افزایش یا کاهش قابل توجه قیمت باشد . به عنوان مثال ، ممکن است سهام پس از درآمد مثبت یا اخبار دیگر با قیمت 5.00 دلار بسته شود و با قیمت 7.00 دلار باز شود .
الگوهای قیمت اغلب هنگامی پیدا می شوند که قیمت “کمی متوقف شود” ، که نشان دهنده مناطق ادغامی است که می تواند منجر به ادامه یا تغییر روند غالب شود . خط روند در شناسایی این الگوهای قیمت مهم است که می تواند در سازندهایی مانند پرچم ها و دو تاپ ظاهر شود .
حجم در این الگوها نقش دارد ، که اغلب در طول شکل گیری الگو کاهش می یابد و با جدا شدن قیمت از الگو افزایش می یابد . تحلیلگران تکنیکال به دنبال الگوهای قیمت برای پیش بینی رفتار آینده قیمت ها ، از جمله ادامه روند و برگشت آن هستند .
الگوی پروانه و خفاش – الگوی گارتلی ❤️ آموزش تصویری
الگوی پروانه یکی از پرکاربردترین الگوها در تحلیل تکنیکال بازارهای سرمایه گذاری است که به نوعی، تکامل یافتهی الگوی قدیمی (دهه 1930) گارتلی است. این الگو، از مدل برگشتی بوده و از نظر طبقهبندی، در قسمت الگوهای هارمونیک قرار میگیرد. پیش از بررسی این الگو، ابتدا اجازه دهید تا تاریخچهای در خصوص آن مطرح کنیم.
این مقاله، بخشی از دورهی رایگان آموزش فارکس وبسایت معامله گر ایرانی بوده که میتوانید برای یادگیری کامل فارکس و فعالیت در این بازار پرسود، با ما و سایر دانشجویان، همراه شوید.
الگوی گارتلی
روزی روزگاری، تریدر باهوش و مجنونی به نام هارولد مک کینلی گارتلی زندگی میکرد. او در اواسط دهه 1930 مدیر یک مجموعه خدمات مشاورهای بورس بود که طرفداران زیادی هم داشت. این مرکز خدمات مشاورهای یکی از اولین مجموعههایی بود که از روشهای علمی و آماری برای تحلیل رفتار بازار سهام استفاده میکرد. به گفته گارتلی، وی در نهایت موفق شده بود دو مورد از بزرگترین مشکلات معامله گران را حل کند: اینکه چه چیزی را بخرند و اینکه این چیز را در چه زمانی بخرند.
دیری نپایید، معامله گران دریافتند که این الگوها را میتوان در سایر بازارها نیز استفاده کرد. از آن زمان به بعد، کتاب های متنوع، نرم افزارهای معاملاتی و الگوهای مختلف (از جمله الگوی پروانه و خفاش) بر اساس گارتلیها ساخته شدهاند. بله هارولد مبدع الگوی گارتلی بود.
الگوی موسوم به 222
الگوی “222” گارتلی بر اساس شماره صفحهای که این الگو در کتاب وی، یعنی “سود در بازار سهام” آمده بود، نام گذاری شده است. گارتلیها الگوهایی هستند که شامل الگوی پایه ABCD که قبلا در مورد آنها صحبت کردیم، بوده، با این تفاوت که پیش از الگو، سقف و کفهای مهم و قابل توجهی پدیدار میشوند. این الگوها به طور معمول وقتی شکل میگیرند که تصحیح روند کلی در حال انجام بوده و ظاهر آن شبیه حرف M برای الگوهای صعودی و یا “W” برای الگوهای نزولی است. با استفاده از این الگوها معامله گران میتوانند نقاط مناسب ورود برای سوار شدن بر روی روند کلی را پیدا کنند.
تشخیص الگوی گارتلی
یک الگوی گارتلی زمانی تشکیل میشود که قیمت اخیرا در یک روند صعودی (یا نزولی) در حال پیشروی بوده، اما کم کم نشانههایی از تصحیح را نشان دهد. آنچه باعث میشود گارتلی پس از شکل گیری به چنین آرایش زیبایی بدل شود، این است که نقاط برگشتی، همان سطح فیبوناچی اصلاحی و سطح فیبوناچی گسترشی هستند. این نشانهای قوی است که این جفت ارز ممکن است برگشت کند.
شناسایی این الگو ممکن است کمی دشوار باشد و بعد از اینکه الگو را شناسایی کردید، با انداختن ابزارهای فیبوناچی روی آن، احتمالا کار دشوارتر هم میشود. نکته اصلی برای جلوگیری از این همه سردرگمی این است که کارها را مرحله به مرحله انجام دهید. در هر صورت، این الگو شامل یک الگوی ABCD صعودی یا نزولی است، اما یک نقطه (X) که فراتر از نقطه D قرار دارد نیز، پیش از آن میآید.
ترسیم الگوی گارتلی
الگوی “دقیق” گارتلی دارای ویژگی های زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 618. از حرکت XA باشد.
- حرکت BC باید اصلاح 382. یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC معادل 382. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید معادل 1.272 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC معادل 886. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید برابر با 1.618 امتداد حرکت AB باشد.
- حرکت CD باید اصلاح 786. از حرکت XA باشد.
الگوی پروانه و خفاش: گونه های جهش یافته گارتلی
با گذشت زمان، محبوبیت الگوی گارتلی افزایش یافت و مردم در نهایت انواع گونهها را با ایجاد تغییراتی ارائه دادند. به دلایلی عجیب، کاشفان این گونهها تصمیم گرفتند آنها را به نام حیوانات نامگذاری کنند (شاید عضو انجمن مقابله با حیوان آزاری بودند!). وراجی بس است، این مجموعه حیوانات با گارتلی ادغام شدند و الگوی پروانه و خرچنگ و خفاش را ایجاد کردند.
الگوی خرچنگ
در سال 2000 میلادی، اسکات کارنی، از پیروان متعصب مکتب الگوهای هارمونیک، الگوی “خرچنگ” را کشف کرد. به گفته وی، خرچنگ صحیحترین حالت در میان همهی الگوهای هارمونیک بوده و آن به این دلیل است که در دورترین منطقه بالقوه برگشتی از حرکت XA است. (این منطقه گاهی اوقات به نام “قیمت برنگردد لباسم را می فروشم” نیز نامیده می شود!). نسبت پاداش به ریسک این الگو بالا بوده، چراکه شما میتوانید حد ضرر بسیار تنگی قرار دهید. الگوی “دقیق” خرچنگ باید جنبه های زیر را داشته باشد:
- حرکت AB باید 0.382 یا 618. اصلاح از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند 382. یا 886. اصلاح از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 382. از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید 2.24 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد ، در اینصورت CD باید گسترش 3.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید گسترش 1.618 از حرکت XA باشد.
الگوی خفاش
سال 2001 میلادی، اسکات کارنی الگوی قیمتی هارمونیک دیگری را با نام “خفاش” پایهگذاری کرد. الگوی خفاش با اصلاح 0.886 از حرکت XA به عنوان منطقه بالقوه برگشتی تعریف میشود. الگوی خفاش دارای مشخصههای زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 0.382 یا 0.500 از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می تواند اصلاح 382. یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 0.382 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 1.618 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 2.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید اصلاح 886. از حرکت XA باشد.
الگوی پروانه
خب حالا دیگر نوبت به الگوی پروانه پروانه رسید! اگر این آرایش را شناسایی کنید، مطمئنا به خاطر پیپهای خفنی که قرار است شکار کنید، جشن میگیرید! الگوی دقیق پروانه که توسط برایس گیلمور ابداع شد، با اصلاح 0.786 از حرکت AB نسبت به حرکت XA تعریف می شود. الگوی پروانه شامل ویژگی های زیر است:
- حرکت AB باید اصلاح 0.786 از حرکت XA باشد.
- حرکت BC می پترنها و الگوهای تکنیکالی تواند اصلاح 0.382 یا 886. از حرکت AB باشد.
- اگر اصلاح حرکت BC برابر با 0.382 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید امتداد 1.618 از حرکت BC باشد. اگر حرکت BC برابر با 0.886 از حرکت AB باشد، در اینصورت CD باید گسترش 2.618 از حرکت BC باشد.
- CD باید برابر با گسترش 1.27 یا 1.618 از حرکت XA باشد.
درس مربوط به الگوی پروانه که خود نوعی تکامل یافته از گارتلی بود، به پایان رسید. بهتر نیست که در کنار این الگوی کاربردی، با الگوی مهم دیگر در بازار فارکس با نام الگوی سر و شانه آشنا شوید؟ اگر این دو الگو را بدانید، قطعا سود بیشتری از هر معامله نصیب شما خواهد شد.
الگوی پروانه یکی از الگوهای هارمونیک و برگشتی است که توسط برایس گیلمور ابداع شده است. این الگو در حقیقت تکامل یافتهی یک الگوی قدیمی و کاربردی با نام گارتلی است که در اواسط دهه 1930 میلادی و توسط فردی با همین نام ایجاد شده بود.
از این الگو در بازارهای رونددار استفاده شده و باید چهار خط بین نقاط A تا D ترسیم کرد. در روند صعودی، الگوی W مانند و در روند نزولی الگوی M مانند ایجاد شده که بر اساس الگوی پروانه باید اندازهی هر خط، در مقیاس مشخصی باشد تا بتوان روند آتی بازار را شناسایی کرده و سود خوبی از هر معامله کسب کرد.
الگو خفاش نیز یکی از مدلهای تکامل یافته گارتلی است که در سال 2000 میلادی توسط فردی به نام اسکات کارنی ابداع شد. در این الگو، اندازه خطوط با گارتلی متفاوت بوده و نسبت پاداش به ریسک بالاتر است.
الگو گارتلی بر اساس شماره صفحهی کتابی با عنوان "سود در بازار سهام" به نگارش گارتلی ابداع شده است. گارتلی مدیر مجموعهی مشاوره سرمایه گذاری در بورس بوده و در اواسط دهه 1930 میلادی توانست یک سری الگوی کاربردی را معرفی کند. هدف گارتلی دو چیز بود:
- چه چیزی را باید بخریم؟
- در چه زمانی باید بخریم؟
به نظر میرسد که با گذشت نزدیک به یک قرن از این الگو، هنوز هم منطق و محاسبات آماری و علمی گارتلی برای بازارها کاربردی بوده و به همین جهت، طرفداران بسیاری دارد.
دیدگاه شما