اندیکاتور چیست؟ بیان مفهوم و جایگاه آن در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارد. تقریبا همه ی معامله گران و تحلیل گران بازارهای مالی که با دید تکنیکال بازار را بررسی می کنند این ابزار را می شناسند و در روش معاملاتی و استراتژی ترید خود از یک یا بیش از یک اندیکاتور استفاده می کنند.
فهرست عناوین این مطلب
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتور نوعی ابزار برای دستیابی به درک بهتر از نمودار قیمت است. این ابزار یک شکل هندسی در کنار نمودار به منظور کمک به تحلیل بهتر برای تریدر فراهم می کنند.
چگونه ایجاد می شود؟
با استفاده از فرمول های ریاضی و اعمال آنها بر روی حجم معاملات و قیمت می توان به اندیکاتورهای مختلف دست یافت.
در کدام نوع تحلیل از آن استفاده می شود؟
در تحلیل تکنیکال می توان علاوه بر بررسی الگوها، اندیکاتورها را نیز تحلیل نمود.
آیا حتماً باید از آن در تحلیل استفاده کرد؟
خیر، هر تریدری یک استراتژی معاملاتی مخصوص به خود دارد. در برخی روش ها مانند پرایس اکشن کمتر به اندیکاتور اهمیت داده می شود.
انواع اندیکاتور
اندیکاتور از نظر همراهی قیمت در دو دسته پیشرو (leading) و دنباله رو (lagging) قرار می گیرند. دنباله روها با تاخیر بیشتری با قیمت در مقایسه با پیشروها سیگنال و علامت را به تحلیلگر می دهند.
از نظر ساختار اندیکاتورها به چهار نوع زیر تقسیم می شوند.
روند(Trend)
روندها در نمودار به سه دسته صعودی یا افزایشی، نزولی یا کاهشی و خنثی تقسیم می شوند. از میان اندیکاتورهای روند می توان به میانگین متحرک (moving average) و شاخص رگرسیون خطی اشاره کرد.
اسیلاتور(Osilator)
هدف اصلی یک اسیلاتور نشان دادن هیجان بازار و قدرت خریداران و فروشندگان می باشد. اسیلاتورها در محدوده معینی نوسان می کنند. از میان اسیلاتورها می توان به اسیلاتور MACD اشاره کرد که حول خط مرکزی صفر نوسان می کند و یک اسیلاتور مناسب برای یافتن سوئینگ های ماژور است.
برخی دیگر از اسیلاتورها برای نشان دادن نواحی اشباع خرید و فروش می باشند. با ورود خطوط یک اسیلاتور در ناحیه اشباع خرید ضعف خریداران و افزایش قدرت فروشندگان نشان داده می شود. اسیلاتور RSI یا استوکاستیک (stochastic) نمونه هایی از این دسته از اسیلاتورها می باشند که در یک محدوده معین نوسان می کند.
حجم (Volume)
برخی از اندیکاتورها با نشان دادن تغییرات حجم به تریدر تغییرات قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان را نشان می دهند. MFI یکی از این دسته می باشد.
با استفاده از یکی از اندیکاتورهای حجم معامله گر می تواند ریسک معامله خود را کاهش دهد. علت آن هم اینست که تحلیل حجم معاملات به تشخیص قدرت و ضعف و جهت روند کمک می کند. معمولا در نقاط برگشت روند، حجم معامله به طور ناگهانی زیاد می شود. همچنین در صورتی که روند صعودی یا نزولی در بازار حاکم است و با حرکت قیمت در آن روند حجم معاملات هم افزایش می یابد، نشان از استحکام روند می دهد. در صورتیکه با حرکت قیمت در جهت روند حاضر حجم معاملات رو به کاهش باشد قدرت در جهت روند رو به کاهش است.
بیل ویلیامز(Bill Wiliams)
بیل ویلیامز در حقیقت یک روش معاملاتی می باشد. آقای بیل ویلیامز به منظور فهم ساختار بازار و تحلیل صحیح مراحل تحلیلی زیر را پیشنهاد داد:
- مرحلۀ فاصله (فراکتال)
- مرحلۀ انرژی (نیروی محرک)
- مرحلۀ قدرت (افزایش/کاهش شتاب)
- ترکیب مرحلۀ قدرت و مرحلۀ استقامت (منطقه)
- خط موازنه
در روش بیل ویلیامز برای تجزیه و تحلیل نمودار از اندیکاتورهای فراکتال بیل ویلیامز، الیگیتور بیل ویلیامز(Alligator) ، بیل ویلیامز AO (Awesome Oscillator) ، AC بیل ویلیامز(Accelerator Oscillator) استفاده می شود.
پیام های اندیکاتور
با اندیکاتورها می توان به اطلاعاتی دست یافت که به تحلیل بهتر و درک صحیح تر نمودار قیمت کمک می کند. همانطور که بیان شد این اطلاعات با انجام چند محاسبه ریاضی از نمودار قیمت بدست می آید. نوع روند، شتاب قیمت، نواحی اشباع و … از این دست اطلاعات هستند.
محاسبات ریاضی بر روی حجم معاملات و قیمت گذشته بازار صورت می گیرد تا به تریدر پیامهایی را گوشزد کند. پیام می تواند نوعی از هشدار باشد به این معنی که روند فعلی رو به اتمام است و به زودی تغییر روند ایجاد می گردد. پیام می تواند به این صورت باشد که قیمت مناسب برای ورود را به تریدر بدهد. به عنوان مثال عده ای ورود خود به معامله را برپایه کراس دو خط اسیلاتور DT صورت می دهند. پیام می تواند به عنوان یک تایید بر تحلیل درست نمودار قیمت باشد. به عنوان مثال برخی از اندیکاتور MACD به عنوان یک تایید کننده در تشخیص سوئینگ های ماژور استفاده می کنند. ممکن است مثال هایی که استفاده شد برای همه مناسب نباشد اما هدف در اینجا بیان مفهوم اندیکاتور و دسته بندی آنها بر اساس کاربرد است.
اندیکاتورهای معروف
اندیکاتورها بسیار زیاد هستند و هر روز با نامهای جدیدی در این حوزه رو برو می شوید. در ادامه چندین نوع معروف آنها معرفی می گردد.
باند بولینگر
باند بولینگر (Bollinger Bands) شامل یک میانگین متحرک و دو منحنی که در بالا و پایین میانگین متحرک ذکر شده قرار دارند می باشد. در زمانی که قیمت حالت رنج به خود می گیرد و حرکت قیمت در قالب یک روند صعودی یا نزولی نیست، نوار بالایی و پایینی از هم فاصله بیشتری می گیرند. در مواقعی که یک روند نزولی یا صعودی در بازار وجود دارد باند بولینگر باریک می گردد. به طور پیشفرض میانگین متحرک در میان باند در دوره زمانی 20 هست و انحراف معیار نوار بالایی ونوار پایینی 2 می باشد. این اعداد قابل تغییر هستند و بسته به نوع استراتژی تریدر می تواند به مقادیر مورد نیاز تغییر داده شود.
عده ای از باند بولینگر برای اندازه گرفتن نوسان در حرکت قیمت استفاده می کنند. علاوه بر این در تعیین هدف معامله نیز کارایی دارد. مثلاً وقتی در حرکت رو به پایین قیمت باند پایینی می تواند هدف اولیه باشد. همچنین باند بالا و پایین خود یک مقاومت و حمایت محسوب می شوند. قرار گرفتن قیمت در نوار بالایی وجود روند صعودی و قرار گیری قیمت در نوار پایینی وجود روند نزولی را محتمل تر می کند.
ایچیموکو
ایچیموکو یکی از اندیکاتورهای بسیار مهم و پیشرفته است. عده ای از تریدرها خود را ایچیموکو کار می نامند. با ایچیموکو حمایت، مقاومت، روند احتمالی آینده، شتاب حرکتی بازار، حد ضرر و حد سود و … را تعیین می کنند. علاوه بر همه اینها سیگنال ورود خود به معامله را نیز با ایچیموکو بدست می آورند. ایچیموکو دارای دو منحنی است که تشکیل ابر یا کومو را می دهند و سه منحنی دیگر نیز دارد که موقعیت آنها پر از نکات تحلیلی برای تحلیل گر می باشد.
میانگین متحرک
یکی از رایج ترین اندیکاتورها میانگین متحرک (Moving Average) است و در تحلیل تکنیکال بسیار کاربردیست. اندیکاتورهای دیگری چون باند بولینگر نیز بر اساس MA شکل گرفته اند. میانگین متحرک به منظور تشخیص نوع روند و همچنین به عنوان حمایت و مقاومت داینامیک مورد استفاده قرار می گیرد. میانگین متحرک با میانگین گیری از قیمت های گذشته بازار ایجاد می گردد. به همین دلیل به عنوان سیگنال ورود به معامله از نظر عده ای نامناسب به نظر می رسد. اما در استراتژی معامله گری بسیاری از تریدرها ایفای نقش می کند. به خصوص وقتی که در کنار دیگر اندیکاتورها قرار گیرد و همدیگر را در تحلیل تایید کنند.
MACD
MACD یک نوع اسیلاتور است و در میان یک بازه حرکت می کند. برخی از تریدرها از MACD به منظور تشخیص واگرایی با نمودار قیمت بهره می برند. عده ای دیگر برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن روند با قرار گیری MACD در ناحیه مثبت و منفی از آن استفاده می کنند. اسیلاتور MACD از گذشته تا به امروز تغییر کرده است و از این رو دو نوع MACD در حال حاضر برای کاربران قابل استفاده است. در نسخه قدیمی تر آن که مکدی کلاسیک نام دارد، اسیلاتور شامل یک هیستوگرام و دو منحنی با رنگ های قرمز و آبی می شود. هنگام کراس یا قطع کردن دو منحنی توسط یکدیگر هیستوگرام صفر می شود و سیگنال ورود به معامله صادر می گردد.
نسخه جدیدتر به جای دو منحنی فقط یک منحنی قرمز که همان خط سیگنال است را دارا می باشد. هیستوگرام در نسخه جدید تغییر کرده و جای خط آبی را گرفته است.
RSI
RSI نوعی اسیلاتور است که در بازه صفر تا صد تغییر می کند. یکی از مهمترین کاربردهای RSI در یافتن واگرایی ها برای پیشبینی تغییر روند و اتمام موج فعلی است. اعداد 30 و 70 برای تشخیص ناحیه اشباع فروش و اشباع خرید در این اسیلاتور در نظر گرفته می شوند. به این معنی که با ورود خط RSI به بالای سطح 70 نمودار قیمت در ناحیه اشباع خرید قرار می گیرد. همینطور با ورود خط به زیر 30 نمودار قیمت در ناحیه اشباع فروش وارد شده است.
جمع بندی
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارند. می توان بیان کرد که تقریبا همه تریدرها حداقل یکی از آنها را در استراتژی معامله گری خود به کار می برند. طرفداران روش پرایس اکشن اکثرا از منتقدان آن هستند. اما لنس که یکی از اساتید معروف در این حوزه است از مووینگ اوریج در روش پرایس اکشن استفاده می کند. رابرت ماینر در سبک الیوتی خود از اسیلاتور DT برای یافتن نواحی اشباع و همچنین ورود به معامله بهره می برد.
اسیلاتورها زیر مجموعه ی اندیکاتورها می باشند که در یک پنجره ی دیگر در زیر نمودار قیمت یا نرخ قرار می گیرند. از اسیلاتورها بیشتر برای یافتن واگرایی و همچنین نواحی اشباع خرید و فروش بهره برده می گردد.
انتخاب یک اندیکاتور به استراتژی معاملاتی بستگی دارد و اینکه در یک استراتژی چه اندیکاتورهایی در کنار هم استفاده شود به دانش و تجربه تریدر بازمی گردد.
معرفی اندیکاتور شاخص جریان مالی یا MFI
شاخص گردش پول (Money Flow Index) یکی از اندیکاتورهای محبوب اندازهگیری مومنتوم یا شتاب در قیمت است. از این اندیکاتور برای شناسایی شرایط اشباع خرید (جایی که دیگر خریداری وجود ندارد) و اشباع فروش (جایی که دیگر فروشندهای وجود ندارد) استفاده میشود. بهطورکلی اندیکاتور شاخص گردش پول (MFI) یک نوسانگر (Oscillator) تکنیکالی است که میزان ورود و خروج پول را به یک دارایی و طی یک دوره زمانی اندازهگیری میکند.
این شاخص برای ارزیابی فشار خرید و فروش در یک بازار معین، همواره دو عامل قیمت و حجم معاملات را بررسی میکند. تحلیلگران بازارهای مالی دریافتهاند که عامل حجم معاملات به تنهایی قادر به سنجش میزان شتاب و اندازه حرکت نیست. آنچه که معاملهگران نیاز به شناسایی آن در بازار دارند، واکنش بازار به تغییرات قیمت است. به همین دلیل، شاخص گردش پول (MFI) با بررسی حرکات قیمت، افزایش شتاب آن را به سمت بالا یا پایین تأیید میکند. این شاخص همچنین میتواند نشاندهنده احساسات بازار باشد.
شاخص گردش پول چگونه کار میکند؟
شاخص گردش پول با نوسان در محدودهی ۰ تا ۱۰۰ خود کار میکند. رقم ارائهشده در پایان محاسبه MFI، بهمنظور شناسایی مناطق اشباع خرید یا فروش و بهصورت خطی ترسیم میشود. خواندن این سیگنال کار راحتی است به صورتی که اگر MFI بالای ۸۰ باشد، بازار بهعنوان بازاری اشباع از موقعیتهای خرید محسوب میشود، در حالیکه اگر این شاخص زیر ۲۰ باشد، علامتی برای شرایط اشباع فروش در بازار خواهد بود.
ایدهی استفاده از MFI این است که وقتی شاخص به بالای ۸۰ یا زیر ۲۰ میرسد، احتمالاً بهزودی قیمت در بازار معکوس خواهد شد و معاملهگران باید به فکر باز کردن موقعیتهای جدید و استفاده از شتاب و مومنتوم حرکت بیفتند.
در این تصویر MFI روی رقم حدود ۴۰ قرار دارد
نکتهی بسیار مهم دیگر، نظارت بر موقعیتهایی است که قیمت یک دارایی و MFI سیگنالهای متناقض ارائه میدهند که بهعنوان «واگرایی» شناخته میشود. برای آشنایی با مبحث واگرایی به مقالهی آموزشی «اندیکاتور مکدی» مراجعه کنید. در کل واگراییها زمانی اتفاق میافتند که روند قیمت خلاف روند اندیکاتور باشد. به عنوان مثال، اگر قیمت در حال افزایش باشد، اما MFI به سطوح جدید و بالاتر مطابق رشد قیمت نرسد، این یک نمونه از واگرایی نزولی و در واقع چرخش روند صعودی به نزولی است. این تناقض نشان میدهد که به زودی ممکن است فشار فروش وجود داشته باشد. در طرف مقابل، اگر قیمت به نرخهای پایینتر سقوط کند، اما MFI از آن پیروی نکرده و در مسیر صعودی باشد، این حرکت ممکن است نشانهای از واگرایی صعودی و فشار قریبالوقوع خرید باشد.
شایان ذکر است که واگراییها همیشه به معکوس شدن روند منجر نمیشوند. شاخص گردش پول میتواند سیگنالهای کاذب نیز تولید کند. این موارد زمانی اتفاق میافتند که شاخص ظاهراً فرصت معاملاتی مناسبی را ایجاد کند، اما قیمت مطابق انتظار حرکت نمیکند. در این صورت اگر معاملهگر، استراتژی مناسبی برای مدیریت ریسک در اختیار نداشته باشد، ورود به معامله میتواند ضررهای غیرمنتظره برای وی به همراه داشته باشد.
محاسبات MFI
معاملهگران نیاز به انجام محاسبات MFI نخواهند داشت، زیرا معمولاً سیستمها و پلتفرمهای آنلاین مانند تریدینگ ویو (Trading view) این کار را بهطور خودکار انجام میدهند. به راحتی میتوانید اندیکاتور MFI را به نمودار تحلیلی خود اضافه کنید و از آن بهره ببرید. اما دانستن مراحل و نحوهی محاسبات MFI، روشی عالی برای درک دقیق چیزی است که این شاخص نشان میدهد.
اگرچه فرمول MFI میتواند پیچیده به نظر برسد، اما پس از تجزیه و تحلیل به روشی در دسترس برای سنجش شرایط بازار تبدیل میشود. فرآیند محاسبهی MFI در پنج مرحله ساده به طور ساده بیان میشود:
- قیمت معمولی محاسبه میشود.
- جریان پول خام محاسبه میشود.
- جریان پول مثبت و منفی تعیین میشود.
- نسبت گردش پول محاسبه میشود.
- شاخص گردش پول محاسبه میشود.
گام اول: محاسبه قیمت معمولی
برای محاسبه قیمت معمولی برای هر دوره معاملاتی، باید میانگین بالاترین و پایینترین قیمت در یک صرافی و قیمت نهایی یا بسته شدن (Close) را پیدا کنید. این محاسبات به صورت زیر خواهند بود:
فرمول محاسبه قیمت معمولی
گام دوم: محاسبه جریان پول خام
جریان پول خام صرفاً یک عدد تقریبی از میزان سرمایه منتقلشده در بازار در یک دوره معین است. منظور از سرمایه منتقلشده مقدار سرمایه دستبهدستشده یا تغییر مالکیت دادهشده در بازار است، خواه این اقدام به خرید دارایی یا فروش آن منجر شده باشد. نحوهی محاسبهی آن به صورت حاصلضرب قیمت معمولی در حجم آن دوره محاسبه میشود.
فرمول محاسبه جریان پول خام
گام سوم: تعیین جریان مثبت و منفی
هنگامی که جریان پول خام را محاسبه کردید، اکنون میتوانید جریان این پول را بهصورت مثبت یا منفی تعیین کنید. این کار با مشخص کردن اینکه جریان پول خام در یک دورهی معین بیشتر یا کمتر از دورهی قبل بوده است، انجام میشود. با توجه به اینکه قیمت معمولی از مشتقات جریان پول خام نیز هست، از این قیمت برای مثبت یا منفی بودن جریان هم میتوان استفاده کرد.
بنابراین در بیانی دیگر اگر قیمت معمولی برای دورهی معین شده بیشتر از دوره قبل باشد، جریان پولی مثبت در نظر گرفته میشود و در مقابل اگر از قیمت دوره قبل کمتر باشد، جریان پول منفی در نظر گرفته خواهد شد.
گام چهارم: محاسبه نسبت گردش پول
پس از تعیین جریان مثبت یا منفی پول میتوانید نسبت گردش پول را محاسبه کنید. نحوهی محاسبه به این صورت است که مجموع تمام جریانهای مثبت پولی در ۱۴ دوره گذشته را بر مبنای تمام جریانهای منفی طی ۱۴ دوره گذشته تقسیم کنید. این معادله بهصورت زیر است:
گام پنجم: محاسبه شاخص گردش پول
با محاسبه نسبت جریان پول میتوانید MFI را محاسبه کنید. فرمول شاخص گردش پول بهشرح زیر است:
در تفسیر این عدد میتوان گفت که اگر شاخص MFI مثبت باشد، قیمت دارایی در طی این ۱۴ دوره عمدتاً بالا رفته و نشانگر فشار خرید در آن است. در مقابل اگر قیمت تا حدود زیادی کاهش یافته باشد و عدد شاخص منفی باشد، بیانگر فشار فروش خواهد بود.
کاربردهای معاملاتی اندیکاتور MFI
در تفسیر اعداد نمایش دادهشده در شاخص گفتیم که اگر شاخص MFI بالای ۸۰ باشد، بازار بهعنوان بازاری اشباع از موقعیتهای خرید محسوب میشود، در حالی که اگر این شاخص زیر ۲۰ باشد، علامتی برای شرایط اشباع فروش در بازار خواهد بود. وقتی شاخص به این سطوح در محدودهی این اندیکاتور میرسند، به زودی قیمت در بازار معکوس خواهد شد و معاملهگران باید بهفکر باز کردن موقعیتهای جدید و استفاده از شتاب و مومنتوم حرکت بیفتند.
نکتهای که اکثر تحلیلگران تازهوارد آن را در نظر نمیگیرند این است که صرفاً بهدلیل اینکه شاخص در زیر محدوده ۲۰ قرار دارد، اقدام به خرید نخواهیم کرد یا با ورود شاخص به ناحیهی ۸۰ دارایی خود را نفروخته یا وارد معاملهی فروش (Short) نمیشویم، بلکه باید از انواع فیلترهای دیگر تحلیل مانند انواع شاخصها، واگراییها، الگوها، سطوح حمایت یا مقاومت و موارد دیگری از این قبیل تأییدیه دریافت کرد. در ادامه توضیحات بیشتری در اینباره خواهیم داد.
این شاخص مانند تمامی شاخصهای تکنیکالی با یک سری از محدودیتها مواجه است. یکی از این محدودیتها این است که شاخص میتواند برای مدتزمان طولانی در نواحی اشباع خرید یا فروش نوسان کند و ممکن است باعث ایجاد سیگنالهای کاذب شود. بااینحال، اگر معاملهگر بیاموزد که یک استراتژی معاملاتی با توجه به حرکات قیمت (پرایس اکشن) طراحی کند، اندیکاتور MFI میتواند در شناسایی مناطق بالقوهی چرخش بازار کمک شایانی بکند.
شناسایی مناطق اشباع خرید یا فروش و واگراییها با MFI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا سایر نوسانگرها (Oscillator) شرایط اشباع خرید و فروش را در بازار شناسایی میکنند. شاخص گردش پول نیز بهعلت بهره بردن از اطلاعات مربوط به حجم، اکثر سیگنالهای کاذب را از بین میبرد. به شکل ۱ در زیر توجه کنید. این شکل نمودار قیمت بیت کوین را در چارچوب زمانی روزانه به همراه اندیکاتور MFI نشان میدهد.
شکل ۱; حرکات قیمت بیت کوین در تایم فریم روزانه بر اساس ورود شاخص گرش پول به نواحی اشباع خرید و فروش
در این شکل، MFI بیت کوین را میبینیم که به زیر سطح ۲۰ رسیده است. این موضوع نشان میدهد که احتمالاً در بازار شرایط اشباع فروش وجود دارد. شاخص طی چند روز بار دیگر از سطح ۲۰ فراتر رفته و روند صعودی تازهای در پیش گرفته است. در ادامه شاخص از آستانه سطح ۸۰ جلوتر رفته و سیگنال اشباع خرید را در بازار ایجاد کرده است. در نهایت دوباره این عدد به زیر ۸۰ بازگشته است.
بزرگترین مشکل معامله با سیگنالهای اشباع بازار این است که به سادگی نمیتوان موضعی در برابر روند اتخاذ کرد، زیرا شاخص جریان پول در اواسط روند نیز ممکن است سیگنال معکوس شدن آن را صادر کند. برای مثال، با دقت در شکل ۱ میبینیم که با خروج شاخص از سطح ۸۰، قیمت همچنان به روند صعودی خود ادامه داده است. بهترین راه برای معامله، ترکیب این سیگنال با عوامل تکنیکالی دیگر است. بنابراین در مثال بالا به شناسایی واگرایی میپردازیم.
شکل ۲; حرکات قیمت بیت کوین در تایمفریم روزانه براساس مشاهده واگرایی در شاخص گردش پول
در توضیح شکل بالا میتوان گفت که چگونه با شناسایی یک واگرایی مخفی مثبت (+HD) در اندیکاتور MFI ادامهی روند صعودی را حتی با توجه به ورود شاخص به ناحیهی اشباع خرید تشخیص دادیم. همچنین، در ادامه با مشاهدهی واگرایی منفی (انديكاتورهاي پيشرو آلپاري -RD) در ناحیهی اشباع خرید، چرخش روند صعودی به نزولی شناسایی شده است. حتی با ترسیم یک روند صعودی ساده بر روی قیمت یا مشاهده سطح مقاومتی در محل شکلگیری واگرایی منفی نیز میتوان فیلتر جدیدی برای چرخش روند داشت. به این شکل، اهمیت ترکیب فیلترهای مختلف برای دریافت سیگنالهای بهتر از این شاخص پررنگتر میشود.
دلایل اهمیت شاخص گردش پول (MFI) برای معاملهگران
معاملهگران با نظارت بر شاخص گردش پول (MFI) میتوانند نقاط چرخش احتمالی بازار را با تعیین مناطق اشباع خرید یا فروش مشخص کنند. این شاخص می تواند یک معیار اساسی برای نشان دادن احساسات بازار حول یک دارایی نیز باشد، یعنی MFI میتواند اشتیاق یا بیتفاوتی معاملهگران را نشان دهد.
مانند سایر ابزارهای تجزیه و تحلیل مبتنی بر حجم، MFI نیز یک شاخص پیشرو محسوب می شود. اندیکاتورهای پیشرو قبل از شروع یک روند جدید و یا معکوس شدن، سیگنال ارائه میکنند، بنابراین از این شاخص میتوان در پیشبینی حرکت بازار استفاده کرد. به این نکته توجه داشته باشید که شاخصهای پیشرو کاملاً دقیق نیستند. بنابراین همیشه از آنها باید در کنار سایر عوامل تحلیل، برنامه معاملاتی و همچنین یک استراتژی مناسب برای مدیریت ریسک استفاده کرد.
شاخص گردش پول (MFI) و شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) نیز نوسانگر دیگری برای نمایش قدرت یا ضعف حرکت قیمت در بازار بر اساس قیمتهای بسته شدن در دورهی معاملاتی اخیر در نمودار است. هر دو نوسانگر RSI و MFI سیگنالهای ورود قیمت به مناطق اشباع خرید و فروش را صادر میکنند. معاملهگران با استفاده از ترکیبی از این سیگنالها میتوانند نقاط ورود و خروج معاملات خود را تنظیم کنند.
تفاوت این دو اسیلاتور در این است که RSI دادههای حجم را در بر نمیگیرد. به همین دلیل است که MFI معمولاً به عنوان RSI با وزن حجمی شناخته میشود. اغلب مواقع تصور میشود که MFI سیگنالهای زودتری را نسبت به RSI ارائه میدهد، زیرا این یک شاخص پیشرو است. بااینحال هیچ توافقی مبنی بر برتری هر کدام از این شاخصها بر دیگری وجود ندارد، در واقع بسیاری از معاملهگران از هر دوی آنها برای تأیید هرگونه سیگنال استفاده میکنند.
جمعبندی
شاخص گردش پول (MFI) یک نوسانگر تکنیکال است که میزان ورود و خروج پول به دارایی را برای یک دوره زمانی اندازهگیری میکند. این شاخص معمولاً با استفاده از ۱۴ دوره از دادههای قیمتی محاسبه می شود. این دورهها شامل همهی تایم فریمهای زمانی موجود بر اساس نیاز معاملهگر هستند. محاسبات این شاخص از ترکیب حجم معاملات، قیمت معمولی بازار و جریان پول برای دورهای معین به دست میآید. عدد نهایی در مقیاسی بین صفر تا ۱۰۰ ارائه و بر روی نمودار ترسیم میشود.
اگر عدد شاخص MFI بالای سطح ۸۰ باشد، غالباً به نظر میرسد که بازار دارای شرایط خرید بیش از حد است یا به اصطلاح وارد منطقه اشباع خرید شده است. در حالیکه اگر این عدد زیر ۲۰ باشد، نشانهای از شرایط فروش بیش از حد یا به اصطلاح ورود بازار به منطقه اشباع فروش است. با ورود شاخص به این نواحی (بالای ۸۰ و پایین ۲۰) ممکن است به زودی قیمت در بازار تغییر جهت دهد.
مانند سایر شاخصهای مبتنی بر حجم، MFI نیز یک شاخص پیشرو محسوب میشود، بنابراین از آن برای پیشبینی حرکات آینده قیمت استفاده میشود. شاخص MFI به شاخص مقاومت نسبی (RSI) مربوط میشود، زیرا هر دو شرایط اشباع خرید و فروش را در بازار مشخص میکنند. بااینحال شاخص RSI از دادههای حجم معاملات استفاده نمیکند.
آموزش اندیکاتور استوکاستیک
اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic) اطلاعاتی راجع به مومنتوم و قدرت روند را در اختیار شما قرار میدهد. در واقع این اندیکاتور، سرعت و قدرت حرکات قیمتی را مشخص میکند. اما این اندیکاتور چطور این کار را انجام میدهد و به هنگام استفاده از آن باید چه نکتههایی را رعایت کرد؟ در این قسمت از خانه سرمایه به تمام این پرسشها پاسخ میدهیم. اگر شما نیز در مورد اندیکاتور استوکاستیک کنجکاو شدهاید، تا پایان این مطلب با ما همراه بمانید..
معرفی اندیکاتور استوکاستیک
نوسانگر تصادفی یا همان استوکاستیک در اواخر دهه ۱۹۵۰ توسط تحلیلگر معروف تکنیکال و ریاست دانشگاه واتسکا، دکتر لین طراحی شد و امروزه از آن به عنوان یکی از معروفترین شاخصهای مومنتوم ( نیروی حرکت قیمت ) در علم تحلیل تکنیکال یاد میشود. استوکاستیک یا استوکستیک یک اندیکاتور مومنتوم است که وضعیت آخرین قیمت (قیمت بسته شده) را نسبت به بالا و پایینترین قیمت نشان میدهد. به عبارت دیگر استوکاستیک به هیچ وجه از قیمت سهم و حجم معاملات تبعیت نمیکند و عملکردی مانند اندیکاتورهای RSI و MACD ندارد بلکه نوسانات آن بر اساس سرعت حرکت قیمت و همچنین جهت حرکتی آن میباشد.
استوکاستیک در خانواده نوسانگرها یا اسیلاتورها میباشد ولی در دسته اندیکاتورهای پیشرو قرار میگیرد. این اندیکاتور یکی از بهترینها در تشخیص انتهای روند میباشد و پیش از برگشت قدرتمند قیمت، سیگنال برگشتی را صادر میکند. دکتر جورج لین نظریه استوکاستیک را بر این اساس تعریف کرد: زمانی که قیمت در روندی صعودی قرار دارد در قیمتهای Close یا آخرین قیمت، شاهد تمایل قیمت برای رسیدن به قیمت High خواهیم بود و بلعکس، زمانی که قیمت در روندی نزولی قرار میگیرد، میکوشد تا خود را به قیمت Low نزدیک کند. در واقع این اندیکاتور توانایی بررسی میزان خرید و فروش را دارد؛ همچنین برای شناسایی نقاط برگشتی ریزموجهای درون یک موج بزرگ مناسب میباشد.
استوکاستیک یک نوسانگر بین محدوده ۰ تا ۱۰۰ میباشد که ناحیه تعادلی آن بین سطوح ۲۰ تا ۸۰ در نظر گرفته شده است که شبیه به اندیکاتور MFI میباشد. ناحیه زیر سطح ۲۰ را ناحیه اشباع یا تخلیه هیجان فروش و همچنین ناحیه بالای سطح ۸۰ را ناحیه اشباع خرید یا تخلیه هیجان خرید مینامند.
در اندیکاتور استوکاستیک از دو خط با نامهای K% و D% استفاده شده است که خط D% اهمیت به مراتب بیشتری نسبت به خط دیگر دارد و سیگنال خرید یا فروش را این خط صادر میکند.
آموزش اندیکاتور استوکاستیک به صورت گام به گام
زمانی که شما از اندیکاتور stochastic در چارت تکنیکال خود استفاده می کنید؛ به طور کلی این اندیکاتور دارای یک بازه 0 تا 100 می باشد که اعداد 20 و 80 برای ما مهم هستند. در این اندیکاتور شما شاهد دو خط می باشد یک خط قرمز و یک خط مشکی. در صورتی که خط مشکی خط قرمز را رو به بالا بشکند سیگنال خرید می باشد.
در صورتی که خط مشکی خط قرمز را رو به پایین بشکند سیگنال فروش به حساب می آید. البته این را نیز باید بگوییم که در صورتی که سیگنال خرید در عدد 20 نمودار باشد اعتبار تحلیل قوی تر بوده و همین طور زمانی که سیگنال فروش در عدد 80 داده شود اعتبار سیگنال فروش بالا تر می رود.
البته این را نیز باید بگوییم که در بعضی از چارت های خط مشکی را خط ممتد و خط قرمز را نقطه چین در نظر می گیرند که تحلیل فرقی نمی کند فقط شما باید توضیحات بالا را با این نکته جایگذاری کنید.
خط مشکی = خط ممتد
خط قرمز = نقطه چین
انواع استوکاستیک
در این جا چند نمونه از استوکاستیک را با یک دیگر مرور خواهیم کرد تا شما عزیزان بتوانید با شرایط مالی خود، بهترین راه را بر گزینید.
استوکاستیک سریع: این نوع از استوکاستیک یکی از رایج ترین هاست اما با توجه به نوسانات شدید این روز های بازار، همه تحلیل گران از آن استفاده نمی کند و فقط تعداد اندکی ان را انتخاب می کنند.
استوکاستیک کند: این نوع استوکاستیک نسبت به نوع سریع خود، طرفدار بیش تری دارد و اغلب تحلیل گران برای اندازه گیری قیمت از ان استفاده می کنند.
استوکاستیک کامل: استوکاستیک کامل در حقیقت نسخه کامل از نوع کند آن می باشد و در ان K% سریع با میانگین متحرک ساده دوره هموار شده است.
چطور استوکاستیک مونتوم را اندازه گیری کنیم؟
اندیکاتور استوکاستیک بر اساس تنظیمات دورهای پیشفرض ۵ یا ۱۴ تدوین شده است. در بیشتر موارد به هنگام تحلیل نمودار قیمت، خودمان را به تنظیمات دورهای ۵ محدود میکنیم. اما استفاده از آن تفاوت چندانی با دوره ۱۴ ندارد. اندیکاتور استوکاستیک کف و سقفهای مطلق ( بالاترین و پایینترین نقاط ) نمودار را بررسی کرده و آنها را نسبت به قیمت بسته شدن دوره انتخابی مقایسه میکند.
نمونهای از استوکاستیک در ناحیه بالا
رسیدن استوکاستیک به ناحیه بالایی بدان معنی است که قیمت در نزدیکی سقف ۵ یا ۱۴ کندل اخیر بسته شده است. در نمودار تصویر زیر، بالاترین قیمت در طول ۵ کندل اخیر ۱۰۰ دلار، پایینترین ۶۰ و قیمت بسته شدن در نزدیکی ۹۵ دلار بوده است. همچنین استوکاستیک نیز عدد ۸۸ (درصد) را به ما نشان میدهد. بنابراین قیمت فقط ۱۲ درصد (۸۸-۱۰۰) کمتر از سقف قیمتی این دوره بسته شده است. به واسطه چنین اطلاعاتی میتوانیم استوکاستیک را به شیوه بسیار بهتری درک کنیم. در واقع، قرار گرفتن استوکاستیک در ناحیه بالا به معنی بسته شدن قیمت در نزدیکی سقف مطلق – در طول یک دوره عددی – خود بوده و اینکه در حال حاضر، خریداران کنترل روند بازار را به دست گرفتهاند.
محاسبات
- پایینترین سطح قیمتی در جریان پنج کندل اخیر: ۶۰ دلار
- بالاترین سطح قیمتی در جریان پنج کندل اخیر: ۱۰۰ دلار
- قیمت بسته شدن: ۹۵ دلار
فرمول انجام محاسبات استوکاستیک
اندیکاتور استوکاستیک، قدرت حرکات قیمت در جهت روند غالب را اندازهگیری میکند و چگونگی بسته شدن قیمت، بالاتر از سقف یا پایینتر از کف روند جاری را نشان میدهد.
نمونه ای از استوکاستیک در ناحیه پایین
برعکس شرایط بالا، قرار گرفتن استوکاستیک در ناحیه پایین است و این یعنی «بسته شدن قیمت در نزدیکی پایینترین ناحیه نموداری در جریان ۵ کندل اخیر.» در تصویر زیر مشاهده میکنیم که استوکاستیک به عدد ۱۷ (درصد) رسیده و این مقدار استوکاستیک نشانهای از نزدیک شدن به آخرین کف قیمتی نمودار است.
محاسبات انديكاتورهاي پيشرو آلپاري استوکاستیک ناحیه پایینی
- کمترین قیمت در جریان پنج کندل اخیر: ۵۰ دلار
- بیشترین قیمت در جریان پنج کندل اخیر: ۸۰ دلار
- قیمت بسته شدن: ۵۵ دلار
فرمول اندیکاتور برای محاسبات نقاط پایین
در این مثال نموداری، مقدار استوکاستیک به ۱۷ درصد رسیده است. این شرایط نشان میدهد که قیمت در نزدیکی آخرین کف خود در جریان روند نزولی بسته شده است.
نتیجه گیری
این اندیکاتور امکان اینکه نقاط حمایتی و مقاومتی در روند سهم را شناسایی کنیم مورد استفاده قرار می گیرد و در همین محدوده است که به شناسایی نقاط اشباع خرید و نقاط اشباع فروش مورد بررسی کامل قرار می گیرد. تنظیمات این اندیکاتور بستگی به دید معاملاتی معامله گران دارد. زمانی که تایم فریم کوتاه مدت را انتخاب می کنیم، نوسانات زیادی را در نقاط اشباع (خرید و فروش) مشاهده می کنیم. اما اگر تایم فریم های بلند مدت تری را انتخاب می کنیم، نوسانات به صورت کمتری قابل لمس می باشند چون بازه زمانی معاملاتی بلند مدت تر شده است. و در آخر اینکه این اندیکاتور این امکان را به معامله گر می دهد که سرعت و شتاب قیمت را اندازه گیری کند.
انديكاتورهاي انديكاتورهاي پيشرو آلپاري پيشرو آلپاري
اندیکاتور های پیشرو در برابر اندیکاتور های پسرو
خلاصه درس: اندیکاتورهای محبوب
اندیکاتور باندهای بولینگر از باند های بولینگر برای اندازه گیری میزان تلاطم و نوسانات بازار استفاده می شود. آنها…
بهترین اندیکاتور تکنیکال فارکس چیست؟ مقایسه اندیکاتورها
حال رسیدیم به جاهای خوب خوب داستان: بهترین اندیکاتور فارکس کدام است؟ هر اندیکاتور تکنیکال به خودی خود چقدر سودآور…
نحوه ترکیب چند اندیکاتور در انجام معاملات
اندیکاتور ایچیموکو و نحوه انجام معامله با آن
اندیکاتور Ichimoku Kinko Hyo (IKH) اندیکاتوریست که مومنتوم قیمت در آینده را اندازه گیری کرده و مناطق حمایت و مقاومت…
چگونه از اندیکاتور ADX استفاده کنیم؟
هنگام انجام معامله ، اندازه گیری قدرت روند ، صرف نظر از جهت آن، می تواند مفید باشد. اندیکاتور ADX،…
چگونه از اندیکاتور ویلیامز استفاده کنیم؟
محدوده درصد ویلیامز یا اختصارا ویلیامز ، یک اندیکاتور مومنتوم است که چگونگی رابطه قیمت پایانی با بالاترین و پایینترین…
چگونه از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا RSI استفاده کنیم؟
چگونه باید از اندیکاتور استوکاستیک استفاده کنیم؟
اسیلاتور Stochastic یکی دیگر از اندیکاتور های تکنیکال است که به معامله گران کمک می کند بتوانند بفهمند کجا احتمالا…
چگونه از اندیکاتور پارابولیک سار استفاده کنیم؟
تااینجا، ما به بررسی اندیکاتور هایی پرداخته ایم که تمرکز آنها عمدتاً بر گرفتن روندهای جدید از اول شکل گیری…
اندیکاتورهای متقدم و متاخر در تحلیل تکنیکال
اندیکاتورهای متقدم (Leading) و متاخر (Lagging) ابزارهایی در تحلیل تکنیکال هستند که قدرت و یا ضعف روند داراییها و بازارهای مالی را میسنجند.
در فارسی، اندیکاتورهای Lagging با نام اندیکاتورهای تاخیردار یا تاخیری و اندیکاتورهای Leading با نام اندیکاتور پیشرو یا پیشتاز نیز شناخته میشوند.
اگر بخواهیم به طور ساده این دو نوع اندیکاتور را تعریف کنیم، اندیکاتور متقدم جلوتر از چرخههای اقتصادی و روندهای بازار تغییر میکنند؛ اما محاسبات اندیکاتورهای متاخر مربوط به اتفاقات گذشته است و یک دید کلی در مورد اطلاعات سابق یک بازار و یا اقتصاد به ما ارائه میدهند.
به بیان دیگر اندیکاتورهای متقدم سیگنالهای پیشگویانه را فراهم میکند و قبل از وقوع اتفاق یا روند آن را به ما نشان میدهد؛ اما اندیکاتورهای متاخر سیگنالها را بر اساس روندی که در حال حاضر درون آن قرار داریم ارائه میدهد.
این دو نوع اندیکاتور به طور گسترده توسط سرمایهگذاران و معاملهگران بازار بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار میگیرد و در تحلیل تکنیکال کاربرد زیادی دارد.
نوع دیگری از تحلیل که در آن اندیکاتورها استفادهای ندارند پرایس اکشن نام دارد: بیشتر بخوانید پرایس اکشن چیست؟
در بازارهای مالی، اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال تاریخچهای طولانی دارند و پیدایش آنها تا اوایل قرن بیستم باز میگردد.
ایده اصلی پشت این اندیکاتورها به توسعه تئوری داو مربوط است که در بین سالهای 1902 تا 1929 در مورد آنها نوشته شد.
به طور کلی تئوری داو ادعا میکند که حرکات قیمتها تصادفی و رندوم نبوده و با استفاده از تحلیل رفتارهای قبلی بازار میتوان آنها را پیشبینی کرد.
به غیر از آن از اندیکاتورهای متقدم و متاخر برای مشخص کردن عملکردهای اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد؛ پس میتوان گفت این اندیکاتورها همیشه به تحلیل تکنیکال و قیمتها مربوط نیست و برای دیگر متغییرهای اقتصادی و شاخصهای مفید است.
نحوه کار اندیکاتورهای متقدم و متاخر
اندیکاتورهای متقدم
همانطور که گفته شد اندیکاتورهای متقدم در مورد روندهایی که هنوز به وجود نیامدهاند به ما اطلاعات میدهند.
از این اندیکاتورها میتوان برای پیشبینی بحرانهای اقتصادی و یا ریکاوری شدن بازار (تشخیص پایان اصلاح) استفاده کرد و همچنین تحلیلگران در بازار بورس، فروش اجناس و… نیز از اندیکاتورهای متقدم بهره میبرند.
پس به این نتیجه میرسیم که اندیکاتورهای متقدم جلوتر از چرخههای اقتصادی حرکت میکنند و در کل برای تحلیلهای کوتاه و یا میان مدت مناسب هستند.
RSI و استوکاستیک دو نمونه از اسیلاتورهای متقدم هستند.
اندیکاتورهای متاخر
بر خلاف اندیکاتورهای متقدم، اندیکاتورهای متاخر برای شناسایی و بررسی روندهای موجود و زنده مورد استفاده قرار میگیرد.
این اندیکاتورها سیگنالهایی را مشخص میکنند که به خودی خود و با چشم غیر مسلح (بدون اندیکاتور) قابل شناسایی نباشند؛ در نتیجه این دسته از اندیکاتورها عقبتر از چرخههای اقتصادی حرکت میکنند.
به طور معمول اندیکاتورهای متاخر برای تحلیلهای بلندمدت مناسب بوده و بر اساس اطلاعات گذشته و دیتاهای قیمتی کار میکنند.
به طور ساده اندیکاتورهای متاخر سیگنالهایی را به ما میدهند که در نتیجه روندهای بازار و اتفاقات اقتصادی موجود به وجود آمدهاند و از قبل کار خود را شروع کردهاند.
میانگینهای متحرک و باندهای بولینگر از نمونه اندیکاتورهای متاخر هستند.
اندیکاتورهای تصادفی
اندیکاتورهای تصادفی (به انگلیسی Coincident indicators) در بازار ارزهای دیجیتال کمتر معروف هستند؛ اما اشاره کردن به آنها خالی از لطف نیست.
این اندیکاتورها جایی بین دو دسته اندیکاتور قبلی قرار میگیرند و تقریبا همزمان با روندهای اقتصادی کار کرده و وضعیت فعلی بازارهای مالی را مشخص میکنند.
لازم به ذکر است که تعریف و ماهیت اندیکاتورهای متقدم، متاخر و یا تصادفی به طور کامل مشخص و واضح نیست.
برخی از شاخصها ممکن است با توجه به روش استفاده و یا بازارهای مختلف در دستهبندیهای متفاوت قرار بگیرند. این اتفاق در بین شاخصهای اقتصادی؛ همچون GDP، معمول است.
به طور سنتی شاخص GDP یک شاخص متاخر محسوب میشود؛ زیرا سیگنالها را بر اساس اطلاعات گذشته به ما میدهند؛ اما در برخی موارد ممکن است برخی اتفاقات تازه در اقتصاد را نیز مشخص کند که این موضوع آن را در دسته اندیکاتورهای تصادفی قرار میدهد.
کاربرد در تحلیل تکنیکال
همانطور که گفته شد اندیکاتورهای اقتصادی بخشی از بازارهای مالی هستند. بسیاری از تحلیلگران بازارهای مالی از ابزارهایی استفاده میکنند که به عنوان اندیکاتورهای متقدم و یا متاخر شناخته میشوند.
واضح است که اندیکاتورهای متقدم در تحلیل تکنیکال سیگنالهای پیشبینیکننده را ارائه میدهند و معمولا بر اساس قیمتهای داراییها و حجم معاملات کار میکنند.
اندیکاتورهای متقدم در تحلیل تکنیکال حرکاتی در بازار را مشخص میکنند که ممکن است در آیندهای نزدیک اتفاق بیفتند؛ اما درست مانند اکثر اندیکاتورها، همیشه کاملا دقیق نیستند.
از اندیکاتورهای متقدم که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند، میتوان به RSI (شاخص قدرت نسبی) و یا Stochastic اشاره کرد.
در برخی تعریفها نمودار شمعی نیز میتواند با توجه به الگوهایی که میسازد به عنوان یک اندیکاتور متقدم شناخته شود.
این الگوهای ساخته شده توسط نمودار شمعی میتواند برخی اتفاقات آینده بازار را نمایان کند.
از آن طرف اندیکاتورهای متاخر تحلیل تکنیکال بر اساس اطلاعات گذشته کار میکنند و یک دید کلی در مورد اتفاقات گذشته بازار به معاملهگران میدهند؛ اما با این حال برای شناسایی شروع روندهای جدید بازار قابل استفاده هستند؛ برای مثال اگر یک روند رو به بالا تمام شده و قیمت به زیر میانگین متحرک برود، احتمال شروع یک روند رو به پایین به وجود میآید.
در بعضی موارد یک اندیکاتور ممکن است نماینده هر دو دسته اندیکاتورهای معرفی شده باشد؛ از این نوع اندیکاتورها میتوان به ابر ایچیموکو اشاره کرد که ترکیبی از اندیکاتور متقدم و متاخر است.
در تحلیل تکنیکال هم اندیکاتورهای متقدم و هم متاخر مزایا و معایب خاص خودشان را دارند.
برای پیشبینی روندهای آینده بازار، اندیکاتورهای متقدم بهترین فرصتها را برای سرمایهگذاران فراهم میکنند؛ اما مشکل اصلی اینجاست که اندیکاتورهای متقدم ممکن است دائما سیگنالهای خطا و اشتباه به ما بدهند.
در همین حال اندیکاتورهای متاخر بسیار قابل اعتمادتر هستند؛ زیرا بر اساس اطلاعات موجود در گذشته کار میکنند.
نقطه ضعف واضح این دسته از ابزارها همین تاخیر در واکنش نشان دادن به حرکات بازار است و گاهی اوقات ممکن است که سیگنالهای مناسب دیر به دست معاملهگر برسند و او نتواند تصمیم درست خود را در معامله اتخاذ کرده و یک سود خوب را از دست بدهد.
استفاده در اقتصاد کلان
به جز توانایی اندیکاتورهای متقدم و متاخر در بررسی روندهای قیمتی بازار، از آنها میتوان برای تحلیل روندهای کلان اقتصادی نیز استفاده کرد.
شاخصهای اقتصاد کلان تقریبا با اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال متفاوت هستند؛ اما آنها را نیز میتوان در دستهبندیهای متقدم و متاخر جای داد.
در بخشهای قبلی نیز به مثالهایی از تحلیل اقتصاد کلان اشاره کردیم که از بین آنها فروش اجناس، قیمت مسکن و فعالیت یک واحد اقتصادی مهمترینها هستند.
در کل این اندیکاتورها آینده فعالیتهای اقتصادی را مشخص کرده و یا حداقل یک دیدگاه پیشگویانه در مورد آنها به ما میدهند.
از شاخصهای متاخر در اقتصاد کلان میتوان به نرخ تورم اشاره کرد. در کنار GDP و CPI، نرخ تورم معمولا میتوانند میزان توسعه کشورهای مختلف در مقایسه با هم و یا پیشرفت یک کشور خاص نسبت به سالهای گذشته خود را به ما نشان بدهند.
سخن پایانی
اندیکاتورهای متقدم و متاخر چه در تحلیل تکنیکال و یا چه در اقتصاد کلان مورد استفاده قرار بگیرند، نقش مهمی در مطالعات اقتصادی و تحلیل بازارها بازی میکنند.
آنها تفسیرهای مختلف از اطلاعات اقتصادی را با به وجود آوردن ابزارهای سیگنالدهی به ما ارائه میدهند.
به طور کلی این اندیکاتورها میتوانند روندهای آینده را به ما نشان بدهند و یا روندهای فعلی را تایید کنند.
به جز استفاده در تحلیل تکنیکال، از شاخصهای متاخر و متقدم برای سنجش وضعیت اقتصادی کشورها و یا یک واحد صنعتی بزرگ با توجه به وضعیت آنها در سالهای گذشته و یا در مقایسه با دیگر کشورها، استفاده میشود.
دیدگاه شما