درک بیشتر ارزش بازار


تلبورس - تحلیل حرفه‌ای بورس

🚀 نه تنها اخبار و داده‌های خام بازار، تلبورس با استفاده از تحلیل داده و هوش‌مصنوعی در بدست آوردن درک عمیق‌تر، داشتن تحلیل با کیفیت‌تر و رسیدن به انتخاب بهتر به شما کمک می‌کند.

🔷 تحلیل حرفه‌ای‌تر با استفاده از تحلیل داده و هوش‌مصنوعی

تلبورس با استفاده از تحلیل داده و هوش‌مصنوعی به شما کمک می‌کند که در زمان کوتاه‌تر تحلیل عمیق‌تری داشته باشید. ما اطلاعات تابلو و پیام‌های سهم‌ها را تحلیل کرده اطلاعات منحصر بفردی از قبیل امتیاز حقیقی ، امتیاز حقوقی ، نمایش نقاط خرید و فروش حقوقی و تحلیل پیام‌های سهم در شبکه‌های اجتماعی را در اختیار شما قرار می‌دهیم. با استفاده از این اطلاعات شما می‌توانید با کیفیت بالاتری تحلیل و بهتر تصمیم‌گیری کنید.

🔷 ساخت سبد مجازی و دنبال‌کردن بازدهی سهم‌ها

📊با استفاده از تلبورس می‌توانید سبد بسازید و کافی است سهم خود را به سبد موردنظرتان اضافه کنید. بازدهی سهم بصورت خودکار محاسبه می‌شود.

🔷دسترسی آسان و سریع به اخبار و تحلیل‌های سهم‌تان

📰 ما اخبار و تحلیل‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی درباره سهم‌های شما منتشر می‌شود را از حدود 500 منبع برگزیده جمع‌آوری کرده و در دسترس شما قرار می‌دهیم. فراتر از پیام‌ها با استفاده از هوش‌مصنوعی صدها و یا هزاران پیامی که در بازه‌های مختلف تولید شده تحلیل کرده، مثب و منفی بودن پیام‌ها را می‌سنجیم و به شما کمک می‌کنیم تا به سرعت متوجه شوید که در بازه‌های زمانی مختلف پیام‌ها مثبت یا منفی بوده‌اند. آیا نظر بازار به سهم مثبت بوده یا بدبین بوده‌اند.

🔷 لحظه به لحظه با بازار همراه باشید

📉برای اینکه بدانید وضعیت کلی بازار به چه صورت است و بتوانید روند آینده را تشخیص دهید بهترین جا نبض بازار تلبورس است. با استفاده از این قسمت می‌توانید به اطلاعات ارزشمندی از قبیل روند شاخص کل و شاخص هم‌وزن، تعداد سهم‌های مثبت و منفی در دقیقه، تعداد سهم‌های بالاتر و پایین‌تر از پایانی، صف خرید و فروش و ارزش صف‌ها، سرانه خرید فروش دقیقه‌ای و . دسترسی داشته باشید. با استفاده از این اطلاعات با کیفیت نبض بازار در دستان شماست.

🔷 حرفه‌ای تابلوخوانی کنید

🔍 برای تابلوخوانی تلبورس با استفاده از اطلاعات و نمودارهای تکمیلی مانند سرانه خرید و فروش حقیقی، نسبت حجم معاملات روز به هفته، نسبت حجم به شناوری، نسبت حجم به حجم معاملات ماه و . ابزارهایی در اختیار شما قرار می‌دهد که تحلیل باکیفیت‌تری داشته باشید.

مهمترین ویژگی‌های تلبورس

🔷 تحلیل رفتار معاملاتی حقیقی و حقوقی

🔷 تحلیل نظرها و پیام‌های شبکه‌های اجتماعی برای هر سهم

🔷اطلاعات مربوط به نوع خرید و فروش حقوقی‌های سهم در بازه‌های زمانی مختلف

🔷دسترسی راحت به پیام‌ها و اخبار سهم‌ها

🔷ساخت سبد و دنبال کردن بازدهی سهم‌ها

🔷اطلاعات مربوط به روند کلی بازار با استفاده از نمودارهای کاربردی

🔷اطلاعات مکمل و پرکاربرد برای تابلوخوانی بهتر

همچنین در صفحاتی که نیاز به آموزش و توضیح داشته‌اند شما می‌توانید در بالای صفحه و با کلیک بر روی آیکون مربوطه آموزش‌ آنرا مطالعه کنید.

تلبورس اطلاعات و داده‌های قیمتی و معاملاتی را از شركت مديريت فناوری بورس تهران دریافت کرده و مسئولیت صحت اطلاعات با کاربران است. لطفاً در زمان خرید و فروش از اطلاعات کارگزاری خود استفاده کنید.

لطفاً پیشنهادات و انتقادات خود را به [email protected] ارسال و یا از طریق پیام رسان واتساپ به شماره 09021230204 پیام ارسال کنید.

مارکت کپ Market Cap چیست و چگونه محاسبه می شود؟

Market Cap چیست

منظور از ارزش بازار یا مارکت کپ چیست و چه اهمیتی در بازار ارز دیجیتال دارد؟

اینکه Market Cap چیست یا دقیق تر بگوییم منظور از Market Capitalization چیست، در واقع این اصطلاح از بازار بورس سهام گرفته شده است. در بازار بورس از طریق مارکت کپ، ارزش کل سهام یک شرکت را می یابند. به این صورت که به عنوان نمونه، بهای هر سهم یک شرکت را پیدا کرده و با ضرب کردن آن در تعداد کل سهام، ارزش کل شرکت را محاسبه می نمایند. چنانکه مشخص است با دانستن بهای یک سهم نمی توان ارزش کل شرکت را تخمین زد.

در بازار ارز دیجیتال نیز از این پارامتر جهت یافتن ارزش کل یک ارز دیجیتال استفاده می شود. مارکت کپ یک ارز دیجیتال جهت ارزیابی ارزش آن در قیاس با سایر کریپتوکارنسی ها به کار می رود.

اشخاصی که علاقمند به سرمایه گذاری در بازار بورس و یا بازار کریپتو هستند از داده های مارکت کپ جهت انجام تصمیمات خود استفاده می‌ نمایند که در ادامه این مقاله ارز دیجیتال به آن خواهیم پرداخت.

مارکت کپ چیست و چه کاربردی در انتخاب ارزهای دیجیتال دارد؟

مشاهده ویدیو در یوتیوب

فرمول محاسبه Market Cap چیست؟

فرمول محاسبه ارزش کل بازار برابر است با بهای فعلی یک ارز ضربدر میزان کل موجودی آن ارز.
به طور نمونه طبق داده های مندرج در وب سایت کوین مارکت کپ در تاریخ 8 اوت 2020 بهای توکن ریپل در آن تاریخ برابر با 0.295570 دلار و میزان کل موجودی در گردش این توکن یا Circulation supplyبیش از 44 میلیارد و 800 میلیون یعنی 44,862,646,997 XRP می باشد. حال این اعداد در فرمول محاسبه ارزش بازار قرار داده می شود. طبق این محاسبه ارزش بازار XRP به 13,260,054,773 میلیارد دلار می رسد.
در همان جدولِ کوین مارکت کپ می بینید که بهای بیتکوین کش در همان تاریخ 307.03 دلار و میزان کل موجودی در گردش آن بیش از 18 میلیون و چهارصد هزار کوین یعنی 18,485,244 BCH می باشد. طبق فرمول ارزش بازار بیتکوین کش 5,675,313,986 دلار می گردد.
در این دو مثال می بینید که اگرچه بهای بیتکوین کش بیشتر از XRP می باشد ولی میزان موجودی در گردش XRP بیشتر است. به همین دلیل ارزش بازار XRP بیشتر از بیتکوین کش خواهد شد.
اگر یکی از شرایط زیر برقرار گردد، یعنی بهای هر کوین بیتکوین کش افزوده گردد یا بدون کم شدن بهای هر بیتکوین کش ، میزان کل موجودی آن کوین اضافه گردد، در اینصورت ارزش بازار بیتکوین کش بیشتر از XRP خواهد شد.

Market Cap چیست

نکات کلیدی در Market Cap چیست؟

  • از معیار مارکت کپ، برای اندازه گیری ارزش بازار شرکت ها و درک ارزش کل بازار آنها استفاده می شود.
  • مارکت کپ در بازار ارز دیجیتال یک روش ریاضی برای تعیین ارزش آن رمزارز است.
  • ارزش سرمایه گذاری بازار یا مارکت کپ یک شرکت، کل سهام واریز نشدۀ یک شرکت بر حسب دلار است.
  • شرکتها ممکن است به عنوان مارکت کپ های بزرگ، متوسط یا کوچک طبقه بندی شوند.
  • شرکت های مگا-کپ گروهی از شرکت هایی می باشند که دارای بازار 200 میلیارد دلار یا بالاتر هستند.
  • شرکتهای لارج-کپ دسته ای از شرکتهاست که بازاری بین 10 تا 200 میلیارد دلار دارند.

معیارهای تعیین ارزش بازار در گردش ارز دیجیتال کدامند؟
سه معیار اصلی برای تعیین مارکت کپ یا ارزش بازار در گردشِ ارز دیجیتال، شامل موارد میزان موجودیِ در گردش، میزان کل موجودی و بیشترین مقدار موجودی می باشد.
اساسی ترین معیار در تعیین ارزش بازار، میزان موجودیِ در گردش است. به میزان کوین هایی که در دسترس عموم می‌باشد، موجودی در گردش گفته می شود. دقیق ترین ارزیابی از ارزش بازار با تعیین میزان موجودی در گردش انجام می شود، برای اینکه کوین هایی که در بازار عمومی قابل دسترسی نیست، در این سنجش در نظر گرفته نمی شود.
میزان کل موجودی که در محاسبه ارزش بازار به کار می رود، تعداد تمامی کوین های موجود است که حاوی کوین های مسدودی، کوین های ذخیره شده و همچنین کوین هایی است که در بازار عمومی به فروش نرفته اند. بیشترین مقدار موجودی، میزان کل کوین هایی است که در سیکل طول عمر یک رمزارز، امکان ایجاد آن وجود دارد.

Market Cap چیست

واحد پولی اندازه گیری Market Cap چیست؟

در محاسبه ارزش بازار ارز دیجیتال، میزان مارکت کپ با دلار سنجیده می شود، ولی ارزش میزان کل سرمایه گذاری که با ارزهای فیات محاسبه می شود، همیشه ثابت باقی نمی ماند. برخی از سرمایه گذاران مبتدی فکر می‌ کنند که مارکت کپی که با ارز فیات محاسبه شده برای همیشه ثابت باقی می ماند؛ البته به دلایل زیر این یک باور اشتباه است:
در زمان عرضه اولیه ارز دیجیتال، همه کوین ها به فروش نمی رسد. حال اگر تنها یک نفر هر کوین را به قیمت یک دلار بخرد و تعداد تمامی کوین ها مقدار ثابتی مثلا ۲۰ میلیون کوین باشد، مارکت کپ آن کوین همیشه مقدار ثابت ۲۰ میلیون دلار خواهد ماند.
حال اگر کاربران بیشتری تقاضا یا درخواست خرید کوین مورد نظر را داشته باشند و با استقبال عموم مردم به میزان تقاضا همچنان افزوده شود، بهای آن کوین افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین با افزوده شدن بهای کوین های خریداری شده، مارکت کپ یا ارزش بازار آن کوین هم افزایش می یابد.
در حالت بعد فرض کنید وقتی ارزش بازار یک ارز دیجیتال به میزان بالایی به طور مثال به دویست میلیارد دلار برسد، ناگهان همه دارندگان ارز مصمم به فروش دارایی ارز دیجیتال خود می شوند. در این صورت، به خاطر کم شدن تقاضا، بهای کوین به سرعت کاهش پیدا خواهد کرد. در این وضعیت، میزان برداشتی که دارندگان ارز خواهند داشت از ۲۰۰ میلیارد دلار کمتر می شود.
این روند سبب می شود که بین ارزش سرمایه گذاری بازار یا مارکت کپ، و میزان کل سرمایه گذاری ها اختلاف بسیار زیادی ایجاد گردد.

بازار اول و دوم بورس چیست | تفاوت شاخص بازار اول و دوم

بازار اول و دوم بورس چیست | تفاوت شاخص بازار اول و دوم

امروزه تقریباً اکثر افرادی که بورس را برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کنند به بازده حاصل از سرمایه‌گذاری و سود آن می‌اندیشند شاید کمتر سرمایه‌گذاری بداند تعریف شاخص بورس چیست؟ چند شاخص در بازار وجود دارد؟ منظور از شاخص بازار اول و دوم بورس چیست؟ تفاوت بازار اول و دوم بورس چیست؟ اصلاً فرقی با یکدیگر دارند؟ سهام کدام بازار بهتر است؟ بازار اول بورس بهتر است یا بازار دوم؟ فرق بازار اول و دوم فرابورس چیست ؟

در این مقاله به بررسی تفاوت بازار اول و دوم بورس و اینکه بازار اول بورس بهتر است یا بازار دوم خواهیم پرداخت.

بازار اول (primary market) و دوم(secondary market) بورس چیست؟

فرق بازار اول و دوم بورس چیست ؟ کلمه “بازار” معانی مختلفی می‌تواند تداعی کند، اما در بیشتر اوقات برای اینکه هم بازار اصلی و هم بازار ثانویه را شامل شود، به‌عنوان اصطلاح همه‌گیر استفاده می‌شود. در واقع، “بازار اول” و “بازار دوم” هر دو اصطلاحات متمایزی هستند. در مطلبی دیگر در مورد “بازار بورس چیست” صحبت کرده ایم.

بازار اصلی به بازاری که اوراق بهادار در آن ایجاد می‌شود اطلاق می‌شود، درحالی‌که بازار ثانویه بازاری است که در آن بین سرمایه‌گذاران معامله می‌شود.

دانستن اینکه بازارهای اولیه و ثانویه چگونه کار می‌کنند کلیدی در درک چگونگی معاملات سهام، اوراق قرضه و سایر اوراق بهادار است.

ما به شما کمک خواهیم کرد که چگونگی عملکرد این بازارها و ارتباط آنها با هر یک از سرمایه‌گذاران را درک کنید.

دسته‌بندی بازارها از اقداماتی است که در بورس‌های دیگر نیز اجرا می‌شود. در واقع طبقه‌بندی بازار به بازار اول و دوم و بورس اقدامی است که توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران جهت شفافیت اطلاعاتی شرکت‌ها، مشخص‌شدن میزان نقدشوندگی سهام و درصد شناوری‌شان و … که بر اساس معیارهای مشخصی انجام می‌شود، صورت گرفت.

تفاوت بازار اول و دوم بورس چیست؟

بازار اول (تابلوی اصلی و فرعی بورس) و بازار دوم چیست؟

بازار اصلی یا اول محلی است که اوراق بهادار ایجاد می‌شود، درحالی‌که بازار ثانویه محلی است که این اوراق توسط سرمایه‌گذاران معامله می‌شود.

در بازار اولیه، شرکت‌ها سهام و اوراق قرضه جدید را برای اولین‌بار به مردم می‌فروشند، مانند عرضه اولیه (IPO).

بازار ثانویه در اصل بازار سهام است و به بورس اوراق بهادار نیویورک، نزدک و سایر صرافی‌های سراسر جهان اشاره دارد.

بازار اولیه

بازار اصلی یا اولیه جایی است که اوراق بهادار ایجاد می‌شود. در این بازار است که شرکت‌ها سهام و اوراق قرضه جدید را برای اولین‌بار به مردم می‌فروشند.

عرضه اولیه یا IPO نمونه‌ای از بازار اولیه است. این معاملات فرصتی را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کند تا اوراق بهادار را از بانکی خریداری کنند که پذیره‌نویسی اولیه را برای یک سهام خاص انجام داده است. IPO زمانی اتفاق می‌افتد که یک شرکت خصوصی برای اولین‌بار سهام عمومی را منتشر کند.

این اولین فرصتی است که سرمایه‌گذاران از طریق خرید سهام به سرمایه شرکت کمک می‌کنند. در واقع سرمایه سهام شرکت از وجوه حاصل از فروش سهام در بازار اولیه تشکیل شده است.

به همین ترتیب، مشاغل و دولت‌هایی که می‌خواهند سرمایه بدهی تولید کنند می‌توانند انتشار اوراق قرضه کوتاه‌مدت و بلندمدت در بازار اولیه را انتخاب کنند.

نکته مهمی که باید در مورد بازار اصلی بدانید این است که اوراق بهادار مستقیماً از یک ناشر خریداری می‌شود.

بازار ثانویه

معمولاً از بازار ثانویه برای خرید سهام از بورس سهام، یاد می‌شود. مشخصه معین بازار ثانویه این است که سرمایه‌گذاران بین خود معامله می‌کنند.

یعنی در بازار ثانویه، سرمایه‌گذاران اوراق بهادار منتشر شده را بدون دخالت شرکت‌های صادرکننده معامله می‌کنند. به‌عنوان‌مثال، اگر به سراغ خرید سهام شرکتی بروید، فقط با یک سرمایه‌گذار دیگر که سهام آن را در اختیار دارد معامله می‌کنید. د ر مورد شاخص بازار دوم بورس بیشتر بخوانید.

بازار فرابورس

تفاوت بازار اول و دوم فرابورس چیست ؟ بعضی اوقات می‌شنوید که از سهمی به‌عنوان سهم بازار فرابورس (OTC) یاد می‌شود. این اصطلاح در اصل به معنای یک سیستم نسبتاً غیر سازمان‌یافته بود که در آن معاملات در یک مکان فیزیکی انجام نمی‌شد. در مقاله ای دیگر به تعریف بازار فرابورس پرداخته ایم .

این اصطلاح به‌احتمال زیاد از معاملات خارج وال‌استریت حاصل شده بود که در طی بازار بزرگ گاو نر در دهه 1920 رونق گرفت، و در آن سهام “بدون نسخه” در مغازه‌های سهام فروخته می‌شد. به‌عبارت‌دیگر، سهام در بورس اوراق بهادار ذکر نشده‌اند، آنها “بدون لیست” بودند.

امروزه، اصطلاح “فرابورس” به‌طورکلی به سهام‌هایی گفته می‌شود که در بورس اوراق بهادار یا بورس سهام معامله نمی‌شوند.

اگرچه سهام یکی از اوراق بهادار است که بیشتر مورد معامله قرار می‌گیرد، اما انواع دیگری از بازارهای ثانویه نیز وجود دارد. به‌عنوان‌مثال، بانک‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران شرکتی و فردی صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و اوراق قرضه را در بازارهای ثانویه خریداری و می‌فروشند.

در بازارهای ثانویه، سرمایه‌گذاران به‌جای اینکه با نهاد صادرکننده با یکدیگر مبادله کنند.

از طریق یکسری معاملات مستقل و درعین‌حال به‌هم‌پیوسته، بازار ثانویه قیمت اوراق بهادار را به سمت ارزش واقعی آنها سوق می‌دهد.

بازار اول (تابلوی اصلی و فرعی بورس) و بازار دوم چیست

شاخص بازار اول و دوم چیست؟

به‌طورکلی شاخص بورس TEPIX بیانگر سطح عمومی قیمت‌ها می‌باشد. شاخص انواع مختلفی دارد، مانند شاخص کل، شاخص هم‌وزن، شاخص صنعت و…

همان‌طور که گفته شد، شرکت‌ها در دودسته اولیه و ثانویه دسته‌بندی می‌شوند. به همین خاطر شاخص هر یک از بازارها به طور جداگانه نیز به تفکیک بررسی می‌شود.

شاخص بازار اول بیانگر سطح عمومی قیمت شرکت‌های پذیرفته شده در بازار اول و شاخص بازار دوم نیز بیانگر سطح عمومی قیمت‌های پذیرفته شده در بازار ثانویه یا دوم می‌باشد

شاخص بازار اول و دوم چیست

شاخص بازار اول و دوم بر اساس درصد بیان می‌شود و با بررسی شاخص بازار اول و دوم و مقایسه آن با شاخص کل بورس متوجه خواهیم شد که بازار به کدام سمت تمایل دارد حرکت کند. هرچند که تأثیر سهام بازار اولیه بر شاخص کل بیش از سهام بازار ثانویه می‌باشد.

به همین خاطر در ارزیابی سهام پورتفوی بورسی علاوه بر توجه به شاخص کل بورس، شاخص بازار اول و دوم را نیز باید مدنظر قرار دهید.

بالا بودن درصد شناوری بیشتر سهام بازار اولیه نسبت به سهام بازار دوم موجب افزایش نقدشوندگی سهام این بازار شده است که مزیت بازار اولیه نسبت به بازار ثانویه محسوب می‌شود.

شاخص بازار اول بورس چیست؟

بازار بورس تهران، شامل 8 شاخص است که بر اساس آن، یک نظم خاصی در آن حاکم شده است. به‌طور کلی هر یک از این شاخص‌ها بیانگر بازدهی جزئی از بازار است و در نهایت به سهامدار کمک می‌کند تا بتواند دید بهتری نسبت به بازار پیدا کند. شاخص‌های بازار بورس اوراق بهادار تهران شامل، شاخص بازار اول و دوم بورس، شاخص کل، هم وزن و چند مورد دیگر می‌شود.
شاخص‌ها به طور کلی می‌توانند بر اساس ریسک‌پذیری، میزان کل سرمایه، شناوری سهام یا نقدشوندگی، وضعیت سود سالانه یا سودآوری کلی و حقوق صاحبان سهام، شرکت‌هایی را در زیر مجموعه خود قرار دهند. به‌صورت کلی، سهام‌هایی که در شاخص بازار اول بورس قرار می‌گیرند، از لحاظ بنیادی و نقد شوندگی، در رتبه‌های اول بازار قرار دارند.

به همین دلیل نیز معمولا شاخص‌های دیگر، روند به اصطلاح شارپ‌تری دارند و دارای ریسک بیشتری به نسبت شاخص اول بورس هستند. معمولا این دسته از سهام‌ها رشد خیلی آرام و پیوسته‌ای دارند و سهام شرکت‌های بزرگ، صنعت فلزات اساسی و پتروشیمی را شامل می‌شوند.

به‌طور کلی، شاخص اول بازار، بسیار شبیه به شاخص 30 شرکت برتر عمل می‌کند، زیرا سهام مشترک زیادی در این دو گروه قرار می‌گیرد. اگر قصد این را دارید که سهام به اصطلاح شاخص‌ساز و کم ریسک خریداری کنید، بهتر است تا شاخص 30 شرکت برتر یا بازار اول را تحلیل تکنیکال و بنیادی کنید تا به نتیجه خوبی دست پیدا کنید.

همچنین اگر قصد این را دارید که بدانید در یک روز معاملاتی اوراق بورس بهادار تهران، به‌طور میانگین عملکرد سهام‌های یزرگ بازار به چه نحو بوده است، لازم نیست تا به‌صورت تک تک سهام‌ها را بررسی کنید، زیرا شاخص بازار اول، میانگین مناسبی از این شرکت‌ها را در هر روز معاملاتی نشان خواهد داد.

سهام‌هایی که در این گروه قرار می‌گیرند، معمولا همبستگی زیادی به نوسانات قیمت دلار نیز دارد، زیرا اکثر این سهام‌ها دلار محور هستند و با رشد قیمت دلار، فروش و در نتیجه سودآوری شرکت‌های موجود در شاخص بازار اول افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد.

به عنوان نکته آخر، می‌توان گفت که عملکرد این شاخص یا شاخص‌های دیگر، به تنهایی نشان دهنده عملکرد کل بازار نیست، زیرا در بیشتر موارد شاخص بازار اول می‌تواند مثبت باشد و اکثریت بازار قرمزپوش باشند یا اینکه بالعکس آن اتفاق بیفند، پس ملاکی برای قضاوت در ارتباط با کل بازار نیست. اگر به دنبال شاخصی هستید که میانگین عملکرد بازار را به شما نشان دهد، بهتر است تا شاخص هم وزن را دنبال کنید، زیرا در حرکت این شاخص، هر سهمی می‌تواند تاثیر یکسانی بر آن داشته باشد.

تفاوت بازار اول و دوم بورس چیست؟

درک تمایز بین بازار اول و بازار دوم مهم است. وقتی شرکتی برای اولین‌بار سهام یا اوراق قرضه منتشر می‌کند و این اوراق را مستقیماً به سرمایه‌گذاران می‌فروشد، این معامله در بازار اصلی یا اول اتفاق می‌افتد.

برخی از رایج‌ترین و مشهورترین معاملات بازار اولیه، عرضه اولیه سهام یا عرضه‌های اولیه است. در حین عرضه سهام، یک معامله در بازار اولیه بین سرمایه‌گذار خریدار و بانک سرمایه‌گذاری تعهد کننده IPO اتفاق می‌افتد.

هرگونه درآمد حاصل از فروش سهام بازار اولیه پس از محاسبه هزینه‌های اداری بانک، به شرکت صادرکننده سهام می‌رسد.

اگر بعداً این سرمایه‌گذاران اولیه تصمیم به فروش سهام خود در شرکت بگیرند، می‌توانند این کار را در بازار ثانویه انجام دهند.

هرگونه معامله در بازار ثانویه بین سرمایه‌گذاران اتفاق می‌افتد و عواید حاصل از هر فروش به سرمایه‌گذار فروش می‌رسد نه به شرکتی که سهام را صادر کرده است یا به بانک پذیره‌نویسی.

قیمت‌های بازار اولیه اغلب از قبل تعیین می‌شوند، درحالی‌که قیمت‌ها در بازار ثانویه توسط نیروهای اساسی عرضه و تقاضا تعیین می‌شود.

اگر اکثریت سرمایه‌گذاران و تحلیلگران بازار معتقد باشند که ارزش سهمی افزایش خواهد یافت، برای خرید آن اقدام می‌کنند و قیمت سهام به طور معمول افزایش می‌یابد. اگر شرکتی سرمایه خود را از دست بدهد یا نتواند درآمد کافی را به دست آورد، با کاهش تقاضا برای آن سهم، قیمت سهام آن کاهش می‌یابد.

همان‌طور که در تصویر فوق هم مشخص شده است، سرمایه ثبتی شرکت‌های بازار ثانویه بورس باید حداقل 200 میلیارد ریال، درصد شناوری آن‌ها حداقل 10% و سهامی عام باشند.

همچنین شرکت‌هایی که سرمایه و سودآوری و درصد شناوری آزاد مناسبی دارند (طبق جدول فوق) که نشان از چشم‌انداز مثبت و سودآوری مناسب شرکت دارد، در بازار اول پذیرفته می‌شوند.

تشخیص بازار اول و دوم

در تابلوی هر سهم بازاری که شرکت در آن پذیرش شده است، مشخص است و از قسمت مشخص شده در تصاویر می توانید نوع بازاری نماد را متوجه شوید.

برای مثال بانک ملت با نماد “وبملت” در بازار اول بورس و خودرو سازی سایپا با نماد “خساپا” در بازار دوم بورس قرار دارند.

بازار اول بورس بهتر است یا بازار دوم

تفاوت بازار اول و دوم بورس

خلاصه‌ای از تعریف و تمایز بازار اول و دوم بورس

شرکت‌ها و سهام در بورس اوراق بهادار تهران به دو دسته بازار اول و دوم (اصلی و ثانویه) تقسیم می‌شود. تقسیم‌بندی شرکت‌ها بر اساس معیارهای سازمان بورس است که درصد شناوری، میزان سرمایه، تعداد سهام‌داران، سابقه فعالیت از جمله معیارهای مهم دسته‌بندی شرکت‌ها می‌باشد.

در بازارهای سرمایه اولیه، سهام یا اوراق بهادار جدید معامله می‌شوند که آنها را از طریق عرضه اولیه (IPO) به خریداران یا شرکت‌های علاقه‌مند منتقل می‌کنند.

بازار ثانویه، بازاری است که سهام پذیرش شده از قبل، بین سرمایه‌گذاران معامله می‌شود. برخلاف بازار سرمایه اولیه که سرمایه‌گذاران مستقیماً از فروشنده خرید می‌کنند، سرمایه‌گذاران اوراق بهاداری را که قبلاً در بازار ثانویه دارند معامله می‌کنند.

بازارهای ثانویه سرمایه محدود به IPOS نیستند، هر سرمایه‌گذار می‌تواند در این بازار اوراق بهادار را معامله یا خریداری کند.

بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE) ، بورس اوراق بهادار لندن و نزدک نمونه‌هایی از بازارهای ثانویه هستند.

برخلاف بازار اصلی که شرکت‌ها می‌خواهند در مدت‌زمان کوتاهی اوراق بهادار خود را بفروشند تا حجم موردنیاز را برآورده کنند، حجم اوراق بهادار معامله شده در بازار ثانویه با نوسان یا ثبات یا تقاضا و عرضه تعیین می‌شود و این نیز بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارد.

دسته‌بندی بازارها از اقداماتی است که در بورس‌های دیگر نیز اجرا می‌شود. در واقع طبقه‌بندی بازار به بازار اول و دوم و بورس اقدامی است که توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران جهت شفافیت اطلاعاتی شرکت‌ها، مشخص‌شدن میزان نقدشوندگی سهام و درصد شناوری‌شان و . که بر اساس معیارهای مشخصی انجام می‌شود، صورت گرفت.

تاثیر نرخ بهره بر بازار سهام چگونه است؟

در این مطلب قصد داریم تا چگونگی تاثیر نرخ بهره بر بازار سهام را بررسی کنیم.

جامعه های سرمایه گذاری و رسانه های مالی وسواس بیشتری روی نرخ بهره دارند. نرخ بهره همان هزینه ای است که شخص برای استفاده از پول شخص دیگری می پردازد. وقتی کمیته فدرال یا همان بانک مرکزی آمریکا میزان نرخ صندوق های فدرال را تعیین می کند (نرخی که بانک ها از بانک مرکزی وام می گیرند یا به یکدیگر وام می دهند) تاثیر مهمی در کل اقتصاد ایالات متحده دارد. این موضوع همچنین شامل بازار سهام ایالات متحده هم می شود. گرچه معمولا حداقل 12 ماه طول می کشد تا هر گونه افزایش یا کاهش نرخ بهره به شکل گسترده در اقتصاد کشور احساس شود، اما پاسخ بازار به هر تغییر اغلب خیلی سریع است. ما در این مقاله قصد داریم در مورد نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی صحبت کنیم.

تاثیر نرخ بهره بر بازار

پیشگویی های کلیدی در مورد نرخ بهره و تاثیر ان در بازار جهانی

  • هنگامی که بانک فدرال (بانک مرکزی امریکا) نرخ تخفیف را افزایش می دهد، در اقتصاد تاثیر منفی دارد و به طور غیر مستقیم بر بورس تاثیر می گذارد
  • سرمایه گذاران باید در نظر داشته باشند که واکنش بورس به نرخ بهره عموماً فوری است، در حالی که اقتصاد حدود 12 ماه طول می کشد تا اثر گسترده ای را ببیند.
  • گرفتن وام با نرخ های بالاتر، گران تر می شود و این بر درآمد و قیمت سهام تأثیر منفی می گذارد.
  • بخش بانکی از نرخ بهره بالاتر بهره مند می شود زیرا می تواند با شارژ بیشتر محصولات اعتباری، سود را افزایش دهد.

درک رابطه بین نرخ بهره و بورس اوراق بهادار می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا درک کنند که چگونه تغییرات ممکن است روی سرمایه گذاری آنها تأثیر بگذارد و چگونه تصمیمات مالی بهتری بگیرند. همچنین رابطه میان نرخ بهره و تاثیر ان در بازار جهانی را نیز بهتر درک می کنند.

نرخ بهره که سهام را تحت درک بیشتر ارزش بازار تأثیر قرار می دهد

نرخ بهره که بازارها را به حرکت در می آورد نرخ صندوق های فدرال است. همچنین به عنوان نرخ تخفیف شناخته می شود، این نرخی است که موسسات سپرده گذاری برای وام گرفتن پول از بانک های فدرال رزرو هزینه می کنند.

نرخ صندوق های فدرال توسط فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) برای تلاش برای كنترل تورم استفاده می شود. با افزایش نرخ صندوق های فدرال، فدرال رزرو اساساً تلاش می کند تا عرضه پول موجود برای خرید یا انجام سایر کارها را کاهش دهد، در نتیجه پول بیشتری برای بدست آوردن درآمد دارد. در مقابل، هنگامی که نرخ صندوق های فدرال را کاهش می دهد، باعث افزایش عرضه پول و تشویق هزینه ها با ارزان تر شدن وام می شود. بانک های مرکزی سایر کشورها نیز به همین دلیل همین کار را انجام می دهند.

در زیر یک نمودار از صندوق بانک مرکزی امریکا وجود دارد که نوسانات نرخ صندوق های فدرال طی 20 سال گذشته را نشان می دهد:

نوسانات نرخ صندوق های فدرال

چرا تا این حد کاهش و افزایش نرخ بهره بانک مرکزی بر بازار های جهانی تاثیر می گذارد ؟ زیرا نرخ بهره اولیه تا حد زیادی مبتنی بر نرخ صندوق های بانک مرکزی است.

چه اتفاقی می افتد که نرخ بهره افزایش می یابد؟

برای درک بهتر نرخ بهره و تاثیر آن در بازار های جهانی باید در مورد عواملی که باعث افزایش یا کاهش نرخ بهره می شود نیز اطلاعاتی داشته باشیم. هنگامی که بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را افزایش می دهد، مستقیم بر بازار سهام تاثیر نمی گذارد. تنها تاثیر مستقیم آن این است که وام گرفتن از بانک فدرال برای بقیه بانک ها گرانتر است. اما همان طور که در بالا نیز ذکر شد افزایش نرخ بهره تاثیر غیر مستقیمی بر بازار سهام دارد.

از آنجا که هزینه وام گرفتن از بانک مرکزی افزایش می یابد، موسسات مالی معمولا نرخ بیشتری برای وام دادن از مردم می گیرند. با این کار افرادی که می خواهد وام بگیرند باید بهره بیشتری به بانک بپردازند و این یعنی ارزش پول آن ها کاهش پیدا می کند. علاوه بر این قبض هایی که مردم پرداخت می کنند نیز گران تر می شود و خانواده ها با درآمدی که تغییری نکرده است باید هزینه بیشتری برای زندگی بپردازند . این نیز یکی از تاثیرات نرخ بهره در بازار جهانی است.

تاثیر نرخ بهره بر مشاغل

اما در رابطه با نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی، مشاغل نیز به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می گیرند. زیرا برای اجرا و گسترش فعالیت های خود باید از بانک ها وام بگیرند. هنگامی که بانک ها برگشت وام را گرانتر می کنند، شرکت ها برای ادامه فعالیت های خود مجبور به وام گرفتن هستند و باید پول بیشتری برای برگرداندن وام خود بپردازند. این کار سود کسب و کار ها را کم می کند و رشد این شرکت ها را نیز کند تر می کند. این کار همچنین ممکن است باعث کاهش درآمد شود که تاثیر منفی بر قیمت سهام آن ها دارد.

نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی سهام

اگر یک شرکت رشد اقتصادی خود را کاهش دهد یا سود کمتری به دلیل بدهی بالاتر و درآمد کمتر، داشته باشد، میزان تخمینی جریان نقدی آینده کاهش می یابد. با این حال برابر بودن میزان درآمد و بدهی باز هم قیمت سهام شرکت را پایین می آورد.

افزایش شدید نرخ بهره ممکن است به مشاغل آسیب برساند و منجر به افزایش هزینه های جبران آسیب می شود . اما افزایش تدریجی ممکن است به روند مثبت در اقتصاد کلی بازار اشاره داشته باشد. با این حال برخی از بخش ها از افزایش نرخ بهره، سود می برند. یکی از بخش هایی که بیشترین سود را از افزایش نرخ بهره می برد، صنایع مالی هستند. بانک ها، کارگزاری ها، شرکت های رهنی و شرکت های بیمه معمولا با افزایش نرخ بهره، سود بیشتری کسب می کنند.

از موارد دیگر در نرخ بهره و تاثیر آن بر بازار جهانی سهام می توان به فرصت های سرمایه گذاری اشاره کرد. تغییر در نرخ بهره می تواند فرصت هایی را برای سرمایه گذاران ایجاد کند. برای این که بتوانید از این تغییر نرخ بهره، سود ببرید و از سرمایه خود محافظت کنید، از طریق یک کارگزاری، یک حساب سرمایه گذاری برای خود ایجاد کنید.

تاثیر نرخ بهره بر بازار

نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی اوراق قرضه

نرخ بهره همچنین بر قیمت اوراق قرضه و بازده و همچنین اسکناس ها نیز تاثیر می گذارد. بین قیمت اوراق قرضه و نرخ بهره رابطه معکوس وجود دارد. به این معنی که با افزایش نرخ بهره، قیمت اوراق قرضه دچار افت می شود و بالعکس . هرچه سررسید اوراق قرضه طولانی تر باشد، در رابطه با نرخ بهره نوسان بیشتری خواهد داشت.

هنگامی که بانک فدرال نرخ صندوق های فدرال را افزایش می دهد، اوراق بهادار دولتی که اخیراً پیشنهاد شده است مانند قبض های خزانه داری و اوراق بهادار، به عنوان امن ترین سرمایه گذاری تلقی می شوند و معمولاً افزایش متفاوتی در نرخ بهره را تجربه می کنند. به عبارت دیگر، نرخ بازده بدون ریسک بالا می رود و این سرمایه گذاری ها مطلوب تر می شوند. با افزایش نرخ ریسک، کل بازده مورد نیاز برای سرمایه گذاری در سهام نیز افزایش می یابد. بنابراین، اگر حق بیمه، ریسک موردنیاز کاهش یابد در حالی که بازده احتمالی یکسان باقی بماند یا پایین بیاید، ممکن است سرمایه گذاران احساس کنند سهام بیش از حد ریسک پذیر بوده و پول خود را در جای دیگری سرمایه گذاری کنند. این نیز از دیگر موضوعات مربوط به نرخ بهره و تاثیر آن در بازار جهانی است.

فروش اوراق قرضه

یکی از راه های جمع آوری پول دولت ها و مشاغل، از طریق فروش اوراق قرضه است. با بالا رفتن نرخ بهره، هزینه استقراض گران تر می شود. این بدان معنی است که تقاضا برای اوراق قرضه با بازده پایین کاهش می یابد و باعث افت قیمت آنها می شود. با کاهش نرخ بهره، وام گرفتن آسان تر می شود و باعث می شود بسیاری از شرکت ها اوراق قرضه جدیدی را برای تأمین مالی سرمایه گذاری های جدید صادر کنند. این امر باعث افزایش تقاضا برای اوراق با بازده بالاتر می شود و قیمت اوراق بیشتر می شود.

برای سرمایه گذاران درآمد محور، کاهش نرخ صندوق های فدرال به معنای کاهش فرصت برای کسب درآمد از بهره است . کاهش نرخ بهره، سرمایه گذاران را وادار می کند تا پول را از بازار اوراق بهادار به بازار سهام منتقل کنند که پس از آن با هجوم سرمایه جدید شروع به افزایش می کند.

بیشتر بخوانبد: اوراق قرضه چیست؟

چه اتفاقی می افتد که نرخ بهره کاهش می یابد؟

با رکود اقتصادی، بانک مرکزی آمریکا برای تحریک فعالیت های مالی نرخ صندوق های فدرال را کاهش می دهد. کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی فدرال تأثیر مخالف با افزایش نرخ را دارد. سرمایه گذاران و اقتصاددانان، نرخ بهره پایین تر را نیز به عنوان کاتالیزور رشد می دانند. فایده ای که این درک بیشتر ارزش بازار کار برای وام شخصی و شرکت ها، که به نوبه خود منجر به سود بیشتر و اقتصاد قوی می شود، دارند این است که مصرف کنندگان هزینه بیشتری را خرج می کنند، کاهش نرخ بهره بانک ها باعث می شود که مردم احساس کنند که بالاخره توانایی خرید خانه جدید را دارند یا می توانند فرزندان خود را به یک مدرسه خصوصی بفرستند .

همچنین مشاغل از توانایی تأمین مالی عملیات، تملک و توسعه با نرخ ارزانتر برخوردار خواهند شد و از این طریق پتانسیل درآمد آینده خود را افزایش می دهند که به نوبه خود منجر به افزایش قیمت سهام می شود.

برندگان ویژه نرخ پایین صندوق های فدرال، بخش های پرداخت سود سهام از جمله خدمات و اعتبار سرمایه گذاری املاک و مستغلات هستند. علاوه بر این، شرکت های بزرگ با جریان نقدی پایدار و ترازنامه قوی از بودجه ارزان تر بدهی بهره مند می شوند.

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

بهترین روش های تحلیل سهام

بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهم‌ترین وظیفه این بازار جذب سرمایه‌های پراکنده و تخصیص بهینه‌ی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر می‌دارند و هم منافع مورد انتظار سرمایه‌گذاران را تامین می‌کنند.

سرمایه‌گذاران، با انگیزه‌های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی می‌کنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایه‌های پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بازار سرمایه با روش‌های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل‌گری آن هاست.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب می‌آیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معامله‌گران و سرمایه‌گذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.

1- تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیله‌ی سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام می‌شود.

اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

در تحلیل بنیادی سرمایه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می‌کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه‌گذاری تشخیص دهند.

سپس به تحلیل صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد می‌پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیل‌گر به این نتیجه می‌رسد که زمان سرمایه‌گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می‌کند و سپس به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه‌گذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشن‌ترین آینده صورت می‌گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت‌هایی با آینده‌ای بهتر در محدوده‌ی آن صنایع خواهد بود.

به این منظور سرمایه‌گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.

تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.

این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.

تحلیل‌های بعدی می‌تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت داده‌هایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.

طرفداران استراتژی‌های بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:

مزایای تحلیل بنیادی:

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی:

  • نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است

2 – تحلیل تکنیکال

تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.

برخلاف روش بنیادی که بر داده‌هایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخ‌های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر داده‌های منتشر شده‌ی بازار است. داده‌های بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخص‌های تکنیکی است.

تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این داده‌ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده می‌کند.

تکنیکالیست‌ها از نمودارهای قیمت استفاده می‌کنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار می‌دهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله می‌کند.

تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت‌های گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص‌های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.

اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته می‌شود، به این علت که در این روش از طریق ثبت داده‌های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته می‌شود.

هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه‌مدت در شاخص‌های بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.

این پیش‌بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص‌های تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیل‌گران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی می‌کنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.

به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:

1. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر می‌یابد.
4. روندها و تغییرات می‌توانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معامله‌گرهایی که از استراتژی‌های تکنیکال استفاده می‌کنند، معتقدند “همه‌ی اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمی‌دهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.

تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و… برای تحلیل استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:

مزایای تحلیل تکنیکال:

  • ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋي ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روي ﺗﻤﺎم ﭼﺎرت‌ها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیل‌گران بنیادی تنها ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورت‌های ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ).
  • زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله‌گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می‌کند.
  • مناسب‌ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد
  • هزینه و زمان تحلیل آن کم است
  • دوره‌ی آموزش این روش کوتاه است

معایب تحلیل تکنیکال:

  • خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد
  • دﺷﻮاري در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت هاي ﻧﺮم اﻓﺰاري ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
  • عدم کاربرد در سهام شرکت‌های کوچک
  • ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند

مقایسه تحلیل بنیادی و تکنیکال

مطالب مرتبط:

3 – روانشناسی بازار

با درنظر گرفتن مباحث گسترده کارایی بازار، گاهاً سرمایه گذاران نگاهی گذرا به بحث روانشناسی در بازارهای مالی و نقشی که احساسات و عواطف در آن ایفا می‌کند، می‌اندازند.

مخصوصا اینکه در کوتاه‌مدت، احساسات و هیجانات سرمایه‌گذاران بر قیمت‌های سهام و بازارها تاثیر می‌گذارد. لذا آگاهی از این موارد در رابطه با تصمیم‌گیری‌ها و درک فرآیندهای بازار درک بیشتر ارزش بازار مالی ضروری به نظر می‌رسد.

مالی رفتاری (BEHAVIORAL FINANCE) به معنای مطالعه رفتار سرمایه‌گذاران با استفاده از این عقیده است که سرمایه گذاران ممکن است به صورت غیرعقلایی عمل نمایند و معمولا هم در بازارها رفتارهایی احساسی به چشم می‌خورد.

در این نوع روش معامله‌گر هیچ تحلیلی جهت پیدا کردن سهم مناسب انجام نمی‌دهد. در حقیقت معاملات و توجه خود را معطوف به سهامی می‌کند که مورد توجه بازار است که این توجه از راه‌های مختلفی قابل شناسایی است:

  • سهامی که بیشترین حجم معامله را در روز داشته‌اند.
  • سهامی که در قسمت پربیننده سایت بورس تهران آمده‌اند.
  • سهامی که بیشترین نظرات را در شبکه‌های اجتماعی به خود اختصاص داده‌اند.
  • سهامی که اخبار داغ و حساسی دارند.

اما مدیریت احساسات در حیطه‌ی معاملات بسیار ضروری است چراکه معامله‌گران اغلب باید سریع فکر کنند و در زمانی کوتاه به خرید و فروش سهام بپردازند. در نتیجه برای انجام این کار، نیازمند نظم و برنامه‌ی معاملاتی از قبل تعیین‌شده‌ای هستند که بتوانند زمان ورود و خروج به معاملات را بهتر مدیریت کنند.

در این راستا معامله‌گران باید دستورالعمل‌هایی مبتنی بر میزان ریسک‌پذیری‌شان برای زمان ورود و خروج از یک معامله را در نظر داشته باشند (چه برای اهداف سود خود و چه برای اعمال حد زیان‌شان) و از این طریق احساسات را از معامله خارج کنند.

علاوه بر این یک معامله‌گر می‌تواند تصمیم بگیرد که در پی تحولاتی خاص، چگونه در خصوص خرید یا فروش سهام مورد نظر خود اقدام نماید و محدودیت‌های تعیین شده‌ای را در خصوص میزان سود یا زیان به ازای هر روز معاملاتی در نظر بگیرد.

به روز بودن معامله گر و کسب مهارت در زمینه‌ی مطالعه ی نمودارها و صورت‌های مالی، تجزیه تحلیل اخبار، صنعت و تکنیک‌های معاملاتی بسیار حائز اهمیت است. چراکه “دانش”، به معامله‌گر کمک می‌کند تا بهتر بتواند بر ترس خود غلبه نماید.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تکنیک روانشناسی بازار عبارتند از:

مزایای روانشناسی بازار:

  • کنترل بر احساسات، غلبه بر احساس طمع و یادگیری انعطاف پذیری در حین انجام معاملات
  • توانایی تغییر عادات ذهنی جهت همسو شدن با جریان بازار
  • آگاهی از آن موجب می‌شود تا با برنامه‌ریزی قبلی و درک بیشتر ارزش بازار استراتژی مدون وارد بازاهای سرمایه گذاری شوید
  • باعث می‌شود تا اقدامات سرمایه‌گذاری خود را براساس منطق پیش ببرید و از تصمیمات احساسی جلوگیری کنید

معایب روانشناسی بازار:

  • این دسته از استراتژی‌های معاملاتی بسیار پر ریسک هستند
  • آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، مکملی در کنار انواع تحلیل‌های بازار مالی به حساب می‌آید و به خودی خود کافی نیست. درک فرآیندها و تکنیک‌های بازار مالی، مسیر فرصت‌های خرید و فروش را فراهم می‌آورد و کنترل احساسات شخصی و پیش بینی هیجانات سرمایه‌گذاران نیز در این بین می‌تواند نقش به سزایی را در میزان سود و زیان فرد ایفا کند.

مطالب مرتبط:

از کدام روش برای تحلیل سهام استفاده کنیم؟

انتخاب بین تحلیل بنیادی و تکنیکال به بازه زمانی سرمایه‌گذاری، اهداف و شرایط شخص بستگی دارد. اما بطور کلی بیشتر سرمایه‌گذاران و معامله‌گران حرفه‌ای در بورس ایران توصیه می‌کنند همزمان از تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال برای انتخاب سهام و تصمیم‌گیری استفاده شود.

به ترکیب این دو نوع تحلیل، تحلیل تکنوفاندامنتال گفته می‎شود.

با این حال، در برخی شرایط امکان استفاده از این دو تحلیل نیست و حتی چنین نیازی وجود ندارد. مثلا اشخاصی که نوسان‌گیری‌های کوتاه‌مدت روزانه انجام می‌دهند طبیعتا نمی‌توانند زمان زیادی برای تحلیل بنیادی صرف کنند و نیازی نیز ندارند.

این افراد صرفا با تحلیل نمودارها و روانشناسی بازار تصمیمات خرید و فروش خود را می‌گیرند.

با خواندن جدول زیر می‌توانید به شکلی دقیق‌تر انتخاب تحلیل مناسب را انجام دهید.

کدام تحلیل: بنیادی یا تکنیکال

شما از چه روشی برای تحلیل سهام استفاده می‌کنید؟ تجربیات خود را در بخش دیدگاه بنویسید.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.