برنده سرمایه‌گذاری


حجم معاملات باز (OI) در قراردادهای آپشن بیت کوین (بر حسب BTC)؛ منبع: CoinGlass

برنده سرمایه‌گذاری

دولت اعلام کرده دارندگان سهام عدالت از امروز می‌توانند با مراجعه به بانک‌ها تا سقف ۳۰ درصد از سهام خود را سفارش فروش بدهند. این در حالی است که هنوز ساز وکار مشخصی برای فروش این سهام توسط بانک‌ها وجود ندارد.

آزادسازی سهام عدالت تصمیم درستی است که در زمان مناسبی هم اتخاذ شده ‌است اما اگر همین تصمیم درست به‌صورت مناسب اجرا نشود ممکن است تبعات منفی آن بیشتر از تبعات مثبت آن باشد.

آزادسازی سهام عدالت یعنی این سهام در بورس قابل خرید و فروش شود و دارندگان سهام عدالت بتوانند همه یا بخشی از سهام خود را بفروشند و پول نقد حاصل از آن را برداشت کنند.

از همان ابتدا بهتر بود که سهام عدالت در قالب یک صندوق قابل معامله (ETF) طراحی و واحدهای این صندوق به مردم واگذار می‌شد که آزادسازی آن پیچیدگی کمتری داشته باشد اما به هر حال برنده سرمایه‌گذاری الان هم می‌توان روشی را برای این آزادسازی پیش‌بینی کرد که تاثیر مثبتی بر اقتصاد کشور و همین طور اقتصاد خانواده‌ها داشته باشد.

آنچه به‌عنوان سهام عدالت شناخته می‌شود در اصل سبدی از سهام ۴۹ شرکت است که ۳۵ شرکت آن سهامی عام بوده و بخشی از سهام آنها در بورس قبلا عرضه شده و ۱۴ شرکت دیگر سهامی خاص هستند و احتمالا در ماه‌های آینده در بورس عرضه خواهندشد.

در اغلب این شرکت‌ها بین ۲۰ تا ۵۰ درصد سهام به سهام عدالت اختصاص یافته‌ و خوشبختانه اکثریت قریب به اتفاق این شرکت‌ها عملکرد مالی مناسبی داشته و از شرکت‌های سودده دولتی محسوب می‌شوند.

مجموع ارزش سهام عدالت ۳۵ شرکتی که بورسی هستند به تنهایی چیزی حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان است. برای اینکه تصوری از بزرگی این عدد داشته باشید خوب است بدانید این عدد بین ۱۰ تا ۱۵ درصد کل ارزش بازار سرمایه ایران و معادل مجموع ارزش ۴۴۳ نماد از ۶۴۳ نماد بورس و فرابورس است.

تقریبا ۴۰ درصد ارزش شاخص بورس متاثر از این ۳۵ شرکت است و تاثیر آن بر مدیریت شرکت‌ها در حد انتخاب عضو هیات مدیره در یک سوم ارزش بازار است. بر اساس اطلاعات موجود حدود ۴۰ میلیون نفر دارنده سهام عدالت هستند که عمدتا افراد طبقه متوسط به پایین هستند.

ترکیب تقریبی دارندگان سهام عدالت شامل حدود ۱۰ میلیون نفر از افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی، ۱۵ میلیون نفر از کارکنان و بازنشستگان دولت و بیش از ۱۵ میلیون نفر دیگر هم کارگران و روستاییان و سایر اقشار است.

اگر فقط ارزش بورسی سهام عدالت یعنی ۵۰۰ هزار میلیارد تومان را مبنا قرار دهیم به‌طور متوسط ارزش سهام در اختیار هر یک از ۴۰ میلیون دارنده سهام عدالت در حدود ۵/ ۱۲ میلیون تومان خواهد بود.

یعنی مثلا اگر در یک خانواده زن و شوهر هر دو کارمند دولت بوده و سهام عدالت داشته باشند احتمالا ۲۵ میلیون تومان ارزش مجموع سهام هر دو نفر آنها در بورس خواهدشد که دارایی خوبی برای این خانواده‌هاست اما به نظر می‌رسد بسیاری از مشمولان سهام عدالت ترجیح خواهند داد سهام خود را بفروشند و پول ناشی از آن را صرف چالش‌های زندگی روزمره خود کنند.

چنین اتفاقی می‌تواند بازار سرمایه را دچار تلاطم جدی کند. اشاره شد که ۴۰ درصد ارزش شاخص متاثر از این شرکت‌ها است و ایجاد صف‌های فروش برای این سهام قطعا بورس را دچار مشکلات اساسی خواهد کرد که می‌تواند به عملکرد سایر شرکت‌های بورسی و نیز روند خوبی که در انتقال نقدینگی از بازارهای دیگر به بورس ایجاد شده صدمه جدی وارد کند.

از طرف دیگر اگر اکثریت دارندگان سهام عدالت تصمیم بگیرند که کل سهام خود را بفروشند کارکرد این سهام مانند یک یارانه نقدی بوده که اگرچه مبلغ آن قابل توجه است اما فقط یک بار کارآیی خواهد داشت.

با این حال نمی‌شود دارندگان سهام عدالت را هم مجبور کرد که سهام خود را نگه دارند. دولت حداکثر می‌تواند همین روش فعلی یعنی چند مرحله‌ای کردن فروش را اجبار کند. اما اگر سهام قرار است آزاد شود به هر حال دارندگان آن حق دارند سهام خود را بفروشند.

پس بهتر است دولت به فکر مشوق‌هایی باشد که انگیزه نگه داشتن سهام و نفروختن آن را ایجاد کند. مثلا یکی از این مشوق‌ها می‌تواند ارائه اعتبار به دارندگان سهام عدالت بر اساس ارزش این سهام باشد. یعنی مثلا کسی که سهام عدالت دارد بتواند با وثیقه‌گذاری این سهام نزد بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری ما به ازای آن اعتبار بگیرد.

این اعتبار می‌تواند شبیه کارت اعتباری رایج در خارج از ایران باشد. یعنی فرد دارای یک سقف اعتبار دائمی و همیشگی بوده که بر اساس میزان مصرف اعتبار و پرداخت صورت‌حساب‌های ماهانه به‌صورت همیشگی از آن بهره‌مند باشد.

فرض کنید خانواده‌‌ای که زن و شوهر هر دو بازنشسته هستند و احتمالا مجموع حقوق دریافتی آنها حداکثر ۷ یا ۸ میلیون تومان است بتوانند به قدر مجموع ارزش سهام عدالت خود یعنی حداقل ۲۰ میلیون تومان اعتبار دائمی و همیشگی داشته باشند.

چنین قابلیتی نه تنها اقتصاد خانوار را متحول می‌کند بلکه راه را برای ایجاد کارت اعتباری در ایران هم باز خواهدکرد. در کشورهای توسعه یافته میزان بدهی روی کارت اعتباری افراد معمولا بین ۵ تا ۱۰ درصد درآمد سرانه سالانه یعنی تقریبا معادل یک ماه درآمد هر فرد است.

این ابزاری است که متاسفانه در ایران وجود ندارد. اما اگر مکانیزم توثیق الکترونیکی سهام عدالت در بورس ایجاد شود قطعا هم از تاثیر منفی ایجاد صف‌های فروش برای این سهام در بازار بورس کاسته می‌شود و هم راه برای ارائه کارت اعتباری برای بانک‌ها باز خواهدشد که تبدیل به یک بازی برد-برد خواهد شد.

مشتری‌مداری رمز یک برند برنده

برای یک کسب و کار مشتری مدار، مهمترین دارایی مشتری و مشتری‌مداری است؛ یعنی یک کسب‌وکار طوری طراحی شود که پیش و پس از خرید، تجربه مثبتی برای مشتری فراهم کند و تکرار خرید و وفاداری او را افزایش دهد.

مشتری‌مداری رمز یک برند برنده

به گزارش پایگاه خبری سرمایه گذاری آنلاین، مشتری مداری تنها برنده سرمایه‌گذاری به معنی ارائه خدمات عالی به مشتری نیست، بلکه فراهم کردن یک تجربه خیلی خوب در فرایند خرید و پس از آن است که در این راستا مشتری باید در راس و هسته کسب و کار شما قرار بگیرد.

زمانی که شما مشتری را در مرکز کسب‌وکار خود قرار دهید، اطلاعات ارزشمندی جمع‌آوری می‌کنید که دیدی 360 درجه از مشتری به شما ارائه می‌دهد و به این ترتیب، می‌توانید از آن برای بهبود تجربه مشتری، درک رفتار، علائق و مشغولیت‌های مشتری استفاده کنید.
کسب و کار شما مشتری مدار است؟
می‌توانید ویژگی‌های برند خود را با مشخصه‌های زیر تطبیق دهید و ببینید در کدام دسته قرار می‌گیرید. متمرکز بر مشتری؛ مشتریان و آنچه می‌خرند را می‌شناسید و می‌توانید بازاریابی و فروش خود را بهینه کرده تا سود فروش بیشتری برای شرکت تولید کنید. تحریک مشتری؛ به طور منظم بازخورد مشتری را دریافت می‌کنید، مسائل اساسی را اولویت‌بندی و سعی می‌کنید مشتری را با محصول خود راضی نگاه دارید تا ریزش مشتری را به حداقل برسانید.
تعهد به مشتری؛ بر ارتباطی طولانی‌مدت تمرکز و تلاش می‌کنید تا از طریق برقراری ارتباط احساسی با مشتریان، تجربه لذت بخشی را فراهم و آنها را به خود متعهد کنید. الهام گرفتن از مشتری؛ عمیقا درباره این فکر می‌کنید که مشتریان در کار و زندگی شخصی خود چگونه عمل می‌کنند و با استفاده از اطلاعات به دست آمده، سعی می‌کنید پیش از اینکه درخواستی کنند، برای آنها محصول جدیدی داشته باشید. به هرحال، رسیدن به مشتری‌مداری یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد و باید از یک نقطه شروع کنید.
چالش‌های مسیر مشتری مداری
امروزه افراد درباره خرید از یک برند و پولی که می‌خواهند خرج کنند، بسیار گزینشی عمل می‌کنند و برند برنده همانی است که با مشتری خود با احترام، ارائه خدمات عالی و برقراری ارتباط خوب، برخورد می‌کند. همچنین با گسترش تکنولوژی، این فرصت در اختیار افراد قرار گرفته تا محصولات و خدمات مختلف را با هم مقایسه کنند که چالش بزرگی را برای برندها ایجاد کرده است.
علاوه بر این، بیشتر شرکت‌ها تمام عوامل لازم را ندارند تا ثابت کنند مشتری مدار هستند و بنابراین باید با مشتریان خود شروع و بر آنچه مشتریانتان می‌خواهند، تمرکز کنید. شرکت خود را با توجه به دیدگاه و نظر مشتری طراحی کنید تا بتوانید بر نیازها متمرکز شده و نظر مخاطبان را جلب کنید.
چهار تمرین برای مشتری مداری
مسیر تبدیل شدن به یک سازمان مشتری مدار پیچیده و طولانی است؛ اما چون حتی کوچکترین تغییرات در فرایندها و سیاست‌ها می‌تواند سود مهمی برای مشتری و کارفرما داشته باشد، نباید عقب نشست. برندهایی که به مشتری‌مداری متعهد هستند، بسیار پر شور و مشتاق‌اند؛ آنها باور دارند که بدون مشتری، نمی‌توانند در کسب و کار خود موفق شوند و جهان را از چشمان مشتری خود می‌بینند. بازاریابان یک سازمان مشتری مدار می‌دانند که مشتری چه می‌خواهد و از اطلاعات آنها برای جذب نگاه مشتری استفاده می‌کنند.
برندهایی که به مشتری مداری معتقد هستند، بر خواسته مصرف‌کننده تمرکز و محصولات و خدمات خود را حول آنها گسترش می‌دهند. همچنین برندهایی که میخواهند مشتری‌مدار باشند روی ارتباطاتی تمرکز می‌کنند که تجربه استفاده از محصول و خدمات را به حداکثر برساند. برندهای مشتری‌مدار از استراتژی‌های مشتری‌مداری دقیقی استفاده می‌کنند که بر ایجاد و نگهداری مشتری وفادار و سودآور تمرکز دارد.
همواره جذب مشتری جدید بسیار مشکل‌تر از حفظ مشتری‌های سابق است؛ بنابراین بیشتر کمپانی‌ها روی نگهداری مشتری‌های خود سرمایه‌گذاری می‌کنند تا اینکه بخواهند مشتری‌های جدیدی پیدا کنند. همچنین تنها 2 درصد افزایش در نگهداری مشتری، تاثیر مشابه با 10 درصد کم کردن هزینه‌ها دارد؛ کمپانی‌هایی که می‌توانند مشتری خود را حفظ کنند، زودتر رشد می‌کنند.

برندگان و بازندگان جنگ اوکراین

برندگان و بازندگان جنگ اوکراین

اگر پوتین نتواند عملیات ویژه خود را ظرف چند روز کوتاه آینده با موفقیت کامل و ضمن پشتیبانی قابل توجهی از سوی مردم اوکراین به ثمر بنشاند، پیروزی یا شکست نظامی برای شخص او یک ناکامی به حساب خواهد آمد.

بسیاری از ناظران انتظار نداشتند که روسیه به رغم آرایش ۱۹۰ هزار نفری نیروی نظامی در مرز با اوکراین تصمیم به حمله همه جانبه به این کشور بگیرد. بیشتر محتمل به نظر می‌رسید که هدف حمله، محدود به منطقه دونباس و دو استان سر به شورش برداشته‌ای لوهانسک و دونتسک باشد که بعد از وقایع سال ۲۰۱۴ مورد حمایت روسیه قرار داشتند و به دلیل برخورداری از اکثریت روس تبار آماده بودند که با هزینه اندکی از جانب روسیه استقلال خود را بدست آورند. حتی در این صورت هم بدون یک دستاویز موجه انجام یک حمله نظامی در نقض آشکار قوانین بین‌المللی با ساده‌ترین درس‌هایی که باید روسیه از جنگ‌های غرب در دهه‌های اخیر می‌گرفت، تعارض داشت. با این وجود، پوتین تمام این محاسبات را به هم زد و در غیرعاقلانه‌ترین اقدام ممکن، تصمیم به تهاجم گسترده به اوکراین بدون فراهم کردن مقدمات حقوقی کافی برای مشروعیت بخشیدن به آن گرفت. اکنون با گذشت نزدیک به یک هفته از آغاز این نبرد به رغم تلفات چشمگیر طرفین و خرابی‌های به بار آمده، به نظر می‌رسد حق با عقلانیتی بود که امتناع از یک حمله گسترده را پیش‌بینی می‌کرد. روسیه تا امروز از رسیدن به اهداف کامل بازمانده و حتی به آن نزدیک هم نیست. طولانی شدن جنگ فراتر از جدول زمانی مطلوب شده روسیه نه تنها به اوکراین کمک کرد که شوک اولیه ناشی از این حمله را پشت سر بگذارد و به تدریج سامان دهی تازه‌ای را برای مقاومت در برابر متجاوزان آغاز کند بلکه کشورهای غربی و ایالات متحده را که در روزهای نخست آماده تخلیه مقامات اوکراین به مناطق و کشورهای امن بودند، به آرامی گام‌های کم و بیش مؤثری را در تشکیل ائتلافی برای منزوی کردن روسیه از جمله از طریق صدور قطعنامه محکومیت روسیه در مجمع عمومی ملل متحد، وضع تحریم‌های اقتصادی و حمایت سیاسی و لجستیک از اوکراین برداشتند. هیچکدام از این اقدامات احتمالاً نخواهد توانست براحتی روسیه را به عقب برگرداند اما دستکم پیروزی آسان و بی‌دردسر روسیه را هم ناممکن می‌کند. برای پیش‌بینی نتیجه نهایی جنگ زود است اما تا همین امروز هم این جنگ به رغم آنکه تا روشن شدن همه ابعاد و نتایج آن فاصله زیادی داریم، برندگان و بازندگانی داشته است.

برندگان

چین: حداقل از سال ۲۰۱۲ که ایالات متحده استراتژی چرخش به آسیا را به میان کشید، از تمرکز بیش از حد نظامی آمریکا بر شمال شرق آسیا و احتمال وقوع درگیری نظامی نگران بوده است. بحران اوکراین با تشدید تنش در اروپا خواه ناخواه ولو موقتاً مانع از آن می‌شود که آمریکا با خیالی آسوده راهی مقابله با چین شود. پکن هوشمندانه ضمن مخالفت با تحریم روسیه از ایستادن تمام قد در کنار آن خودداری کرده تا از پیامدهای تشدید تنش غرب و روسیه نیز در امان بماند. بعلاوه، با ایستادن در کناری می‌تواند از مواهب تحریم روسیه شامل وابستگی بیشتر آن به پکن بهره‌مند شود. حمله روسیه به اوکراین آزمایشگاه مینیاتوری جنگی است که با حمله چین به تایوان می‌تواند رخ دهد با این تفاوت که چین با در اختیار داشتن موقعیت جغرافیایی بهتر، اقتصاد نیرومندتر و نفوذ بین‌المللی بیشتر، فاقد نقاط ضعفی است که روسیه را در این بحران رنج داده است. در پایان بهره‌مندی چین از این جنگ در صورتیکه بتواند به نحوی نقش می‌انجی را در خاتمه آن ایفا کند، به کمال خواهد رسید.

آلمان: شاید اگر جنگ اوکراین موجب اختلال انتقال گاز روسیه به اروپا می‌شد، صحبت از آلمان به عنوان یکی از برندگان این جنگ موضوعیت نداشت؛ اما روسیه و اوکراین آگاهانه و البته به دلایل مختلف، مانع ازمسدود شدن لوله‌های انتقال انرژی به اروپا شده‌اند. با این وجود آلمان فرصت پیدا کرد که ضمن افزایش نقش آفرینی سیاسی در این بحران، با اختصاص ۱۰۰ میلیارد یورو به بودجه دفاعی کاری را در تقویت قوای نظامی خود انجام دهد که در شرایط عادی می‌توانست به تشدید نگرانی کشورهای اروپایی از بازخیزی نظامی آلمان منجر شود.

آمریکا: چندپارچگی اروپا بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و در غیاب تهدید مشترکی که کشورهای اروپایی را حول آن گردهم بیاورد، یکی از مهمترین دلایلی بود که در دهه‌های اخیر از احساس نیاز اروپا به چتر حمایتی آمریکا و در نتیجه تبعیت اروپا از دستورکار امنیتی واشنگتن کاسته بود. اعاده ترس از یک روسیه‌ی گسترش طلب یکبار دیگر نیاز اروپا به ایالات متحده را برای دفاع از قاره یادآوری کرد. به همین ترتیب، تاکنون آمریکا توانسته است هدایت مجازات علیه روسیه را با کمترین تعهد به دفاع مستقیم از اوکراین به منظور تضعیف این قدرت سرکش علیه ایالات متحده بر عهده بگیرد. در صورت تداوم تنش و لزوم گسترش تحریم‌ها به بخش انرژی، آمریکا در کوتاه مدت تنها جایگزین واردات گاز ال. ان. جی به اروپاست که به رغم بهای بالاتر می‌تواند مشتریان آماده‌ای را در اروپا پیدا کند. حتی اگر این بحران بزودی خاتمه بیابد، حمله به اوکراین زنگ‌های هشدار را به صدا درآورده و احتمالاً تلاش برای مستقل کردن هرچه بیشتر اروپا از انرژی روسیه ادامه پیدا خواهد کرد که برای آمریکا علاوه بر مزیت تضعیف روسیه، خبر از بازارهای پررونق‌تر می‌دهد.

ناتو: بسیاری در غرب به این یاور رسیده‌اند که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به عنوان تنها تشکیلات دفاعی بین‌المللی در اروپا به دلیل فقدان تهدیدات حیاتی مشترک و تنوع یافتن این تهدیدات، کارآمدی خود را در دفاع دسته جمعی از دست داده است. تنها چند ماه پس از آنکه امانوئل مکرون مرگ مغزی ناتو را یادآوری کرد، حمله روسیه به وحدت دوباره ناتو و نشانه‌گیری نوک پیکان آن به سمت شرق جان دوباره بخشید. هنوز نمی‌دانیم که ناتو یا نیروی دفاعی مستقل اروپایی کدامیک آینده سیر نظامی این قاره را شکل خواهد داد اما تا بدین‌جا ناتو یک گام جلوتر ایستاده و این موضوع بیش از هر کس برای اعضای شرقی و مجاور آن با روسیه و البته آمریکایی که در متقاعد کردن اعضای اروپایی به پرداخت حق السهم خود در این سازمان ناکام مانده بود، سودمند است.

اتحادیه اروپا: نه شاید به اندازه ناتو ولی اتحادیه اروپا هم هویت خود را تا حد زیادی مرهون جداسازی با روسیه است. اتحادیه اروپا که خود را بواسطه تأکید بر ارزش‌هایی مانند لیبرال دموکراسی، حقوق بشر، چندجانبه گرایی و تعهد به قوانین بین‌المللی ابرقدرت هنجاری قرن ۲۱ می‌داند، در برابر روسیه در قطب مخالف این ارزش‌ها می‌تواند یکبار دیگر ضرورت و اهمیت خود را بازسازی کند. درخواست چندین باره زلینسکی برای عضویت در اتحادیه ولو در کوتاه مدت مورد اعتنا قرار نگیرد اما همچنان اتحادیه اروپا را به مثابه دنیایی جایگزین و متفاوت از آنچه روسیه به ملت اوکراین ارائه می‌دهد زنده نگه می‌دارد.

بایدن: بعد از خروج مفتضح آمریکا از افغانستان و شاید در موازات احیای توافق هسته‌ای با ایران، مدیریت بحران اوکراین از جمله وقایعی در سیاست خارجی خواهد بود که از دولت بایدن به میراث خواهد ماند. بایدن خوش شانس هم هست که از یک توافق دوحزبی درباره گزینه‌هایی که دولت آمریکا برای مقابله با اقدامات روسیه در اوکراین در پیش رو دارد، بهره می‌برد. حتی جمهوری خواهان هم به گزینه نظامی فکر نمی‌کنند و تنها اقلیتی از آن‌ها معتقدند که دامنه تحریم‌هایی که آمریکا می‌تواند وارد کند باید صرف نظر از آسیبی باشد که متحدان آمریکا از جمله اروپا ممکن است بخاطر چنین دامنه گسترده‌ای از تحریم‌ها متحمل شوند. بایدن تا امروز توانسته رهبری مؤثری را در متحد کردن شرکای آمریکا به هدف منزوی کردن روسیه و بکارگیری حداکثری تحریم‌های ممکن به نمایش بگذارد. هرچند این قضاوت با مشاهده نتیجه غایی در هفته‌ها و ماه‌های آینده ممکن است با شکست احتمالی اوکراین در این جنگ تغییر کند.

سازمان ملل متحد: ناتوانی این سازمان در حل و فصل مناقشات بین‌المللی در دهه‌های اخیر و شکست در دفاع از ارزش‌هایی که بر اساس آن بنا شده، تقریباً امیدها به اثربخشی آن را حداقل در دید ملت‌هایی که ساده انگارانه این سازمان را نوعی حکومت جهانی عدالت گستر میشمردند از میان برده بود. بدون تردید امروز هم تحرک بیشتر سازمان ملل متحد در حالیکه بطور جانبدارانه‌ای از جانب غرب و علیه روسیه فعال شده کمکی به بهبود چهره مخدوش آن نمی‌کند ولی این به معنای لزوم نادیده گرفتن همین مقدار از موفقیت جزئی به ویژه بعد از صدور قطعنامه غیرالزام‌آور مجمع عمومی در محکومیت روسیه هم نیست.

اوکراین: هرچند در نگاه اول اوکراین قربانی جاه طلبی روسیه و بی‌میلی غرب به دفاع از آن شد اما با نگاهی دوربینانه‌تر، اوکراین خود را طرف قربانی و آسیب‌پذیری معرفی کرده که بهای تلاش برای تعیین سرنوشت خود را می‌پردازد. تنها حمله مستقیم روسیه می‌توانست ادعای کیف را در ضرورت عضویت در ناتو اثبات کند. شاید هرگز این اتفاق نیفتد اما گوشزد کردن اهمیت تأمین امنیت برای اوکراین می‌تواند مشروعیت چانه زنی‌های آن را با روسیه به هدف گرفتن تضمین‌های امنیتی در حالیکه مورد حمایت غرب نیز قرار داشته باشد، افزایش دهد.

زلینسکی: به ندرت کسی در روسیه و شاید غرب تصور می‌کرد که رئیس جمهور جوان و نحیف اوکراین که سابقه‌ای در مدیریت جنگ ندارد، یارای ایستادگی در برابر ارتش قدرتمند روسیه را داشته باشد اما برخلاف این انتظارها او نه تنها موفق به ایستادگی در برابر روسیه شد بلکه به شکل زیرکانه‌ای جنگ روانی مؤثری را هدایت کرد. اگر در روزها و هفته‌های آینده همچنان موفق به مقاومت باشد، می‌تواند به محبوبیت خود تا سال‌های آتی در قدرت اطمینان پیدا کند.

سبزها: با برانگیخته شدن احساسات عمومی در اروپا توأم با احساس ناتوانی از مقابله با یک روسیه گسترش طلب که مهمترین تأمین‌کننده انرژی اروپا هم هست، تمایل به استفاده از منابع جدید انرژی چه از طریق جایگزین و متنوع کردن واردات و چه با سرمایه‌گذاری بیشتر در تسریع توسعه انرژی‌های جایگزین افزایش یافته است. این می‌تواند برای طرفداران محیط زیست در اروپا و شرکت‌هایی که برای تولید انرژی‌های پاک سرمایه‌گذاری می‌کنند، یک موهبت باد آورده باشد.

تولیدکنندگان انرژی: ترس از کمبود ناگهانی نفت در بازارهای جهانی و یا شعله ور شدن جنگ میان قدرت‌های غربی و روسیه به افزایش قابل توجه و کم سابقه بهای نفت خام در بازارها تا ۱۲۰ دلار در هر بشکه، فرصتی را برای تولیدکنندگان نفت فراهم کرده تا پول‌های بیشتری بدست بیاورند. به همین ترتیب عدم قطعیت درباره ثبات دسترسی گاز روسیه در اروپا نیز موجب بالا رفتن ۶۰ درصدی بهای گاز در اروپا شد. با این حال، این نوسانات ممکن است کوتاه مدت باشند؛ به خصوص اگر بزودی راه حلی برای بازگرداندن ثبات به مناقشه روسیه و اوکراین پیدا شود.

رمزارزها: تحریم اقتصادی روسیه و سقوط روبل برخی از شهروندان روسی را تشویق کرده که به هدف حفظ ارزش دارایی خود به رمزارزها روی بیاورند. طی مدت کوتاهی ارزش بیت کوین به بیش از ۴۴ دلار افزایش یافت و ارزهای مشابه مانند اتروم، ریپل و سولانا نزدیک به ۲ درصد افزایش ارزش داشتند. رمز ارزها ابزار انتقال کمک‌های مالی به اوکراین هم بوده‌اند؛ با این وجود بی‌اعتمادی به ارزهای دیجیتال هنوز چشمگیر است و شاید این رونق دوام چندانی نداشته باشد اما در کوتاه مدت، روزهای خوبی را پشت سر می‌گذارند.

واقع‌گرایی: شاید مهمترین برنده جنگ اوکراین مکتب واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل بود. در سال‌های بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و شایع شدن جهانی شدن‌های ارتباطی و مالی، بسیاری در گوشه و کنار جهان به این نتیجه رسیدند که عصر واقع‌گرایی و تأکید بر سیاست قدرت به پایان رسیده و جای خود را به همکاری‌ها و رقابت‌های اقتصادی و درهم تنیدگی‌های مالی داده است. بنا به این عقیده، جنگ میان قدرت‌های بزرگ، داستان‌هایی متعلق به گذشته‌های دور است و منازعات بین‌المللی به قلمروهای دور افتاده، جوامع کمتر توسعه یافته و جنگ‌های کوچک محدود خواهند شد. ظهور چین و بیم از جنگ آگاهانه یا ناخواسته میان چین و آمریکا بر سر تایوان به این رویاپردازی خاتمه داده بود اما جنگ درون اروپا که یک طرف آن یک قدرت بزرگ ایستاده باشد، مسأله دیگری است. به رغم همه پیشرفت‌ها و تغییرات رخ داده در نظام جهانی، همچنان رقابت میان قدرت‌های بزرگ به هدف کسب، حفظ و نمایش قدرت، پویایی کانونی در سیاست بین‌الملل است و همراه با مفاهیم جانبی آن مانند موازنه قوا، بازدارندگی و مهار تا آینده قابل پیش‌بینی باقی خواهد ماند.

بازندگان

برخلاف لیست نسبتاً بلندبالای برندگان جنگ اوکراین، لیست بازندگان چندان طولانی نیست اما همان‌قدر مهم است.

روسیه: حتی اگر روسیه در نبرد نظامی به پیروزی برسد، بعید است که فاتح نهایی جنگ لقب بگیرد. احتمالاً روسیه به چیزی بیش از یک جنگ پرهزینه با تلفات بالا و دستاوردهای ناچیز و غالباً نامشروع نخواهد رسید؛ با اقتصادی تحت تحریم و بلحاظ سیاسی منزوی که متعاقب از دست دادن اندک قدرت نرم خود باید با آن دست و پنجه نرم کند. کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی که تاریخ را یکبار دیگر به یاد می‌آورند، انگیزه بیشتری دارند که اتحاد میان خود و قدرت‌های بزرگ رقیب با روسیه را تحکیم کنند. اعتماد بین‌المللی به روسیه نه تنها برای سرمایه‌گذاری اقتصادی بلکه در روابط سیاسی به کمترین حد خود خواهد رسید. به صدا درآمدن زنگ‌های هشدار در غرب و تلاش برای محاصره و مهار روسیه، کشوری را که می‌توانست کناری بایستد و از تقلای غرب برای متوازن کردن چین بهره ببرد به مرکز سیبل غرب تبدیل می‌کند و در بهترین حالت، مانع از آن می‌شود که آزادانه از یک دنیای چندقطبی با توزیع پراکنده‌ای از توجهات به مناطق مختلف جهانی منتفع شود.

پوتین: اگر روسیه نتواند جنگ را با اهداف تعیین شده‌اش پیروز شود، نه تنها بین بانکداران، تجار و دیگر نخبگان سیاسی و اقتصادی بخاطر تصمیم نادرست و پرهزینه سرزنش خواهد شد بلکه شاید محبوبیت خود را در میان مردم عادی روسیه که او را قهرمان بازسازی موفق کشورشان بعد از پشت سر گذاشتن سال‌های پرآشوب دهه ۱۹۹۰ می‌شناختند، تا اندازه زیادی از دست بدهد. او اکنون از منظر جهانی هم یک دیکتاتور عصبی، قانون شکن، غیرقابل اعتماد و پیش‌بینی ناپذیر است و شاید تا همین امروز هم اراده‌ای مصمم‌تر از قبل را برای سرنگونی حکومت‌اش در غرب بسیج کرده باشد. حتی اگر فرض کنیم که روسیه در این جنگ به پیروزی برسد، همچنان هزینه سنگینی بابت آن پرداخت خواهد کرد و ناگزیر به تحمیل کردن تلفاتی از میان هم‌کیشان اسلاو خود خواهد بود که به سختی می‌تواند حمایتی از میان مردم برنده سرمایه‌گذاری روسیه به همراه داشته باشد. اگر پوتین نتواند عملیات ویژه خود را ظرف چند روز کوتاه آینده با موفقیت کامل و ضمن پشتیبانی قابل توجهی از سوی مردم اوکراین به ثمر بنشاند، پیروزی یا شکست نظامی برای شخص او یک ناکامی به حساب خواهد آمد.

جنگ‌ها به دشواری پیش‌بینی‌پذیر هستند و شاید در روزها و هفته‌های آینده برندگان و بازندگان بیشتری جایی در این لیست پیدا کنند.

انقضای ۱ میلیارد دلار قرارداد آپشن بیت کوین تا جمعه؛ خرس‌ها برنده می‌شوند یا گاوها؟

بررسی قیمت بیت کوین با توجه به بازار آپشن سطوع قیمت حیاتی Vital Bitcoin Price Levels

در روز جمعه سررسید قراردادهای آپشن بیت کوین فرا می‌رسد. گاوهای بیت کوین باید قیمت این رمزارز را تا آن تاریخ به بالاتر از ۲۲,۰۰۰ دلار برسانند تا از ضرر ۱۴۰ میلیون دلاری خود جلوگیری کنند. این شرایط به معنای آن است که اگر سطح قیمت کنونی قبل از انقضای قراردادهای یک میلیارد دلاری آپشن‌ها در هفته جاری حفظ نشود، ممکن است با کاهش قیمت بیشتری مواجه باشیم.

به گزارش میهن بلاکچین و به نقل از کوین تلگراف،قیمت بیت کوین در بازه ۱۵ الی ۱۹ آگوست (۲۴ الی ۲۸ مرداد) با ۱۶.۵٪ کاهش قیمت مواجه شد و به سطح حمایت ۲۰,۸۰۰ دلار رسید. اگرچه این کاهش قیمت نگران‌کننده به نظر می‌رسد، اما ۴۰۵۰ دلار نوسان قیمت با توجه به ۷۲٪ کاهش قیمت بیت کو‌ین طی یک سال اخیر، موضوع تعجب برانگیزی نیست.

تا امروز، شاخص S&P 500 حدود ۳۱٪ از ATH خود فاصله گرفته است که بسیار کمتر از نوسان بیت کوین است. با وجود این، شاخص S&P 500 در بازه ۸ الی ۱۳ ژوئن (۱۸ الی ۲۳ خرداد) با ۹.۱٪ کاهش مواجه شد. به این ترتیب به نظر می‌رسد در شرایط انقباضی حاکم بر اقتصاد کلان نوسانات شدید موضوعی منحصر به بازار کریپتو نیست.

در ابتدای هفته جاری، به دنبال ادامه شرایط ضعیف و نامناسب بازار املاک در چین و کاهش نرخ بهره وام‌های ۵ ساله در تاریخ ۲۱ آگوست (۳۰ مرداد)، فضای بازار کریپتو هم منفی‌تر شد. به علاوه، استراتژیست بانک سرمایه‌گذاری گلدمن ساکس اظهار داشت که فشار تورمی فدرال رزرو را مجبور خواهد کرد تا سیاست سخت‌گیرانه خود را ادامه دهد و این موضوع بر S&P 500 تاثیر منفی خواهد گذاشت.

فارغ از ارتباط و همبستگی بازار بورس و بیت کوین که اکنون حدود ۰.۸ است، سرمایه‌گذاران هنگامی که نگران ایجاد بحران یا سقوط بازار هستند، به دنبال محافظت از سرمایه خود و سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه (Bond Market) هستند. این «گریز به سمت دارایی‌های مطمئن» بر تمام بازار‌های پرریسک نظیر بازار رمزارزها فشار فروش وارد می‌کند.

علی‌رغم تلاش خرس‌ها، قیمت بیت کوین از سطح حمایتی ۲۰,۸۰۰ دلار را از دست نداده است. این موضوع نشان می‌دهد علی‌رغم ۱۶.۵٪ کاهش قیمت BTC طی ۵ روز، انقضای یک میلیارد دلار قرارداد آپشن‌ ماهانه بیت کوین در تاریخ ۲۶ آگوست (۴ شهریور)، به نفع گاوها است.

اکثر قراردادهای گاوی بالاتر از ۲۲,۰۰۰ دلار قرار دارند

پس از آنکه در تاریخ ۱۵ آگوست (۲۴ مرداد) بیت کوین نتوانست از سطح مقاومت ۲۵,۰۰۰ دلار عبور کند، اصلاح شدید قیمت این رمزارز باعث تعجب گاوها شد، زیرا فقط ۱۲٪ از قراردادهای اختیار خرید (Call) در انقضای ماهانه قراردادهای آپشن‌ بالاتر از ۲۲,۰۰۰ دلار قرار داشتند. به این ترتیب، خرس‌های بیت کوین با وجود اینکه قراردادهای کمتری در اختیار داشتند، در شرایط بهتری قرار گرفتند.

شاخص open interest قرارداد آپشن بیت کوین - قیمت بیت کوین

حجم معاملات باز (OI) در قراردادهای آپشن بیت کوین (بر حسب BTC)؛ منبع: CoinGlass

نسبت ۱.۲۵ قراردادهای آپشن کال (قرارداد آپشن خرید) به پوت (قرارداد آپشن فروش) نشان می‌دهد که حجم قراردادهای گاوی در مقایسه با قراردادهای خرسی بیشتر است. حجم آپشن‌های کال معادل ۵۶۰ میلیون دلار و حجم آپشن‌های پوت ۴۵۰ میلیون دلار است. با این حال، از آنجایی که قیمت بیت کوین در حال حاضر کمتر از ۲۲,۰۰۰ دلار است، احتمال دارد اکثر قراردادهای گاوی بی‌ارزش شوند.

برای مثال، اگر قیمت بیت کوین در تاریخ ۲۶ آگوست کمتر از ۲۲,۰۰۰ دلار باشد، فقط ۳۴ میلیون دلار از آپشن‌های پوت در دسترس خواهند بود. این برنده سرمایه‌گذاری اختلاف به دلیل آن است که اگر قیمت BTC در تاریخ انقضا بالاتر از ۲۲,۰۰۰ دلار باشد، امتیاز فروش آن در کمتر از این سطح قیمت، فایده‌ای برای صاحب این امتیاز ندارد.

گاوها در آستانه کسب سود ۱۶۰ میلیون دلاری

در ادامه، بر اساس نوسان قیمت کنونی، ۴ سناریوی محتمل را بررسی می‌کنیم. تعداد قراردادهای آپشن‌های کال و پوت که در تاریخ ۲۶ آگوست در دسترس قرار دارند ممکن است فرق کند و این موضوع به قیمت بیت کوین در تاریخ انقضا بستگی دارد.

  • اگر قیمت بیت کوین ۲۰,۰۰۰ الی ۲۱,۰۰۰ دلار باشد: ۱۱۰۰ قرارداد کال و ۸۲۰۰ قرارداد پوت. نتیجه ۱۴۰ میلیون برنده سرمایه‌گذاری دلار به نفع خرس‌ها است.
  • اگر قیمت بیت کوین ۲۱,۰۰۰ الی ۲۲,۰۰۰ دلار باشد: ۱۶۰۰ قرارداد کال و ۶۳۵۰ قرارداد پوت. نتیجه ۱۰۰ میلیون دلار به نفع خرس‌ها است.
  • اگر قیمت بیت کوین ۲۲,۰۰۰ الی ۲۴,۰۰۰ دلار باشد: ۵۰۰۰ قرارداد کال و ۴۷۰۰ قرارداد پوت. نتیجه بین خرس‌ها و گاوها برابر است.
  • اگر قیمت بیت کوین ۲۴,۰۰۰ الی ۲۵,۰۰۰ دلار باشد: ۷۷۰۰ قرارداد کال و ۱۰۰۰ قرارداد پوت. نتیجه ۱۶۰ میلیون دلار به نفع گاوها است.

اهمیت حفظ سطح ۲۰,۸۰۰ دلار پس از لیکویید شدن گاوها در بازار معاملات آتی

گاوهای بیت کوین باید قیمت این رمزارز را در تاریخ ۲۶ آگوست به بالاتر از ۲۲,۰۰۰ دلار برسانند تا از ضرر ۱۴۰ میلیون دلاری خود جلوگیری کنند. گاوهای بیت کوین در تاریخ ۱۸ آگوست (۲۷ مرداد) شاهد لیکویید شدن ۲۱۰ میلیون دلار از پوزیشن‌های فروش استقراضی خود در معاملات آتی بودند. بنابراین برای افزایش قیمت در کوتاه‌مدت توان کمتری دارند.

بدین ترتیب، محتمل‌ترین سناریو در تاریخ ۲۶ آگوست این است که قیمت بیت کوین در محدوده قیمت ۲۲,۰۰۰ الی ۲۴,۰۰۰ دلار باشد تا نتیجه آن برای گاوها و خرس‌ها برابر شود.

اگر خرس‌ها تلاش بیشتری از خود نشان دهند و قیمت بیت کوین را به کمتر از سطح حمایتی ۲۰,۸۰۰ دلار برسانند، ضرر ۱۴۰ میلیون دلاری در انقضای ماهانه قرارداد آپشن‌ها را به گاوها تحمیل خواهند کرد. علاوه بر این، BTC از کف قیمت قبلی خود در ۲۰,۸۰۰ دلار که در تاریخ ۲۶ جولای (۴ مرداد) ثبت شده است عبور می‌کند و روند صعودی ۷ هفته‌ای پایان می‌یابد.

  • وضعیت بازار آپشن درباره قیمت بیت کوین در کوتاه مدت چه می‌گوید؟

بررسی بازار آپشن نشان می‌دهد که «مسیر کمترین مقاومت» برای قیمت بیت کوین تا جمعه این هفته، سطح قیمت ۲۲۰۰۰ دلار است. اگر قیمت بیت کوین تا ۲۶ آگوست (جمعه ۴ شهریور) به این سطح برسد، خرس‌ها و گاو‌ها در بازار آپشن به تساوی می‌رسند.

آیا سرمایه گذاری ترنیان سهم برنده نهایی خواهد شد ؟

شرکت سرمایه گذاری ترنیان سهم به عنوان برنده نهایی این معامله به شورای رقابت اعلام شده که این شورا تا این لحظه نظر کتبی خود در مورد امکان منع قانونی آن را به بورس اعلام نکرده است .

بلوک 4.9 درصدی ایران خودرو در حالی طی 21 اردیبهشت ماه اخیر از سوی سرمایه گذاری تأمین اجتماعی (شستا) به قیمت پایه هر سهم 5 هزار و 688 ريال عرضه شد که پس از حدود یک هفته رقابت نفس گیر و رسیدن به قیمت 8001 ريال از سوی شرکت کارگزاری بانک صادرات خریداری شد .

بنابر گزارش بورس نیوز بلا فاصله پس از پایان این رقابت نهادهای قانونی مختلفی از جمله سازمان بازرسی کل کشور ، شورای رقابت ، مجلس شورای اسلامی و حتی اظهار نظرهای برخی از جمله نفوذ جریان انحرافی در این معامله از خروجی رسانه های مختلف منتشر شد که همه گویای فضای مبهم این رقابت را گوشزد می کرد .

این در حالی است که بنا به شرایط اعلامی این عرضه ، 9 روز کاری بعد از انجام این معامله فرصت بررسی شرایط و ماهیت خریدار یا خریداران وجود داشته بطوریکه به لحاظ واکاوی موضوع انحصار در انجام معامله ایران خودرو باید در روز جاری شورای رقابت نظر نهایی خود را در زمینه قانونی بودن نحوه معامله و خریدار به سازمان و شرکت بورس اعلام کند .

در این زمینه ، علی صحرایی ، مدیر نظارت بر بازار شرکت بورس در گفتگو با خبرنگار ما از اعلام برنده معامله عمده ایران خودرو به شورای رقابت خبر داد و گفت : شرکت سرمایه گذاری ترنیان سهم به عنوان برنده نهایی این معامله به شورای رقابت اعلام شده که این شورا تا این لحظه نظر کتبی خود در مورد امکان منع قانونی آن را به بورس اعلام نکرده است .

وی با اعلام اینکه امروز تنها فرصت باقی مانده برای اظهار نظر نهایی شورای رقابت راجع به موضوع معامله بلوک ایران خودرو است افزود : هر گونه نظر برنده سرمایه‌گذاری شورا در این خصوص پس از ابلاغ در روند اداری معامله انجام خواهد شد .

در عین حال هاشم بوذر جمهر ، مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک صادرات ایران با بیان اینکه خریدار بلوک ایران خودرو تا پایان وقت اداری امروز فرصت واریز وجه نقد 10 درصدی معامله را دارد افزود : هنوز در این زمینه هیچ اتفاق تاره ای رخ نداده است .

وی در برابر این سوال که در صورت اظهار نظر شورای رقابت مبنی بر تأیید انحصار و غیر قانونی بودن معامله ایران خودرو چه اقدامی صورت خواهد گرفت ؟پاسخ داد : براین اساس در صورت اظهار نظر شورای رقابت معامله عمده ایران خودرو بنا به قانون ابطال خواهد شد .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.