اعتبار خط کانال و حرکت بعد از شکست خط روند
تجربیات چند ساله نشان می دهد که بازار همواره با شروع حرکت خود از خط روند به چنین خطوطی نمی رسد و چه بسا که بازار نیمی از فاصله خط روند و کانال را پیموده و با تشکیل یک الگوی باز گشتی، بازگشت نماید؛ لذا برای تعیین حد سود بهتر است از ابزار های دیگری چون تراز های فیبوناچی استفاده نمایید. در هر حال اگر بازار پیش از برخورد به خط کانال باز کردن بهتر است خط کانال دیگری بر اساس نقطه جدید ترسیم گردد. خط کانال جدید از این پس مبنای ناحیه سود معاملات قرار می گیرد که در شکل زیر نمایش داده شده است البته نبایستی خط روند نزولی را نیز از یاد برد چه بسا که بازار به خط کانال جدید نرسیده و به خط روند جدید عکس العمل نشان دهد که در شکل 1 نشان داده شده است. در هر حال آنچه که مهم است توجه به تمام مولفه های موجود در یک ناحیه معاملاتی است.
اگر بازار با تشکیل کانال های کم عرض تو، فاصله خود را با خط روند کاهش دهد. در واقع نشانه های ضعیف بودن بازار ظاهر می گردد چه را که این نشانه ها در نهایت منجر به شکست خط روند و بازگشت قیمت شوند که در چنین مواقعی با تأیید واقعی بودن شکست می توان معاملات بازگشتی را طراحی نمود. برای نمونه در شکل زیر بازار پس از صعود از نقطه به خط کانال نخستین نرسیده و با تشکیل یک فراکتال پایین تر در نقطه 5 موجب شده که فاصله خط روند و کانال بعدی کمتر شوند. در این موقعیت با تشکیل یک روند نزولی در نهایت نیز خط روند صعودی را می شکند.
شکل 1. کاهش فاصله خط روند از خط کانال در نقطه 5
با شکست خط روند و تأیید آن بایستی منتظر تشکیل روند جدیدی باشیم چرا که بازار همواره بر اساس روند حرکت می کند؛ لذا به محض ظهور نشانه های روند جدید بایستی خطوط روند و کانال را بر اساس شرایط جدید ترسیم نماییم. نمونه ای از چنین شرایطی را در شکل 2 مشاهده می نمایید. در این شکل، خط روند در ابتدا نقش حمایت و خط کانال نقش مقاومت داشته است اما با بازگشت روند، نقش این دو عوض شده است؛ یعنی خط روند نقش مقاومت و خط کانال نقش حمایت پیدا کرده است.
شکل 2. شکل گیری خط روند و کانال جدید پس از شکستن خط روند صعودی
اگر بازار در شرایطی حمل کانال خود را بشکند می توان استنباط کرد که با روند، بسیار قدرتمندی مواجه می باشیم. در چنین مواقعی بایستی خط روند و کانال جدید را ترسیم نمود. همان گونه که در شکل مقابل نشان داده شده با شکست خط کانال ۱-۳، خط روند جدید با اتصال نقاط ۴ و 6 و خط کانال جدید نیز به موازات آن رسم می شود.
شکل 3. شکل گیری خط روند و کانال جدید پس از شکستن خط کانال صعودی
حرکت بعد از شکست.
در بسیاری از منابع میزان حرکت بازار بعد از شکست یک خط روند را معادل عرض کانال اعلام می کنند که مطلب صحیحی نیز می باشد اما چه بسا که بازار پیش از رسیدن به این محدوده باز گردد؛ اتفاقی که به کرات در بازار مشاهده می شود. در انتهای مقاله «اعتبار خط کانال» توصیه این است که بخشی از معاملات انجام شده خود را در فاصله 8 / 61 درصدی عرض کانال بسته و مابقی را برای وصول به فاصله ۱۰۰ درصدی باز بگذارید. این باعث می شود که در صورت عدم وصول بازار به محدوده مورد نظر بتوانیم حداقل بدون زیان از بازار خارج شویم.
شکل 4. معمولا بازار پس از شکست خط روند به اندازه عرض کانال حرکت می کند.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
خط روند چیست + خط روند داینامیک و استاتیک در تحلیل تکنیکال
خط روند داینامیک، یکی از ابزارهای ابتدایی و خیلی مهم در تحلیل تکنیکال بر روی چارت سهم است. به وسیله ی رسم خط روند، بسیاری از حمایت ها و مقاومت ها و یا به اصطلاح کف ها و سقف ها را روی انواع چارت می توان به راحتی پیدا کرد. در قسمت آموزش تحلیل تکنیکال یار سرمایه قصد داریم که به صورت مختصر و مفید درباره ی انواع خط روند و نحوه استفاده از آن توضیحاتی را ارائه دهیم. خط روند چیست؟ خط روند قیمت، نشان دهنده ی جهت حرکت قیمت در بازار است. تغییرات حرکت بازار همیشه به صورت خط راست نیست، بلکه حرکات مواجی دارد، و شامل موج های صعودی (پیک ها و رالی ها) و موج های نزولی (حفره ها) می باشد. حاصل حرکات موج های صعودی و نزولی، روند بازار را شکل می دهند، که شامل روندهای صعودی، نزولی و خنثی است.
انواع خط روند موجود در بازارهای مالی
به صورت کلی سه نوع الگوی خط روند وجود دارد، صعودی، نزولی و ساید یا خنثی. زمانی روند صعودی است که موج ها و حفره های بالا رونده دیده شود، و بالعکس زمانی که شکست روند صعودی و نزولی موج ها و حفره های پایین رونده مشاهده شود روند نزولی است، و در صورتی که موج ها و حفره ها در یک خط راست و جهت مستقیم داشته باشند روند خنثی و ساید است. تشخبص روندها از یکدیگر بسیار مهم می باشد، زیرا حداقل در یک سوم مواقع روند موجود خنثی یا ساید می باشد. بازار دارای روندساید، نمایانگر تساوی عرضه و تقاضا و به عبارت بهتر در این موقعیت بازار را بدون روند می نامند.
- روند صعودی، سطوح داینامیک (کف های بالاتر مشخصه این روند می باشد)
- روندِ نزولی، سطوح داینامیک (سقف های پایین تر مشخصه این روند می باشد)
- روند ساید، سطوح استاتیک (قیمت بین دو خط افقی نوسان یا رنج می زند)
تقسیم بندی روندها به لحاظ زمانی
- روند بلندمدت: بیش از شش ماه یا یک سال در نظر میگیرند.
- روند میان مدت: بیش از یک ماه تا شش ماه در نظر می گیرند.
- روند کوتاه مدت: روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند.
روند صعودی
به بیان ساده می توانیم بگوییم در روندی که قله ی بعدی از قله ی قبلی بالاتر تشکیل شود و همینطور دره ی بعدی از دره ی قبلی بالاتر باشد، روند، روند صعودی است. به تصویر زیر توجه کنید.
روند نزولی
به روندی که قله ی بعدی از قله ی قبلی پایین تر باشد و هیمنطور دره ی قبلی از دره ی بعدی پایین تر باشد روند نزولی می گویند.
خط روند استاتیک، ساید یا خنثی
بازار بدون روند، زمانی است که بازار از ساختن سقف هاو کف های بالاتر و پایین تر عاجز است، در این صورت، قیمت سهم بین دو سطح حمایت و مقاومت به صورت افقی نوسان می کند، و اجازه ی رشد یا ریزش سهم را نمی دهد ، به این محدوده ها سطوح استاتیک گفته میشود. روند قیمت در این صورت روند خنثی یا Side Way می باشد.
آموزش رسم خط روند
خط روند، خطی است که با رسم آن روند قیمتی بازار مشخص می گردد. رسم این خط بسیار ساده می باشد، در واقع به این صورت که شما با متصل کردن مینیمم ها یا ماکسیمم های موجود در چارت، جهت روند کلی بازار یا سهم را می توانید مشخص نمایید. به نقاط حداقلی یا حداکثری اصطلاحا Pivot Point می گویند. خطوط روند، بسته به شرایط می توانند نقش حمایتی و مقاومتی را ایفا کنند که در چند مثال سعی میکنیم تا به راحتی این مفاهیم درک کنید و به کار ببرید. در تصویر زیر دو خط روند را در چارت مشاهده میکنید.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که روند کندل ها با برخورد به خطوط روند واکنش نشان داده و به طور کامل از آن عبور نکرده اند.
نکته: خطوط حمایت همیشه در زیر کندل ها قرار دارند.
حالا قصد داریم در مثال دیگری خطوط روند را در نقش مقاومت بررسی کنیم.
در تصویر زیر خط های روند نقش مقاومتی را دارند:
همانطور که مشاهده میکنید در تصویر بالا کندل های سهم چندین بار شکست روند صعودی و نزولی نتوانسته اند از از خط مقاومت عبور کنند.
نکته: خط های مقاومتی همیشه روی کندل ها قرار دارند.
شکست خط روند
هر حمایت یا مقاومتی امکان دارد که در یک زمانی شکسته شود و در نتیجه روند موجود برعکس شود. باید توجه داشت که تغییر روند به معنی تغییر جهت روند نیست، یعنی امکان دارد با شکست روند صعودی، سهم کماکان به صعود خود با شیبی کمتر ادامه دهد، یا روند خنثی شود.
شرایط شکست خط روند
شکست هم در حمایت و هم در مقاومت رخ می دهد.
- شکست حتما باید با حجم معاملات بالا رخ دهد تا مشخص شود عده ی زیادی این محدوده را به عنوان حمایت یا مقاومت می دانند.
- نحوه شکست (نوع کندل یا شکاف): در صورتی که شکست به کمک شکاف قیمتی رخ دهد از اعتبار بالایی برخوردار است، اگر شکست به همراه کندلی بزرگ رخ دهد معتبرتر است.
- نسبت خریداران به فروشندگان بسته به سهم باید زیاد باشد.
- حجم خرید حقیقی و حقوقی.
- حجم معملاتی روز.
- تشخیص اینکه شکست در راستای خط ساده است یا خیر.
- شکست از سطح حمایت یا مقاومت معتبر رخ داده است یا خیر.
عوامل تأثیر گذار در اعتبار خط روند
شناخت عوامل اثر گذار در درست بودن خط روند و معتبر بودن آن، به شما کمک خواهد کرد تا در این عرصه با شناخت بیشتری قدم بردارید. در ادامه به ذکر این موارد پرداخته ایم:
شیب ها و زاویه های موجود در خطوط روند
هر چه شیب خط روند بیشتر باشد، از اعتبار درجه حمایت یا مقاومت کم می شود. پایدارترین روندها، روندهایی با شیب 45 درجه در حال حرکت، شناخته شده اند. در حقیقت، هر چقدر شیب خط روند، بیشتر باشد اعتبار آن در حفظ پوزیشن خود کمتر میشود و احتمال منحل شدن آن بسیار قوی است.
تعدد برخورد با نمودار قیمتی
هر چقدر تعداد برخوردهای قیمت، با خط روند بیشتر باشد خط روند معتبرتر می باشد. البته تفاوتی هم ندارد که خط برخورد شده، خط مقاومت باشد و یا حمایت، آن چه مهم است تعدد برخورد های قیمت با خط روند است. حداقل برخورد برای کمترین اعتبار یک خط روند 3 برخورد می باشد، و برخورد های 5 عدد به بالا از اعتبار های بیشتری برخوردارند.
چگونه در معاملات از خط روند استفاده کنیم؟
هر معامله گری جهت استفاده از خطوط روند، باید چند نکته ساده را رعایت کند، در ادامه این موارد را در نظر داشته باشید.
خط روند حمایتی
معمولا روند سهم تا زمانی که از خط حمایت عبور نکرده، روند سهم صعودی خواهد بود و اگر عبور کرد (یا به اصطلاح خط حمایت را شکست) به احتمال زیاد روند سهم نزولی خواهد شد. پس حائز اهمیت است تا قبل از شکست خطوط حمایتی معامله ی خود را به سرانجام برسانید.
خط روند مقاومتی
معمولا وقتی روند سهم، خط مقاومت را به طور کامل رو به بالا شکست روند سهم صعودی خواهد شد. در این شرایط هم با داشتن مهارت های کافی در زمینه تحلیل تکنیکال، می توانید از قبل ورود کرده و از سودهایی که نصیبتان شکست روند صعودی و نزولی می شود لذت ببرید.
معامله گری با خطوط روند داینامیک
روند داینامیک چیست را تا اینجای مقاله حتما درک نموده اید، برای مروری دوباره باید گفت، خط روند یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال جهت ارزیابی سهم است که به کمک آن میتوان مسیر یک بازارسرمایه، جهت و هدف آن را در سه ماه، شش ماه، و یا یک سال بعد تخمین بزنید . با توجه به این خط روند می توانید برای خود یک استراتژی خرید ایجاد نموده تا سود های خوبی را نصیب خود کنید. اما معامله گری با خطوط روند داینامیک به چه شکل است؟
سیگنال خرید در روند صعودی
در روندهای صعودی می توان، زمان مناسب برای ورود به بازار را مشخص نمود. زمانیکه قیمت به خط روند صعودی نزدیک و یا آن را لمس کرد، یکی از بهترین زمان ها جهت ورود به بازار به شمار میآید . زیرا پس از آن روند افزایشی شروع می شود و صعود حتمی است.
سیگنال فروش در روند نزولی
بهترین زمان در روند های نزولی، جهت ثبت سفارش فروش، زمانی است که قیمت، نزدیک خط روند نزولی شده یا آن را لمس کرده باشد.
خط روند در تحلیل تکنیکال
همانطور که تا این قسمت از مقاله بیان شد، به کمک خط روند می توان جهت حرکت بازار را تعیین نمود. جهت رسم خط روند، باید حداقل دو نقطه در امتداد هم (دو سقف یا دو کف اصلی) روی نمودار قیمت داشته باشید. آنچه که سبب محبوبیت استفاده از خطوط روند در بین تحلیل گران شده، این است که میتوان از این خطوط صرفنظر از چارچوب، بازه و فاصله زمانی در شناسایی روندها استفاده کرد.
استراتژی معاملاتی با خطوط روند
تا اینجا، معنی خط روند و انواع آن را شناختیم، همانطور که می دانید جهت انجام معاملات ، روشهای مختلفی وجود دارد. معامله گران خبره برای شناسایی روند از استراتژی های خاصی استفاده می کنند که در زیر به توضیح چند مورد پرداخته ایم.
شاخص معاملاتی RSI
شاخص (RSI) پرایس اکشن، یا قدرت نسبی یک استراتژی است که کار آن کمک به شناسایی حرکات قیمت ارز و سیگنالهای خرید و فروش است. به کمک این شاخص، میانگین سود و زیان در یک دوره زمانی خاص، حرکت مثبت و منفی قیمت سهام مشخص می شود. خط روندrsi، به شکل درصدی نشان داده میشود که از صفر تا ۱۰۰ در یک مقیاس در نوسان است.
شاخص معاملات MACD
شاخص (MACD)، یا واگرایی میانگین متحرک ، در یک بازه زمانی مشخص، میانگین قیمت یک ارز را جهت شناسایی روند پیدا میکند. MACD از مهم ترین استراتژی معاملاتی روند می باشد، زیرا معاملهگران مختلفی در یک بازه زمانی خاص،در یک موقعیت خرید ورود می کنند، که در این موقعیت، میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت سبقت میگیرد. به هر حال در صورتی که میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلندمدت بگذرد، معاملهگران میتوانند موقعیت کوتاهمدت را نیز در نظر داشته باشند. معامله گران اکثر اوقات روندهای میانگین متحرک را با چندین شکل دیگر از تحلیل تکنیکال ادغام میکنند تا سیگنالها را فیلتر نموده و روند را مشخص نمایند. میانگین متحرک عامل اثرگذاری در کمک به تحلیل روند می باشد.
اندیکاتور ADX
به کمک این اندیکاتور معامله گران می توانند قدرت معامله گران را اندازه گیری نمایند. از فاکتورهای مهم دیگر آن می توان به این مورد اشاره نمود که معاملهگران می توانند قدرت قیمتی ارز مورد نظر خود را در دو جهت مثبت و منفی برآورد نمایند. خط روی شکست روند صعودی و نزولی اندیکاتور ADX بین صفر تا ۱۰۰ تغییر میکند. در صورتی که اندیکاتور میزان ۲۵ تا ۱۰۰ را نشان دهد، نشان دهنده این است که یک روند قوی در حال شکل گیری است، و زمانی که مقادیر به زیر ۲۵ نزول کند، بیانگر روند ضعیف در حال وقوع است.
آموزش خط روند در نمودار
خط روند در تحلیل تکنیکال خطی است برای نمایش روند صعودی یا نزولی یک سهم یا ارز که در آن میتوان نواحی و نقاط حمایت مقاومت را نیز پیدا کرد و از آن برای ادامه جریان روند بازار استفاده کرد.
اقتصادآنلاین - علی ارطایفه؛ روند صعودی زمانی معنی پیدا میکند که در یک روند بالارونده سقفهای جدید بالاتر از سقفهای قبلی و کفهای جدید بالاتر از کفهای قبلی باشد در این صورت میگوییم یک روند صعودی شکل گرفته است. پایان روند صعودی زمانی است که یکی از این دو شرط در نمودار رعایت نشود.
در تصویر زیر باهم با چند مثال از روند صعودی بیشتر آشنا میشویم:
روند نزولی
روند نزولی درست برعکس روند صعودی است؛ به این صورت که برای تایید روند نزولی سقفهای در حال ساخت باید پایینتر از سقفهای قبلی و همینطور کفهای جدید پایینتر از کفهای قبلی باشد در این صورت میتوانیم بگوییم که روند آن نمودار نزولی است. شرط شکست این روند نیز این است که حداقل یکی از این دو شرط مذکور انجام نشود.
رسم 2 خط روند روی نمودار بیتکوین:
نمودار بالا روی تایم فریم روزانه بیتکوین است که خط روند نزولی از بالاترین قله قبلی خود به قلههای بعدی بر اساس تعریف روند نزولی رسم شده است که همانطور که در تصویر میبینید نقطه آخر در کف حمایتی قرار گرفته و بیتکوین به آن بخش واکنش نشان داده است.
همچنین برعکس این موضوع در روند صعودی مشاهده میشود که از پایینترین کف به کفهای بعدی بر اساس تعریف مذکور متصل شده است.
نکته آخر
نقاطی که در تصویر بالا مشاهده میکنید با رنگهای آبی و نارنجی و نوشتههایی سقف یا کف در واقع نقاط حمایت و مقاومت نمودار محسوب میشود.
برای اینکه بتوانیم پایان یک روند را تشخیص دهیم ابتدا باید حالتها و موقعیتهای مارکت را بررسی کنیم. همانطور که می دانید بازار سه حالت می تواند داشته باشد: یا حالت صعودی (گاوی) دارد بدین معنا که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و قیمت را به سمت بالا می برند؛ یا حالت نزولی (خرسی) دارد و به معنای این است که فروشنده ها کنترل بازار را در دست گرفته اند و قیمت را به سمت پایین می برند، و یا حالت رِنج دارد.
تریدر ها با دقت در نمودار یک نماد یا سهم متوجه حالات مختلف بازار می شوند و با توجه به سیگنالهایی که دریافت می کنند می توانند شکست یک روند را قبل از رخ دادن تشخیص دهند و دارایی خود را قبل از ریزش قیمت به فروش برسانند؛ و یا اگر احتمال بدهند که قیمت سهامی به زودی رشد خواهد داشت، اقدام به خرید آن سهم یا نماد در کف قیمتی بنمایند و بدین ترتیب از معاملات بازار سود کسب کنند.
پیشبینی شکست یک روند مستلزم کسب تجربه در بازار است. ولی ما در این مقاله بعضی از مهم ترین نکاتی را که می توانند یک سیگنال قوی از تغییر یک روند تلقی شوند برای شما آورده ایم:
شکست خط روند:
برای کشیدن یک خط روند اول باید بدانیم که روندمان صعودی است یا نزولی. روند های صعودی از موجهای جنبشی (رشد قیمت) و اصلاح قیمت تشکیل شده اند. برای کشیدن خط روند در یک موج صعودی هدف کشیدن خطی است که در صورت شکسته شدن به ما اخطار برگشت بازار را بدهد. پس ما دو دره ی واضح و مشخص را به هم وصل می کنیم و این خط را به سمت بالا امتداد می دهیم. در کشیدن خط روند به دو نکته توجه می کنیم: خط روندی معتبرتر است که تعداد نقاط برخورد بیشتر و تعداد شکستهای کمتری داشته باشد. به این معنا که قیمت (چه سایه و چه خود کندلها) زیاد از خط روند عبور نکرده باشد و تعداد تداخل ها کمتر باشد.
برای کشیدن خط روند در روند های نزولی که باز هم از موج ها و اصلاح های قیمتی تشکیل شده است دو قله ی تقریبا پشت سر هم را در نظر می گیریم و به هم وصل می کنیم. در کشیدن خطوط روند نزولی نیز اولویت با خطی است که کمتر شکست روند صعودی و نزولی شکسته شده باشد.
هر چقدر شیب خط روند بیشتر باشد اعتبارش کمتر است. وقتی چند خط روند پشت سر هم کشیدیم و ملاحظه کردیم که شیب خطوط رفته رفته در حال بیشتر شدن هستند احتمال شکسته شدن خط روند بیشتر می شود. در صورتی که روند شکسته شود و سایر خطوط روند با شیب کمتر را هم بشکند باید احتمال برگشت بازار را بدهیم و زمان آن رسیده که سودهایمان را ذخیره کنیم.
به عبارتی در بازارهای مالی با رسم خطوط روند سعی می کنیم گوش به زنگ باشیم تا با کوچکترین تغییر قیمت و شکسته شدن خطوط روند، در کنار در نظر گرفتن فاکتورهای دیگر بتوانیم در سریع ترین زمان ممکن پیشبینی کنیم که آیا بازار ریزشی خواهد بود یا رشد خواهد کرد؛ روند ما ادامه خواهد داشت یا برخواهد گشت. بعد از شکست روند معمولا در نمودارها حالت فشردگی خواهیم داشت که جهت این فشردگی به هر سمتی باشد شکست روند به همان سمت خواهد بود.
شکست میانگین متحرک:
یکی از تعاریف بسیار مهم در تحلیل تکنیکال مومنتوم است. مومنتوم (momentum) در بازارهای مالی به معنای سرعت و جهت تغییر قیمت یک نماد است. معامله بر اساس مومنتوم استراتژی ای است که در آن تریدرها دارایی هایی را که قیمت آنها در حال افزایش است می خرند و در اوج قیمت آنها را می فروشند.
تکنیکهای سرمایه گذاری ریچارد درایهاوس که به پدر سرمایه گذاری مومنتوم مشهور است، اصول اولیه ی معامله بر اساس مومنتوم هستند. قاعده ی اساسی در این معاملات که جزء استراتژی های سودآور هستند این است که "بالا بخرید و بالاتر بفروشید" که با اصل سرمایه گذاری ارزشی معمول که "پایین بخرید و بالا بفروشید" متفاوت است.
معاملات مومنتوم مزایای زیادی دارند؛ از جمله این که سهمی که می خرید ذاتا باارزش و در حال افزایش است و نیازی نیست که صبر کنید تا روزی باارزش شود. مزیت دیگر این است که امکان سود بالا در یک دوره ی کوتاه وجود دارد؛ چون می توانید از نوسانات بازار سود ببرید و به اصطلاح نوسان گیری کنید.
در استراتژی های مومنتوم باید جهت حرکت سهام را شناسایی کنیم و در نقطه ی مناسبی اقدام به خرید کنیم. بدین ترتیب با افزایش قیمت سهام سرمایه ی ما هم رشد می کند و تا زمانی که اخطار کاهش قیمت نداریم به حضورمان ادامه می دهیم و در صورت دریافت سیگنال ریزش، از بازار خارج می شویم. در استراتژی مومنتوم زمان ورود و خروج بسیار مهم است. اگر دیر وارد شوید ضرر می کنید و اگر زود خارج شوید ممکن است خیلی کم سود کنید.
معروف ترین و پرکاربرد ترین استراتژی مومنتوم که اکثر تریدر ها با آن آشنا هستند تقاطع میانگین های متحرک است.
از میانگین متحرک برای تصمیم گیری های غیر هیجانی استفاده می کنیم تا هیجان را کم کنیم و بتوانیم تصمیم گیری های عاقلانه تری داشته باشیم. کافی است که عدد میانگین متحرک (moving average) را طوری تنظیم کنید که کمترین شکستگی و رد شدن قیمت را به ما بدهد. اگر شیب میانگین متحرک صعودی باشد انتظار روند صعودی را داریم، اگر شیب نداشته باشد یا قیمت (کندلها) مداوم از داخل moving رد بشوند و به سمت پایین و بالا در نوسان باشند و آن را قطع کنند، به این معناست که بازار رنج است و اگر شیب moving نزولی باشد یعنی روند نزولی است. پس میانگین متحرک در بازارهای بدون روند کارایی ندارد و سود خوبی به ما نمی دهد چون جزو اندیکاتورهای trend است و در روند ها می شود از آن استفاده کرد. برای بازارهایی که رنج هستند بهتر است از اوسیلاتورها استفاده کنیم.
میانگین متحرک خاصیت آهنربایی یا مگنتیک دارد. یعنی زمانی که قیمتمان از میانگین متحرک ما فاصله ی خیلی زیادی بگیرد حالتی به وجود می آید که یا قیمت رنج می زند تا میانگین متحرک به آن برسد، یا در یک روند صعودی قیمت به سمت پایین نزول می کند تا با میانگین متحرک برخورد کند. این دو باید همیشه نزدیک به هم باشند و زمانی که از هم فاصله می گیرند یک سیگنال برای ماست زیرا جایی است که احتمال اصلاح و برگشت بازار زیاد است.
برای سیگنال گیری از این اندیکاتور، از دو میانگین متحرک تند (دوره ی تناوب کم) و میانگین متحرک کند (دوره ی تناوب زیاد) استفاده می کنیم. در این استراتژی هرگاه میانگین متحرک تند بالای میانگین متحرک کند قرار بگیرد روند صعودی خواهد بود و می توانیم آن را یک سیگنال خرید در نظر بگیریم. برعکس هرگاه میانگین متحرک تند زیر میانگین متحرک کند قرار بگیرد نشان دهنده ی این است که مومنتوم نزولی است.
تشخیص واگرایی در RSI:
یکی از محبوب ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال اندیکاتور RSI است که جزو اندیکاتورهای نوسان نما یا اوسیاتورها دسته بندی می شود. RSI تعیین کننده ی جهت و قدرت نسبی بازار است.
خط 70 در RSI مرز اشتیاق خرید است. اگر RSI از 70 بالاتر برود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای خرید وجود ندارد یا به بیان دیگر خرید در این ناحیه اشباع شده است. از طرف دیگر خط 30 مرز اشتیاق فروش است و هرگاه RSI وارد این ناحیه شود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای فروش وجود ندارد و فروش در این ناحیه اشباع شده است. با توجه به این نکته هرگاه اندیکاتور خط 70 را به سمت پایین قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال نزولی اصلاح قیمتی یا تغییر روند محسوب می شود. همچنین در صورتی که RSI خط 30 را به سمت بالا قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال صعودی اصلاح قیمتی یا تغییر روند به شمار می رود.
روی این اندیکاتور می توان خط روند رسم کرد که شکسته شدن آن سیگنال بسیار مهمی برای تریدرها است. با شکسته شدن روند RSI این اخطار را دریافت می کنیم که روند اصلی بازار به احتمال بالا شکسته خواهد شد.
اگر قیمت در حال رشد باشد ولی قدرت روند کاهشی داشته باشد، این نشانه ای از اتمام روند صعودی و آغاز روند نزولی و به اصطلاح واگرایی بازار است. واگرایی به حالتی گفته می شود که در آن قیمت برخلاف اندیکاتور حرکت کند. واگرایی ها در کنار خط روند مهم هستند و سیگنالهایی که از واگرایی ها بدست می آیند جزو معتبرترین سیگنالهایی هستند که می توان از یک اندیکاتور گرفت.
اگر روی چارت با روند قیمتی صعودی، واگرایی دیدیم در صورتی اقدام به فروش می کنیم که امتداد خط روند هم شکسته شود. در روندهای صعودی قله ی بالاتر در قیمت و قله ی پایین تر در RSI به معنای بازگشت روند، و دره ی بالاتر در قیمت و دره ی پایین تر در RSI به معنای ادامه ی روند است.
همچنین اگر در نمودار RSI سه سقف یا سه کف یکسان ساخته شده باشد احتمال یک اصلاح قیمتی به وجود می آید.
تشخیص الگوی سر و شانه:
سر و شانه یک الگوی برگشتی است که شکلگیری آن یک نشانه ی قوی از شکستن روند در بازار است. الگوی سر و شانه ی سقف یا صعودی از سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده که قله ی میانی نسبت به دو قله ی دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. قبل و بعد از قله ی میانی (head) شانه های متعددی می توانند شکل بگیرند. در الگوهای سر و شانه بین شانه ی چپ و سر باید واگرایی وجود داشته باشد. ایجاد واگرایی تاییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
این الگو زمانی اعتبار بیشتری دارد که دو قله ی کناری از نظر بازه ی زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند. هرگاه بخواهید با استفاده از این الگو ترید انجام دهید، بعد از اینکه الگو را روی نمودار تشخیص دادید منتظر شکستن خط گردن بمانید؛ هرگاه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی ای خط گردن را بشکند و شما هنوز وارد معامله نشده باشید، منتظر پولبک (حرکت برگشتی) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. پس از شکسته شدن خط گردن و تایید آن، هدفی که نمودار دنبال می کند به اندازه ی اختلاف بازه ی قیمتی خط گردن و قله ی میانی خواهد بود. خط گردن می تواند کج باشد و زاویه داشته باشد و لزومی ندارد که حتما به صورت افقی کشیده شود؛ ولی این موضوع از اعتبار الگو می کاهد.
تشکیل این الگو در روند صعودی احتمال شکست روند و آغاز روند نزولی را افزایش می دهد؛ عکس این مطلب در مورد الگوی سر و شانه ی نزولی صادق است.
در انتها یادآور می شویم نکات ذکر شده در بالا به تنهایی اجازه ی ورود یا خروج به/از معامله به ما نمی دهند و باید با نکات دیگر تلفیق شوند چرا که ترکیب چند سیگنال در کنار هم احتمال برد ما در معاملات را افزایش خواهد داد.
الگو های مثلث یا Triangle
الگوی مثلث یک الگوی نموداری است که با ترسیم خطوط تراز در یک محدوده قیمت همگرا به تصویر کشیده می شود و باعث مکث در روند غالب است.
الگوهای برگشتی معمولا در زمان طولانی تری شکل می گیرند حال آنکه الگوهای ادامه دهنده اغلب در زمان کمتری ساخته می شوند و عموما در رده الگوهای کوتاه مدت و یا میان مدت طبقه بندی می شوند.
تحلیلگران تکنیکال مثلث ها را به عنوان الگوی ادامه طبقه بندی می کنند.
در تحلیل تکنیکال ، الگوهای مثلث ادامه دهنده در نمودار ، شکلی مثلث مانند را تشکیل می دهد.
مثلث ها شبیه کوه ها و پرچم ها هستند و در صورت تأیید ، می توانند الگوی ادامه دهنده باشند ، در صورتی که اعتبارسنجی شوند یا الگوی قدرتمندی باشند.
به طور غالب 3 ناحیه حساس در قیمت و فشردگی در بازه نوسانی قیمت وجود دارد که می تواند در اثر ایجاد یک الگوی مانند ، مثلث صعودی ، نزولی و متقارن ، تاثیر گذار باشد.
درک الگوهای مثلث
الگوهای مثلث به درستی نامگذاری شده اند زیرا خطوط روند بالا و پایین در نهایت در راس سمت راست قرار می گیرند و یک گوشه را تشکیل می دهند.
اتصال شروع خط روند بالایی به ابتدای خط روند پایین دو گوشه دیگر را برای ایجاد مثلث کامل می کند.
خط روند بالایی با اتصال قله ها تشکیل می شود ، در حالی که خط روند پایین با اتصال کف ها تشکیل می شود.
سه تغییر مثلث بالقوه وجود دارد که می تواند در اثر ایجاد یک الگوی نگهداری ، مثلث صعودی ، نزولی و متقارن ، ایجاد شود. تکنسین ها می دانند شکست یا شکست یک الگوی مثلثی ، به ویژه در حجم زیاد ، به عنوان سیگنالهای قوی گاوی / خرسی روند و یا از سرگیری ، یا برگشت روند قبلی است.
از الگوهای مثلثی می توان به 4 مورد با نام های الگوی مثلث متقارن ، الگوی مثلث صعودی ، الگوی مثلث نزولی و الگوی مثلث انبساطی (پهن شونده) نام برد.
هر نوع از این مثلث ها شکل تقریبا متفاوتی دارند و نحوه شکست روند صعودی و نزولی پیشبینی آنها با یکدیگر متفاوت است.
برای رسم هر ضلع این مثلث، در نظر گرفتن حداقل ۲ نقطه ضروری است.
انوع مثلث ها
انوع الگوهای مثلثی که در گروه الگوهای ادامهدهنده قرار دارند، به شرح زیر است:
الگوهای مثلث صعودی
الگوهای مثلث نزولی
الگوهای مثلث متقارن
الگوهای مثلث انبساطی (پهنشونده)
مثلث صعودی:
مثلث صعودی الگویی است که در صورت شکسته شدن قیمت با افزایش حجم ، خط روند افقی بالایی را می شکند.
این یک الگوی صعودی است.
خط روند بالایی باید افقی باشد ، نشان دهنده اوج های تقریباً یکسان است که سطح مقاومت را تشکیل می دهند.
در روند نزولی که به صورت مورب در حال پیش روی است ، نشانگر پایین آمدن بیشترقیمت و بی اشتیاقی خریداران است.
سرانجام ، خریداران صبر خود را از دست می دهند و به حمایت بالاتر از قیمت مقاومت می شتابند ، که با شروع روند صعودی ، خرید بیشتری آغاز اغاز می شود زیرا خریداران با حوصله پیشنهادات خود را افزایش می دهند.
خط روند بالایی که در گذشته سطح مقاومت بود ، اکنون به حمایت تبدیل شده است.
مثلث نزولی:
مثلث نزولی نسخه معکوس مثلث صعودی است و الگوی شکست محسوب می شود.
خط روند پایین باید افقی باشد و نزدیک به پایین ترین سطح متصل شود.
خط روند بالایی مورب به سمت راس کاهش می یابد.
شکست هنگامی رخ می دهد که قیمت از طریق حمایت از روند افقی پایین تر با از سرگیری روند نزولی سقوط کند.
روند نزولی ، که حمایت بود ، اکنون به مقاومت تبدیل می شود.
در این الگو، این نکته را باید در نظر بگیرید که به طور معمول خریداران موفق میشوند و مقاومت را در هم میشکنند.
البته برای رسیدن به این موفقیت، باید سفارش خرید خود را بالای خط مقاومت قرار دهید.
مثلث متقارن:
مثلث های متقارن معمولاً الگوهای شکست ادامه دار هستند ، به این معنی که آنها قبل از تشکیل مثلث در جهت حرکت اولیه شکسته می شوند.
به عنوان مثال ، اگر روند صعودی مقدم بر یک مثلث متقارن باشد ، معامله گران انتظار دارند که قیمت شکسته شود.
یک مثلث متقارن از یک خط روند بالایی در حال سقوط مورب و یک خط روند پایینی که به صورت مورب در حال افزایش است تشکیل شده است.
همانطور که قیمت به سمت اوج حرکت می کند ، انتظارمیرود، روند صعودی بالایی را شکست دهد و افزایش قیمت را ادامه دهد و و در روند نزولی انتظار می رود گه قیمت در روند نزولی شکسته شود با افت قیمت ها رو به رو شویم.
مثلث پهن شونده یا انبساطی:
الگوی مثلث پهن شونده یک نوع کمیاب از الگوهای مثلثی است که به شکل مثلث باز شده است که خطوط روند آن از یکدیگر فاصله میگیرند و شکلی مانند مثلث در حال توسعه و منبسط را به خود میگیرد.
معامله گران باید به بازه زمانی و حداقل تا بسته شدن بیش از خط روند مراقب باشند تا تأیید کند که شکست معتبر است ویا
تاثیر حجم در الگوهای مثلث
حجم معاملات همزمان با نوسان قیمت در مثلث و نزدیک شدن به راس کاهش پیدا می کند.
با افزایش قیمت و نزدیک شدن به رأس مثلث، حجم معاملات افزایش خواهد یافت
. چنین شرایطی این سیگنال را به ما میدهد که بازار کاملا احساساتی است.
در الگوهای برگشتی در حرکات صعودی، حجم معاملات، نقش مهم تری نسبت به حرکات نزولی دارد.
به این دلیل که افزایش حجم از ضروریات از سرگیری یک روند صعودی در تمامی الگوهای تثبیتی می باشد.
اگرچه میزان حجم معاملات در طی شکل گیری الگوی مثلث کاهش می یابد ولی بررسی دقیق حجم معاملات اغلب می تواند راهنمای خوبی باشد در مورد اینکه آیا حجم معاملات در زمان حرکات افزایشی قیمت سنگین تر است یا در زمان حرکات کاهشی قیمت.
به طور مثال در یک روند افزایشی احتمالا در زمان صعود قیمت معاملات سنگین تری نسبت به زمان نزول قیمت انجام می شود.
نوع رفتاری مثلث ها
نوع رفتاری الگوی مثلث ها به دوشکل ادامه دهنده و بازگشتی هستند که بستکی به نوع واکنش مثلث به نقاط حمایت و مقاومت دارد.
دیدگاه شما