احساسات بازار چیست؟


در تحلیل مالی شرکت‌‌ها، این تحلیل به‌صورت داخلی و توسط بخش حسابداری با مشارکت بخش مدیریت به‌منظور بهبود تصمیم‌گیری‌‌های کسب‌وکاری انجام‌‌ ‌‌می‌شود. این نوع از تحلیل داخلی ممکن است نسبت‌‌هایی مانند ارزش خالص فعلی (Net present value –NPV) و همچنین نرخ داخلی سوددهی (Internal rate of return – IRR) را بررسی کند تا بتوانند به‌کمک‌‌ آن‌ها پروژه‌‌هایی را پیدا کنند که ارزش اجرا شدن داشته باشند.

آموزش سایت سنتیمنت (santiment) و معرفی شاخص‌های کاربردی آن

در این مقاله به معرفی یکی از قوی‌ترین وب سایت‌های تحلیل ارزهای دیجیتال به‌ویژه تحلیل آن‌چین و فاندامنتال پرداخته‌ایم. اگر شما نیز به‌دنبال یک وب‌سایت ایده‌آل برای تحلیل ارزهای دیجیتال هستید، تا پایان با ما همراه باشید تا با وب‌ سایت سنتیمنت و شاخص‌های کاربردی آن آشنا شوید.
سایت سنتیمنت چیست و چه کاربردی دارد؟ چرا تا زمانی که سایت تریدینگ ویو وجود دارد، از این سایت برای تحلیل‌ها استفاده کنیم؟ تفاوت سایت سنتیمنت با تریدینگ ویو در چیست؟ واقعیت این است که این سایت برای تحلیل تکنیکال نیست و برای تحلیل سنتیمنتال از آن استفاده می‌شود.
در بازار یک بعد روانی داریم که بسیار تأثیرگذار است؛ یعنی باید بتوانیم بررسی کنیم که فضای حاکم بر بازار چگونه است؟ بازار طرف خریدارهاست یا فروشنده‌ها و در کل حس و حال بازار چگونه است؟ این موارد را با استفاده از شاخص‌های سنتیمنت و کاربردهای دیگر این سایت می‌توان بررسی کرد.
فهرست این مقاله
مارکت سنتیمنت چیست؟
مارکت سنتیمنت یا احساسات بازار برای نشان‌دادن احساس یک گروه درباره بازار یا اقتصاد طراحی شده است. این شاخص که مبتنی بر روان‌شناسی بازار است، تلاش می‌کند احساسات بازار را در قالب ارقام یا گرافیکی تعیین کند تا پیش‌بینی کنند چگونه باورها و موقعیت‌های فعلی ممکن است بر رفتار آینده بازار تأثیر بگذارند.
شاخص‌های احساسات به میزان روند صعودی یا نزولی بازیگران بازار و آنچه فکر و احساس می‌کنند، می‌پردازد که ممکن است به پیش‌بینی رفتار آینده سرمایه‌گذاران کمک کند. هنگامی که خوانش احساسات به‌طور غیرعادی بالا یا پایین باشد، ممکن است به روشی برعکس عمل کنند؛ برای مثال زمانی که سرمایه‌گذاران بسیار نزولی هستند، این اغلب سیگنالی مخالف برای معامله‌گران اندیکاتور احساسات است که قیمت‌های بازار ممکن است به‌زودی شروع به افزایش کنند.
آموزش ورود به سایت سنتیمنت (santiment)
۱- ابتدا وارد این سایت به آدرس santiment.net شوید.
۲- از گوشه سمت راست صفحه روی گزینه Get start کلیک کنید.

۳- در صفحه بعد از گوشه سمت راست روی sign in کلیک کنید یا می‌توانید با استفاده از گزینه‌های ارائه‌شده در وسط صفحه به‌راحتی از طریق جیمیل خودتان (در صورتی که روی مرورگرتان باشد) تنها با یک کلیک ثبت‌نام کنید.

۴- در این قسمت Username خود را وارد و تیک مربوط به پذیرش قوانین را بزنید و روی Continue کلیک کنید.

۵- پس از تکمیل مراحل بالا ثبت‌نام انجام شده و می‌توانید محیط این سایت را مشاهده کنید.

سایت santiment از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است که در ادامه به معرفی مهم‌ترین بخش‌های آن می‌پردازیم.
در نوار بالای سایت بخش Products را داریم که از دو بخش SAN Business و SAN Chain تشکیل شده است و هرکدام از این دو بخش خود نیز شامل چند بخش مختلف دیگر هستند.

۱- Sanbase: یک دیتابیس یا یک پایگاه اطلاعاتی برای بیش از ۲۰۰۰ ارز مختلف در اختیار ما قرار می‌دهد.
۲- SanR: یک مارکت پلیس یا یک بازار برای سیگنال گذاشتن یا سیگنال گرفتن است.
در بخش SanR می‌توانید از بخش log in با اتصال کیف پول اتریوم خود، سیگنال‌های خود را ایجاد کنید؛ همچنین می‌توانید همه سیگنال‌ها و سیگنال‌های Top را نیز که در تصویر زیر نشان داده شده است را مشاهده کنید.

با واردکردن سیگنال خودتان، این سیگنال در قالب NFT برای همیشه روی بلاک‌چین ثبت می‌شود؛ بنابراین اگر سیگنالی را وارد می‌کنید در آینده نمی‌توانید منکر آن شوید. این یک قابلیت فوق‌العاده است که به‌وسیله آن می‌توان تحلیلگرهای واقعی را تشخیص داد.

در قسمت Sanbase می‌توانید اطلاعات مختلفی را درباره انواع رمز ارز به دست آورید؛ برای مثال با مشخص‌کردن فیلترهای مختلف می‌توانید داغ‌ترین ارزهای دیجیتال بین کاربران سوشال مدیاها، پرفروش‌ترین ارزهای دیجیتال و… را به دست آورید.

انواع شاخص‌های احساسات بازار (سنتیمنت) در وب سایت سنتیمنت
سرمایه‌گذاران می‌توانند از شاخص‌های احساسات برای به دست آوردن بینشی از وضعیت بازار سهام استفاده کنند. خوانش‌های این شاخص‌ها می‌تواند نشان‌دهنده معکوس‌های قریب‌الوقوع باشد. در اینجا نمونه کوچکی از اندیکاتورهای احساسات که معامله گران و تحلیلگران ممکن است استفاده کنند آورده شده است:

شاخص نوسانات CBOE (VIX)

سرمایه‌گذاران در بیشتر موارد این شاخص را «شاخص ترس» می‌شناسند؛ زیرا زمانی که سرمایه‌گذاران مقدار قابل‌توجهی از گزینه‌های فروش را برای محافظت از پرتفوی خود خریداری می‌کنند، این شاخص افزایش می‌یابد. سرمایه‌گذارانی که گزینه‌های فروش را خریداری می‌کنند، معتقدند قیمت سهام پایه سقوط خواهد کرد. اگر VIX افزایش یابد، نشان‌دهنده ترس در بازار و به معنای نیاز به اطمینان و بیمه در بازار است.
این شاخص به‌ندرت در این مورد استفاده می‌شود. اگر معامله‌گران احساس کنند که نیاز است که از دارایی‌های خود در مقابل ریسک محافظت کنند، این احساس در قالب افزایش این شاخص خود را نمایان می‌کند. به‌منظور تشخیص بالا یا پایین‌بودن این شاخص از میانگین متحرک (Moving Average) استفاده می‌شود.

بورس نیویورک (NYSE) شاخص بالا/ پایین

سرمایه‌گذاران می‌توانند این شاخص را برای مقایسه سهامی که به بالاترین حد خود در ۵۲ هفته گذشته در مقایسه با سهامی که به پایین‌ترین حد خود در ۵۲ هفته گذشته رسیده‌ است، استفاده کنند. رشد شارپی در هر جهت اغلب احساسات شدید صعودی یا نزولی را نشان می‌دهد. سرمایه‌گذاران مخالف ممکن است از این شاخص santiment برای خرید سهام باکیفیت در دوره‌های بدبینی شدید استفاده کنند.

میانگین متحرک ۲۰۰ روزه نیویورک

این شاخص نشان می‌دهد که چه تعداد سهام بالاتر از میانگین متحرک بلندمدت خود معامله شده و به‌صورت درصد بیان می‌شوند؛ برای مثال اگر این اندیکاتور در حال افزایش باشد و نشان دهد بیش از ۶۰ درصد سهام بالاتر از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه خود معامله می‌شود، نشان‌دهنده یک احساس صعودی گسترده است. مطالعه بیش از ۸۰ درصد نشان می‌دهد سهام ممکن است بیش‌ازحد خرید شود.

شاخص Bullish Pervcent Index (BPI)

این شاخص تعداد سهامی را که الگوی صعودی یا گاوی دارند، شناسایی می‌کند. BPI در بازار رنج یا خنثی حدود ۵۰ درصد نوسان می‌کند؛ همچنین هنگامی که حدود ۸۰ درصد یا بالاتر باشد، نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران به‌شدت نسبت به بازار خوش‌بین هستند و در این حالت معمولاً سهام بیش خرید (Overbought) می‌شود.
در صورتی که این شاخص زیر ۲۰ درصد باشد، نشانگر احساس منفی به بازار و احتمال بیش فروش (Oversold) در سهام است.
شاخص‌های احساسات در مقابل شاخص‌های فنی
درحالی‌که برخی از شاخص‌های احساسات نیز با عنوان یک شاخص فنی قرار می‌گیرند یا برعکس، شاخص‌های احساسات نشان می‌دهند مصرف‌کنندگان یا سرمایه‌گذاران چگونه خود را در موقعیت قرار داده‌اند، یا باورهای فعلی آن‌ها درباره اقتصاد یا بازار چیست. شاخص فنی اصطلاح گسترده‌ای است که برای توصیف فرمول‌هایی استفاده می‌شود که داده‌های قیمت یا حجم (و گاهی اوقات انواع دیگر داده‌ها) یک دارایی را دست‌کاری می‌کنند تا دیدگاه متفاوتی درباره آنچه در نمودار قیمت/ حجم اتفاق می‌افتد، ارائه دهد.
محدودیت‌های استفاده از شاخص‌های سنتیمنت
این شاخص‌ها سیگنال‌های زمان‌بندی نیستند. ریدینگ افراطی در گزارش تعهد معامله‌گران به این معنا نیست که قیمت دارایی بلافاصله معکوس می‌شود. ریدینگ افراطی می‌تواند برای مدت طولانی باقی بماند، یا ممکن است قیمت در جایی که قرار دارد، باقی بماند؛ درحالی‌که معامله‌گران موقعیت‌های خود را باز می‌کنند و قرائت شدید بدون تغییر قیمت قابل‌توجهی از بین می‌رود.
شاخص‌های احساسات به بهترین وجه همراه با سایر اشکال تحلیل فنی و بنیادی برای کمک به تأیید نقاط عطف بازار یا اقتصادی استفاده می‌شوند؛ برای مثال یک خوانش سنتیمنت بسیار صعودی، همراه با نسبت قیمت/ درآمد بسیار بالا و همچنین تجزیه قیمت، شواهد قطعی‌تری از روند نزولی قریب‌الوقوع ارائه می‌دهد تا اینکه تنها براساس احساسات عمل کند.
سخن پایانی
با متوجه‌شدن جو بازار می‌توانیم به‌راحتی رفتار قیمت رمز ارز یا دارایی موردنظرمان را بررسی کنیم. سایت santiment با بررسی اطلاعات آن‌چین، فاندامنتالی و سوشال مدیاها، داده‌هایی را در اختیار شما قرار می‌دهد تا با استفاده از آن‌ها بتوانید به‌راحتی تعداد زیادی تحلیل روی بیش از ۲۰۰۰ رمز ارز داشته باشید. در این مقاله تنها اشاره مختصری به برخی از قابلیت‌های این سایت سنتیمنت شده است و درواقع قابلیت‌های این وب‌سایت بسیار فراتر از این مقاله است.

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

تحلیل مالی چیست؟

تحلیل مالی چیست؟

تحلیل مالی (Financial Analysis) روند بررسی کسب‌وکارها، پروژه‌‌ها، بودجه‌‌ها و دیگر مبادلات مربوط به زمینهٔ مالی است که به منظور بررسی عملکرد و همچنین مناسب بودن‌‌ آن‌ها برای آن کسب‌وکار انجام‌‌ ‌‌می‌شود.

به‌طور معمول، تحلیل مالی، به‌منظور بررسی اینکه یک واحد تجاری ثبات دارد یا خیر، قادر به پرداخت بدهی‌‌هایش‌‌ می‌باشد، نقدینگی دارد، و یا به‌اندازهٔ کافی سود‌ده است تا بتواند یک ‌‌سرمایه‌گذاری مالی را گارانتی کند؛ استفاده ‌‌‌‌می‌شود.

نکات کلیدی:

  • اگر تحلیل مالی به‌صورت داخلی انجام شود،‌‌ ‌‌می‌تواند به مدیران یک کسب‌وکار کمک کند تا بتوانند تصمیمات آینده را راحت‌‌‌تر گرفته و یا بر روندهای موفقیت‌آمیز گذشته خود مروری داشته باشند.
  • اگر این تحلیل و بررسی به‌صورت خارجی انجام گیرد، به ‌‌سرمایه‌گذاران این اجازه را‌‌ ‌‌می‌دهد تا بتوانند بهترین فرصت‌‌های ‌‌سرمایه‌گذاری را انتخاب کنند و در‌‌ آن‌ها ‌‌سرمایه‌گذاری نمایند.
  • دو روش اصلی برای تحلیل وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
  • تحلیل بنیادی از نسبت‌‌ها و همچنین گزارشات مالی و اطلاعات‌‌ آن‌ها به‌منظور بدست آوردن ارزش ذاتی یک سهم استفاده‌‌ ‌‌می‌کند.
  • تحلیل تکنیکال این موضوع را در نظر‌‌ ‌‌می‌گیرد که تما‌‌می اطلاعات و ارزش یک سهم از قبل در قیمت آن لحاظ شده‌اند، و در این تحلیل به الگوهای نموداری و همچنین ارزش سهام تمرکز‌‌ ‌‌می‌کنیم.

درک مفهوم تحلیل مالی

تحلیل مالی ‌‌می‌تواند به‌منظور بررسی روندهای اقتصادی، تنظیم نمودن سیاست‌‌های مالی، ایجاد نقشه‌‌های بلندمدت برای فعالیت کسب‌وکارها و همچنین یافتن پروژه‌‌ها برای شرکت‌‌هایی به‌منظور ‌‌سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار گیرد.

تما‌‌می موارد فوق از ‌‌‌‌‌‌ ترکیب اطلاعات و ارقام مالی ناشی‌‌ ‌‌می‌شوند. یک تحلیل‌گر مالی به بررسی موبه‌موی گزارش‌‌های مالی شرکت‌‌ها – مانند صورت سود و زیان، ‌‌‌ترازنامه و همچنین گزارشات جریان نقدی ‌‌می‌پردازد. تحلیل مالی می‌تواند هم به‌صورت شرکتی و هم به‌منظور ‌‌سرمایه‌گذاری انجام شود.

تحلیل مالی چیست؟

تحلیل مالی (Financial Analysis) روند بررسی کسب‌وکارها، پروژه‌‌ها، بودجه‌‌ها و دیگر مبادلات مربوط به زمینهٔ مالی است که به منظور بررسی عملکرد و همچنین مناسب بودن‌‌ آن‌ها برای آن کسب‌وکار انجام‌‌ ‌‌می‌شود. به‌طور معمول، تحلیل مالی، به‌منظور بررسی اینکه یک واحد تجاری ثبات دارد یا خیر، قادر به پرداخت بدهی‌‌هایش‌‌ می‌باشد، نقدینگی دارد، و یا به‌اندازهٔ کافی سود‌ده است تا بتواند یک ‌‌سرمایه‌گذاری مالی را گارانتی کند؛ استفاده ‌‌‌‌می‌شود.

یکی از مرسوم‌‌‌ترین روش‌‌ها برای تحلیل اطلاعات مالی بدست آوردن و محاسبهٔ نسبت‌‌های موجود از اطلاعات این گزارشات مالی‌‌ ‌‌می‌باشد تا بتوان‌‌ آن‌ها را با شرکت‌‌های دیگر و حتی گذشتهٔ همین شرکت مقایسه کرد و عملکرد‌‌ آن‌ها را در برابر یکدیگر سنجید.

برای مثال، بازده دارایی‌‌ها یک نسبت معمول است که به‌منظور بررسی‌‌ میزان استفادهٔ بهینهٔ شرکت از دارایی‌‌هایش به‌منظور کسب سود استفاده‌‌ ‌‌می‌شود. این نسبت‌‌ ‌‌می‌تواند برای چند کمپانی در یک زمینهٔ صنعتی یکسان مورد محاسبه قرار گیرد و با یکدیگر مقایسه شود تا‌‌ میزان عملکرد بهتر هر یک از این شرکت‌‌ها مشخص شوند.

چگونه از تحلیل مالی استفاده‌‌ ‌‌می‌شود؟

تحلیل مالی شرکت‌‌ها (Corporate financial analysis)

در تحلیل مالی شرکت‌‌ها، این تحلیل به‌صورت داخلی و توسط بخش حسابداری با مشارکت بخش مدیریت به‌منظور بهبود تصمیم‌گیری‌‌های کسب‌وکاری انجام‌‌ ‌‌می‌شود. این نوع از تحلیل داخلی ممکن است نسبت‌‌هایی مانند ارزش خالص فعلی (Net present value –NPV) و همچنین نرخ داخلی سوددهی (Internal rate of return – IRR) را بررسی کند تا بتوانند به‌کمک‌‌ آن‌ها پروژه‌‌هایی را پیدا کنند که ارزش اجرا شدن داشته باشند.

تحلیل مالی چیست؟

در تحلیل مالی شرکت‌‌ها، این تحلیل به‌صورت داخلی و توسط بخش حسابداری با مشارکت بخش مدیریت به‌منظور بهبود تصمیم‌گیری‌‌های کسب‌وکاری انجام‌‌ ‌‌می‌شود. این نوع از تحلیل داخلی ممکن است نسبت‌‌هایی مانند ارزش خالص فعلی (Net present value –NPV) و همچنین نرخ داخلی سوددهی (Internal rate of return – IRR) را بررسی کند تا بتوانند به‌کمک‌‌ آن‌ها پروژه‌‌هایی را پیدا کنند که ارزش اجرا شدن داشته باشند.

بسیاری از شرکت‌‌ها فروش قرضی را به مشتریان خود انجام‌‌ ‌‌می‌دهند. در نتیجه، پول دریافت شده به‌منظور این فروش‌‌ها ممکن است برای مدت زمانی با تأخیر به شرکت برسد.

برای شرکت‌‌هایی که دارای حساب‌‌های دریافتنی بزرگی هستند، کاربردی است که از‌‌ میانگین دوره وصول مطالبات (Days sell outstanding – DSO) استفاده کنیم، که به شرکت کمک‌‌ ‌‌می‌کند تا بتواند متوجه مقدار زمانی که طول‌‌ ‌‌می‌کشد تا بتواند پول فروش‌‌هایش را پس بگیرد شود. متوسط دوره وصول مطالبات (Average collection period) همچنین یک دیدگاه مهم در چرخه تبدیل نقدینگی در شرکت‌‌ ‌‌می‌باشد.

یک ناحیه کلیدی در بررسی مالی شرکت‌‌ها، پیش‌بینی عملکرد آینده این شرکت از طریق بررسی عملکرد گذشته شرکت و مواردی مانند مقدار درآمد خالص (net earning) و یا حاشیه سود (profit margin)،‌‌ ‌‌می‌باشد. این نوع از بررسی روندهای گذشته سودمند است و‌‌ ‌‌می‌تواند منجر به پیدا کردن روندهای فصلی در شرکت شود.

برای مثال، خرده‌فروشان ممکن است مقدار قابل‌توجهی افزایش فروش را در ماه‌‌های باقیمانده به کریسمس پیدا کنند. این به کسب‌وکارها اجازه‌‌ ‌‌می‌دهد تا بتوانند بودجه‌ای را پیش‌بینی نمایند و تصمیماتی برای کسبِ سودِ بیشتر در آن زمان بگیرند. این تصمیمات شامل تعیین حداقل موجودی کالای مورد نیاز‌‌ آن‌ها‌‌ ‌‌می‌باشد که تما‌‌می این اطلاعات از اتفاقات گذشته بدست آمده‌اند.

تحلیل مالی به منظور ‌‌سرمایه‌گذاری (Investment financial analysis)

در تحلیل مالی به‌منظور ‌‌سرمایه‌گذاری، تحلیل‌گری که خارج از شرکت قرار دارد شرکت را به‌منظور انجام ‌‌سرمایه‌گذاری‌‌ها تحلیل‌‌ ‌‌می‌کند.

تحلیل‌گر‌‌ ‌‌می‌تواند یکی از روش‌‌های ‌‌سرمایه‌گذاری از بالا به پایین (Top – Down Investment) و یا ‌‌سرمایه‌گذاری از پایین به بالا (Bottom – up investment) را اجرا کند.

روش از بالا به پایین (Top – down approach) در نگاه اول به بررسی فرصت‌‌های اقتصاد کلان‌‌ ‌‌می‌پردازد، مانند بخش‌‌هایی از اقتصاد که عملکرد بهتری دارند؛ و سپس به‌سمت پایین حرکت‌‌ ‌‌می‌کند تا بتواند بهترین شرکت را در آن بخش اقتصادی پیدا کند. از این نقطه به‌بعد،‌‌ آن‌ها بیشتر به بررسی سهام شرکت‌‌های خاص‌‌ ‌‌می‌پردازند تا بتوانند در آن‌ها ‌‌سرمایه‌گذاری موفقی داشته باشند و‌‌ این کار را با بررسی مقادیر بنیادی یک شرکت انجام‌‌ ‌‌می‌دهند.

در روش پایین به بالا (Bottom – top approach) تحلیل‌گر ابتدا به بررسی یک شرکت و به‌دست آوردن نسبت‌‌های مالی آن شرکت‌‌ ‌‌می‌پردازد. و سپس‌‌ آن‌ها را با عملکرد گذشتهٔ این شرکت و همچنین عملکرد شرکت‌‌هایی که با این شرکت در یک حوزه صنعتی قرار دارند، مقایسه‌‌ ‌‌می‌کند. ‌‌

سرمایه‌گذارانی که از این روش استفاده‌‌ ‌‌می‌کنند در ابتدا فاکتورهای اقتصاد خُرد را در نظر‌‌ ‌‌می‌گیرند و سپس به بررسی دیگر موارد‌‌ ‌‌می‌پردازند. این فاکتورها به‌طور کلی شامل وضعیت سلامت کلی مالی یک شرکت، بررسی گزارشات مالی، سرویس‌‌ها و محصولات تولید شده،‌‌ میزان عرضه و تقاضا، و دیگر اندیکاتورهای منفرد نشان‌دهندهٔ عملکرد یک شرکت در طول زمان‌‌ ‌‌می‌باشند.

انواع تحلیل‌‌های مالی

دو نوع تحلیل مالی وجود دارد:

  • تحلیل بنیادی (Fundamental analysis)
  • تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)

تحلیل بنیادی از نسبت‌‌های به‌دست آمده از اطلاعات موجود در گزارشات مالی، مانند مقدار درآمد شرکت به‌ازای هر سهم (Earnings per share – EPS) به‌منظور بدست آوردن ارزش کسب‌وکار استفاده‌‌ ‌‌می‌کند.

استفاده از تحلیل‌‌های نسبتی به‌علاوه نگاهی به اقتصاد و وضعیت مالی این شرکت، تحلیل‌گر را قادر‌‌ ‌‌می‌سازد تا بتواند ارزش ذاتی سهام (Intrinsic Value) را مشخص کند.

هدف نهایی این است که ‌‌سرمایه‌گذار به عددی برسد که آن را بتواند با قیمت کنونی سهم مقایسه کند تا ببیند که ارزش سهم در حال حاضر بیش از اندازهٔ واقعی خود (Overvalued) یا کمتر از اندازهٔ واقعی خود (Undervalued) ‌‌می‌باشد.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل تکنیکال از اطلاعات ثبت‌شده توسط فعالیت‌‌های ‌‌معامله‌گری، مانند اطلاعات ثبت‌شده در‌‌ میانگین‌‌های متحرک (Moving averages- MA’s) استفاده‌‌ ‌‌می‌کند.

لزوماً تحلیل‌گران تکنیکال بر این عقیده هستند که قیمتِ سهم از پیش، تما‌‌میِ ‌اطلاعاتِ موردِ نیاز و همچنین اطلاعات عمو‌‌می‌ منتشر شده در مورد قیمت یک سهم را در خود نمایش‌‌ ‌‌می‌دهد.

تحلیل‌گر تکنیکال تلاش‌‌ ‌‌می‌کند تا احساسات بازار در پس هر روند با نگاه کردن به الگوهای تشکیل شده در نمودار و همچنین بررسی دقیق ویژگی‌‌های بنیادی هر سهم تشخیص دهد.

مثال‌‌هایی از تحلیل‌‌های مالی

به‌عنوان مثالی از تحلیل بنیادی، در نظر بگیرید که شرکت سرویس‌‌های مالی دیسکاور (Discover financial services (مقدار سود به‌ازای هر سهم خود را در سه ماهه دوم سال 2019 برابر با 2.32 دلار اعلام نموده است. که این‌‌ میزان بیشتر از سود به‌ازای هر سهم اعلام شده در سه ماهه اول سال 2019 (که رقم 2.15 دلار بود)‌‌ ‌‌می‌شود.

یک تحلیل‌گر مالی که از روش تحلیل بنیادی به‌منظور بررسی بازار استفاده‌‌ ‌‌می‌کند این مورد را به‌عنوان یک نشانهٔ مثبت برای افزایش ارزش ذاتی سهم در نظر‌‌ ‌‌می‌گیرد.

پیش‌بینی eps

بنابراین، EPSهای پیش‌بینی شده برای آینده نیز افزایش‌‌ ‌‌می‌یابند. برای مثال، بر طبق اطلاعاتی که از سایت (Nasdaq.com) بدست آمده است، مقدار سود به ازای هر سهم پیش‌بینی شده این شرکت در سه ماههٔ سوم تا قیمت 2.29 دلار بالا‌‌ ‌‌می‌رود که بیشتر از مقدار پیش‌بینی شده در سه ماهه دوم سال 2019 و سطح قیمتی 2.11 دلار و همچنین بیشتر از مقدار پیش‌بینی شده در سه ماههٔ اول سال 2019 در سطح قیمتی 2 دلار‌‌ ‌‌می‌باشد.

همچنین در نظر بگیرید مقدار سود به‌ازای هر سهم (EPS) گزارش شده در دو ماههٔ اول سال 2019 از مقدار سود به‌ازای هر سهم پیش‌بینی شده برای آن تاریخ‌‌ها نیز بیشتر بوده است.

از سویی دیگر، تحلیل تکنیکالی که بر روی جفت ارز پوند بریتانیا به دلار آمریکا (GBP/USD) پس از رأی به خروج این کشور از اتحادیه اروپا (Brexit) در ماه ژوئن سال 2016 انجام شد، نشان از افت شدید ارزش پوند بریتانیا داشت و این افت قیمتی به پایین‌‌‌ترین سطح خود در 31 سال اخیر رسید، که این خود در مقابل دلاری قرار‌‌ ‌‌می‌گیرد که پس از انجام این رأی روندی افزایشی را تجربه کرد.

برای یادگیری تحلیل مالی نیاز به تجربه و علم و ابزار مخصوص به آن است. اگر تاکنون هیج سابقه‌ای در زمینه بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری ندارید بهتر است وارد این حوزه نشوید و یا برای شروع، مطالعات خود را از «درخت یادگیری» دیجی کوینر آغاز نمایید.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.

احساسات بازار چیست؟

تحلیل فاندمنتال در برابر تحلیل تکنیکال، روش‌های تحلیل سرمایه‌گذاری در بورس

31 مرداد

بحث بر سر مزایای نسبی تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندمنتال یا تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی بحثی بحث

بحث بر سر مزایای نسبی تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندمنتال یا تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی بحثی بحث برانگیز است. سرمایه‌گذاران و معامله‌گران غالبا وقتی یکی را از این دو روش را انتخاب می‌کنند، معمولا از دیگری غافل می‌شوند اما در واقع ترکیب این دو است که می‌تواند در سرمایه‌گذاری در بورس و بازار سرمایه موثر باشد.

در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال توضیح داده می‌شود، نقاط قوت و ضعف هر یک برجسته می‌شود و همچنین چندین روش ترکیب این دو رویکرد و آینده‌ای را که برای اشکال مختلف روش‌های تجزیه و تحلیل سرمایه‌گذاری در نظر گرفته شده است، لیست می‌کنیم.

تحلیل فاندمنتال یا تحلیل بنیادی چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی در بازار سهام روشی برای ارزیابی یک شرکت و تعیین ارزش ذاتی سهام آن است. ارزش شرکت‌ها بدون توجه به قیمت بازار آنها به گونه‌ای است که لیست شده‌اند. سپس تصمیمات خرید و فروش براساس اینکه آیا سهام به ارزش منصفانه خود معامله می‌شود، اتخاذ می‌شود.

اگرچه دانستن ارزش سهام در نهایت مهم است اما شرکت‌های نسبتا کم ارزش هم می‌توانند در بلند مدت عملکرد بهتری داشته باشند تا ارزش سهامشان افزایش یابد.

از تجزیه و تحلیل بنیادی همچنین می‌توان در بازارهای دیگر از جمله ارز و کالاها هم استفاده کرد. در صورت استفاده از این روش تحلیل در بازار ارزش و کالا باید هرگونه عواملی که بر ارزش دارایی تاثیر می‌گذارد را در نظر گرفت.

تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی چیست؟

تجزیه و تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکال تنها بر اساس قیمت سهام یا داده‌های حجم انجام می‌شود. هدف این تحلیل پیش‌بینی آینده نیست، بلکه شناسایی محتمل‌ترین سناریوها است. در این تحلیل، از قیمت به عنوان نشانه‌ای از نحوه عملکرد فعالان بازار در گذشته و نحوه عملکرد آنها در آینده استفاده می‌شود.

تحلیلگران تکنیکال از الگوها و روندهای نمودار، سطح حمایت و مقاومت و رفتار قیمت و حجم استفاده می‌کنند تا فرصت‌های معاملاتی را با انتظارات مثبت شناسایی کنند. تجزیه و تحلیل فنی به بررسی وضعیت اقتصادی که بر ارزش یک شرکت تاثیر می‌گذارد، توجه نمی‌کند.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل فاندمنتال

تفاوت بین این دو رویکرد یعنی تفاوت بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال به آنچه که ارزش و قیمت سهام را تعیین می‌کند، می‌رسد.

در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزش شرکت در نظر گرفته می‌شود اما در نهایت به ارزش دارایی‌های شرکت و سودهایی که شرکت می‌تواند ایجاد کند، بستگی دارد. تحلیلگران فاندمنتال معمولا نگران تفاوت بین ارزش سهام و قیمت معامله آن هستند.

تجزیه و تحلیل تکنیکال مربوط به عملکرد قیمت است که سرنخ‌هایی در مورد پویایی عرضه و تقاضای سهام نشان می‌دهد که در نهایت قیمت سهام را تعیین می‌کند. الگوهایی که در بازار سرمایه وجود دارد اغلب تکرار می‌شوند زیرا سرمایه‌گذاران اغلب در یک موقعیت مشابه، رفتاری مشابه می‌کنند. تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی فقط مربوط به داده‌های قیمت و حجم است.

به طور کلی می‌توان گفت یکی از تفاوت‌های مهم بین دو روش تحلیل تکنیکال و بنیادی این است که در تحلیل بنیادی قبل از رشد یک سهم، رشد آن را پیش‌بینی می‌کند اما در تحلیل تکنیکال بعد از مشاهده شواهد، رشد یک سهم است که ورود به سهم را تایید می‌کند. در واقع تحلیل تکنیکال با تاخیر یا همان Lag همراه است.

ابزارهای مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل فاندامنتال و تکنیکال

تحلیلگران فاندمنتال یا بنیادی موقعیت‌ها و عملکرد یک شرکت، بازاری که در آن فعالیت می‌کند، رقبا و اقتصاد را در نظر می‌گیرند. و مهمترین منبع داده برای تجزیه و تحلیل بنیادی، صورت‌های مالی شرکت است که این موارد شامل صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد است.

از داده‌های این صورت‌های مالی می‌توان برای محاسبه نسبت‌ها و معیارهایی استفاده کرد که نشان‌دهنده عملکرد، سلامت و نرخ رشد شرکت است. داده‌های صنعت و عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و هزینه‌های خرده فروشی نیز برای پیش‌بینی نرخ رشد آینده استفاده می‌شود. در نهایت، ارزش منصفانه احساسات بازار چیست؟ پس از مقایسه چندین مدل و نسبت به دست می‌آید.

تجزیه و تحلیل تکنیکال یا فنی بسیار گسترده‌تر از آن چیزی است که بسیاری از مردم تصور می‌کنند. همه چارتیست‌ها از نمودارهای قیمت از جمله نمودارهای خطی، نمودارهای میله‌ای یا نمودارهای شمعی یا همان نموردهای کندل استفاده می‌کنند. جدا از نمودارهای قیمت، ابزارهای مورد استفاده هم می‌توانند بسیار متفاوت باشند.

برخی تحلیلگران تکنیکال از شاخص‌هایی مانند میانگین متحرک و نوسان‌سازهای محاسبه شده از قیمت سهام استفاده می‌کنند. دیگران از الگوهای قیمت و چارچوب‌های تجزیه و تحلیل پیچیده‌ای مانند امواج الیوت و مشخصات بازار استفاده می‌کنند. پیروان شیوه و تکنیک روند از ابزارهای دیگر برای شناسایی روند قیمت و اندازه‌گیری حرکت استفاده می‌کنند.

تحلیل فنی و تحلیل بنیادی بورس

تجزیه و تحلیل بنیادی در مقابل فنی: کدام بهتر است؟

صحبت بر سر تحلیل بنیادی و فنی بحث برانگیز است. طرفداران هر دو نوع تجزیه و تحلیل اغلب جایگزین را حذف می‌کنند اما درک نمی‌کنند که هر دو می‌توانند جای خود را داشته باشند.

تجزیه و تحلیل بنیادی بیشتر برای سرمایه گذاری‌های بلند مدت مفید است، در حالی که تجزیه و تحلیل فنی برای معاملات کوتاه مدت و زمان‌بندی بازار مفیدتر است. همچنین می‌توان هر دو را برای برنامه‌ریزی و اجرای سرمایه‌گذاری در میان مدت و بلند مدت ترکیب کرد.

تحرکات کوتاه مدت قیمت‌ها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می‌شود که به نوبه خود تحت تاثیر بسیاری از تجزیه و تحلیل اساسی قرار می‌گیرد.

احساسات بازار و تاثیر احساسات بر فعالیت بازار تنها با استفاده از داده‌های قیمت و حجم، قابل تجزیه و تحلیل است.

از طرف دیگر، نمی‌توان از نمودارها برای تعیین اینکه آیا ارزش سهام کمتر از حد است یا بیش از حد و مشخص کردن ارزش آن در سال‌های آینده استفاده کرد. نمودارها آنچه را که در گذشته اتفاق افتاده است منعکس می‌کنند و ارزش آنها در افق زمانی بیشتر کاهش می‌یابد.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی

مزایای تحلیل بنیادی

در تجزیه و تحلیل بنیادی یکی از اطلاعاتی که برررسی می‌شود بررسی موقعیت مالی و رقابتی است که مشخص کردن آن مزایای متعددی دارد.

تجزیه و تحلیل محیطی که شرکت در آن فعالیت می‌کند هم در تحلیل بنیادی بسیار اهمیت دارد. با توجه به این که در تحلیل فاندمنتال یا بنیادی تمرکز تنها بر روی تجارت است نه بر روی قیمت سهام، بنابراین این روش تحلیل به سرمایه‌گذاران این ایده را می‌دهد که ارزش شرکت در واقع چقدر است.

به عبارتی می‌توان گفت این تحلیل برای سرمایه‌گذاری بلند مدت بسیار ارزشمند است. سرمایه‌گذاری در حباب‌های بازار می‌تواند سودآور باشد اما هنوز مهم است که بدانید بازار در چه حبابی قرار دارد.

معمولا بیشترین سود را سرمایه گذاران به دست می‌آورند که از تحلیلی فاندامنتال استفاده می‌کنند چون اساسا، تصمیمات مبتنی بر تجزیه و تحلیل بنیادی به طور معمول احتمال بیشتری برای درست بودن به ویژه در بلندمدت دارند.

اشکالات و معایب تجزیه و تحلیل بنیادی

چندین اشکال در تحلیل بنیادی وجود دارد. نکته مهمی که در تحلیل بنیادی باید به آن دقت داشته باشیم این است که این شیوه تحلیل بازار سرمایه محدودیت‌هایی دارد. از جمله محدودیت‌های این روش تحلیل می‌توان به زمان‌بر بودن آن اشاره کرد چون اساسا در این روش هر شرکت را باید به طول مستقل و با جزئیات مورد مطالعه قرار داد.

درست است که بیشتر اطلاعات مورد استفاده در تحلیل بنیادی به طور گسترده در دسترس است اما برای دستیابی به مزیت‌های اساسی، باید مجموعه داده‌های منحصر به فردی را پیدا کنید که در دسترس اکثر سرمایه‌گذاران نیست.

تجزیه و تحلیل بنیادی اطلاعات بسیار کمی در مورد آنچه ممکن است در کوتاه مدت رخ دهد به شما می‌گوید. با مشاهده صورت‌های مالی نمی‌توان حرکت قیمت‌ها و نوسانات کوتاه مدت را پیش‌بینی کرد.

تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار کمتر از آنچه انتظار می‌رود، دقیق است. مدل‌های ارزشیابی مانند مدل جریان نقدی تنزیل شده بر اساس مفروضات متعددی است که به ندرت بسیار دقیق هستند. ارزش‌گذاری هدف می‌تواند به صورت نسبی مفید باشد اما در مورد ارزش‌گذاری شرکت در بیش از یک یا دو سال آینده محدود است.

مزایا و معایب تجزیه و تحلیل فنی

مزایای تحلیل فنی

یکی از مزایای عمده تجزیه و تحلیل تکنیکال یا فنی این است که سهام را می‌توان به سرعت تجزیه و تحلیل کرد. همچنین، برخی از وظایف تحلیلی در این روش را می‌توان به صورت خودکار انجام داد و همین کار باعث صرفه‌جویی در وقت می‌شود.

این مساله به این معناست که یک تحلیلگر فنی می‌تواند سهام بیشتری را بررسی کند و ایده‌های بیشتری هم برای حضور در بازار داشته باشد.

همچنین می توان از تجزیه و تحلیل فنی برای تعیین اهداف قیمت و سطوحی استفاده کرد که در آنها ایده‌ای بدیهی اشتباه است. این امر به معامله‌گران اجازه می دهد تا استراتژی‌های سرمایه‌گذاری با ریسک و پاداش مشخص تعریف کنند.

در کوتاه مدت، عملکرد قیمت تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرد که تجزیه و تحلیل بنیادی نمی‌تواند آنها را مشخص کند. اما در روش تحلیل فنی با نگاه کردن به نمودار، می توان تاثیر احساسات بازار، روانشناسی بازار و عرضه و تقاضا را مشاهده کرد.

همچنین می‌توان از تجزیه و تحلیل فنی برای بهبود زمان‌بندی و تجارت استراتژی‌های متناسب با شرایط بازار استفاده کرد.

این مساله در نهایت می‌تواند با بهبود زمان‌بندی شما در هنگام فروش یا خرید گزینه‌های کوتاه مدت، استراتژی‌های ریسک را بهبود بخشد.

از طرف دیگر برخی از استراتژی‌های فنی را می‌توان دوباره آزمایش کرد. این به این معناست که می‌توان آنها را آزمایش علمی کرد و از آنها استفاده کرد. استراتژی‌هایی که می توانند دوباره آزمایش شوند، اساس بسیاری از استراتژی‌های معاملاتی الگوریتمی هستند.

اشکالات و معایب تجزیه و تحلیل فنی

البته تجزیه و تحلیل فنی اشکالاتی هم دارد. اولین اشکال این روش تحلیل این است که با وجود امکان آزمایش دوباره، بسیاری از الگوهای این روش تحلیل از جمله تجزیه و تحلیل موج الیوت و سایر اشکال تجزیه و تحلیل فنی ذهنی هستند و بر قضاوت تکیه دارند بنابراین پرریسک محسوب می‌شوند بنابراین می‌توان گفت استفاده از نمودارها بیشتر یک هنر هستند تا یک علم.

تجزیه و تحلیل فنی اغلب منجر به ابهام می‌شود. دو تحلیلگر فنی می‌توانند با استفاده از رویکردهای مختلف در مورد یک سهم به نتایج بسیار متفاوتی برسند. نمودارها اغلب در بازه‌های زمانی مختلف بسیار متفاوت به نظر می‌رسند و با تعداد زیادی روش تجزیه و تحلیل، شاخص‌ها و بازه‌های زمانی موجود، تشکیل و ایجاد یک نمای واحد می‌تواند یک چالش باشد. این مساله اغلب اتفاق می افتد و در واقع به عنوان فلج تحلیل شناخته می‌شود.

از طرف دیگر باید گفت راه‌اندازی معاملات فنی نرخ پیروزی نسبتا پایینی دارند. در حالی که یک الگو یا راه‌اندازی ممکن است دارای برتری باشد، اما در واقع میزان برد در این شیوه اغلب کمتر از ۶۰ است.

استفاده از تجزیه و تحلیل فاندمنتال و تحلیل تکنیکال در کنار هم

روش‌های مختلفی وجود دارد که به کمک آنها می‌توان از تجزیه و تحلیل تکنیکال و فاندمنتال به طور موثردر کنار هم استفاده کرد. در ادامه چند روش برای ترکیب این دو روش تحلیلی ذکر شده است:

فقط نگاه کردن به نمودار قیمت می‌تواند تصوری از جهت روند سهام در شما ایجاد کند. این روش به شما این ایده را می‌دهد که آیا بازار با ارزش‌گذاری شما موافق است یا خیر. نکته مهم در این روش این است که اگر نظرتان با باقی افراد فرق دارد باید کاملا آماده باشید تا در صورت داشتن سهام سریع از آن خارج شوید و یک تغییر اساسی ایجاد کنید.

شما می‌توانید بر اساس تجزیه و تحلیل بنیادی، فهرستی از سهام مورد نظر خود تهیه کنید و سپس از تجزیه و تحلیل فنی برای تصمیم‌گیری در مورد خرید یا فروش سهام استفاده کنید.

مطالعات کمی نشان داده است که ترکیبی از ارزش و حرکت می‌تواند یک روش موثر برای انتخاب سهام باشد. در اصل، معاملات سهام با ارزش کم اما با شتاب قوی تمایل به عملکرد بهتری دارد.

نتیجه‌گیری

روش‌های زیادی برای انتخاب سهام وجود دارد. به طور سنتی، سرمایه‌گذاران بلندمدت بر تجزیه و تحلیل بنیادی تکیه می‌کنند، که ساختار مدیریت شرکت، رقبا، موقعیت صنعت، میزان رشد، پتانسیل رشد، درآمد و سود را بررسی می‌کند و سعی می‌کند تعیین کند که آیا سهام یک شرکت ارزش خوبی دارد یا خیر.

به عبارتی در روش تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال معیارهای بسیاری مانند سود به ازای هر سهم، نسبت قیمت به درآمد، رشد قیمت به درآمد و سود تقسیمی برای مقایسه دو شرکت با قیمت سهام متفاوت، تعداد متفاوت سهام معاملاتی، یا فقط ساختار شرکت‌های مختلف، مورد استفاده و ارزیابی قرار می‌گیرد.

سرمایه‌گذارانی که قصد سرمایه‌گذاری کوتاه مدت دارند اغلب بر تجزیه و تحلیل فنی یا همان تحلیل تکنیکال اتکا می‌کنند. این روش تحلیل بر الگوهای موجود در نمودارهای سهام تمرکز می‌کند تا روند قیمت‌گذاری و حجم آینده سهام یک شرکت را پیش‌بینی کند.

در تجزیه و تحلیل فنی فرض می‌شود که الگوها و حرکت‌های آینده اغلب شبیه الگوها و حرکت‌های قبلی خواهد بود. پیروان تجزیه و تحلیل فنی معمولا بر این باورند که نمودارها منعکس‌کننده تمام اطلاعاتی هستند که به طور عمومی در مورد یک شرکت خاص، توسط کسانی که آن را معامله می‌کنند، نشان می‌دهد.

تحلیل احساسات چیست؟ روش عملکرد آن در بازار ارزدیجیتال

تحلیل احساسات چیست؟بررسی تاثیرات آن و روش کارکرد در بازار کریپتوکارنسی

تحلیل احساسات

تحلیل احساسات چیست؟ تاکنون تنها نام دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بر زبان ها جاری بود. منظور از تحلیل احساسات چیست؟ و چه تاثیری در بهبود عملکرد دارد؟

ارتباط احساسات با بازار های مالی

احساسات در نوع تصمیم گیری ها موثر است. سه حالت احساسی مثبت و منفی و حالت خنثی. باعث واکنش هایی متفاوت در بازار خواهد شد.

یکی از ویژگی های بازار ارز های دیجیتال نوسانات آن است. که برای عده ای این حالت مثبت و یا منفی تلقی میشود. نوسانات خود عاملی برای بروز احساسات است. حالتی از طمع، ترس از شکست و… از آثار احساسات است.

شاید به کرات از زیان عده زیادی شنیده باشید. که احساسات نباید در تصمیم گیری های شما دخیل باشد. اما احساسات منفی و مثبت حالتی است که درانسان رخ میدهد. و غیر قابل اجتناب است. محققان در مورد این حالت تحقیق و پژوهش انجام داده اند. و تحلیلی بر مبنای همین احساسات به کاربران و سرمایه گذاران ارائه داده اند.

تحلیل احساسات

بر اساس پژوهش های محققان، آنان این گونه ارزیابی کرده اند که وقتی احساسات تریدر ها در مورد بازار مثبت است. بازار به حالت صعودی از خود واکنش نشان میدهد. و بلاعکس اگر کاربران احساسات منفی بروز دهند بازار سیری نزولی دارد. و احساسات خنثی شاید بر رکود بازار دلالت دارد.

شاید تغییر بازار پس از بروز احساسات موضوعی غریب به نظر برسد. و در ذهن افراد این گونه شکل گرفته باشد. که در ابتدا بازار با نوسانات خود منجر به بروز احساسات از سمت کاربران خواهد شد. باید این موضوع را با طرح یک سوال این گونه عنوان کنیم که چه عواملی بر بازار موثر است؟

به عنوان مثال “اخبار” به عنوان یک عامل موثر در ایجاد احساسات و تغییر روند بازار دارد. نوع خبر و نوع انتقال آن باعث ایجاد احساسات در کاربران و بروز واکنش از سمت آنان میشود. که این خود باعث تغییر روند بازار خواهد شد.

روش کارکرد تحلیل احساس چگونه است؟

این روش تحلیل این گونه طراحی شده است. که با استفاده از برنامه نویسی کد هایی برای کلید واژه های مهم در نظر گرفته میشود. به این شکل که مثلا سه کلمه خاص مثل “اتریوم” “رشد” “پیدا کرد” با کد های خاص از طریق روش های برنامه نویسی این جمله به عنوان جمله مثبت و یا احساسات مثبت در جدولی ثبت میشود. همینطور کلید واژه های دیگر،

پس از ثبت جدولی بر اساس آخرین اخبار و اطلاعات از طریق اسکن ربات های برنامه نویس، تریدر ها میتوانند آن را در تصمیم گیری های خود لحاظ کنند. یعنی به جای اینکه آنان خود درگیر احساسات شخصی شوند. ربات برنامه نویس احساسات بازرار را بر طبق اخبار درج شده در سایت ها و… به تریدر نمایش میدهد.

بسیاری از کاربران احساسات بازار را با تحلیل های تکنیکال خود به گونه ای تلفیق میکنند. و نسبت به خرید و فروش خود تصمیم گیری میکنند.

بررسی عملکرد

عملکرد تحلیل احساسی بر اساس اسکن کردن متون است. یعنی ربات با اسکن متون به دنبال کلید واژه هایی که درونش تعریف کرده اند میگردد. تا بتواند نتیجه ثبت کند.

در سال 2019 پیامی در رسانه ها با موضوع رشد 30 درصدی بیت کوین منتشر شد. این ترفند برای بالا بردن بازاربیت کوین به کار برده شد. و پس آن به عنوان “دروغ آوریل” این خبر تکذیب شد. و توسعه دهندگان با این ترفند به صعود بازار و نرخ تغییر آن در جهت صعودی شدن کمک کردند.

نتیجه:

در نتیجه باید این طور عنوان کنیم که تحلیل احساسات خود نوع مجزایی از تحلیل است. که با بررسی آن میتوان به سودآوری خود کمک کرد. این سبک از تحلیل تنها در بازار های مالی کاربرد ندارد. و بسیاری از محققان در جهت توسعه اهدافشان از آن بهره میبرند. برخی افراد نیز به صورت دستی این نوع تحلیل را انجام داده و آن را در تصمیم گیری های خود لحاظ میکنند.

روانشناسی بازار چیست؟

روانشناسی بازار چیست؟

روانشناسی بازار ایده ای است که حرکت یک بازار، وضعیت احساسی شرکت کنندگان را منعکس می کند (یا تحت تأثیر آنها قرار می گیرد). این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است، که عوامل مختلف تصمیم گیری اقتصادی را بررسی می کند.

بسیاری بر این باورند که احساسات نیروی محرکه اصلی جابجایی بازارهای مالی هستند. و اینکه نوسانات کلی احساسات سرمایه گذاران همان چیزی است که چرخه های به اصطلاح روانشناختی بازار را ایجاد می کند.

به طور خلاصه ، احساسات در بازار، احساس کلی است که سرمایه گذاران و بازرگانان نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی دارند. وقتی احساس بازار مثبت است و قیمتها به طور مداوم در حال افزایش هستند ، گفته می شود که یک روند صعودی وجود دارد (که اغلب از آن به عنوان بازار گاوی یاد می شود). در مقابل ، بازار خرسی نامیده می شود ، زمانی که روند نزولی مداوم قیمت ها وجود دارد.

بنابراین ، احساسات از دیدگاه ها و احساسات فردی همه تجار و سرمایه احساسات بازار چیست؟ گذاران در یک بازار مالی تشکیل شده است. روش دیگر برای بررسی آن، میانگین احساس کلی فعالان بازار است.

در عمل ، وقتی بازار صعود می کند ، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اطمینان در بین معامله گران است. احساس مثبت در بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. به نوبه خود ، افزایش تقاضا ممکن است باعث ایجاد نگرشی حتی شدیدتر شود. به همین ترتیب ، روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد که تقاضا را کاهش می دهد و عرضه موجود را افزایش می دهد.

چگونه احساسات در دوره های بازار تغییر می کنند؟

همه بازارها چرخه های انبساط و انقباض را طی می کنند. وقتی یک بازار در مرحله گسترش است (بازار گاوی) ، فضای خوش بینی ، اعتقاد و حرص و آز وجود دارد. به طور معمول ، این احساسات اصلی است که منجر به یک فعالیت خرید قوی می شود.

با افزایش قیمت ها ، احساسات مثبت می شوند و همین امر باعث می شود که احساسات حتی مثبت تر شوند و بازار را حتی بالاتر ببرند.

گاهی اوقات ، احساس شدید حرص و اعتقاد به گونه ای بازار را فرا می گیرد که می تواند حباب مالی ایجاد کند. در چنین سناریویی ، بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی می شوند و یک دارایی را فقط به این دلیل خریداری می کنند که معتقدند روند صعودی بازار ادامه خواهد داشت.

آنها حرص می خورند و بیش از حد تحت تأثیر حرکت بازار قرار می گیرند ، به امید اینکه سود کسب کنند.

روند نزولی وقتی شروع می شود که بسیاری از معامله گران از باور روند صعودی امتناع می ورزند. با ادامه روند نزولی قیمت ها ، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند. اغلب شامل احساس اضطراب ، انکار و وحشت است. در این زمینه ، ما ممکن است اضطراب را لحظه ای توصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به سوال کردن در مورد دلیل کاهش قیمت می کنند ، که به زودی به مرحله انکار منجر می شود. دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار بر حفظ موقعیت های از دست رفته خود دارند ، یا به این دلیل که “برای فروش خیلی دیر است” یا به این دلیل که آنها می خواهند باور کنند “بازار به زودی باز خواهد گشت” اما با کاهش بیشتر قیمت ها ، موج فروش قویتر می شود. در این مرحله ، ترس و وحشت اغلب منجر به چیزی می شود که تسلیم بازار نامیده می شود (زمانی که دارندگان تسلیم می شوند و دارایی های خود را پایین می فروشند). سرانجام با کاهش نوسانات و ثبات بازار روند نزولی متوقف می شود.

سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟

با فرض معتبر بودن نظریه روانشناسی بازار ، درک آن ممکن است به یک معامله گر کمک کند تا در زمان های مطلوب تری از موقعیت ها خارج و وارد شود.

نگرش عمومی بازار معکوس است: لحظه بالاترین فرصت مالی (برای خریدار) معمولاً زمانی اتفاق می افتد که اکثر مردم ناامید هستند و بازار بسیار پایین است. در مقابل ، غالباً بالاترین ریسک مالی هنگامی رخ می دهد که اکثر فعالان بازار سرخوشی و بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشند.

بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساسات یک بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه های روانشناختی آن را تشخیص دهند. در حالت ایده آل ، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وحشت (قیمت پایین تر) و فروش در هنگام طمع (قیمت بالاتر) استفاده می کنند.

تحلیل تکنیکال و روانشناسی بازار

به راحتی می توان به چرخه های بازار نگاه کرد و شناخت که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیه و تحلیل داده های قبلی آشکار می کند که چه اقداماتی و تصمیماتی سودآورترین هستند.

با این حال ، درک چگونگی تغییر بازار در حال حرکت بسیار دشوار است و حتی پیش بینی آینده نیز بسیار دشوارتر است. بسیاری از سرمایه گذاران با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی (TA) سعی می کنند پیش بینی کنند که بازار به کجا می رود.

به تعبیری ، ممکن است بگوییم که شاخص های TA ابزاری هستند که ممکن است هنگام تلاش برای اندازه گیری وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال ،MACD شاخصی است که ممکن است برای ردیابی مراحل مختلف روانشناختی یک چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشانگر زمانی باشد که حرکت بازار در حال تغییر است (به عنوان مثال ، قدرت خرید در حال ضعیف شدن است).

بیت کوین و روانشناسی بازار

بازار بول کوین سال 2017 نمونه بارزی از تأثیر روانشناسی بازار بر قیمتها و بالعکس است. از ژانویه تا دسامبر ، بیت کوین از حدود 900 دلار به بالاترین قیمت خود در 20،000 دلار رسید. در طی صعود ، احساسات بازار بیشتر و مثبت تر می شد. هزاران سرمایه گذار جدید وارد هیئت بازار گاوی شدند. خوش بینی بیش از حد و حرص و طمع به سرعت قیمت ها را افزایش داد.

تغییر روند در اواخر سال 2017 و اوایل سال 2018 آغاز شد و بسیاری از مردم را با ضررهای قابل توجه روبرو کرد. اعتماد به نفس کاذب باعث شد بسیاری از مردم بر HODLing اصرار کنند.

سوگیری شناختی از الگوی تفکر رایج است که غالباً باعث تصمیم گیری غیر منطقی انسان می شود. این الگوها می تواند هم معامله گران منفرد و هم بازار را تحت تأثیر قرار احساسات بازار چیست؟ دهد.

اکثر تاجران و سرمایه گذاران اتفاق نظر دارند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر دارد. گرچه چرخه های بازار روانشناختی کاملاً شناخته شده است ، اما کنار آمدن با آنها همیشه آسان نیست.سرمایه گذاران با کار دشواری روبرو هستند که نه تنها روانشناسی بازار بلکه روانشناسی خودشان را نیز بفهمند و اینکه این امر چگونه بر روند تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.